یکشنبه ۲۳ دی ۱۴۰۳

یکشنبه ۲۳ دی ۱۴۰۳

عراق، رویگردانی از جمهوری اسلامی؛ پیش روی در جهت تلاشی “محور مقاومت” – ترجمه: سعید جوادزاده امینی

بیست سال پس از سقوط صدام حسین، فروپاشی رژیم بعثی دیگری در سوریه، واکنش های گوناگونی را در عراق بر انگیخت. نه دولت عراق و نه گروه های شیعه عراق که طی یک دهه گذشته از رژیم بشار اسد حمایت کرده اند، هیچ کدام به کمک او نیامدند. میان نگرانی از بازگشت تهدید جهاد گرایان و تضعیف شدن « محور مقاومت»، احتیاط بغداد همچنین بازتاب دغدغه های سیاست داخلی آن کشور است.

در تاریخ سوم دسامبر ۲۰۲۴، در حالی که مخالفان نظامی سوریه تحت فرماندهی هیئت تحریر شام ) (HTC، که در آن زمان کنترل حلب را در اختیار داشتند، در حال آماده شدن برای تصرف حما بودند، محمد شیاع السودانی نخست وزیر عراق، طی تماسی با رجب طیب اردوغان که به نزدیکی با رهبران هیئت تحریر شام شهرت دارد، هشدار داد: «عراق تماشاگر ساده عواقب تحولات بزرگی که در سوریه در حال رخ دادن است، نخواهد بود». دو هفته پس از آن رژیم سوریه سقوط کرد، و بشار اسد به تبعید گریخت، به نظر می رسد که بغداد نظاره گر این تحول بزرگ در منطقه باقی ماند، و یکی از مؤلفه های تاریخی «محور مقاومت» را به حال خود رها کرد . فراتر از ملاحظات ژئوپلیتیکی، این نگرش و کنش محتاطانه می تواند به دلیل پویایی های خاص صحنه سیاسی عراق نیز قابل توجیه باشد، چیزی که بی ثباتی ائتلاف استراتژیک این کشور با جمهوری اسلامی ایران را آشکار می کند.

روابط ناپایدار و متغًیر

همبستگی میان بغداد و دمشق از هیچ ویژگی ساختاری برخوردار نیست. در واقع تاریخ روابط معاصر بین دو کشور با رقابت و حتی خصومت همراه بوده است. در سال ۲۰۰۳، سرنگونی صدام حسین به گرم شدن روابط دیپلماتیک آغاز شده توسط بشار اسد جوان که سه سال پیش از آن به قدرت رسیده بود، پایان داد. پس از آن وی عبور جهاد گرایان از مرزهای سوریه به عراق را به منظور مبارزه با نیروهای اشغالگر آمریکایی تسهیل کرد. بهبود روابط بین دو کشور تنها در سال ۲۰۰۶به وقوع پیوست.

با این حال، بغداد در ارتباط با برخی نگرانی ها با دمشق اشتراک دارد، و می داند چگونه در برابر خطرات احتمالی مشترک از یکدیگر حمایت کنند. دوران انقلابی سال ۲۰۱۱ در سوریه، دولت عراق را نگران بروز جنبش های اعتراضی اکثریت شهروندان سنی، در مناطق تحت حاکمیت خویش نمود. به ویژه در پی احتمال بروز اقدامات «تروریستی » که با اعلام شکل گیری سازمان دولت اسلامی (داعش) تشدید شده بود. جنگی که به دنبال آن در گرفت، سرنوشت مشترک دو کشور همسایه را، که مرزهایشان محل نشو و نما و گردش ایدئولوژی و کنش‌های گروههای جهادی به شمار می رود، به یکدیگر پیوند می زند.

بغداد یکی از معدود پایتخت های کشورهای عرب بود که با حفظ سفارت خود در دمشق، از درخواست اتحادیه کشورهای عرب برای تعلیق رژیم سوریه امتناع کرد و از اعمال تحریم نسبت به این کشور حمایت نکرد. فراتر از این روند دیپلماتیک، روابط خود با سوریه را محفوظ نگاه داشت. تنها در ماه ژوئیه ۲۰۲۳، پس از بازگشت و ادغام دیکتاتور سوریه به اتحادیه عرب ، محمد شیاع السودانی ( نخست وزیر عراق) برای اولین بار از زمان انقلاب سوریه (۲۰۱۱) به دمشق سفر کرد. او از کشورهای عرب دعوت کرد تا سوریه را به ویژه به منظور همکاری های امنیتی و مبارزه با « تروریسم» و قاچاق مواد مخدر، از انزوا خارج کنند (۱).

بنا بر این گنجاندن عراق در « محور مقاومت» کمتر به خاطر مواضع دولت عراق است، که تنها به حمایت دیپلماتیک، بدون دخالت در جنگ بسنده می کند، تا به دلیل پویایی همزمانی که توسط گروهی دیگر از بازیگران صحنه سیاسی، شکل می گیرد : از سال های ۲۰۱۲ – ۲۰۱۳، گروههای شبه نظامی عراقی که از حمایت مؤثر ایران برخوردارند، به منظور حمایت از ارتش سوریه و به بهانه دفاع از اماکن مقدس اسلام شیعه، مانند حرم حضرت زینب، واقع در جنوب دمشق، با هماهنگی و مدیریت سپاه پاسداران انقلاب ایران و حزب اله لبنان ، به سوریه اعزام شدند. این گروهها مثل سازمان بدر یا کتائب حزب اله قبل از آن به الگوی ایدئولوژیک ایران متعهد و پایبند بودند، یا مثل کتائب سید الشهدا یا لواء ابوالفضل العباس بر حسب شرایط و موقعیت زمانی به وجود آمده اند، یا برخی از آنها در نتیجه انشعاب گروههای وابسته به مقتدا صدر، یکی از رهبران شیعه در عراق، مثل کتائب امام علی و اصحاب الحق شکل گرفته اند.

بسیج مردمی علیه تشکیلات حکومت اسلامی

هنگامی که در سال ۲۰۱۴ موصل سقوط کرد عراق غافلگیر شد، بخشی از این گروهها به سرزمین اصلی خود بازگشتند، و در عین حال حضور خود را در سوریه حفظ کردند. آنها با استفاده از فراخوان رهبران مذهبی برای دفاع از ملت، پذیرای دهها هزار داوطلب شدند، و به تدریج تحت عنوان بسیج مردمی ( حشد الشعبی) نهادینه شدند. قانونی شدن و رسمیت یافتن آنها به عنوان بخشی از نیروهای مسلح کشور در سال ۲۰۱۶، دسترسی بی سابقه به منابع مادی و نمادین دولت عراق را برای آنها فراهم کرد. با گسترش این ادغام در دولت، حد اقل به طور رسمی تمایزی بین «واحدهای بسیجی» به ثبت رسیده، که تحت فرماندهی نخست وزیر قرار گرفته اند و « گروههایی» که خارج از این چارچوب عمل می کنند وجود دارد، حتی اگر واحد های بسیج مردمی و گروههای خارج از مجموعه به یک واحد نظامی تعلق داشته باشند.

به تدریج، و به ویژه پس از کشته شدن ابو مهدی المهندس،، بنیان گذار کتائب حزب اله، و رهبر عملیاتی بسیج مردمی، توسط یک پهپاد آمریکایی، در ماه ژانویه ۲۰۲۰، گروههای مسلح این تمایز را به منظور تبرئه خود از برخی عملیات، به ویژه در سوریه، مورد استفاده قرار می دهند. این عملیات می تواند مخالفت بخشی از رهبران سیاسی و مردم را در پی داشته باشد – به خصوص که مداخلات نظامی فرا ملی، از جمله از سوی بالاترین مقامات مذهبی شیعه در عراق مورد مخالفت و اعتراض واقع شده است. برخی از آنها گروهها ی« خیالی» را خلق می کنند، که بدون مشخص کردن هویت دقیق خود و در عین حال ادعای وابسته بودن به بسیج مردمی ، که حقوق و رسمیت آنها را تضمین می کند، انجام حملاتی را به عهده می گیرند. بنابر این بسیج مردمی رسمآ در خارج از مرزهای عراق مستقر نشده است، جنگجویانی از این گروهها تحت عنوان اعضای « مقاومت» در سوریه حضور دارند. بخشی از این گروهها تحت عنوان « مقاومت اسلامی در عراق » به طور منظم اما بی آن که تهدیدی جدی محسوب شوند، از عراق یا سوریه حملاتی را بر علیه منافع آمریکا یا اسرائیل، به ویژه در چارچوب جنگ اسرائیل در غزه و لبنان انجام می دهند.

اعلامیه های جنگ طلبانه و نگرش صبر و انتظار

در آستانه حمله شورشیان مسلح به حلب، در پایان ماه نوامبر۲۰۲۴، گروههای عراقی همچنان در خاک سوریه، به ویژه در استان شرقی دیر الزور حضور دارند. در حالی که این شورشیان در حال برنامه ریزی برای فتح دمشق هستند، گروههای شبه نظامی حاضر در محل، حمایت خود از رژیم سوریه را با راه اندازی برنامه بسیج و عضو گیری از عراق، نشان دادند. آنها از جمله از دولت عراق خواستار اعزام نیروهای نظامی رسمی شدند. اما این نیروهای کمکی به سوریه نرسیدند. نخست وزیر عراق ضمن ابراز نگرانی از این اقدام ممانعت می کند، و به نمایندگان پارلمان عراق توضیح می دهد که قصد ندارد مردم عراق را در گیر جنگ جدیدی کند. رهبر گروه بسیج مردمی ( حشد الشعبی) نیز هرگونه مداخله ای را منتفی می داند. از سوی دیگر امنیت مرز مشترک با سوریه به طور آشکار تقویت شده است.

با تصرف دمشق و فرار کادر های رژیم بعث، گروههای مقاومت تصمیم خود را گرفتند : حتی قبل از سقوط رژیم، آنها شروع به باز گرداندن مبارزان خود کردند. از هفتم دسامبر ۲۰۲۴، بیش از ۲۰۰۰ سرباز سوریه ای از مرز عراق عبور کرده و به کشور عراق پناهنده می شوند. محمد الجولانی رهبر هیئت تحریر شام ) (HTS در پیام ویدیوئی ضبط شده به نخست وزیر عراق از تصمیم خود به برقراری مجدد روابط سیاسی و اقتصادی با عراق و عزم خود برای جلوگیری از ایجاد بی ثباتی در عراق به دلیل حوادث رخ داده در سوریه، اطمینان می دهد. در حالی که شبکه های اجتماعی در عراق ویدئو هایی از تحقیر و حتی جنایات صورت گرفته توسط شبه نظامیان هیئت تحریر شام، علیه حامیان « مقاومت» را باز نشر می دهند، با وجود این چنین به نظر می رسد، که به وعده عدم تخریب ومنع بی احترامی به اماکن مقدس شیعیان عمل شده است. همزمان تهران یک کانال ارتباطی با گروه هیئت تحریر شام باز کرده است. برخی از جناح های عراقی عضویت خود در بسیج مردمی ( حشد الشعبی) را برای توجیه ادامه ندادن به مبارزه مطرح می کنند.

همه چیز حاکی از آن است که در روزهای قبل از فروپاشی رژیم در سوریه، نخست وزیر عراق تصمیم گرفته بود، که نیروهای رسمی را به کار نگیرد. و حمایت مسلحانه را به گروههای مقاومت واگذار کند. اما آنها نیز احتمالآ به خاطر ترس از امکان حمله هوایی اسرائیل، از این کار سرباز زدند. آیا این تصمیمات توسط خود بازیگران حاضر در صحنه گرفته شده بود ؟ آیا نخست وزیر عراق در برابر فشارهای اعمال شده از سوی جمهوری اسلامی ایران مقاومت نشان داد؟ یا این که موضع گیری وی در راستای تحلیل تهران بود ، که شاید حتی قبل از حمله شورشیان به حلب تصمیم گرفته بود به حمایت از متحد سوریه ای ناکار آمد در کشور خود، بی تآثیر در جنگ بر علیه اسرائیل و بیش از پیش غیر قابل اعتماد، خاتمه دهد؟ شاید پاسخ به این پرسش ها زمانی مشخص شود که محتوای مذاکرات چند قدرت منطقه ای به ویژه در بغداد و دوحه آشکار شود. تا آن زمان می توانیم تحولات و دگرگونی توازن قدرت سیاسی در عراق را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم.

تحولات در بغداد

محمد شیاع السودانی ار اعضای حزب اسلامگرای شیعه « الدعوه» از پایگاه انتخاباتی برخوردار نیست. او از پیروان نوری المالکی نخست وزیر سابق عراق به شمار می رود. در سال ۲۰۲۲، وی تنها به این دلیل که قابل کنترل است به مقام نخست وزیری منصوب شد، تا کشور را از بن بست سیاسی خارج کند. پشتیبان وی با امیدواری به این که در پایان دوران نخست وزیری او جانشین وی شود، از او حمایت کرد. بر خلاف همه پیش بینی ها، السودانی از محبوبیت روز افزونی بر خوردار شد. او اولین نخست وزیر عراق است که از ملیت دوگانه برخوردار نیست، در عراق بزرگ شده و تحصیل کرده است. دوران نخست وزیری وی با انجام پروژه های بزرگ، فاصله گرفتن از گروههای تحت نفوذ ایران، و مذاکره برای خروج آخرین نیروهای آمریکایی از عراق مشخص شده است. وی اکنون منتظر است تا در انتخابات بعدی که در پائیز سال ۲۰۲۵ برگزار می شود، دوباره به عنوان نخست وزیر انتخاب شود. برای نیل به این هدف، وی دو راه در پیش رو دارد. یا می باید خود را به عنوان کاندیدای ائتلافی که او را به قدرت رساند، یعنی در هیآت هماهنگی جناح های شیعه، که به ویژه در بر گیرنده شاخه سیاسی گروههای بسیج و شبه نظامیان است ، معرفی کند، یا باید ائتلاف جدیدی تشکیل دهد. چنین به نظر می رسد که گزینه اول به خصوص با رسوایی که السودانی از تابستان ۲۰۲۳ در گیر آن شده، با مخاطره روبرو شده است. این ماجرا به استراق سمع چند تن از رهبران گروه هماهنگی و اعضای خانواده آنها ارتباط دارد ، که به وضوح توسط همکاران بسیار نزدیک نخست وزیر سازمان دهی شده است. گزینه دوم باقی می ماند، که وی می تواند به مقتدا صدر رهبر مذهبی مهم شیعه، که از ابتدا آز آنچه او پویایی انقلابی حقیقی سوریه در نظر داشت، حمایت کرده است، نزدیک شود.

از این دیدگاه، چنین به نظر می رسد که بحران سوریه فرصت سیاسی برای السودانی به وجود آورده است. این شرایط به او اجازه می دهد تا دفاع از حاکمیت عراق را به منظور جلوگیری از در گیر شدن در جنگ و حفظ بی طرفی مؤثر، در چشم انداز یک دولت جدید در واشنگتن، به کار گیرد. علاوه بر این، این فرصت به او اجازه می دهد تا وفاداری بسیج مردمی به دولت، و وادار کردن جناح ها به پیروی از تصمیمات آن و حفظ و گسترش روابط پر رونق عراق و ترکیه را مورد باز بینی قرار دهد. مانورهای داخلی در چارچوب هیآت هماهنگی ، به ویژه توسط نوری المالکی، برای جایگزین کردن وی عملآ با مشکل روبرو شده است.

یک اتحاد منتفی شده

این سؤال مطرح می شود که آیا این مذاکرات راهبرد سیاسی جدیدی را در عراق به وجود خواهد آورد، یا به احتمال زیاد ادامه بازی های سیاسی را که در این کشور مرسوم است، در پی خواهد داشت، و به هیچ وجه ساختارهای نهادینه ناکارآمدی دولت را تغییر نخواهد داد، در عین حال شکی نیست که پویایی جدیدی در حال رخ دادن است. به دنبال ضربات وارد شده به حزب اله لبنان، جناح های عراقی به مثابه تنها بازیگران مسلح قابل ذکری که تحت نفوذ ایدئولوژیکی جمهوری اسلامی ایران بودند، و توانایی کارآمدی خود را حفظ کرده بودند، به شمار می رفتند. در یمن نیز گروه شبه نظامی انصاراله ( حوثی ها) وجود دارد ، اما این جریان بازیگر حاشیه‌ای پویائی منطقه ای است و از سیستم مشروعیت سیاسی و مذهبی خاص خود برخوردار است.

این که نخست وزیر با چنین سهولتی بر موضوع عدم مداخله تآکید می کند، و همچنین عدم تمایل بسیاری از شبه نظامیان گروههای مقاومت به کمک رسانی به رژیم سوریه، نشانگر این تغییر رویه است. علاوه بر این، این که با چنین سرعتی اکثریت جناح های سیاسی شیعه در نهایت با موضع نخست وزیر همسو شدند، نشان می دهد که سنگر عراق در محور مقاومت، در واقع از مدت ها پیش یک گام به عقب برداشته بود.

در این تغییر، احتمالآ فشارهای خارجی و در درجه اول قتل قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس سپاه پاسداران انقلاب ، و ابو مهدی المهندس در سال ۲۰۲۰ نقش عمده ای ایفا کرده اند. اما اشتباه است اگر تحولات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ، در بخش های مختلف محور ( مقاومت) را نادیده بگیریم. در عراق، تمایل جامعه برای پایان دادن به خشونت مداوم، ورود بسیاری از کادر های گروههای مسلح به سیاست، و اهمیت یافتن مفهوم قدرت ملی در مباحث عمومی، و در میان گروهها، به طور قطع به این امر کمک کرده است. همان طور که خشم تهران از رئیس جمهور سرنگون شده سوریه موجب تحول « محور مقاومت» شد . جبهه ایدئولوژیکی مورد آرزوی دیروز، اکنون به یک اتحاد تاکتیکی تبدیل شده، که اگر از بین نرفته باشد، حد اقل از مسیر مورد انتظار پایه ریزان آن فاصله گرفته است.

پی نوشت:

۱ – سوریه در آن زمان به عنوان دولتی که در ترافیک مواد مخدر دست داشت، شناخته می شد. کاپتاگون تولید شده در آن کشور منبع در آمد عمده ای برای خانواده و اطرافیان اسد به شمار می رفت، که به بیش از ۵ میلیارد دلار ( معادل ۴،۸ میلیارد یورو) بالغ می شد.

نویسنده: Robin Beaumont دکترای علوم سیاسی)

منبع: لوموند دیپلماتیک

برچسب ها

اين نوشته را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذاريد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *