اسلوبودیان در بخش پایانی کتاب به مفهوم کشورهای شناور اشاره می کند مناطق خودمختاری که خارج از کنترل دولت هستند. یکی از شخصیتهای کلیدی که در این رابطه به آن اشاره شده، پاتری فریدمن، نوه اقتصاددان معروف میلتون فریدمن است که یکی از حامیان اصلی دریا نشینی است. او توضیح می دهد که چگونه فریدمن و دیگر هواداران این نظریه شهرهای شناور را به عنوان راهی برای آزمایش اشکال جدید حکومت و فرار از مقررات دولتی تصور می کنند
چند روز پیش خواندن کتاب “سرمایه داری سرکوبگر، تندرو های بازاربنیاد و رویای جهانی بدون دموکراسی”
«Crack-Up Capitalism: Market Radicals and the Dream of a World Without Democracy» نوشتهٔ Quinn Slobodian کوئین اسلوبودیان را تمام کردم. این کتاب تحلیلی است جامع که به زبان انگلیسی در آوریل ۲۰۲۳ برای اولین بار در ۳۵۲ صفحه به چاپ رسیده است. او در این کتآب نشان می دهد که سرمایه داران تندرو طرفدار اقتصاد بازار بنیاد به دنبال ایجاد مناطقی هستند که در آنها سرمایهداری از نظارت دولتها و قوانین دست و پاگیر حاکم بر بازار رها شود.

اسلوبودیان در این تحقیق ارزشمند خود به ایده ال های libertarian لیبرترین های افراطی چون Milton Friedman میلتون فریدمن و Peter Thiel پیتر تیل پرداخته که به دنبال مناطقی برای سرمایه گذاری می گردند که در آنجا کمترین مداخله دولتی وجود داشته باشد.
او در این کتاب به مواردی از این نوع از مناطق ویژه اقتصادی چون هنگکنگ دههٔ ۱۹۷۰، آفریقای جنوبی در دوران آپارتاید، لندن و دبی می پردازد و توضیح می دهد که چگونه این گرایش سرمایه داری بازار بنیاد بدنبال یافتن یا ایجاد فضاهایی است که در آن رقابت بازار بدون محدودیتهای دموکراتیک و دخالت دولت ها عمل کند.
او در این تحقیق خود نه تنها به ما از دیدگاهی نوینی دربارهٔ جهان معاصر خبر می دهد که همچنین بیانگر هشدار او در باره آینده ایست که در آن سرمایهداری از قید و بندهای کنونی دولت-ملتها و دموکراسی رها شده است، او در این کتاب تهدیدهای پیش رو را نیز به تصویر میکشد.
تمرکز اصلی او در این کتاب «Crack-Up Capitalism» بررسی مناطق ویژه اقتصادی (Special Economic Zones یا SEZs) و مناطق مشابهی است که به عنوان مدل هایی برای آزمایش اشکال مختلف سرمایهداری آزاد ایجاد شدهاند. این مناطق به طور معمول قوانینی متفاوت از قوانین بقیه کشور دارند و در آن مناطق اغلب یا از مالیات خبری نیست و یا با دریافت مالیات کمتر، مقررات سبکتر و عدم دخالت دولت و یا دخالت های دولتی محدودتری امکان فعالیت دارند. او به چند نمونه از این مناطق در کتاب خود اشاره می کند. که مهمترین آنها به قرار زیر است:
۱. هنگکنگ دهه ۱۹۷۰: اسلوبودیان هنگکنگ را به عنوان الگویی از یک اقتصاد آزاد معرفی میکند که در آن مداخله دولت به حداقل رسیده بود. در این منطقه، بازار آزاد بدون محدودیتهای شدید دولتی رشد کرد و به نمادی برای طرفداران سرمایهداری آزاد تبدیل شد.
۲. شهر لندن (The City of London): این منطقه از لندن دارای قوانین و مقررات مالی منحصر به فردی است که آن را از سایر بخشهای بریتانیا متمایز میکند. اسلوبودیان از این منطقه بهعنوان نمونهای از سرمایهداری آزاد درون یک دموکراسی یاد میکند که در آن بانکها و موسسات مالی از نظارتهای معمول دولتی تا حد زیادی مصون هستند.
۳. دوران آپارتاید در آفریقای جنوبی: در این بخش، نویسنده نشان میدهد که چگونه در برخی مناطق اقتصادی آفریقای جنوبی، سرمایهگذاران بینالمللی در کنار یک رژیم تبعیضآمیز به فعالیت پرداختند. این همکاریها نمونهای از سرمایهداری بیتوجه به دموکراسی است که منافع اقتصادی را بر عدالت اجتماعی ترجیح میدهد.
۴. مناطق آزاد در خاورمیانه و آسیا: اسلوبودیان به مناطقی مانند دبی و سنگاپور نیز اشاره میکند که به عنوان قطبهای تجارت آزاد با حداقل قوانین دولتی و مالیاتهای پایین شهرت دارند. این مناطق به عنوان پناهگاههای امن برای سرمایهگذاران جهانی شناخته میشوند.
۵. مناطق خارج از کنترل دولتی (Seasteading): یکی از رادیکال ترین آنها که او در کتاب خود به آن اشاره می کند ,ایده ایجاد جوامع شناور در دریاها است. این ایده توسط چهرههایی مثل پیتر تیل حمایت میشود. هدف این پروژهها ایجاد جوامعی است که قوانین دولتی به آنها دسترسی نداشته باشد و سرمایهداری بتواند در این مناطق به شکلی کاملاً آزادانه عمل کند.
نکته اصلی کتاب: سرمایهداری در مقابل دموکراسی
اسلوبودیان نشان میدهد که بسیاری از طرفداران سرمایهداری افراطی معتقدند مقررات دموکراتیک (مانند قوانین کار، حقوق بشر یا مالیاتهای تصاعدی) مانعی برای رشد اقتصادی و آزادی بازار است. بنابراین، آنها به دنبال ایجاد و یا یافتن مناطقی هستند که:
• نظارت دولتهای دموکراتیک کمتر باشد و یا اصلا وجود نداشته باشد .
• سرمایهگذاری و تجارت با موانع کمتری انجام شود.
• تصمیمگیری اقتصادی بیشتر در دست بخش خصوصی باشد، نه نهادهای دولتی یا پارلمانهای منتخب.
او در این کار تحقیقی خود از مثالهایی از سرمایهداری بدون دموکراسی نام می برد که مهمترین آنها عبارتند از:
۱. دبی: دبی یک نمونه از اقتصادی است که قوانین تجارت آزاد و سرمایهداری پیشرفتهای دارد، اما به سبک دموکراسیهای غربی عمل نمیکند. حقوق سیاسی شهروندان محدود است و آزادی بیان و مطبوعات تحت نظارت است، ولی در عوض، این شهر به قطب تجاری و سرمایهگذاری جهانی تبدیل شده است.
۲. هنگکنگ در دهه ۱۹۷۰: تحت کنترل بریتانیا، هنگکنگ دارای قوانین بازار آزاد بود اما از نظر دموکراتیک کاملاً محدود بود. با این حال، به یک مرکز مالی جهانی تبدیل شد.
۳. نمونه هایی از مناطق ویژه در چین مدرن: او چین را نیز به عنوان یکی از بارزترین نمونههای سرمایهداری بدون دموکراسی در عشر معاسرمورد بررسی قرار می دهد.او نشان می دهد که چگونه در این کشور با وجود کنترل سیاسی شدید حزب کمونیست، این کشور توانسته است رشد اقتصادی فوقالعادهای را تجربه کند.
اسلوبودیان در بخش پایانی کتاب به مفهوم کشورهای شناور اشاره می کند مناطق خودمختاری که خارج از کنترل دولت هستند. یکی از شخصیتهای کلیدی که در این رابطه به آن اشاره شده، پاتری فریدمن، نوه اقتصاددان معروف میلتون فریدمن است که یکی از حامیان اصلی دریا نشینی است. او مؤسسه Seasteading را با سرمایهگذاری پیتر تیل میلیاردر و بنیانگذار شرکت PayPal تأسیس کرد. او توضیح می دهد که چگونه فریدمن و دیگر هواداران این نظریه شهرهای شناور را به عنوان راهی برای آزمایش اشکال جدید حکومت و فرار از مقررات دولتی تصور می کنند. ایده ای که بر اساس آن سرمایهداران لیبرتارین به دنبال ایجاد مناطقی هستند که نشان دهند که در این مناطق بازارها بدون نظارت دموکراتیک بر دیگر مناطق و کشورها برتری دارند.
بطور خلاصه باید گفت که هدف نویسنده در این کتاب این است که ما را در مقابل این سوال اساسی که بنیاد اصلی نظریه نئولیبرال ها و لیبرتاریان هاست قرار دهد که:
آیا سرمایهداری بدون دموکراسی موفقتر است؟
او با بررسی چندین نمونه از مدل های مورد نظر آنها نشان می دهد که موفقیت اقتصادی در این مناطق یا کشورها الزاماً به معنای موفقیت کلی آنها نیست. او نتیجه می گیرد که اگرچه این کشورها یا مناطق از نظر رشد اقتصادی پیشرفتهای قابلتوجهی داشتهاند، اما در تمامی این کشورها:
• حقوق کارگران معمولاً نادیده گرفته میشود.
• نابرابری اقتصادی افزایش پیدا میکند.
• آزادیهای مدنی و سیاسی محدود باقی مانده و یا اساسا سرکوب می شود.
و در پایان نویسنده هشدار میدهد که اگر سرمایهداری از نظارت دموکراتیک رها شود، ممکن است به یک سیستم نابرابر و سرکوبگر تبدیل شود.
خواندن این کتاب ارزشمند را به همه دوستان توصیه می کنم بخصوص که این روزها بسیاری از اقتصاددانان و فعالین سیاسی کنونی در ایران برخلاف ادعا های دمکراسی خواهانه خود اتفاقا شیفته چنین مدل هایی بوده و در دنیای آرمانی خود فارغ از اینکه ایجاد چنین مدل هایی برای کشور ما ممکن هست و یا نه, در آرزوی ساختن مدل هایی چون دبی, عربستان سعودی و یا سنگاپور بوده و این مدل ها را به عنوان بهترین مدل های پیشرفت و توسعه اقتصادی برای آینده کشور توصیه می کنند.
یک پاسخ
گربه شد زاهد و مسلمانا. آقای یزدی از دموکراسی و حقوق بشر حمایت میکند ! باری, بنده به سهم خود هر گونه تحول مثبت را در میان رفقا خوشامد میگویم و از بابت این مقاله از ایشان تشکر.