شورش مسلحانه گسترده در حلب، به رهبری ائتلاف «فتح المبین»، نشان از اوجگیری دوباره جنگ داخلی سوریه دارد. شورشیان با تصرف مواضع استراتژیک، در تلاش برای مهار حملات دولت و تغییر موازنه قدرت هستند. درگیری کنونی پیچیدگی بحران سوریه و نقش بازیگران خارجی را برجسته میکند.
سوریه بار دیگر در مرکز تنشهای منطقهای قرار گرفته است؛ حمله گسترده شورشیان به نیروهای دولتی در استان حلب، نشانهای از تشدید مجدد درگیریها و بازگشت سایه سنگین جنگ داخلی به این کشور است. این عملیات، که بزرگترین حمله شورشیان در سالهای اخیر توصیف شده، بازتابدهنده بحران عمیقی است که همچنان بر سرنوشت سوریه سایه افکنده است. ائتلاف «فتح المبین»، متشکل از گروههای متنوع مخالف، در این حمله موفق به پیشرویهای استراتژیک شده و کنترل مناطقی کلیدی را به دست گرفته است. این تحولات میتواند موازنه قدرت را تغییر دهد.
حمله اخیر شورشیان به نیروهای دولتی سوریه نشانهای از تنشهای پایدار و زمینهساز تشدید دوباره جنگ داخلی در این کشور است. این درگیریها که برای مدتی کاهش یافته بود، بار دیگر نگرانیها را در مورد آینده سوریه افزایش داده است. بر اساس گزارشات موجود، این حمله از روز چهارشنبه در استان حلب در شمال غرب سوریه آغاز شد و روز پنجشنبه نیز ادامه یافت. شورشیان در این مدت توانستند چندین روستا را به تصرف خود درآورند. دیدهبان حقوق بشر سوریه با اعلام خبر حمله اخیر، بر گستردگی و اهمیت آن تأکید کرده است. این نهاد، که در بریتانیا مستقر است، این حمله را بزرگترین عملیات شورشیان طی سالهای اخیر توصیف کرده است.
ائتلاف «فتح المبین»: بازتعریف قدرت مخالفان مسلح در سوریه
عملیات اخیر شورشیان با هدف توقف حملات نیروهای دولتی سوریه برنامهریزی و اجرا شده است. فرمانده شورشیان تأکید کرده که این حمله واکنشی به فشارها و حملات مداوم ارتش سوریه بوده است. درگیریهای دو روزه خسارات سنگینی به همراه داشته و تلفات انسانی قابل توجهی را بر جای گذاشته است. گزارشها حاکی از کشته شدن بیش از ۱۰۰ نفر از نیروهای شورشی و ۵۴ سرباز ارتش سوریه است. شدت این درگیریها نشاندهنده تشدید خشونت و عمیقتر شدن بحران نظامی در سوریه است. این عملیات گسترده موجب شده است که گروههای مختلف شورشی که نماینده آخرین بازماندههای جریان مخالفان مسلح در سوریه هستند، برای نخستین بار پس از مدتها متحد شوند. این گروهها از سال ۲۰۱۱ با هدف سرنگونی بشار اسد فعالیت خود را آغاز کرده و در گذشته بخشهای وسیعی از خاک سوریه را تحت کنترل داشتند.
رهبری این ائتلاف با گروه اسلامگرای هیئت تحریرالشام (HTS) است که بهعنوان قدرتمندترین نیروی مخالف در منطقه شناخته میشود. این عملیات، اما محدود به هیئت تحریر الشام نیست و شامل گروههای متعددی از شورشیان میشود که طیف متنوعی از اسلامگرایان میانهرو تا گروههای ملیگرای سکولار را در بر میگیرد. از جمله گروههای مشارکتکننده در این عملیات میتوان به احرارالشام، جبهه آزادیبخش ملی، جیش العزه و الجبهه الشامیه اشاره کرد. همچنین برخی منابع از حضور شبه نظامیانی از گروههای سکولار وابسته به ارتش ملی سوریه خبر دادهاند. با این حال، ارتش ملی سوریه بهرغم حمایت لفظی از این عملیات، به دلیل نفوذ ترکیه، بهصورت رسمی مشارکت خود را تأیید نکرده است.
کاهش توانایی ارتش سوریه در حمله به ادلب؛ هدف اصلی عملیات شورشیان
بر اساس اعلام خبر از سوی شورشیان، هدف اصلی این عملیات محدود کردن توانایی دولت سوریه در انجام حملات به استان ادلب و دیگر مناطق تحت کنترل مخالفان است. دارین خلیفه، از گروه بین المللی بحران بر این عقیده است: «خطوط دفاعی نظام سوریه فرو ریخته است. به نظر میرسد آنها غافلگیر شدهاند. هیچکس انتظار نداشت شورشیان به این سرعت به حومه حلب برسند. البته هنوز مشخص نیست آیا نیروهای شورشی قادر به حفظ مناطقی که تصرف کردهاند خواهند بود یا نیروهای روسی که از دولت بشار اسد در دمشق حمایت میکنند چه واکنشی نشان خواهند داد.» وی در ادامه تاکید میکند: «البته روسها در اوکراین مشغول هستند و از نظر سیاسی، اگر نگوییم نظامی، کمتر در سوریه سرمایهگذاری میکنند. پیشبینی نتیجه این حمله دشوار است. شورشیان فکر میکنند طرف مقابل آسیبپذیر است و اکنون بهترین فرصت برای ضربه زدن است.»
ائتلاف گروههای مخالف موفق شدهاند در روزهای اخیر نیروهای دولتی سوریه را به عقبنشینی وادار کنند و مواضع استراتژیک کلیدی را به تصرف خود درآورند. از جمله مهمترین دستاوردهای شورشیان، نزدیک شدن به بزرگراه استراتژیک M-۵ است؛ شاهراه حیاتی که ارتباط بین حلب و دمشق را برقرار میکند. گزارشهای منتشر شده حاکی است که این بزرگراه به دلیل درگیریها بسته شده است و شورشیان احتمالاً قصد دارند این مسیر مهم را کاملاً مسدود کنند. این اقدام میتواند فشار سنگینی بر نیروهای دولتی وارد کرده و مسیر ارتباطی اصلی آنها را قطع کند.
اگرچه سوریه در درگیریهای اخیر خاورمیانه، بهویژه در سال گذشته، بهطور مستقیم نقش فعالی نداشته، اما خاک این کشور همچنان بهعنوان یکی از میادین اصلی نبرد نیابتی قدرتهای منطقهای و بینالمللی مورد استفاده قرار گرفته است. در سالهای گذشته، اسرائیل بارها حملاتی را در خاک سوریه انجام داده و مدعی شده که این حملات برای هدف قرار دادن مواضع گروههای مورد حمایت جمهوری اسلامی و جلوگیری از انتقال تسلیحات به این گروهها صورت گرفته است. برخی از تحلیلگران معتقدند که تحولات اخیر در سوریه و حملات نظامی اسرائیل به این کشور، در چارچوب تلاش برای تضعیف جمهوری اسلامی و نیروهای همراه و همسو با آن قابل تفسیر است. برخی دیگر از مفسران نقش ترکیه، اوکراین و روسیه را پررنگ تر ارزیابی می کنند و بر این نظر هستند که ترکیه از یک سو و اوکراین – آمریکا از سوی دیگر هر یک با هدف متفاوت در این رخداد و تداوم آن ذینفع هستند.
سوریه در دست چه کسانی است؟
بیش از یک دهه جنگ داخلی، نبردهای نیابتی و ظهور و سقوط گروه اسلام گرای داعش، سوریه را به مناطقی با کنترلهای متنوع تقسیم کرده است. تا پیش از حمله اخیر، دولت سوریه به رهبری بشار اسد بیش از ۶۰ درصد از خاک کشور، از جمله بیشتر شهرهای بزرگ مانند دمشق، حلب، حمص و لاذقیه را در اختیار داشت. این مناطق، که تحت کنترل ارتش سوریه و همپیمانان آن قرار دارند، شامل مناطق اصلی اقتصادی و سیاسی کشور هستد.
اما این وضعیت همیشه به این شکل نبوده است. در سالهای نخست جنگ داخلی و بهویژه پس از پیشرویهای گروههایی نظیر داعش، دولت کنترل بخش اعظم خاک سوریه را از دست داده بود. در اوج بحران، مخالفان و شورشیان اسلام گرا بخشهای گستردهای از سوریه، حتی در نزدیکی پایتخت را تصرف کرده بودند. تحول اساسی در سال ۲۰۱۵ رخ داد، زمانی که روسیه همراه با نیروهای مورد حمایت جمهوری اسلامی بهطور مستقیم وارد درگیریها شد و با پشتیبانی هوایی و تسلیحاتی از ارتش سوریه، موازنه قوا را به نفع دولت تغییر داد. این مداخله موجب شد ارتش سوریه بتواند بخشهای قابلتوجهی از خاک کشور را از مخالفان و تروریستها بازپس گیرد.
با این حال، بخشهای وسیعی از سوریه همچنان خارج از کنترل دولت باقی ماندهاند. مناطق شمال غرب کشور، بهویژه در استانهای ادلب و بخشهایی از حلب، تحت تسلط مخالفان مسلح قرار دارند. این مناطق محل سکونت حدود ۵ میلیون نفر است که بیش از نیمی از آنها آوارگان داخلی هستند. رهبری نظامی این منطقه عمدتاً در دست گروههایی نظیر هیئت تحریرالشام است. علاوه بر این، مناطق شمال شرق سوریه عمدتاً تحت حاکمیت دولت خودمختار شبهنظامیان کرد قرار دارد. این نیروها کنترل بخشی از منابع نفتی و گازی سوریه را نیز در اختیار دارند و در چارچوب استراتژی مهار داعش از حمایت ضمنی اروپا و آمریکا برخوردارند.
هرچند گروه اسلام گرای داعش در سال ۲۰۱۹ آخرین مناطق تحت اشغال خود را از دست داد، اما سلولهای مخفی آن همچنان در بیابانهای وسیع سوریه فعالیت دارند و گهگاه با حملات غافلگیرانه علیه نیروهای دولتی و غیرنظامیان، خود را نشان میدهند. این تقسیمبندیهای میدانی، سوریه را به کشوری چندپاره تبدیل کرده و تلاشها برای برقراری ثبات و یکپارچگی سیاسی را با چالشهای بزرگی مواجه ساخته است.
نتیجه گیری
تحولات اخیر در سوریه بار دیگر بر پیچیدگی بحران این کشور و تأثیرات عمیق آن بر امنیت و ثبات منطقهای تأکید دارد. حمله گسترده شورشیان به نیروهای دولتی در استان حلب و تصرف مواضع استراتژیک نشاندهنده استمرار تنشها و تقسیمبندیهای عمیق سیاسی و نظامی در این کشور است. در حالی که ائتلافهای مخالفان به دنبال تقویت موقعیت خود هستند، نقش بازیگران خارجی همچون روسیه، ترکیه، جمهوری اسلامی، اسرائیل و ایالات متحده در شکلدهی به تحولات میدانی و سیاسی سوریه همچنان حیاتی است. علاوه بر این، وجود گروههای متعدد با ایدئولوژیهای متنوع، از اسلامگرایان تا ملیگرایان سکولار، تداوم حکمرانی اسد با اتکا بر سرکوب و بگیر وببند به همراه مداخلات نیابتی قدرتهای بینالمللی، برقراری صلح و یکپارچگی در سوریه را دشوارتر کرده است. در نهایت، بازگشت درگیریها در مقیاس گسترده، حاکی از این است که بحران سوریه نهتنها حل نشده بلکه اکنون به شکلی پیچیدهتر در تحول است. گزارش پیشروی شورشیان در فاصله جمعه تا نیمروز شنبه، سقوط شهرها یکی پس از دیگری نشان می دهد صحنه قدرت در سوریه با سرعت و با کمترین مقاومت از سوی نیروهای طرفدار دولت بشار اسد در حال دگرگونی است. آیا اسد این بار دوام خواهد آورد؟ آیا بازگشت او با دستان خالی از سفر ناگهانی به مسکو آغاز پایان اسد را رقم زده است؟ آنچه مسلم می باشد تغییر نفوذ اسد در داخل و تضعیف امکانات حامیان او در خارج طی سال و ماه های اخیر است. امروز جمهوری اسلامی و روسیه از توان فنی، لجستیکی و پرسنلی فوق العاده نازلی نسبت به گذشته برخوردارند.
3 پاسخ
بنظر میرسد که باید صبر کرد و دید که نقشه هسته قدرت در پشت ترامپ چه برنامه ای در برخورد با روسیه دارد چون تمامی جنگ ها در اکراین و خاور میانه به آن بستگی دارد. سیگنال ها نشان از معامله ای بزرگ خبر میدهد و دو طرف به دنبال کارت های قوی در آخرین لحظه برای چانه زنی بهتر بر سر میز معامله هستند. اگر برنامه نیکسون / کیسینجر برای جدا کردن و جذب چین جهت مقابله با شوروی بود, در سالهای اخیر سرمایه داری آمریکا بفکر معکوس کردن این معادله در جذب روسیه جهت مقابله با چین افتاده است و مامور اجرای آن ترامپ و تیمش. سرنوشت سوریه و جمهوری اسلامی نیز بسته به نتیجه این معامله دارد.
موافقم. برای اینکه ببینیم دقیقا چه اتفاقی می افتد، مفید با مضر برای بشریت، بهتر است صبر کنیم. در این مدت مسشود گفت اگر بنای ترامپ بر مقابله با چین باشد، برای کسانسی که به صلح می اندیشند،بقول یکی این «شر مطلق» خواهد بود. …
حمله برق آسای اسلامیست های سوریه یاد آور حمله داعش در موصل عراق است!
آن حمله قصد عمده اش کردستان بود که با مبارزه نهایی کوبانی در هم شکسته شد.
اکنون در ابعاد و شرایطی متفاوت با اکتر های پوشیده تر”گروه های درگیر شیعه وسنی” و نمایانتر”ترکیه ،اسراییل” همان اتفاق در حال رخ دادن است.
آیا حدف نهایتا کردستان است؟
یا فقط ” نیروهای محور مقاومت” ؟
آیا ترکیه در منطقه جانشین جمهوری اسلامی میشود؟
آیا نهایتا بین جمهوری اسلامی و ترکیه جنگی در راه است و اسرائیل از زیر ضرب خارج میشود؟
و بالاخره
آیا کردستان از این میان توانایی تشکیل کردستان بزرگ را در مییابد؟