پنجشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۳

پنجشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۳

موعظه‌ی امروز خامنه‌ای: توجیه شکست نظام و تهدید روشنگران «مُجرم»! – بهزاد کریمی

هر چیز و هیچ!

بعد از دو روز تبلیغات «صدا و سیما» مبنی بر اینکه «رهبر» نظام روز چهارشنبه فرمایشاتی مهم پیرامون سقوط رژیم بشار اسد ایراد خواهد کرد، او امروز با حضوردر «حسینیه‌ی خمینی» خطاب به حلقه‌ی دست‌چین شده‌ای از سینه زنان مخصوص، کلی اسمان و ریسمان بهم بافت تارسوایی جمهوری اسلامی رادر جبهه‌ی دیگری از «عمق استراتژیک» راست و ریس کند. اظهارات او برای کسی که البته جمهوری اسلامی و شیوه‌ی ولی فقیه را بشناسد جای شگفتی نداشت؛ همان حرف و حدیثی به گوش رسید که پیش‌بینی هم می‌شد: گفتن از هر چیز برای نگفتن هیچ چیز ازموضوع شکست.

عجز و خیانت!

خامنه‌ای در سخنان خود به اجبار واقعیت بدیهی آچمزشدن «محور مقاومت» در سوریه را پذیرفت، اما تقصیر درهم شکستن سنگر «مقاومت» را سستی و بی عملی ارتش «بی ایمان» سوریه دانست که فلج بودنش با رفتن آسمان دمشق به مدت سه روز زیر پوشش جنگنده‌های آمریکا و اسرائیل کامل هم شد. او پیش روی برق آسای زمینی «تحریر الشام» از ادلب برای تسخیر حلب، حما و حمص تا دمشق را برنامه‌ی «کشور همسایه‌ی سوریه» توضیح داد که منظور ترکیه بود. خامنه‌ای به زبان بی زبانی از این نالید که اردوغان روسیه و جمهوری اسلامی را قال گذاشت و خیانت کرد.

برائت از شکست!

اما او این زمینگیر شدن را به عنوان واقعیتی بدیهی از آن رو ردیف کرد که رندانه بگوید جمهوری اسلامی شریک شکست جبهه‌ی «مقاومت» در سوریه نبوده و نیست. به زعم وی شرط اقدام به اصطلاح چند هزار «مستشار» (!) جمهوری اسلامی در سوریه و لشکرهای دست ساز «زینبیون» و «فاطمیون» در این کشور، حضور میدانی خود ارتش بشار اسد بود. آنها می‌بایست می‌ماندند و می‌جنگیدند تا سپاه قدس را کنار خود ببینند، اما چون سنگر خالی کردند، جمهوری اسلامی هم که هیچوقت شکست نمی‌خورد (!) نشد کاری بکند وگرنه عزم سیاسی آن برای حفظ اسد جزم بود.

در توجیه پروژه!

او در توجیه حضور نظامی بیش از یک دهه‌ی جمهوری اسلامی در سوریه، هم افسانه‌ی مهار داعش پیش کشیدکه بنا به آن اگر سردارهایش به زعامت قاسم سلیمانی در عراق و سوریه نمی‌جنگیدند داعش تا تهران می‌تاخت، و نیز به تلافی محبت حافظ اسد در جریان جنگ ایران و عراق به جمهوری اسلامی بود که به یاری بشار اسد شتافت! این یعنی توجیه پروژه‌ی «عمق استراتژیک» و جنگ‌های نیابتی که اکثریت قاطع مردم ایران از آسیب‌هایش به شدت بیزار و خشمگین‌اند. او نه فقط شکست در سوریه را توجیه کرد که خواست مشی هستی‌سوز چنددهه‌ای را هم از زیر فشار برهاند.

وعده‌ی ایستادگی!

توضیحات وی همه تمرکز بر اشکالات «فنی» داشت تا بگوید شکست سیاسی در کار نبوده و نیست و طرفداران اکنون دیگر اقلیت شده‌ی نظام، مبادا که به شکست بیندیشند و از آسیب دیدگی شدید و متلاشی شدن «محور مقاومت» خود را ببازند. او تئوری بافت که «ایستادگی اسلام» اگر هم نقاط توقف بمنظور بازیابی دارد، به عنوان راه اما همچنان باقی می‌ماند. وی وعده‌ی پیروزی نهایی جمهوری اسلامی داد و گفت «مقاومت» همچنان سرجایش است. او دوباره از حماسه‌ی ۷ اکتبر حماس سخن راند که قلوب همه‌ی منطقه را در تسخیر خود دارد و چشم‌ها دوخته به«مقاومت» ایران!

تهدید «مجرم»‌ها!

خامنه‌ای که حین صحبت کوشید خشم خود را از موقعیت خفت‌بار پیش آمده پنهان بدارد، در آخر صحبت اما شمشیر تهدید از نیام بیرون کشید و نشان داد چه اندازه از اعتراضات به سیاست خارجی اکنون حتی نقب زده تا درون حکومت دچار هراس است و نیز ترسان از تشدید تزلزل در نیروی نظامی خود. بر همین اساس، او هر کسی اعم از «خودی» و غیرخودی را که دم از شکست و ورشکستگی مشی «مقاومت» می‌زند و بر پیامدهای سهمگین آن انگشت می‎‌نهد، «مجرم» شناخت تا وزارت اطلاعات، سپاه پاسداران و دادستان‌ها و رئیس دادگاه‌هایش بگیر و ببند تازه‌ راه بیندازند.

شرم پیشکش!

آنچه که خامنه‌ای در این سخنرانی از خود نشان داد فقط قابل توصیف‌ با صفت شیادی برای یک ورشکسته به تقصیر دچار وحشت است و بس. گاه در تشریح چیستی یک چنین صحنه‌ا‌ی نه تنها می‌باید از قلم فاخر صرفنظر کرد، که ناگزیریم بکارگیری بیان متعارف را نیز کنار بگذاریم. چرا که حفظ حرمت حقیقت، اقتضاء دارد هر طرز تبیینی متناسب با محتوی آن انتخاب شود. هم از اینرو، اینجا دیگر حتی گفتنِ اینکه شرم حسی است انسانی به چنین کسی، خود اهانتی است نسبت به واژه‌ی شریف شرم و لذا تنها می‌ماند اینکه از درون دل مردم به او چنین گفت: «روتو بریم خامنه‌ای»!

بهزاد کریمی – ۲۱ آذر ماه ۱۴۰۳ برابر با ۱۱ دسامبر ۲۰۲۴

برچسب ها

اين نوشته را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذاريد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *