پنجشنبه ۶ دی ۱۴۰۳

پنجشنبه ۶ دی ۱۴۰۳

ضرورت تغییر جایگاه زنان در تشکل‌های صنفی معلمان – جعفر ابراهیمی

مسئله زنان و گره‌خوردگی با سیاست و اقتصاد ایران

در ساختارهای سیاسی و اجتماعی ایران، هیچ مسئله‌ای بدون حل‌کردن مسئله زنان قابل حل نیست. زنان به‌عنوان نیمی از جامعه، در دل مسائل سیاسی و طبقاتی قرار دارند. هر برنامه طبقاتی و سیاسی برای آینده ایران ناگزیر است به سؤالات بنیادین در زمینه زنان پاسخ دهد، به‌ویژه در رابطه با جایگاه آنان در قدرت سیاسی و نهادهایی که در آن‌ها مشارکت دارند.

چرا زنان در ساختارهای صنفی تصمیم‌گیر دیده نمی‌شوند؟

در دوران حضورم در شورای هماهنگی به‌عنوان بازرس، همواره این سؤال مطرح بود که چرا زنان، باوجود حضور چشمگیر در فعالیت‌های میدانی و تبلیغی، در نهادهای تصمیم‌گیر و تصمیم‌ساز حضور کمرنگ‌تری دارند؟ به‌طوری که ساختار شورا را می‌توان ساختاری مردانه دانست. این مردسالاری لزوماً به معنای مناسبات آشکار تبعیض‌آمیز نیست، اما شایسته است زنان در شورا و هیئت‌های مدیره تشکل‌های صنفی، جایگاه شایسته خود را به دست آورند.

موانع ساختاری و تاریخی حضور زنان در مناصب قدرت تصمیم‌گیری

۱. رویکرد مردسالارانه مبتنی بر سرمایه‌داری: این رویکرد که در جامعه به صورت عمومی ناشی از سنت و قانون و مناسبات سرمایه‌سالارانه است. به تشکل‌های صنفی نیز تسری پیدا کرده است. مقابله و مبارزه با این نگرش در درون شوراها و تشکل‌های صنفی امری ضروری است و وظیفه زنان و مردان برابری‌طلب است.

۲. سرکوب سیستماتیک زنان:

تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران مملو از سرکوب زنان بوده است. سازوکارهای حقوقی، اقتصادی و سیاسی برآمده از نگاه سرمایه‌داری و مردسالارانه، به‌طور سیستماتیک جایگاه زنان را تضعیف کرده و مردان را در موقعیت فرادستی قرار داده است. لازم است مردان برابری‌طلب داوطلبانه از این موقعیت فرادستی پایین بیایند تا زنان بتوانند جایگاه واقعی خود را بازیابند. این مستلزم مسئولیت‌پذیری است.

۳. غلبه رویکرد سنتی در تشکل‌ها:

نگاهی به ترکیب هیئت مدیره برخی تشکل‌ها نشان می‌دهد که در ساختارهای آن‌ها، زنان اصلاً حضور ندارند. بااین‌حال، در عرصه عمل، زنان نقشی پررنگ دارند. گویی یک تقسیم‌کار نانوشته وجود دارد که مردان تصمیم بگیرند و زنان اجرا کنند. برای تغییر این وضعیت، لازم است با برگزاری مجامع عمومی، زمینه حضور بیشتر زنان در هیئت‌های مدیره فراهم شود.

در تشکل‌هایی که بیش از یک دهه، یک نفر بر صدر نشسته و نماینده مادام‌العمر در شوراست طبیعی است جایی برای شکوفایی توانایی دیگران به ویژه زنان وجود ندارد.

ظرفیت‌های بالای زنان در مدیریت و رهبری صنفی

در دوران مسئولیتم به‌عنوان بازرس شورای هماهنگی، شاهد حضور مؤثر نمایندگان زن از تشکل‌هایی مانند تهران، قزوین، مریوان، فارس، الیگودرز، خوزستان، مازندران و البرز و … بودم. جلسات شورا با حضور این زنان بسیار پربارتر می‌شد. در کارگروه‌های تشکل‌ها و شورای هماهنگی که زنان حضور دارند. شاهد مسئولیت‌پذیری و دقت عمل تحسین‌برانگیز بودم. و این نشان‌دهنده ظرفیت بالای زنان معلم در مدیریت و رهبری تشکل‌های صنفی است.

نشانه‌های امیدبخش در انتخابات اخیر مجمع عمومی شورای هماهنگی

در انتخابات اخیر مجمع عمومی شورای هماهنگی، زنان از برخی تشکل‌ها در کارگروه‌ها و مجمع عمومی حضور فعال و بسیار مؤثری داشتند. اگرچه تعداد آنان کم بود، این حضور نویدبخش آن است که با مقابله با رویکردهای مردسالارانه و همچنین ساختارهای مردانه در درون تشکل‌ها، راه برای حضور و مشارکت فعال زنان فراهم گردد.

ضرورت تغییر در ساختار در تصمیم‌گیری‌ها

برای پیشبرد عدالت جنسیتی در نهادهای صنفی،باید در رویکردهای موجود نسبت به نقش زنان بازنگری صورت گیرد تا به مشارکت واقعی زنان کمک کند و تشکل‌ها و شوراها بایستی با تجدید ساختار و انتخاب نمایندگان جدید، به زنان فرصت بیشتری برای نقش‌آفرینی دهند.

زنان معلم در سال‌های اخیر به خصوص در قیام ژینا نشان داده‌اند که توانایی بالایی در عرصه عمل دارند. در طی سال‌های گذشته معلمان زن برای تحقق اهداف صنفی و مدنی و سیاسی از هیچ تلاشی فروگذار نکرده‌اند. و دوشادپش سایر زنان و مردان برابری‌طلب و آزادی‌خواه، هزینه‌های فراوانی متحمل شد‌ه‌اند. نگاهی به آمار زنان معلم پرونده‌دار؛ زندانی، اخراجی و تعلیق و …. خود گویای همه چیز است. حاکمیت نیز به‌دلیل همین فعالیت‌ها، سرکوب مضاعفی نسبت به معلمان زن اعمال می‌کند. ضروری است که حمایت از تمامی معلمان زن، چه آنانی که به‌خاطر فعالیت‌های صنفی دچار مشکل شده‌اند و چه آنانی که به‌دلیل فعالیت‌های سیاسی و مدنی با محرومیت مواجه گشته‌اند، در برنامه و دستور کار تشکل‌های صنفی قرار گیرد.

اگر ویژگی بارز ساختار فعلی تبعیض، استثمار، حذف و نادیده‌گرفتن زنان در تمام عرصه‌هاست‌. در نقطه مقابل، باید در تمام عرصه‌ها از جمله در موقعیت رهبری و تصمیم‌گیری جمعی زنان حضور موثر و فعال داشته‌باشند.

تاریخ مملو از تجربه‌های درخشان داخلی و بین‌المللی است. برخی تشکل‌های صنفی، مدنی و کارگری و احزاب و سازمان‌های سیاسی مترقی که با درک این ضرورت تاریخی و سیاسی قدم در راه برابری جایگاه زنان گذاشته‌اند توانسته‌اند ظرفیت‌های بالقوه زنان را عینیت بخشیده و در مدار تکاملی و بالاتری قرار گیرند. وظیفه هر تشکل و نهاد مترقی است که با تغییر ساختار و رویکرد زمینه مشارکت زنان را فراهم کند.

در پایان باید تاکید نمود این نگاه مانند نگاه کمی‌نگری نیست که برابری را صرفا در کمیت می‌خواهد. در نگاه نگارنده صرف زن بودن در جایگاهی نمی‌تواند کانون اثر و تغییر به سود زنان باشد. در ساختارهای سرمایه‌سالار و حتی در حاکمیت فعلی چه بسا زنان در موقعیت قدرت قرار دارند. اما چون مسلح به بینش و رویکرد رهایی‌بخش نیستند و فاقد آگاهی طبقاتی و جنسیتی هستند. قادر به حل تضادها به سود زنان و به تبع آن جامعه نیستند.

به عنوان مثال بازی با برگ «افزایش زنان در کابینه» که در موسم انتخابات به خصوص از سوی اصلاح‌طلبان قلابی و حکومتی مطرح می‌گردد چیزی جز فریبکاری برای جلب آرا نیست. بودن یا نبودن فردی مانند معصومه ابتکار یا فاطمه مهاجرانی یا … چه سودی برای زنان ایران دارد وقتی این افراد خود زن‌ستیزند. باید طرحی نو در انداخت و زنان برابری طلب در بالاترین سطح قدرت سیاسی قرار گیرند و تشکل‌های صنفی و مدنی جایی برای شروع و تمرین است تا جامعه‌ای برابر بسازیم.

اگر زمینه مشارکت زنان فراهم گردد نه‌تنها به پیشبرد اهداف صنفی کمک می‌کند، بلکه زمینه‌ساز تحقق عدالت و برابری در ساختارهای اجتماعی و سیاسی نیز خواهد بود.

منبع: شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران

برچسب ها

اين نوشته را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذاريد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *