اگر به همین شکل ادامه دهیم، سال ۲۰۸۴ میتواند مترادف با یک «آپوکالیپس» واقعی بر روی زمین شود. و زندگی میلیارد ها انسان را تحت تاثیر قرار دهد. اما این به ما بستگی دارد که این چشمانداز تاریک را تغییر دهیم. تاریخ هنوز نوشته نشده است و ما این فرصت را داریم که مسیر جدیدی انتخاب کنیم. بیایید از این فرصت استفاده کنیم پیش از آنکه واقعاً خیلی دیر شود
بیایید برای لحظه ای تصور کنیم که جورج اورول به جای ۱۹۰۳ در سال ۲۰۰۳ به دنیا آمده. بر همین منوال در سال ۲۰۴۹ کتابی به نام “۲۰۸۴” منتشر خواهد کرد.
بعلت بحرانها، جنگها و فجایع واقعی که او تا اواسط قرن بیست و یکم تجربه می کند، «۲۰۸۴» چنان چشمانداز تیرهای خواهد داشت، که برای ما و نسلهای بعدی «۱۹۸۴» اورول، یک فانتزی خوشبینانه و یک آرمانشهر به نظر میرسد.
فراخوانی برای اقدام در برابر دنیای دیستوپیایی کنونی
جهانی که در آن زندگی میکنیم، به طور فزایندهای به تصویری دیستوپیایی شبیه میشود که حتی جورج اورول در رمان «۱۹۸۴» خود نمیتوانست پیشبینی کند. در حالی که ما درگیریهای بیپایان، بحرانهای آبوهوا و تنشهای سیاسی را تجربه میکنیم، یک پرسش ضروری مطرح میشود: آیا میتوانیم مسیر خود را پیش از آنکه خیلی دیر شود تغییر دهیم؟
جهانی در آتش: جنگها و هزینههای تسلیحاتی
جنگها در اوکراین، خاورمیانه و سودان نشان میدهند که چقدر از تاریخ درس نگرفتهایم. هزاران نفر جان خود را از دست میدهند، میلیونها نفر آواره میشوند، و با این حال به نظر میرسد که توانایی شکستن چرخه خشونت را نداریم. همزمان، تنشهای جهانی افزایش مییابد و بشریت همچنان منابع این سیاره آبی را غارت میکند و به منازعات جدید دامن میزند.
هزینههای تسلیحاتی جهانی به رکوردهای بیسابقهای رسیده است. در حالی که میلیاردها دلار صرف سلاح میشود، میلیونها نفر زیر خط فقر زندگی میکنند و از گرسنگی رنج میبرند. تمرکز بر قدرت نظامی به جای راهحلهای دیپلماتیک خطر جنگ را افزایش داده و شکافها را تشدید میکند. این اولویتها بازتابدهنده روندی در جهان است، که ارزش جان انسانها در برابر بازیهای قدرت ژئوپلیتیک کم رنگ شده است.
بحران آبوهوا: جنگی علیه خودمان
در همین حال، سیاره ما یک جنگ خاموش اما بیرحمانه علیه ما را به راه انداخته است. تأثیرات تغییرات آبوهوایی در همه جا قابل مشاهده است، رکوردهای گرمایی شکسته میشوند، سیلابها مناطق وسیعی را تخریب میکنند و آتشسوزیها کنترلناپذیر هستند. دانشمندان هشدار میدهند که ما به سمت گرمایش سه درجه یا بیشتر پیش میرویم، که پیامدهای فاجعهباری برای همه جنبههای زندگی خواهد داشت.
تناقض اینجاست که ما این بحران را خودمان ایجاد کردهایم. با گرایش سیریناپذیرمان برای سوختهای فسیلی و ناتوانیمان در اجرای راهحلهای پایدار، سیاره آبی را با شتابی هرچه بیشتر به مرزهایش سوق میدهیم. کشورهایی مانند ایالات متحده و چین مسئولیت ویژهای دارند، زیرا از بزرگترین تولیدکنندگان گازهای گلخانهای هستند. تخریب محیطزیست همچنین نابرابریهای اجتماعی را تشدید کرده و میلیونها نفر را به فقر میکشاند.
چالشهای جهانی: گرسنگی، آب و انرژی
افزایش جمعیت جهان که به بیش از هشت میلیارد نفر رسیده است، فشار بیسابقهای بر منابع زمین وارد کرده است. گرسنگی و سوءتغذیه همچنان میلیونها نفر را در سراسر جهان تهدید میکند. تولید مواد غذایی به دلیل تغییرات آبوهوایی و تخریب زمین با بحران روبروست. دسترسی به آب آشامیدنی سالم نیز به یک معضل اساسی تبدیل شده است، به ویژه در مناطقی که زیرساختهای مناسبی ندارند. همزمان، بحران انرژی ناشی از وابستگی مداوم به سوختهای فسیلی، نه تنها به محیطزیست آسیب میزند، بلکه رقابت و درگیریهای بینالمللی را نیز تشدید میکند. حرکت به سوی منابع انرژی پایدار و تجدیدپذیر، اگرچه ضروری است، اما به دلیل منافع سیاسی و اقتصادی کند پیش میرود.
شکاف فزاینده بین فقیر و غنی
شکافهای اجتماعی روز به روز بیشتر میشود. در حالی که درصد بسیار کوچکی از بشریت در رفاهی بیسابقه زندگی میکند، میلیونها نفر درآمدی کمتر از یک دلار در روز داشته و برای زنده ماندن مبارزه میکنند. توزیع نابرابر منابع، تنشها میان طبقات اجتماعی را تشدید کرده و دموکراسیها را در سراسر جهان بیثبات میکند. نابرابری اجتماعی نه تنها یک مشکل اخلاقی، بلکه یک مشکل اقتصادی و سیاسی است که در دراز مدت ثبات کل جهان را تهدید میکند.
پوپولیسم و عقبنشینی دموکراسی
بازگشت سیاستمداران پوپولیست مانند دونالد ترامپ در ایلات متحده، پیروزی احزاب دست راستی در اروپا و ظهور رژیمهای افراطی در اقصی نقاط جهان، نشاندهنده عقبگرد برای دموکراسی و آزادی است. پوپولیست ها با استفاده از ترس و ناامنیها، نفرت و تفرقه را گسترش داده و همزمان نهادهای دموکراتیک را تضعیف میکنند. رفاهی که زمانی به عنوان پایههای اصلی دموکراسیهای پایدار محسوب میشد، اکنون توسط بحرانهای اقتصادی و اجتماعی تحلیل میرود.
نیروهای دموکراتیک در مواجهه با این چالشها اغلب ناتوان به نظر میرسند. ناتوانی آنها در ارائه راهحلهایی برای مشکلات فوری مانند تغییرات آبوهوایی، نابرابری اجتماعی و مهاجرت، منجر به کاهش اعتماد به نهادهای دموکراتیک شده و به جریانهای پوپولیستی قدرت میدهد. این وضعیت نه تنها کشورهای منفرد، بلکه همکاری بینالمللی را که برای مقابله با چالشهای جهانی ضروری است، به خطر میاندازد.
چشمپوشی از هوش مصنوعی و دنیای دیجیتال
در میان همه این بحرانها، دنیای دیجیتال اغلب به طور غیرانتقادی به عنوان ناجی نگریسته میشود. اما توسعه سریع هوش مصنوعی (AI) خطرات بزرگی را نیز به همراه دارد. از نظارت گسترده تا دستکاری افکار عمومی از طریق الگوریتمها، کنترل بر فناوریهای دیجیتال به طور فزایندهای توسط شرکتها و رژیمهای استبدادی انحصار یافته است. بدون تنظیمات قانونی شفاف، این فناوریها میتوانند نابرابریهای موجود را تشدید کرده و فرایندهای دموکراتیک را بیشتر تضعیف کنند.
آیندهای که هنوز میتوانیم شکل دهیم
با وجود همه پیشبینیهای تیره، امید وجود دارد. ما دانش و فناوری لازم برای تغییر این روند و ایجاد جهانی پایدارتر را داریم. اما این امر به شجاعت و اراده جمعی برای تغییر اولویتها نیاز دارد. باید از خود بپرسیم، آیا میخواهیم به جنگهای خانمانسوز ادامه دهیم و سیاره خودمان را نابود کنیم یا آمادهایم برای آیندهای بهتر تلاش کنیم.
به قول ارنست بلوخ متفکر آلمانی، «امید نه یک انتظار منفعلانه، بلکه یک محرک برای عمل است.» امید، به معنای واقعی خود، ما را ترغیب میکند که به دنبال جهانی بهتر باشیم و آن را بسازیم. این امید باید در تصمیمگیریهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ما نفوذ کند تا بتوانیم آیندهای عادلانهتر و پایدارتر خلق کنیم.
زمان تعلل به پایان رسیده است. دولتها، نهاد های بین المللی، شرکتها و افراد باید اقدام کنند تا مسیر تاریخ را تغییر دهند. هر یک از ما در حیطه توان خود، قدرت بازنگری و ایجاد تفاوت را دارد. باید به عاملیت انسانی اعتفاد، و در این حهت رسالت اجتماعی خود را خواه از طریق مشارکت سیاسی، مصرف آگاهانه یا تلاش برای صلح و عدالت بعهده بعهده بگیریم.
هشداری در اهمیت فرصتها
اگر به همین شکل ادامه دهیم، سال ۲۰۸۴ میتواند مترادف با یک «آپوکالیپس» واقعی بر روی زمین شود. و زندگی میلیارد ها انسان را تحت تاثیر قرار دهد. اما این به ما بستگی دارد که این چشمانداز تاریک را تغییر دهیم. تاریخ هنوز نوشته نشده است و ما این فرصت را داریم که مسیر جدیدی انتخاب کنیم. بیایید از این فرصت استفاده کنیم پیش از آنکه واقعاً خیلی دیر شود.