آشفتگی جهان، تهدیدهای سنگینی برای آینده بشریت دارد. درگیری ها وچالش هائی که مردم با آن روبرو هستند، بدون آنکه در آنها نقشی داشته باشند، بحران های متنوعی را ایجاد می کند که چشم انداز یک انفجار جهانی را ممکن کرده است.
در آغاز ماجرا ، بحران سیستمی سرمایه داری انحصاری دولت-اجتماعی (CMES)*، در مواجهه با سیاست های نئو لیبرالی قرار دارد: حمایت از سرمایه در برابر کار طاقت فرسای انسان ها و از بین بردن سیاره. تضعیف خدمات عمومی که باعث ناکارآمدی اقتصادی می شود. ایجاد پول توسط بانکها در واقع در حمایت از بازارهای مالی است. این سرمایه داری، که اکثرا خسارت اجتماعیش در مقایسه با کار آمدی ضعیف آن که از نظر پنهان میماند، در حال از نفس افتادن است.
امروز یک شوک رکود اقتصادی، ایالات متحده را تهدید می کند. با وجود تزریق برنامه عظیم بازیابی اقتصادی بایدن پس از کووید(۱۹۰۰ میلیارد دلار) و در پی آن برنامه ای بنام IRA ( قانون کاهش تورم ، ۵۰۰ میلیارد دلار) و برغم امتیاز داشتن ارز مرجع جهانی که به واشنگتن اجازه می دهد تا بدهی هایش را با پول خود بپردازد، افول نمایان است. هرچند واشنگتن با استفاده از اصل فرا سرزمینی** تحریم های اقتصادی در کل جهان اعمال نماید.
چین، در موقعیت رشد ضعیف ، در حالیکه از بحران دشوار املاک و مستغلات به سلامت بیرون می آید، با بیکاری بی سابقه جوانان روبرو است. جنگ اقتصادی ایالات متحده و چین ، که توسط دولت ترامپ آغاز شد و بایدن آنرا ادامه داد نه تنها بر اوضاع چین بلکه به طور کلی بر اقتصاد جهانی تأثیر می گذارد، با تأثیر بومرانگ(برگشتی) به کشور آغازگراین جنگ اقتصادی.
نگرانی رهبران اتحادیه اروپا
اتحادیه اروپا، حلقه ضعیف قدرتهای غربی، غوطه ور در محدودیت های نئولیبرالی و دنباله روی از امپریالیسم آمریکایی که همیشه و قبل از همه از منافع خود دفاع می کند، دچار مشکل شده است. حتی آلمان، که مدتها از تضعیف شرکای اروپایی خود بر اساس منطق رقابت دراتحادیه اروپا بهره می برد، نمی تواند مانند سالهای گذشته محدودیت های اروپایی را به اتکای موتور چینی جبران کند. اروپا بشدت متاثر از شرایط موجود، با رکود اقتصادی ای در گیر می باشد که بدیهی است بر وضعیت اقتصادی اروپا تاثیر خواهد داشت. آینده یک اروپا به شدت ضعیف شده حتی مدافعان سرسخت آن را نگران می کند. ماریو دراگی ، رئیس پیشین بانک مرکزی اروپا، اخیرا در گزارشی در مورد تنزل اقتصادی و فناوری اتحادیه اروپا، در مقایسه با ایالات متحده هشدارمی دهد، در حالیکه چین با قدرت پیشرفت می کند. او مطابق معمول رهبران لیبرال، با واقع بینی روشنی تائید می کند که اگر هیچ چیز تغییر نیابد، یک« چالش موجودیت» و یک «افول تدریجی» پس از بدهی های هنگفت کووید در انتظار اروپاست و دو روی عوارض آن را می بیند: طرف خوب، تأیید لزوم افزایش هزینه های عمومی که به وضوح به معنی مردود شناختن سیاست های ریاضتی(به هر قیمتی) است که در اروپا و فرانسه در حال باز گشت است. طرف بد آن، الویت تامین بودجه پیشنهادی با استفاده از «یوروباند»، یعنی افزایش وابستگی به بازارهای مالی و فدرالیسم اروپایی است. مسئله دیگر، عدم توجه انتقادی واقعی در مورد کمک های عمومی گسترده به شرکت ها است که به جای اینکه به معیارهای اجتماعی و زیست محیطی بپردازند به برداشتی رقابتی که مبتنی بر کاهش هزینه کار و تخریب شرایط زندگی و به حدر رفتن پتانسیل انسان منجر می شود، آنهم در شرائطی انقلاب اطلاعاتی نیازهای شدیدی را تحمیل می کند.
به خطر های مهم اقتصادی سرمایه داری جهانی که همراه با ترویج کور کورانه استراتژی های رقابتی و ترفندهای سودآوری است، تهدید یک سقوط مالی جهانی نیز اضافه می شود که تلاطم های بورس در تابستان گذشته نشانه آن بود. اگر شمشیر داموکلس (خطر) در بالای سر ما با فاصله قرار دارد، به این دلیل است که بانک های مرکزی با ایجاد پول ها فراوان، بازارهای مالی را پشتیبانی می کنند، درمانی که علائم بیماری را پنهان می کند اما مصیبت انباشت سرمایه و خطر تورمی را تشدید می نماید.
انبار باروت سرمایه داری جهانی در عین حال مسئول ایجاد جنگ در بسیاری از مناطق کره زمین است که ارتباطی نزدیک با درگیری های اقتصادی در مورد مواد خام و انرژی و روابط سلطه بین امپریالیسم ها دارد و موجب تحلیل تدریجی عملکرد نهادهایی می شود که نقش آنها مدیریت روابط صلح آمیز جهان است. جنگ های اوکراین، غزه، کنگو، یمن، سومالی، سودان…، لیستی که کامل نیست، میلیونها تن کشته برجای گذاشته و موجب تخریب های عظیم زیر ساخت ها شده است.
سوداگران اسلحه از افزایش بودجه های نظامی (۴۱۳ میلیارد یورو برای سالهای ۲۰۲۴-۲۰۲۳ ، افزایش ۳۰ ٪) خوشحال هستند، ناتو تا حد زیادی در آن نقش دارد. شرکتهای بتُن و ساخت زیر بنا برای استفاده از فرصت های ارائه شده توسط بازسازی ها از یکدیگر سبقت می جویند. زندگی به هدر رفته و آسیب اکولوژیکی جنگ ها وزن کمی «در آبهای یخ زده محاسبات خودخواهانه» دارند. آسیب های زیست محیطی تنها تخریب حاصل از انتشارگاز کربنیک نیست، بلکه عدم دسترسی به هزینه های اساسی برای تحول زیست محیطی به دلیل مخارج جنگ ها ست که بیشترین آسیب را وارد می کند.
در جستجوی راههای نوین برای دنیائی دیگر
در این هیاهوی همه گیر جهانی، مسیرهای جدید با تضاد های فراوان در حال شکل گیری است: کشورهای بریکس(BRICS) با تناقضات زیادی در تلاشند تا خود را تا حد قدرت جایگزین غرب که به طور فزاینده ای توسط « دنیای جنوب» رد می شود، برسانند.
در این چشم انداز گسست پایدار جهانی به سوی یک پیشرفت با در نظر گرفتن منافع مشترک بشریت، فقدان اروپائی پیشرو در جهت به ثمر رسیدن آن، احساس می شود.
برای مثال رهبران سیاسی فرانسه سالها است که خود را در خدمت سرمایهداری تحت سلطه منطق رانت مالی قرار دادهاند و در جستجوی گسترش به مناطقی هستند که عمدتاً در خارج از فرانسه می باشد. تضعیف کشور، که میتوان آن را با صنعت زدایی و تخریب خدمات عمومی سنجید، با سیاست نئولیبرالی عرضه در خدمت شرکتهای بزرگ و ثروتمندان تشدید شده است. بحران مالی عمومی به جای به زیر سوال بردن مسیرهای دنبال شده، برعکس فرصتی در اختیار رهبران قرار داده است که کشور را در کاهش شدید مخارج عمومی درگیر کنند که با خطر شدید رکود، تضعیف درآمدها همراه است و… دایره باطل کسری بودجه عمومی با کاهش مخارج خطری است که کینز در دهه ۱۹۳۰ درباره آن هشدار داده بود ! میشل بارنیه نخست وزیر کنونی سعی خواهد کرد این ریاضت تاریخی که دولت های قبلی نتوانسته بودند به آن دست یابند را تحمیل کند. حکومتی که برخلاف نتایج انتخابات ژوئن ۲۰۲۴، با حمایت راست افراطی، بدون کوچکترین مشروعیت دموکراتیک توسط رئیس جمهور امانوئل ماکرون منتصب شد، نشان دهنده تغییر سیاسی فرانسه به سمت یک رژیم استبدادی است.
نقشه راه کمونیستها بیش از هر زمان دیگری باید به رهبری نبرد ایدهها، حمایت از مبارزات و ارائه پیشنهادهای سیاسی برای دگرگونی متمرکز شود تا از روزنه هایی که توسط جبهه نوین مردمی کمی گشوده شده با قدرت عبورنمائیم.
کارزار ملی و محلی حزب کمونیست در مورد «آموزش اشتغال برای تقویت خدمات عمومی و باز گشت نوین صنعت»، اگر به خوبی اجرا شود و به بدنه اجتماعی راه یابد، می تواند در مقابله با بودجه ریاضتی و شکست استراتژیهای غارتگرانه سرمایه کمک کند. نشریه اقتصاد و سیاست به استقرار این کارزار کمک خواهد کرد.
***
*مفهوم مارکسیستی مرحله ای از توسعه سرمایه داری انحصاری دولتی را نشان می دهد که با ناپدید شدن سرمایه رقابتی و ظهور یک شکل انحصاری از اقتصاد مشخص می شود. این مفهوم توسط لنین و و پل بوکارا اقتصاد دان فرانسوی توسعه یافته است.
Paul Boccara. Trandformations et crise du capitalisme mondialisé. Quelle alternatve ? ESPERE Les temps des cerises
** از طریق اصل فراسرزمینی، یک کشور می تواند دامنه قوانین ملی خود را به کشور دیگری تحمیل کند.
نویسنده: Évelyne Ternant اقتصاد دان و عضو هیئت دبیران حزب کمونیست فرانسه
منبع: لوموند دیپلماتیک