پنجشنبه ۶ دی ۱۴۰۳

پنجشنبه ۶ دی ۱۴۰۳

وقت آن است که جنگ اوکراین پایان یابد – دیوید برودر – برگردان: فرهاد صفاری

زنی به سوراخی که در خانه‌اش در اثر گلوله‌باران روسیه در شهر کاستیانتینیوکا، اوکراین، در ۲۲ نوامبر ۲۰۲۴ به وجود آمده، نگاه می‌کند

پس از آنکه دولت جو بایدن این هفته مجوز استفاده نیروهای اوکراینی از موشک‌های دوربرد آمریکایی برای حمله به اهداف داخل روسیه را صادر کرد، امانوئل ماکرون، رئیس‌جمهور فرانسه، از مسکو خواست واکنش شدیدی نشان ندهد. مقامات روسیه اعلام کردند این حملات با موشک‌های ATACMS به معنای دخالت مستقیم عملیاتی آمریکا است و سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه، از یک “تغییر کیفی” در جنگ سخن گفت که ممکن است حتی روسیه را به استفاده از تسلیحات هسته‌ای سوق دهد. درخواست ماکرون برای “عقلانیت” چندان اطمینان‌بخش نبود. این درخواست بر این امید استوار بود که برخلاف اتهاماتی که قبلاً به رهبری روسیه در مورد رفتار غیرمنطقی یا جنون‌آمیز وارد شده بود، این کشور شاید از واکنش به این حملات، بدون تشدید خشونت و نابودی بیشتر اوکراینی‌ها یا دیگران، خودداری کند.

اجازه استفاده محدود اوکراین از موشک‌های ATACMS که به طرز خنده‌داری به عنوان “حمله به آنها” (attack ’ems) تلفظ می‌شود، توسط مقامات دولت بایدن به عنوان یک تغییر تاکتیکی در پاسخ به گزارش‌هایی مبنی بر بسیج سربازان کره شمالی برای بیرون‌راندن نیروهای اوکراینی از منطقه کورسک روسیه، عنوان شده است. این ادعا قانع‌کننده نیست. بایدن مدت‌ها حملات به خاک روسیه را به عنوان خط قرمزی که نباید در تحریک تلافی‌جویی روسیه از آن عبور کرد، مطرح کرده بود — موضعی که اکنون در پایان دوره ریاست‌جمهوری‌اش آن را کنار گذاشته است. این اقدام آشکارا به انتقال از یک دولت به دولت دیگر در آمریکا مربوط است: یا برای مجبورکردن دونالد ترامپ به عدم ترک اوکراین یا، در نگاه خوش‌بینانه‌تر، برای تقویت جایگاه اوکراین در مذاکرات صلح احتمالی.

گزارش‌های روز پنجشنبه در مورد استفاده روسیه از یک موشک بالستیک میان‌برد (IRBM) علیه اوکراین، هرگونه تصوری را که سیاست دولت بایدن بتواند ولادیمیر پوتین را مهار کند، زیر سؤال برد و در عوض نشان داد ارتش روسیه چه توانایی‌هایی دارد، خوشبختانه هنوز بدون استفاده از کلاهک هسته‌ای. تصور اینکه موقعیت اوکراین در مذاکرات تقویت شود، نیز به دور از واقعیت به نظر می‌رسد. ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین، در مصاحبه‌ای با فاکس در روز چهارشنبه از موضع قبلی خود در لزوم بیرون‌راندن نیروهای روسیه از تمام خاک اوکراین عقب‌نشینی کرد و اظهار داشت «ده‌ها هزار نفر از مردم ما نباید به خاطر کریمه جان خود را از دست بدهند.» او افزود که این شبه‌جزیره که در سال ۲۰۱۴ ضمیمه روسیه شد، می‌تواند از طریق “دیپلماسی” بازپس گرفته شود — به عبارت دیگر، او این موضوع را به آینده موکول کرد.

نبردی برای همه ما؟

استراتژی زلنسکی همواره بین‌المللی یا دست‌کم غربی‌کردن جنگ بوده و این جنگ را به عنوان یک مبارزه وجودی برای اوکراین، اروپا و ایالات متحده توصیف کرده است. با این حال، نشانه‌هایی از خستگی در غرب دیده می‌شود. برخی مقامات اتحادیه اروپا پیشنهاد کرده‌اند در صورت کاهش یا توقف کمک‌های نظامی آمریکا به اوکراین در دوران ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ، اتحادیه اروپا با تقویت توانایی‌های نظامی خود، این خلأ را جبران کرده و از اوکراین حمایت بیشتری کند. اما این دیدگاه یکپارچه نیست. پیش از انتخابات آلمان که در ماه فوریه برگزار می شود، به نظر می رسد اولاف شولتس، صدراعظم بی‌حال این کشور، موضع خود را نرم‌تر کرده است. تماس تلفنی او با پوتین در جمعه گذشته — اولین تماس در دو سال اخیر — به طور گسترده به عنوان پاسخی به درخواست‌ها برای پایان‌دادن به جنگ دیده شد، احساسات عمومی در آلمان باعث افزایش حمایت از جناح راست آلترناتیو برای آلمان و همچنین حزب تازه‌تأسیس و رنگارنگ زارا واگنکنشت شده است که هر دو رویکردی مخالف سیاست‌های فعلی دولت در قبال جنگ اوکراین دارند. اولاف شولتس، صدراعظم آلمان، که با بحران‌های اقتصادی و بودجه‌ای مواجه است، تلاش می‌کند موضعی اتخاذ کند که میان این دو نیروی مخالف و لیبرال‌های جنگ‌طلب حامی ادامه جنگ، تعادل ایجاد کند.

سیاست‌های غرب به‌طور کلی میان افزایش بودجه برای کی‌یف، قطع کمک یا حتی استفاده از جنگ مداوم به عنوان ابزاری برای راه‌اندازی دوباره صنعتی‌سازی در نوسان است. اما حتی در اوکراین، نشانه‌های قابل‌توجهی وجود دارد که عواملی که باعث بسیج در برابر تهاجم فوریه ۲۰۲۲ شد، نمی‌تواند برای همه و برای همیشه ادامه یابد. تعداد کسانی که هنوز برای بسیج باقی مانده‌اند در حال کاهش است، تعداد افرادی که فرار می‌کنند، از نام‌نویسی خودداری می‌کنند یا اطلاعات خود را به مقامات نظامی بروز نمی دهند، به یک وضعیت عمیق‌تر اشاره دارد. میلیون‌ها اوکراینی به طور تحسین‌برانگیزی برای دفاع از کشور خود جنگیده‌اند و تلاش کرده‌اند جامعه‌ای آزرده و آسیب‌دیده را کنار هم نگه دارند. اما اگر، طبق گفته زلنسکی، “ده‌ها هزار” نباید برای کریمه جان خود را از دست بدهند، بسیاری شک دارند این تلاش‌ها برای روستاهایی که گهگاهی در دونباس دست به دست می‌شوند، ارزش داشته باشد.

ما نمی‌توانیم پیشنهاد کنیم اوکراینی‌ها به‌ویژه با توجه به سوابق بد احتمالی در مورد سرزمین‌هایی که با زور تصرف شده‌اند؛ باید چه صلحی را بپذیرند. به لحاظ اصولی، دلیلی برای ترجیح “گفتگو” به جای “جنگ” در مواجهه با یک تصرف آشکار امپریالیستی وجود ندارد. اما باید شک کنیم کسانی در غرب که خواستار تشدید جنگ تا آخرین نفس هستند، صرفاً “صدای اوکراینی‌ها” را منعکس می‌کنند. به دست‌آوردن یک برآورد تقریبی از اراده عمومی واقعا دشوار است، به‌ویژه با کاهش شدید جمعیت در طول جنگ، وجود نزدیک به هفت میلیون پناهنده در کشورهای دیگر (بیش از یک میلیون در خود روسیه) و این واقعیت که میلیون‌ها نفر دیگر تحت اشغال روسیه زندگی می‌کنند. با این حال، نظرسنجی‌های گالوپ یک روند را نشان می‌دهد: جایی که در دو سال اول جنگ اکثریت بزرگی از اوکراینی‌ها اولویت را به پیروزی قاطع می‌دادند، اکنون نیمی از آنها از مذاکرات فوری حمایت می‌کنند.

این امر قطعاً به این دلیل نیست که آنها تصور می‌کنند مذاکرات نوعی مصالحه روشن‌فکرانه و همزیستی صلح‌آمیز را به ارمغان خواهد آورد. این محصول یک جامعه درهم‌شکسته از جنگ و ترس از بدترشدن اوضاع است. مذاکرات درباره حل اختلافات نخواهد بود، بلکه درباره منطق قدرت؛ در این مورد، تحمیل اراده دولت روسیه بر همسایه‌اش، که احتمالاً شامل تحقیرهای بسیار و یک حاکمیت به شدت محدود خواهد بود، می باشد. اگر به گفته زلنسکی، کی‌یف به‌طور قانونی حاضر به پذیرش تغییر در قلمروهای خود پس از سال ۱۹۹۱ نباشد، این موضع به نظر می‌رسد زمینه را برای توافق‌های موقتی و مبهم فراهم کند. از سوی دیگر، رهبری روسیه ممکن است به ایجاد وضعیتی که اوکراین به یک منطقه “نه جنگ و نه صلح” تبدیل شود، رضایت دهد. در چنین شرایطی، نبود یک صلح نهایی می‌تواند باعث بی‌ثباتی سیاسی مداوم در داخل اوکراین شود و این کشور را در چرخه‌ای از اختلافات و ناآرامی‌های داخلی گرفتار کند.

مفسران غربی که خواستار ادامه بی‌پایان جنگ هستند، عمدتاً از پیامدهای تلافی‌جویانه‌ای که مستقیماً به اوکراین وارد می‌شود، تأثیری نمی‌پذیرند. اینکه جنگ تقصیر کرملین است، مسیر را به یک راهکار قابل قبول نمی کشاند.

جالب است در آلمان حزبی با کمترین تمایل در میان پایگاه رأی‌دهندگانش برای پیوستن به ارتش – یعنی حزب سبزها – بیشترین حمایت را از سیاست‌های جنگ‌طلبانه در قبال اوکراین نشان می‌دهد. وقتی از پنجره محل کارم به ساختمان‌های پیش‌ساخته شرق برلین نگاه می‌کنم، مطمئنم که این بلوک‌ها تا پایان نوشتن این مقاله توسط موشک‌های بالستیک میان‌برد هدف قرار نمی‌گیرند. با این حال، تشدید لفاظی‌ها و اقدامات نظامی، روندی اجتناب‌ناپذیر دارند. این بزرگ‌نمایی‌ها، حتی زمانی که خود را “بلوک متحدین” می‌نامیم، ما را به سمت تعهداتی سوق داده که کمتر کسی تمایل به پذیرش آن‌ها دارد. این جنگ نشان داده که ایده سرکوب امپریالیسم روسیه از راه دور، در عمل شکست‌خورده است و خطر وقوع جنگ‌های شدیدتر و بزرگ‌تر را بیشتر کرده است.

مخالفت‌ها

در شرایطی که تشدید درگیری‌های نظامی امیدها را کمرنگ کرده، استفاده از فشارهای دموکراتیک مردمی می‌توانست یک نیروی مؤثر باشد. با این حال، این فشارها تنها به شکل پراکنده وجود دارند و هنوز به سطحی نرسیده‌اند که بتوانند باعث قیام یا تغییرات گسترده شوند. در جوامعی که بیشترین تأثیر را از این جنگ گرفته‌اند، میلیون‌ها نفر که از منطقه جنگی فرار کرده‌اند، الزاماً تصمیم به مخالفت مستقیم با جنگ نداشته اند، چرا که دلایل گوناگونی برای ترک محل زندگی خود داشته‌اند. با این حال، این فرار برای بسیاری به مثابه یک سوپاپ اطمینان یا راهی برای رها شدن از یک وضعیت دشوار و وحشتناک بوده است.

در داخل روسیه قطعاً مخالفت‌های ضد جنگ وجود دارد، اما این مخالفت‌ها هنوز نتوانسته‌اند به ابعاد گسترده‌ای برسند و به بحران اساسی در رژیم تبدیل شوند؛ در مورد شکاف‌های موجود در نخبگان قدرت، حتی ماجرای تلاش کودتای یوگنی پریگوژین در ژوئن ۲۰۲۳ امروز به نظر دور می‌رسد.

مقامات اوکراینی انتخابات را برای سال ۲۰۲۵ مطرح کرده‌اند. این انتخابات احتمالاً از نظر شکلی دموکراتیک‌تر از انتخاباتی مشابه در روسیه خواهد بود، اما به سختی می‌توان انتظار داشت گزینه‌های خوبی ارائه دهد. مشکلات ذکر شده در نظرسنجی‌ها درباره روند انتخابات نیز صدق می‌کنند، سرکوب سیاسی کسانی که به عنوان خائن شناخته می‌شوند نیز برای سلامت دموکراتیک نشانه خوبی نیست.

انتخاب یک رئیس‌جمهور جنگ در شرایطی که اوکراین نظامی شده، بخشی از آن اشغال شده و کاملاً به حامیان غربی خود وابسته است، به وضوح یک تمرین محدود در حاکمیت مردمی است. با این حال، این انتخابات حداقل به اکثریت اوکراینی‌ها اجازه می‌دهد تا در مورد آینده کشورشان نظر قابل اندازه‌گیری و شناخته‌شده‌ای ارایه دهند، هرچند دستیابی به هر نوع اجماع دور از دسترس به نظر می رسد. هر دولتی که به دنبال مذاکرات صلح باشد، ممکن است با مقاومت قابل توجه، حتی خشونت‌آمیز مواجه شود.

مجوز بایدن برای استفاده از موشک‌های ATACMS تنها یک تصمیم آمریکایی نبود، بلکه پاسخی به درخواست دولت زلنسکی بود. اما بسیار بحث‌برانگیزتر، دموکراتیک بودن تصمیم یک رئیس‌جمهور در حال خروج بود که تغییری تاریخی در سیاست خارجی ایجاد کرد، تغییری که می‌تواند از کنترل خارج شود. به نظر نمی رسد، چنین اقدامی و پیامدهای ترسناک آن عزم عمومی در آمریکا یا غرب را برای حمایت از کمک بیشتر به اوکراین تقویت کند. نیروهایی در اروپای شرقی و سایر پایتخت‌های اتحادیه اروپا وجود دارند که وعده داده‌اند تا پیروزی مبارزه کنند، حتی خود را آماده کرده‌اند تا در صورت مشروط شدن حمایت آمریکا از کی‌یف در دوران ریاست‌جمهوری احتمالی ترامپ، جای خالی آن را پر کنند.
اما نظرسنجی‌ها – که دیگر در وب‌سایت پارلمان اتحادیه اروپا به‌روز نمی‌شوند – نشان می‌دهند که نیروهای متنوع مخالف، صلح‌طلب، بی‌تفاوت و خسته، این اجماع فرضی را تضعیف کرده‌اند.

بایدن، که از نسل سیاستمداران دوران جنگ سرد است، ممکن است دیگر منطق “تعادل ترس” را که زمانی رهبران غربی را از درگیری مستقیم با مسکو باز می‌داشت، از یاد برده باشد. اما به نظر می رسد، مردم اوکراین – به‌ویژه افراد کم‌درآمد یا کسانی که در سن خدمت سربازی هستند – و همچنین شهروندان اتحادیه اروپا، نسبت به سیاستمداران آگاهی بیشتری از پیامدهای احتمالی تشدید جنگ دارند. اگر این جنگ واقعاً یک “مبارزه وجودی” برای حفظ ارزش‌های غربی است، نباید نگرش‌ها و منافع این افراد نادیده گرفته شود. ما به چیزی فراتر از امید به “عقلانیت” پوتین در واکنش به اقدامات جنگ‌طلبانه غرب نیاز داریم. این بحران به یک برنامه عملی و فوری نیاز دارد تا اروپا را از این جنگ بیرون بکشد. و آن هم به‌سرعت.

منبع: ژاکوبن – برگردان برای اخبار روز: فرهاد صفاری

در مورد نویسنده این مقاله: دیوید برودر، نویسنده این مقاله، روزنامه‌نگار و تحلیل‌گری است که به طور خاص در حوزه سیاست بین‌المللی و مسائل اجتماعی فعالیت دارد. او به دلیل رویکرد متوازن در تحلیل مسائل پیچیده جهانی شناخته می‌شود. برودر معمولاً بر موضوعاتی همچون درگیری‌های نظامی، سیاست‌های قدرت‌های بزرگ، و تأثیرات اجتماعی جنگ‌ها تمرکز دارد. نوشته‌های او در کنار بررسی حقایق، اغلب بر پیامدهای انسانی و اجتماعی بحران‌ها تأکید می‌کند و تلاش دارد تا راهکارهای عملی و انسانی برای مسائل جهانی ارائه دهد.

برچسب ها

اين نوشته را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذاريد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *