جمعه ۱۴ آذر ۱۴۰۴

“عشق در روزهای سانسور”  و یک سروده‌ی دیگر – عاطفه گرگین

 

عشق فقط یک  احساس نیست, بلکه ایستادگی, اعتراض و امید هم هست .

عشق ما 

همیشه

از لابه لای خطوط  سانسور رد شده است 

نه در دل کتاب ها 

که در قلب هایی 

که هنوز

جرات می کنند 

برای یکدیگر

تپش را بلندتر کنند 

تو را 

در شهری یافتم

که سال هاست 

حقیقت را فریاد می زنند 

و هیچ کس 

صدایشان را نمی شنود 

اما تو 

وقتی نامم را می گویی 

چنان رسا 

چنان بی هراس 

که گویی

تمام ماموران جهان

از یک بوسه آزاد

می ترسند 

ما عاشقیم 

و همین 

بزرگترین جرم ماست

در روزگاری که انسان

باید مجوز بگیرد

برای نفس کشیدن 

برای عاشق شدن. 

شهر بی عدالت و تو

در شهری 

که عدالت 

سالهاست 

از چراغ قرمزها  هم کمتر دیده می شود 

من 

به تو بر خوردم 

درست همان لحظ 

که فکر می کردم 

هیچ چیز

دیگر نمی تواند 

این خیابان خسته را

نجات دهد.

برچسب ها

اين نوشته را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذاريد

توجه: کامنت هایی که بيشتر از 900 کاراکتر باشند، منتشر نمی‌شوند.
هر کاربر مجاز است در زير هر پست فقط دو ديدگاه ارسال کند.

2 پاسخ

  1. چه زیبا!
    چه روان!
    چه گویا!
    چه عاشقانه!
    چه پرامید!

    درود فراوان بر خانم عاطفۀ گرگین، که زمانی صدای زیبا و سبک شیوای اش شعر را زیباتر و گویاتر می کرد؛ و امروز خود شعرهایی زیباتر می سراید.

    سپاس خانم گرگین

  2. من

    به تو بر خوردم

    درست همان لحظ

    که فکر می کردم

    هیچ چیز

    دیگر نمی تواند

    این خیابان خسته را

    نجات دهد.

    عاطفه جان، از این زیباتر‌‌ نمی شود بیان کرد.

پاسخ دادن به نصرت‌الله اقدسی لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آگهی