دولت جدید در مقابل یک محیط متفاوت از قبل قرار گرفته است که ممکن است دست زدن به یک معامله بیشتر جذاب باشد تا تمدید تحریمات.
در ماه دسامبر، زمانی که رژیم اسد در سوریه در حال فروپاشی بود، دونالد ترامپ رئیس جمهور منتخب ایلات متحده، به وضوح نظر خود را اعلام کرد که ایلات متحده نباید در این مسئله در گیر شود. این اتفاق در حالی رخ داد که من در کنفرانس دوحا حضور داشتم، در همان ساختمانی که، وزرای خارجی کشورهای ایران، ترکیه و روسیه مشغول برگزاری یک نشست اضطراری برای بحث درباره پیشروی سریع گروه های مخالفدولت د رسوریه بودند.
این تحولات باعث شد که کارشناسان مسائل خاور میانه به این فکر بیافتند که دیدگاه احساسی ترامپ در دوره دوم ریاست جمهوریش در رابطه با سوریه چگونه و چه وسعتی را در بر خواهد گرفت؟ آیا شامل کشور ایران هم خواهد شد؟
بمدت دوازده سال، حرفه من بیشتر در حوزه مسائل خاورمیانه در جامعه اطلاعاتی ایالات متحده متمرکز بود، جایی که رفتار رهبران خارجی و سیاستهای داخلی، خارجی و منطقهای را که محرک تصمیمات آنها بود تحلیل میکردم. من در دوره اول ریاست جمهوری به ترامپ در اطاق بیضی به او گزارش می دادم و از نزدیک شاهد مزایا و معایب غیرقابل پیشبینی بودن رفتار ترامپ و اثر آن بر امنیت ملی امریکا بودم.
همزمان با انتخاب هیئت وزرا جدید، کارشناسان سیاست خارجی امریکا در حال خواندن فنجان فال قهوه هستند و تلاش میکنند از طریق بررسی انتخابهای ترامپ برای کابینه و کاخ سفید، نیات او در مورد سیاست ایران را تحلیل کنند: در حالیکه بهتر است بجای آن به اظهارات او متمرکز شوند: در واقع ترامپ از بسیاری جهات شاید شفاف ترین رئیس جمهور امریکا در دهه های اخیرا است. لفاظی های او غالبا نشان دهنده خواست اصلی اوست و البته تصمیماتی که مخالفین یا متحدین خارجی او میگیرند، تاثیر زیادی بر برنامه های او خواهد داشت.
در مصاحبه ای در اکتبر گذشته ترامپ گفت: «من دوست دارم که ایران بسیار موفق باشد، تنها مسئله این است که ایران نمی تواند صاحب اسلحه اتمی شود.» این حرف می تواند گویای این باشد که: آیا او وارد یک معامله گسترده که شامل تمام مسائل مورد اختلاف کشورهای غربی با ایران یعنی برنامه هسته ای، نیروهای نیابتی، و موشک های بالیستیک میشود، خواهد شد یا ممکن است او دست به یک توافق محدود در باره برنامه هسته ای؛ یا یک حمله سریع نظامی برای از بین بردن برنامه هسته ای ایران بزند.
استراتژی او چه خواهد بود؟
ممکن است که سیاستمداران مجرب و با سابقه در اطراف ترامپ درباره رویکردهای ایران اختلاف نظر داشته باشند، احتمالاً سیاست اولیه او بیشتر به این بستگی دارد که چگونه بین دو انگیزه متضاد اولویت بندی کند: علاقه فراوان به ثمر رساندن یک معامله در باره برنامه هسته ای ایران، یا جوابگویی به کینه شخصی خود- یعنی قصد دولت ایران به ترور وی. می دانیم که قصد ترور ترامپ بتوسط دولت ایران همیشه در خاطره او خواهد بود، حتی وقتی او تصمیم بگیرد که معامله با دولت ایران را بعنوان اولویت مهمتر انتخاب کند، البته سیاستمداران سنتی کابینه اوهم نخواهند گذاشت که او این موضوع را فراموش کند.
مسیر انتخابی ترامپ- معامله سیاسی یا گرفتن انتقام- سیاست ایلات متحده را شکل خواهد داد و در سرتاسر خاورمیانه تاثیر خواهد گذاشت. انتخاب هر یک، از ترامپ میطلبد که فشار واقعی به ایران را به طور قابل توجهی افزایش دهد: اعمال تحریم جدید و اجرای بهتر تحریمهای موجود، اخراج ایران از نهادهای سازمان ملل که به طور مداوم آنها را نقض میکند، و افزایش تمرینات نظامی مشترک آمریکا با اسرائیل.
همچنین ایالات متحده برای موفقیت بیشتر نیاز به اعمال تهدید و فشارهای زیادتری مثل همکاری بیشتر با متحدین اروپایی برای برگرداندن شرط اسناپ باک و تأکید صریح بر اینکه ایالات متحده در صورت لزوم از نیروی نظامی برای جلوگیری از دستیابی ایران به توانایی تسلیحات هستهای استفاده خواهد کرد، دارد.
به دلیل اعلام آمادگی تهران برای مشارکت در مذاکرات هستهای، کسانی هستند که فشار اضافی بر ایران را غیرضروری میدانند. این نظریه ممکن است درست باشد اگر معامله جدید فقط در باره برنامه هسته باشد، اما این یک اشتباه است. چون یک معامله بزرگ باید شامل نفوذ مخرب دولت ایران در منطقه هم باشد-تامین تسلیحات، حمایت مالی و آموزش گروه های ترروریستـی – و تعهد قابل تأییدی برای بازسازی نکردن حزبالله و حماس را شامل شود.
اگر تمایل ترامپ تنها به حل برنامه اتمی ایران باشد، این موضوع منجر به دلخور کردن نه تنها جمهوری خواهان سنتی، دموکرات های میانه رو بلکه خیلی دیگر از افراد کابینه اش مثل مارکو روبیو (وزیر امور خارجه احتمالی و مایک والز مشاور امنیت ملی آینده اش) و دولت اسرائیل خواهد شد. بنجامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، در ماه جون ۲۰۲۳ گفت «اسرائیل پایبند توافق با ایران نخواهد بود و عملیات دفاع از خود را ادامه خواهد داد.»
حتی آنهایی که طرفدار مذاکرات با ایران هستند حتما دلواپس یک توافق محدود و متمرکز به برنامه انرژی اتمی خواهند شد، بویژه اینکه ایران با بحران فزاینده اقتصادی و انرژی روبرو است. من این مطلب را بخوبی میدانم: برای بخش زیادی از دو سال گذشته، من تلاشی را برای ایجاد توافق دوحزبی درباره سیاست جدید ایالات متحده نسبت به ایران رهبری کردم که به برنده انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده در آینده وابسته نباشد. یکی از نتیجه گیری مهم این کمیته این بود که هر توافق آینده با ایران نباید فقط به برنامه اتمی ایران محدود شود، زیرا در غیر این صورت «اهرمهای نفوذ و داراییهای کافی برای مذاکرات آینده در مورد نفوذ مخرب منطقهای ایران وجود نخواهد داشت».
امروز، ایده یک توافق که فقط به سلاحهای هستهای مربوط باشد و به ایران فضای سیاسی، نظامی و مالی جدیدی به شکل لغو تحریمها بدهد—فضایی که میتواند برای بازسازی حماس و حزبالله استفاده شود—غیرمنطقی به نظر میرسد. حماس در غزه در مقایسه با تهدیدی که پیش از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ برای اسرائیل بود، اکنون به یک سایه از آن تهدید تبدیل شده است؛ نفوذ سیاسی و تواناییهای نظامی حزبالله در لبنان کاهش یافته است؛ و ایران از زمان انقلاب ۱۹۷۹ تاکنون به این اندازه ضعیف نبوده است.
عملیات موفق آمیزاسرائیل برعلیه حزب الله در شش ماه اخیر باعث یک سری تغییرات شد که منجر به سقوط رژیم اسد در سوریه و از دست دادن پل زمینی بین ایران با حزب الله و همچنین برای اولین بار بعد از چند دهه به لبنان این فرصت داده شد که کابینه مستقل خود را تشکیل دهد.
اگر ترامپ گزینه انتقام را انتخاب کند
از طرف دیگر، ترامپ میتواند اولویت را به مسایل شخصی خود- قصد تروربه او– بدهد و بطور مستقیم به ایران حمله نماید و حمله به حوتی ها را هم زیاد کند، آنچنانکه با حملات نظامی اسراییل هم همگون شود. اما صاحب نظرانی میگویند که باید با ایران صحبت شود که از پشتیبانی حوتی ها دست بردارند، اما بنظر من این استراتژی هم اشتباه است. چون توافق با ایران میتواند بطور محدودی حمله حوتی هارا عقب بیاندازد اما از بین نمیبرد چون حوتی ها همیشه از نظریات تهران پیروی نمیکنند.
حمله مستقیم به ایران
یک حمله مستقیم به ایران موجب نگرانی عناصری از انزوا گرایان حزب جمهوریخواه منجمله معاون منتخب رئیس جمهور جی دی وانس- شود، او در اکتبرسال گذشته گفته بود که ایالات متحده و اسرائیل گاهی دارای «منافع متفاوت» می باشند، «نرفتن به جنگ با ایران» به منفعت امریکا است، همچنین بعضی از دموکرات ها که خواهان درگیری نظامی کمتری برای امریکا در آن ناحیه هستند هم از این گزینه پشتیبانی نخواهند کرد. ترامپ، حداقل در صحبت هایش به نظر می آید مخالف حمله به ایران باشد، او در صحبتی که بمناسبت پذیرش نامزدی حزب جمهوری خواه خود کرد گفت «با پیروزی ما در انتخابات ماه نوامبر سال های جنگ، ضعف و هرج ومرج تمام خواهد شد.»
اما ممکن است ترامپ حمله به ایران را فرصتی بیش از حد جذاب برای انتقام بداند که نتوان آن را از دست داد، و نتانیاهو نیز او را به این کار تشویق خواهد کرد.
اسرائیل، از ده سال اخیر، این لحظات را بهترین شانس خود برای از بین بردن برنامه هسته ای ایران و نیروهای نیابتی منطقه میبیند، اسرائیل برای سال ها خود را در معرض تهدید آن ها میدید اما وارد عملیات نظامی در منطقه نشده بود ، در حال حاضر نه اسرائیل و نه امریکا خطری از جانب ایران یا متحدین آن نمی بینند.
محاسبات در باره حمله به ایران تغییر کرده است، در حالیکه هنوز ایران، حزب الله و حوتی ها دارای مقدار زرادخانه های قابل توجهی هستند که میتواند باعث مرگ و ویرانی زیادی در اسرائیل و مناطق مورد حمایت امریکا در منطقه شوند اما به دلیل از بین رفتن نیروی دفاعی ایران، شانس موفقیت حمله امریکا به تنهایی یا با کشورهای دیگر زیاد شده است، این گزینه در میان برخی از نزدیکان ترامپ هم مورد بررسی قرار گرفته است.
تامین نظر شرکای منطقه
در حال حاضر، یک معامله محدود با ایران برای برنامه هسته ای یا از بین بردن برنامه اتمی با یک عملیات نظامی، می تواند بطور تعجب آوری مورد قبول متحدین امریکا در منطقه خلیج (فارس) قرار نگیرد. در دوره اول ریاست جمهوری، عربستان سعودی و امارات از متحدین نزدیک ترامپ و موافق نظریه اعمال «فشار حداکثری» وی بودند، اما امروز نظریه آنها متفاوت است ولیعهد عربستان سعودی، محمد بن سلمان، بر متنوع سازی اقتصاد کشورش به دور از وابستگی به نفت تمرکز کرده است که نیازمند سرمایهگذاری مستقیم خارجی قابل توجه و پایدار است. اما این امر صورت نخواهد گرفت اگر باران موشک های ایران یا حوتی ها به جهت آنها سرازیر شود و موجب خشک شدن جریان سرمایه های خارجی خواهد شد. عربستان امیدوار بود که مذاکرات با حوتی ها موفقیت آمیز باشد و و امنیت نسبی برای او فراهم نماید. اما صحبت ها متوقف شد و شانس صحبت بیشتر و حل کردن تفاوت ها با شروع ریاست جمهوری ترامپ خیلی کم تر خواهد شد- چون دولت ترامپ قصد دارد دوباره حوثیها را به عنوان یک گروه تروریستی معرفی کند.
علاوه بر این، یک توافق محدود به مسئله هستهای و حملات نظامی تحت حمایت ایالات متحده علیه ایران—بدون تضمینهای دفاعی اضافی از واشنگتن—خطر تقویت نگرانیها در ریاض و ابوظبی را که واشنگتن یک شریک غیرقابل اعتماد نیست را در بر دارد. در سپتامبر ۲۰۱۹، حوتی ها به تاسیسات نفتی سعودی (ابقیق و خریص) حمله کردند، در ژانویه ۲۰۲۲، حوتی ها به زیر ساخت های نفتی و محل ساخت و ساز فرودگاه ابوظبی حمله کردند، این حملات مواجه با بیتفاوتی ایالات متحده قرار گرفته، مقامات هر دو کشور واکنش واشنگتن به این حوادث را به عنوان دلیلی بر تعهد ناکافی ایالات متحده به دفاع از آنها تلقی کردند.
سالهای بعد ، هر دو کشور عربستان سعودی و امارات متحده عربی به این نتیجه رسیدند که بهترین جایگزین برای حفاظت از سرزمینهایشان و جلوگیری از حملات ایران یا نیروهای نیابتی آن، کاهش تنشها با تهران است. عربستان سعودی وارد روابط پر سرو صدای سیاسی با ایران شد و امارات هم با ایران روابط سیاسی آغاز نمود و قرارداد اقتصادی بست، رابطه کنونی آنها کاملا با دوره اول ترامپ متفاوت است.
ترامپ برای راضی کردن این دو کشور برای برگشت به وضعیت چند سال قبل یعنی موافقت با «فشار حداکثری»، مطمئناً باید آنها را قانع کند که ایالات متحده امنیتی را که به دنبالش هستند را فراهم خواهد کرد. برای عربستان سعودی ، آن مستلزم یک پیمان دفاعی، شبیه آنچه که امریکا به ژاپن و کره جنوبی دارد. برای امارات یک قرار داد شبیه آن میتواند امارات را راضی کند اما امارات نشان داده است که خود دارای توانایی نظامی بالایی درخلیج (فارس) است، و قول دادن اسلحه های پیشرفته تری ممکن است راضی کننده تر باشد. ندادن تعهد های دفاعی اضافی، میتواند دو کشور عربستان سعودی و امارات را به جهت ایجاد توازن بین تظاهر به حمایت از «فشار حداکثری» اما شرکت نکردن در آن، به گونه ای که مانع تضعیف تنش زدایی سالهای اخیرشان با ایران نشود.
رفتار ترامپ (دولت امریکا) همچنین میتواند این کشورها را برای توسعه قدرت دفاعی بیشتر به جهت چین سوق دهد. میدانیم که، اخیرا، عربستان سعودی قبول کرده است که از کشور چین پهباد خریداری کند و در سال ۲۰۲۲ یک قرار داد ۴ بیلیون دلاری برای خرید وسایل نظامی با چین بسته است. در ماه جولای ۲۰۲۴ ، کشورهای چین و امارات دومین تمرین مشترک نیروی هوایی خود را برقرار کردند؛ در چهار سال اخیر چندین زنگ خطر برای واشنگتن بصدا در آمد، وقتی که خبر رسید چین در ابوظبی در حال ساختن یک پایگاه نظامی است.
در حالیکه تیم ترامپ مشغول تهیه برنامه برخورد وی به مسئله ایران است، به نظر نمی رسد که نصایح شان سازنده یک سیاست منسجم برای برخورد به ایران شود. بلکه اولویتبندی رئیسجمهور منتخب برای معاملهگری یا انتقامگیری، تصمیمگیریهای او را هدایت خواهد کرد.
بهترین شانس ترامپ برای یک موفقیت طولانی مدت در باره ایران این است که او فشار به دولت ایران را افزایش دهد تا قدرت چانهزنی خود را تقویت کرده و بتواند دست به یک معامله بزرگ که شامل نه فقط برنامه هسته ای ایران بلکه در برگیرنده کم کردن عملیات و نفوذ مخرب ایران در منطقه هم باشد. هرگزینه ای که ترامپ انتخاب کند تاثیرآن فقط محدود به ایران نخواهد شد: آن میتواند رابطه واشنگتن را با متحدین اصلی خود در خاورمیانه راتقویت یا تضعیف کند.
منبع: پولتیکو، جانیتان پانیکوف (Jonathan Panikoff): مدیر ابتکار امنیت خاور میانه اسکوکرافت در شورای اتلانتیک ومعاون سابق اطلاعات ملی خاور نزدیک در شورای اطلاعات ملی ایلات متحده.
مترجم: شریف زاده – آزاد