
باز آمده از عَدَم،
دریاوَشِ سپیدهدم،
برهنهی واژهها،
دخترِ دُرُست.
دلاورِ مرهونِ ماه،
همنشینِ رود،
خواهر باران،
تکلمِ نور،
دخترِ دُرُست.
نیمی بلوغ وُ
نیمی باران،
طالع تَرَنُم،
دارد تنها برای تو میخواند،
دخترِ دُرُست.
شفانویسِ تشنه وُ
حکیم آزادی.
سوارهی نور وُ
ترانهی قیام.
شریفِ شمال وُ
جمیلهی هر جنوب،
دخترِ دُرُست،
دخترِ دُرُست،
دخترِ دُرُست…!






