یکشنبه ۳۰ دی ۱۴۰۳

یکشنبه ۳۰ دی ۱۴۰۳

جهان آشفته و بربریت کاپیتالیسم! – کدام جهان دو قطبی؟ (بخش سوم) – رحمان حسین زاده

دو قطبی فقر و ثروت، دو قطبی کار و سرمایه!

وقتی از جهان دو قطبی صحبت میشود،اساسأ اذهان بر روی جهان دوقطبی میان قدرتهای کاپیتالیستی متمرکز میشود.در این تصویر گمراه کننده دو قطبی بنیادی جامعه بشری، دوقطبی ریشه دار طبقاتی و اجتماعی و سیاسی دنیای معاصر، دو قطبی فقرو ثروت، دو قطبی کاروسرمایه به حاشیه رانده میشود.با مهندسی افکار عمومی و عامدانه دوقطبی محوری نظم سرمایه را پرده پوشی میکنند تا مصائب ریز و درشت تحمیل شده توسط سرمایه داری به طبقه کارگرو بشریت و کشمکش دایمی گاه نهان و گاه آشکار کارگران و استثمارشدگان را علیه این دو قطبی موجود و ننگین سرمایه پرده پوشی کنند. برای مدت طولانی وجود دو قطبی بلوک شرق و غرب کاپیتالیستی بعد از جنگ جهانی دوم تا دهه پایانی قرن بیستم بشدت در خدمت حاشیه ای کردن دو قطبی کار و سرمایه و جدال طبقاتی ناشی از آن در راستای حفظ نظم مصیبت بار سرمایه عمل کرد. به ویژه بلوک شرق و دولتهای ضد کارگرش در آن چند دهه با ادعای دروغین “سوسیالیسم” به این وارونگی دامن زدند که گویا “منافع طبقه کارگر و محرومان جهان” را نمایندگی میکنند. کمونیسم بورژوایی و خرده بورژوایی قرن بیستم و شاخه های مختلف آن که خود زاده مستقیم و غیر مستقیم بلوک شرق بودند، مبلغ و توجیه کننده این وارونگی بودند. در تقابل با این وارونگی همواره تلاش مارکسیستی بربرجسته کردن حقیقت پایه ای دو قطبی ریشه ای در نظم سرمایه داری یعنی دو قطبی کارو سرمایه و دو قطبی فقراکثریت عظیم جامعه و ثروت افسانه ای اقلیت انگل اجتماع پافشاری کرده اند. لذا و اکنون در بطن تحولات بزرگ جاری که دو باره از شکل دادن به قطب های جهانی صحبت میشود، باید یادآور شد به حکم شرایط عینی اجتماعی، دو قطبی کار و سرمایه، دو قطبی استثمارگر و استثمارشونده، دو قطبی رهایی یا اسارت، دو قطبی جدال و کشمکش طبقاتی به مثابه موتورمحرکه تاریخ که مهر خود را بر همه شئون زندگی طبقه کارگر و بشریت کوبیده و تا مقطع برچیدن نظم وارونه سرمایه ، دو قطبی اصلی جامعه بشری است. سرمایه داری وعده میداد اگر به حد اعلای توسعه و گسترش جهانی خود برسد، اگر موانع  نظم کهن و یا تقلای دشمنان خود را از سرراه بردارد، رفاه و تعالی و سعادت بشر را تضمین میکند. به وضوح دیده شد که چنین نشد و چنین نیست.  

بربریت کاپیتالیسم را هر روزه تجربه میکنیم!

نظم سرمایه داری نه تنها “رفاه و سعادت و تعالی بشر” را تأمین نکرده، بلکه بشریت را به مسیر قهقرایی و بی آیندگی سوق داده است. تأکید بر بربریت کاپیتالیستی مشابه دوره مارکس و لنین و حتی دو- سه دهه قبل صرفأ هشداری در مورد خطرات کارکرد سرمایه در آینده نیست. بربریت سرمایه داری همین امروز نه تنها در کشورهای استبداد زده خشن و متکی به کارارزان، بلکه در آمریکا و اروپای صنعتی و پیشرفته سرمایه داری در آغاز قرن بیست و یکم و در دوره جهشهای خیره کننده تکنولوژی و انفورماتیک و دست یابی به هوش مصنوعی تجربه میکنیم. با نگاهی ساده به کارکرد سرمایه در غرب و در چین در چند قلمرو اجتماعی این واقعیت تلخ را در همین دوره بشدت لمس میکنیم. از جمله: هیچ دوره ای از تاریخ سرمایه داری شدت استثمار به معنای کسب ارزش اضافه از گرده کارگر و مزد بگیران توسط سرمایه اینچنین وسیع نبوده است. هیچ دوره ای گرفتن سهم کمتر کارگر و مزدبگیران از حاصل کار خود اینچنین پایین نبوده است. ابعاد ریاضت کشی اقتصادی، موج بیکاری و بی مسکنی، فقر به معنای واقعی کلمه تهدیدی علیه زندگی دهها میلیونی انسانها در کشورهای غربی و میلیاردها انسان در سطح جهان است. همانطور که در جای دیگری نوشتیم. وقتی که اقلیتی انگل وسایل تولید اجتماعی را تنها با هدف کسب سود زیر سلطه خودگرفته اند، این درجه از پیشرفت و تکامل ابزار تولید با بارآوری کار به کمک وسایل بسیارپیشرفته در تولید به جای کار زنده، به جای اینکه در خدمت فراغت انسان باشد،موج بیکاری و ارتش ذخیره کار را افزایش میدهد. انباشت و تراکم سرمایه و ثروت اجتماعی در دست یک عده درقطبی، به گسترش مداوم فقر و گرسنگی و نابرابری میلیاردی انسانها در قطبی دیگر منجر شده و منجر میشود. وقتی که شاهدیم  دوره فراوانی را به دوره تحمیل امساک هر روزه به تولید کنندگان واقعی سرمایه و ثروت اجتماعی و واداشتن آنان به زندگی دائمی زیر فقر تبدیل کرده اند. شاهدیم جنگ و تروریسم و نسل کشی و آوارگی و گرسنگی دادن را به زندگی بخش بزرگی از مردم جهان تحمیل نموده اند. بخش عظیمی از طبقه کارگر را از حقوق اقتصادی و سیاسی و اجتماعی خودتوسط ابزار سرکوب و تحمیق  بورژوازی، محروم کرده اند. در اکثر کشورهای سرمایه داری جهان نه تنها با ارزان نگاهداشتن کار که با ابزار تحمیق و سرکوب و ارعاب، آگاهانه کارگران را گرسنه نگاه میدارند تا توقع آنها را از رفاه و از تلاش در بهبودی شرایط کار وزندگی پایین بیاورند. استفاده از کار کودکان و مراکز کار بردگی مزدی بدون استثناء در همه کشورهای سرمایه داری جهان وجود دارد، لذا پیشرفتهای علمی و تکنیکی بورژوازی نیز عملا در خدمت این است که چگونه استثمار طبقه کارگر را تشدید کنند. حتی گسترش علمی در زمینه پزشکی و فراورده های آن هم به جای اینکه به طب مجانی، به داروی مجانی و بهداشت مجانی منجر شود به وسیله ای برای رقابت و سوداندوزی دولت و سرمایه دارن بورژوا تبدیل شده است. سالیانه میلیونها انسان به دلیل عدم دسترسی به این امکانات جان خود را از دست میدهند. اکنون به وضوح دیده میشود، پیشرفت سرسام آور و همه جانبه علم و تکنولوژی و دستیابی به هوش مصنوعی تحت کنترل سودورزی سرمایه ، عمدتا علیه زندگی شایسته انسان امروز و خیلی محدود در خدمت تامین رفاه و امنیت و فراغت و سلامت انسان بکارگرفته میشود.به این وضعیت و به این ترازنامه کاپیتالیستی ، نامی جز بربریت مدرن بورژوازی و دول مربوطه نمیتوان گذاشت که هم اکنون طبقه کارگرو مزدبگیران در سطح جهان با گوشت و پوست تجربه اش میکنند.

بربریت سرمایه داری در چهارچوب این نظم استثمارگرراه حلی ندارد. نگاه کسانی به “توهمات رفرمیستی” مشابه دوره بعد از جنگ جهانی دوم وعرض اندام جناح “چپ بورژوازی و سوسیال دمکراتیک” برای بستن سدی “اصلاح طلبانه” در مقابل روند ارتجاعی و منفعت طلبی سراپا ضد انسانی سرمایه به انقیاد بیشتر طبقه کارگر و بشریت سرابی بیش نیست. این روند تنها با به میدان آمدن  آگاهانه و سازمانیافته طبقه کارگر و جنبش سوسیالیستی کارگری برای درهم کوبیدن اساس نظم وارونه کاپیتالیستی و سد کردن بربریت این نظام ممکن است. در نظر داشتم در همین بخش به این بعد از مسئله بپردازم، جهت پرهیز از طولانی شدن مطلب در بخش بعدی به آن میپردازیم.

ادامه دارد

شانزدهم ژانویه ۲۰۲۴

***

برچسب ها

اين نوشته را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذاريد

یک پاسخ

  1. سلام: نویسنده محترم هنوز در تفکرات شبه مائوئیستی وضد شوروی تقریبا سی سال پیش منجمد شده .
    همراستا با مراکز تبلیغات ضد کمونیستی دوران جنگ سرد که تلاش می کردند بگویند آمریکا وبلوک سرمایه داری که بدند معلوم است ولی شوروی نیز مثل آمریکاست.
    تز سوسیال امپریالیزم منشا آن در آن مقطع تاریخی از اندیشکده های سرمایه داری امپریالیستی سربرآورد ومتاسفانه توسط بخشی از محافل به ظاهر چپ ومدافع کارگران یا به عمد ویا به دلیل بی سوادی تکرار گردید .
    هم اکنون نیز محافلی سعی در قرار دادن چین در کنار آمریکا به عنوان یک کشور امپریالیستی به بهانه های واهی تضاد کاروسرمایه مشغولند .
    البته قابل بیان است که حتی خود حزب کمونیست چین معتقد به برقراری سوسیالیزم همین الان در چین نبوده وهمواره اعلام کرده اند که در جهت حرکت و برقراری سوسیالیزم با شرایط ویژه چین در آینده می باشند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *