جمعه ۱۴ آذر ۱۴۰۴

مشت آخر به زاینده‌رود؛ برگزاری کنسرت در رودخانه خشکیده

«جرعه‌جرعه آبم دادید، فدای سرتان. روی بستر خشکم رژه رفتید، نوش جان‌تان؛ کنسرت گذاشتن‌تان را کجای دلِ خونم بگذارم؟ یک لحظه به خودتان بیایید. فکر کنید خانه‌ای را خراب کردید و حالا در همان خانه خراب، عروسی می‌گیرید. حال صاحبخانه را دریابید.»

امیر جدیدی در روزنامه هم میهن نوشت: گوسفند را که ذبح می‌کنند، برای آنکه پوست‌اش یک‌تکه و کامل از گوشت جدا شود، کشاله ران‌اش را سوراخ می‌کنند. منفذ که باز شد، در آن فوت می‌کنند تا گوسفند باد کند. لاشه که از درون پُف کرد، کار پوست‌کن – تو بخوان قصاب – راحت می‌شود. مقداری که پوست و گوشت از هم جدا شد، برای آنکه باد در همه‌جای لاشه بیفتد، یک مشت محکم به تهیگاه گوسفند سربریده می‌کوبند. 

ظاهراً در تمام مدت سلاخی گوسفند، بابت سر بریدن، سوراخ شدن، باد شدن و چه و چه گلایه‌ای ندارد. می‌گویند تنها چیزی که باعث می‌شود گوسفند با دل خونین رخت از این عالم ببندد، همان مشت آخر است. همه حرف گوسفند مادرمرده این است؛ مرا کشتید، ناز شست‌تان. گوشتم را به صلابه کشیدید، فدای سرتان. پوست از گوشتم جدا کردید، نوش جان‌تان؛ این مشت آخر دیگر چه نکبتی بود که به بدن بی‌جان و سرم کوبیدید؟ 

این روزها که به قصه زاینده‌رود نگاه می‌کنم، حکایت گوسفند جلوی چشمم می‌آید. در خبرها آمده که قرار است در بستر خشک زاینده‌رود، کنسرت برگزار کنند. نه‌تنها خبر آمده که عکس‌هایی هم از داربست‌زدن و صندلی‌چیدن در رودخانه روی خط خبرگزاری‌ها وایرال شده است. دیدن زاینده‌رود خشک به‌اندازه کافی قصه پُرغصه‌ای است. به‌خصوص‌که زعمای قوم پیرایه‌ای بر او بستند. 

سوال اینجاست که آیا اصفهان جای دیگری برای برگزاری کنسرت نداشت؟ اصلاً خودتان را یک‌لحظه جای زاینده‌رود بگذارید. سال‌ها با مدیریت غلط و ناکارآمد، میراث گرانبهای پدران‌مان را به بیابان بی‌آب و علفی تبدیل کردید. هر چندوقت، یک‌بار با هزار التماس و درخواست، قسطی و قرضی سر لوله را باز کردید و همین که جانی به شهر افتاد، شیر را بستید و روز از نو و روزی از نو. شما اگر جای زاینده‌رود بودید، به زبان نمی‌آمدید که آقایان، خانم‌ها، شما خشکم کردید، ناز شست‌تان. 

جرعه‌جرعه آبم دادید، فدای سرتان. روی بستر خشکم رژه رفتید، نوش جان‌تان؛ کنسرت گذاشتن‌تان را کجای دلِ خونم بگذارم؟ یک لحظه به خودتان بیایید. فکر کنید خانه‌ای را خراب کردید و حالا در همان خانه خراب، عروسی می‌گیرید. حال صاحبخانه را دریابید.

برچسب ها

سی‌امین کنفرانس اقلیم سازمان ملل متحد (COP۳۰) با سخنان رئيس جمهور برزيل در قلب آمازون آغاز به کار کرد؛ اجلاسی که قرار است سرنوشت تعهدات اقلیمی دهه‌ی آینده را تعیین کند. لولا داسیلوا این نشست را «کاپ سرنوشت‌ساز» نامیده و هشدار داده که اگر رهبران جهان از مرز سخن‌گفتن عبور نکنند، اعتماد عمومی نه فقط به کاپ‌ها، که به کل سیاست جهانی فرو می‌ریزد. او معرفی «صندوق دائمی جنگل‌های استوایی» را آغاز یک مدل مالی تازه عنوان کرد و از کشورهای ثروتمند خواست بدهی تاریخی خود را ادا کنند...
در حالی که جهان تمام توجه خود را معطوف به دیدارهای پرهیجان سیاسی مانند ملاقات ترامپ و پوتین کرده بود، سه سال تلاش 180 کشور برای مقابله با بحران زباله‌های پلاستیکی در سکوت شکست خورد. مذاکرات طولانی‌مدت در ژنو، که با هدف کاهش تولید و مصرف پلاستیک برگزار شده بود، به دلیل اختلافات شدید میان کشورها و فقدان تعهدات الزام‌آور به نتیجه نرسید. این شکست جهانی نه تنها تهدیدی برای سلامت اکوسیستم‌هاست، بلکه بی‌توجهی رسانه‌ها و افکار عمومی به بحران زیست‌محیطی را نیز به نمایش گذاشت

اين نوشته را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذاريد

توجه: کامنت هایی که بيشتر از 900 کاراکتر باشند، منتشر نمی‌شوند.
هر کاربر مجاز است در زير هر پست فقط دو ديدگاه ارسال کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آگهی