جمعه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۴

جمعه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۴

شما جای سوراخ دعا را میدانید؟ – ملیحه محمدی

بهزاد گرامی! قیدی که به کار برده اید این پرسش را ایجاب می کند! گفته اید نامه «عامدانه» سوراخ دعا را گم کرده است و این نشان می دهد که  دعای مورد نظر شما وجود دارد و در سوراخی است که تنها شما جای آن را می دانید و گرنه از کجا می فهمیدید که دیگران گم کرده اند! 

من به عنوان یکی از امضا کنندگان نامه اعتقاد دارم دعایی و سوراخی که آن را در خود پنهان کرده باشد، وجود ندارد و از انجا که ما دهه هاست که یکدیگر را می شناسیم و همیشه با هم اختلاف نظر داشته ایم ولی این اعتماد را به شما دارم که اگر آن را پیدا کرده بودید، حتماً تاکنون آن را برای همه مبارزان آشکار می کردید.

اما چنان نیست و شما گرفتار سوء تفاهمی هستید که ریشه اش در همین فرضیه غلط شما وجود دارد و عمری ست ان را در شعار ضرورت سرنگونی حکومت به مثابه دعای رفع هر گونه بلا با خود حمل می کنید. فقط یک دعا (یک راهکار) هست و در سوراخی پنهان است! 

همین فرض غلط و باور ماورائی، موجب می شود که شما هر تلاش و حرکتی را در عرصه سیاسی، جستجویی ناموفق در جهت پیدا کردن آن سوراخ و دستیابی و توسل به آن دعا ارزیابی کنید! 

بهزاد عزیز اشکال در همین نگاه و توسل شماست. این درختها هستند که نمی گذارند شما جنگل را ببینید. اینهمه سوراخ های ریز و درشت،‌ همه نیازمند دعا (بگو راهکار) های مختلف در اطراف ماست که تلاش برای دست یافتن به هر کدام از آنها ارزشمند است و کوشش محدود و شاید مؤثر خود را می طلبند. مردم ایران با باور به مبارزات مستمر و در کلیت خود مسالمت آمیز اگر شما حاضر باشید ببینید خیلی چیزها را تغییر داده اند و منتظر اجابت هیچ دعای خاصی نیستند.

معلوم است که این عباراتی من به کار می گیرم ( همچون عنوان یادداشت شما) کنایی هستند؛ ولی در ذهن هشیار شما راه به مقصد می برند و در نهایت انتقادات معینی به شما و زاویه نادرست نگاهتان به استراتژی مبارزه سیاسی است. همین مشی و همین نوع نگاه بوده است که شما را همچون همه منتظران ظهور، چشم به راه  معجزه فروپاشی جمهوری اسلامی نگاه داشته است. این باور نمی گذارد که شما تنوع مشکلات و امکانات و ضروریات موجود در هر زمان را ملتفت بشوید. در حالیکه خوب می دانید مشکلات سیاسی عموما و در شرایط کنونی ما خصوصاً! می توانند متعدد و به شدت سیال باشند، به این معنی که تعدد آنها و سیال بودنشان در هر زمان، تقدم و تأخر پرداختن به آنها را تغییر بدهند. از همین بابت است که مبارزه سیاسی نه یک اقدام معین برای حل معضلی خاص، بلکه تلاشی همه جانبه در اشکال گوناگون است که در هر مقطعی می تواند امر معینی را که ممکن است برای شما اصلی هم نباشد در دستور بگذارد و البته مبارزه  پایان ناپذیری است. اختلافی اینک اگر هست لابد در تشخیص درست یا نادرست ما، در اهم و فی الاهم کردن مسائل است و بقول زبان مشترک قدیم ما، تعریف نادرست از تضاد اصلی و فرعی و عمده …

بر همین پایه، اینجا و اکنون برای «گروهی از فعالین سیاسی و مدنی» با نگاهها و آرمانهای مختلف و گاه بسیار دور از هم برای آینده ایران، توافق آگاهانه و مبارکی برای اولین بار حول حفظ میهن در میان سیاست ورزان اغلب منتقد حکومت شکل گرفته است و امر امنیت کشور و تلاش برای رفع خطر جنگ در اولویت و در مرکز آن توافق قرار گرفته است. از درد دلها و به قول شما گلایه های دیگر خبری نیست زیرا که آنها علی الدوام در حال پخش و باز پخش هستند. بماند تریبونها و حنجره هایی که زندگی صاحبانش تقریباً از تکرار مکررات پشت این تریبونها می گذرد و البته شما قطعاً از آن زمره نیستید.

شما می توانید به جای اتهامات سیاسی و نظری به صاحبان این امضاها، ایرادات معینی به نامه داشته باشید. از جمله به تأثیر این نامه مطمئن نباشید کما اینکه بعید می دانم هیچیک از امضا کنندگان نیز چنین اطمینانی داشته باشند. اما عجیب است که توجه و نگرانی شما نه متوجه عدم اطمینان به تأثیر آن، نه متوجه پیام اصلی آن که در بالا آوردم (همپیمانی در دفاع از میهن) بلکه در اموری است که موضوع نامه اعتراضی ما نیست! شما توجه ندارید مخاطب نامه دبیر کل سازمان ملل، یعنی مقامی که مسئولیت مستقیم در جلوگیری از بروز جنگ و خشونت میان  دول دارد. توجه ندارد که مشکل همانطور خودتان به درستی آورده اید و در صدر اخبار جهان به همین عبارات می آید، «تهدیدات ترامپ» است!

دغدغه های شما از این گونه هاست: { نامه‌‌ی ارسالی «گروهی از فعالین سیاسی و مدنی» به دبیر کل سازمان ملل «درباره‌ی تهدیدات ترامپ» در حالی شکایت از خطر جنگ دارد که در آن چیزی راجع به عامل اصلی خطر جنگ، یعنی جمهوری اسلامی و شخص خامنه‌ای ولو در حد گلایه دیده نمی‌شود.}

غیرعادی است دوست عزیز! در آغاز به نظر می رسد تشخیص شما از اینکه این نامه به چه دلیل (تهدیدات ترامپ) و برای چه مقامی (دبیر کل سازمان ملل) نوشته شده درست است، اما عجیب است که بلافاصله فراموش می کنید و در می آیید که: چرا در باره «تهدیدات ترامپ» که ما به دبیر کل سازمان ملل چیزی یا «گلایه ای» از جمهوری اسلامی نمی نویسیم.

قاعدتاً شما به عنوان یک ایرانی در این مورد خاص نباید نگران اتخاذ موضعی باشید که «تمام شر را در ترامپ آدرس می‌دهد» و ارزیابی اش از میزان شر در ایشان افزون از مقداری است که شما باور دارید. خطری از این قضاوت نادرست او را تهدید نمی کند. سر میهن و هم میهنان تان سلامت! 

اینکه متوجه شده اید که {«نامه» و سطر به سطر آن جای تردید باقی نمی‌گذارد که نویسندگان «نامه» به سود نظام سیاست می‌ورزند و حامیانش با نهادن امضاء بر پای آن، این سیاست را تایید می‌کنند}، جز حس ششم قوی و نبوغ شما در ورود به ذهنیات و اعتقادات بیش از ۴۰۰ نفر از امضا کنندگان و نیز مجوز ورود منصفانه شما برای قضاوت در مورد صدها نفر که اوج آن چنین قضاوت بی پروایی است: «برای کسب وجاهت و توجیه سیاستی که به کام نظام است» بهزاد گرامی!  تنوع نظری و سیاسی این ۴۰۰ نفر همچون  نامهای شان آشکار است. 

دوست عزیز یعنی روشن نیست که اگر ما در نامه اعتراضی به گوترش آنگونه که خواست و پیشنهاد شماست «عامل اصلی خطر جنگ، یعنی جمهوری اسلامی و شخص خامنه‌ای» یا هر شخص دیگری معرفی کنیم، داریم نقض غرض می کنیم. در این صورت ممکن نبود بجای شما آقای گوترش به ما بگوید که: خانمها! آقایان سوراخ دعا را گم کرده اید، یا حتا دعا را عوضی آورده اید؟

بهزاد گرامی! مسئله شما و بسیاری از هم میهنان ما در وحله اول زدن جمهوری اسلامی به هر نحوی است. متهم تان نمی کنم که چون دستی حتا از دور بر آتشی که افروخته شود ندارید این نسخه را می پیچید. اما این نیز واقعیت است که اگر شاهزاده نداند شما خوب می دانید که آمریکای دموکرات و غرب متمدن برای برخورد با هر حکومتی، جان و امنیت و سلامت میلیونها انسان و دارایی های مادی و معنوی آن کشور را که نتیجه عمر و زحمت نسل هاست تاراج کرده اند. کتاب های تاریخ به کنار، بیش بیست سال است که این فجایع را به نام مبارزه با دیکتاتوی و دفاع از مردم کدام سرزمین شاهد نیستیم؟‌ بهزاد عزیز در حالیکه قطعیتی هم برای وقوع آنچه برای شما اصل است، (سرنگونی حکومت) وجود ندارد، چگونه است از اعتراض بخشی از هم میهنان تان به تهدیدات غیر انسانی ترامپ اینگونه رنجیده می شوید؟ 

و در پایان فقط از جانب خودم و نه از سوی همه امضا کنندگان، نکته ای بگویم و آن اینکه: در میان تمام قضاوتها و نیشخندهای شما که با زبان نقد مسئولانه نیامده بود، من شخصاً علیرغم مشکلاتی  با بسیاری گفته های حکومتیان دارم این آورده شما را که بخیال خودتان اتهام و شاید کشف جرمی هست، می پذیرم این را که فرموده اید :‌ {ادبیات «نامه» مضموناً نعل به نعل همانی است که سخنگویان رسمی حکومت از بام تا شام می‌گویند و می‌نویسند: در جنگ با صدام همه‌ علیه ما بود ولی ما ایستادیم و باز خواهیم ایستاد؛ برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی صلح آمیز است و نباید از آن کوتاه آمد؛ غرب سیاست دوگانه و خصومت همیشگی با ما دارد؛ مسئله زیر سر اسرائیل جنایتکار است؛ و…} و بسیار چیزها که دوست و دشمن از غزه تا آمریکا می گویند…

حالا «ادبیات نامه» چه جایی در این نقد سیاسی دارد، لابد زیاد مهم نیست و مطمٓنم که مثل خیلی از واژه هایی دیگری که تا کنون بر سر آن گفتگو داشته ایم، مورد توجه کسانی هم قرار نمی گیرد.

ملیحه محمدی

۱۹ فروردین ۱۴۰۴ – ۸ آوریل ۲۰۲۵

برچسب ها

اين نوشته را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذاريد

متاسفانه برخی از کاربران محترم به جای ابراز نظر در مورد مطالب منتشره، اقدام به نوشتن نظرات بسيار طولانی و مقالات جداگانه در پای مطالب ديگران می کنند و اين امکان را محل تشريح و ترويج نطرات حزبی و سازمانی خود کرده اند. ما نه قادر هستيم اين نظرات و مقالات طولانی را بررسی کنيم و نه با چنين روش نظرنويسی موافقيم. اخبار روز امکان انتشار مقالات را در بخش های مختلف خود باز نگاه داشته است و چنين مقالاتی چنان کاربران مايل باشند می توانند در اين قسمت ها منتشر شوند. ديدگاه هایی که از شش خط در صفحه ی نمايش اخبار روز بيشتر شود، از اين پس منتشر نخواهد شد. تقسيم يک مقاله و ارسال آن در چند کامنت جداگانه هم منتشر نخواهد شد.

توجه: کامنت هایی که بيشتر از شش خط در صفحه ی نمايش اخبار روز باشند، به دليل نقض ضوابط حاکم بر بخش ديدگاه های اخبار روز منتشر نمی شوند.

30 پاسخ

  1. مبارزه مردم ایران برای تحقق مطالبات‌شان علیه حاکمیت سرمایه‌داری اسلامی محفوظ است، اما این مبارزه طوری باید دوام و قوام یابد که دشمنان خارجی و درنده‌ای چون رژیم صهیونیستی اسرائیل و دیگر زورگویان فراموش نشود و در دام تبلیغات دشمنان مردم ایران گرفتار نشویم .متاسفانه پاره‌ای از نیروهای ضدایرانی و منحرف و مرتجع مردم ناراضی و ناآگاه را تشویق به سردادن شعار ارتجاعی”دشمن ما همین‌ جاست دروغ میگن آمریکاست”میکنند.این گروه‌ها   دست دراز شده دشمنان ایران اند .فراموش نباید کرد که بمباران عراق، افغانستان و لیبی و اشغال سوریه توسط آمریکا و ترکیه علیه این ملل بوده و همین سناریوی خطرناک در مورد ایران نیز در شکل دیگری می‌تواند در دستور کار این جنایتکاران بین‌المللی باشد.

  2. چهره های شناخته شده امضاء کنندگان نامه همانهایی هستند که ۴۷ سال با سران  رژیم در یک کشتی نشسته و حال نگران غرق شدن ان توسط  انقلاب مردم ایرانند  که از اختلاس و دزدی رشوه رژیم ارتجاعی و فقر؛ستم؛گرانی و دستمزدهای حقیری که به ده ها میلیون کارگر-حقوق بگیر و بازنشسته…پرداخت می شود به ستوه آمده اند. سران  نظام از خیزش های انقلابی مردم بیشتر در هراسند تا تهاجم هم مسلکان خود یعنی فاشیستهای کودک کشی مانند ترامپ-بی بی! و ترامپ هم رژیمی سر براه را به مترسکهایی مانند شاهزاده….ترجیح میدهد.گذشت ان دوران که با وعده بهشت کودکان را به زیر تانک و روی مین فرستادید.”برادران قاچاقچی” “مدافع مرزها”  بموازات  مسلح شدن به سلاح سنگین-موشک و تروریست  پروری و انتقامهای  سخت از مردم به ستوه آمده در تمام زمینه های ورزشی-هنری -فرهنگی-نظامی…پول پارو می کنند.

    1. برای کمونیست‌ها اتخاذ سیاست عملی برای حل مسائل سیاسی ارجح است ، نه ایدئولوژی . مسئله ملی ، یک مسئله سیاسی است و نیروهای مذهبی در اشکال اسلامی ، شیعه و سنی ، مسیحی و کنفسیوس و… سکولار و غیرسکولار در کنار هم برای اهداف مشترکی می‌جنگند . طبیعی است در فقدان نیروهای کمونیستی و یاضعف آنها نیروهای خورده بورژوازی و بورژوازی و اساسا غیرپرولتری در رأس جنبش‌های ملی قرار گیرند.اما در ماهیت امر،در مبارزه علیه امپریالیسم و استعمار و برای کسب استقلال ملی، که همان حق تعیین سرنوشت باشد، تغییری ایجاد نمی‌کند . مبارزه ملت الجزایر تحت رهبری نیروهای اسلامی به انجام رسید و این امر سبب نگردید تا کمونیست‌های الجزایری خود را از این جبهه انقلابی کنار بکشند و علیه آن شعار مرگ دهند .

  3. وجود حکومت‌های خودکامه فاشیستی بدون حضور روشنفکران و عناصر حقیر و کوته بین امکانپذیر نیست !

    خانم محمدی نوشته : “توافق آگاهانه و مبارکی برای اولین بار حول حفظ میهن در میان سیاست ورزان اغلب منتقد حکومت شکل گرفته است”
    کافیست به نام این” منتقدان حکومت” نگاه کنیم ، تا دروغ های شاخدار این خانم را متوجه شویم .

    حمایت کامل از فاشیسم مذهبی و حکومت فاسد و جنایتکار مذهبی را خانم محمدی دفاع از میهن مینامد !
    وی اساسا نگاهش به حقیقت و واقعیت جامعه ایران نیست زیرا بی‌توجه به وضعیت اسف بار اکثریت زنان و جوانان ایران ، بدون توجه به جنگ طبقاتی ج.ا بر علیه طبقه کارگر و زحمتکشان ایران ، سال هاست که مزخرف می‌بافد و از دیکتاتوری مذهبی حمایت میکند !

    بحث با یاوه‌گویان و گفتگو با فرد مزخرف‌گو، بی‌نتیجه است.

  4. اصلاح شده دیدگاه
    ینکه تماما سفسطه است! خانم‌محمدی مثل رفقا و اسلاف خود اصلا ریشه اصلی، یا حداقل یکی از دو ریشه اصلی، معضلات را نمی بیند. این افراد در خارج و‌ جای امن نشسته اند و ریشه همه مصائب را “آمریکای جهانخوار” می دانند و اصلا مردم و‌ منافع و خواسته‌ های انها نه قبلا و نه حالا برایشان اولویت ندارند. حتی نمی گویند قرار بوده یا هست دبیرکل سازمان ملل با نامه آنها که جعل “جامعه مدنی ایران” را دارد چه کند که منتظر نامه بی مایه اینها بوده است. آیا این ها حداقل در کنار نامه شان به گوترش نامه ای هم به خامنه ای جنایتکار نوشته اند؟؟

  5. خانم محمدی شما آنقدر در واژه تمثیلی “سوراخ دعا” گم شده اید که مهمترین واژه سرتیتر مقاله آقای کریمی را یا اصلا متوجه نشدید و یا کتمان میکنید و آن واژه “عامدانه” است در جمله ” نامه ای که عامدانه سوراخ دعا گم کرده است”. حال شما زمین و زمان را بهم بریزید تا این اصل عامدانه بودن را مخدوش کنید.

  6. ملیحه محمدی از ماله کشی برای رژیم ملایان خسته نمی‌شود؟ از اخبارروز تشکر کنید که صدها کامنت علیه شما را منتشر نمیکند وگرنه متوجه می‌شدید که در بین ایرانیان کاملا منزوی هستید و جایی ندارید! این خانوم خودش در دمکراسی و آزادی خارج از کشور نشسته آنوقت برای مردم ستمدیده داخل ایران نسخه دیکتاتوری اسلام عقب‌مانده زن ستیز را می‌پیچد که رژیم شیعه فاشیستی را بهتره تحمل کنند که واقعا شرم آور است. بهزاد کریمی حداقل مثل شما در زمین رژیم ضد مردمی و ضدایرانی بازی نمی‌کند که احسنت دارد!

  7. اعتراض به ترامپ یک مسیله ولی جنگ‌افروزی های بی حاصل دستگاه عریض و طویل امنیتی رژیم و در معرض آتش قرار دادن کشور را ندیدید ؟ یا ترجیح دادید نبینید ؟ فقر اقتصادی ناشی از زیاده روی های محور مقاومت رژیم به بهای گزاف برای چندین دهم جامعه چطور ؟ فی الواقع شما هم سوراخ دعا را « عامدانه » گم کرده اسو و هم سرنا را از سر گشادش با آهنگی ناموزون مینوازید. مردم در بندمان با بودن « یارانی» چون شما نیاز به هیچ دشمن خارجی ندارند.

  8. بهزاد کریمی نوشت:”” سطر به سطر آن جای تردید باقی نمی‌گذارد که نویسندگان «نامه» به سود نظام سیاست می‌ورزند” و ملیحه محمدی از زیر ان مطلب در رفت. چرا؟ چون پس از ۴۵ سال تباهی و جنایت در ایران ملیحه محمدی به گفته خودش “من شخصاً علیرغم مشکلاتی با بسیاری گفته های حکومتیان دارم” مشکلی با جنایت یا حتی اعدام اکثریتی ها نشان نمیدهد آمد اما “ترامپ” مشکل اصلی است. چپ‌های سنتی مدافع رژیم امروز برای اعاده حیثیت با اتکا به چند صد نفر منزوی با جناح‌گیری در کنار رژیم تظاهر به میهن پرستی و دلسوزی برای وطن دارند.

  9. ما چقدر بدبخت بودیم. بهتر که شکست خوردیم. بهتر که همه ی اعتبارمان را باختیم. نمونه این فرد، بهزاد کریمی و فرخ نگهدار قرار بود ما را در ورود به جهان نو سوسیالیسم و آزادی و برابری رهبری کنند. مقاله ای که می نویسند سرتاپا بوی کهنگی، رفیق بازی و آشفتگی فکری میدهد. مفهوم ها و واژه هایی همچون سوراخ دعا، بهزاد عزیز/گرامی و اهم و فی الاهم کردن اینرا نشان می دهند. معلوم هم نیست که نویسنده چه می خواهد بگوید.
    جایی می شناسید که گریه کنان برویم، از گذشته خود ابراز ندامت کنیم و ذره ای از آبرو و مقام اجتماعی مان را پس بگیریم؟ این گونه نوشته ها که می بینیم در دل من آتش بپا می شود. مرگ را آرزو می کنم. من در شناخته شدن نویسنده ی آنها بسان رهبر و چهره سیاسی نقش داشته ام. این تقصیر/مسئولیت را چگونه جز مرگ از خود بزدایم.

  10. مرغ سرکار خانم محمدی یک پا دارد: از ۵۷ تا دم مرگ، باید در کنار حکومت اسلامی ایستاد و «محور مقامت» حکومت را پاسداری کرد.محور مقاومتی که دود شد و به هوا رفت، و محمدی هم، به شیوه خود خامنه ای، هنوز آنرا پابرجا میداند. «ضد امپریالیسم» محمدی و همفکران، از جنس «جنگ سرد»ی است. بیش از یک قرن است که، این درک کهنه از امپریالیسم، بر اذهان روسوفیل ها سنگینی میکند. امپریالیسم هم، همانند همه پدیده های جهان هستی، تغییرات شگرفی کرده است، و پیچیدگی های عمیق تری را، در جهت تخریب و ویرانگری بیشتر، از سر گذرانده است، و نیازمند « تبیین امروزی» است. خانم محمدی، انسان فکوریست و میتواند درک روزا لوکزامبورگ را توسعه داده و به تبیین تازه کمک کند. وقتتان خوش!

    1. جناب حسن نکونام با درود:
      آورده اید: “خانم محمدی، انسان فکوریست و میتواند درک روزا لوکزامبورگ را توسعه داده…..”؟؟!! و از طرفی
      بقول خودتان: [“مرغ سرکار خانم محمدی یک پا دارد: از ۵۷ تا دم مرگ، باید در کنار حکومت اسلامی ایستاد و «محور مقامت» حکومت را پاسداری کرد”…..و محمدی هم، به شیوه خود خامنه ای…..]

      رودکی : هرکه نامخت از گذشت روزگار/// نیز ناموزد ز هیچ آموزگار.

      تندرست و شاد باشید.

    2. بعله, این مرغ یک پای محور مقاومتی ها همچون رژیم مورد حمایت شان که توده ناآگاه خود را با صحرای کربلا و روضه خوانی فریب میدهد اینان همه را احمق فرض کرده برای ایستادن بر آن یک پای خود و اسرار بر صحت آن هر روز توجیهی پیدا میکنند. اگر تا دیروز انترناسیونالیسم پرولتری علت تعزیم به کرملین بود و خمینی و خلخالی همان دموکرات های انقلابی بودند و شایسته حمایت در مبارزه با امپریالیست, حال که آنان با قتل و جنایت و دزدی و چپاول ماهیت خود را آشکار کرده اند اینان دست بردار نیستند و از کیسه مارکسیسم لنینیست شان همچون احادیث در اسلام توجیهات ضروری دست و پا کرده تا همان حمایت از رژیم و کرملین در آن جا بگیرد و توجیه شود.

  11. من با ملیحه محمدی در این نکته حتماً همدل و هم‌نظرم که اصل بقای ایران است. ایران باید باشد تا ما بتوانیم برای آزادی و اقتصاد و حکمرانی مردم‌نهاد آن اندیشه کنیم.
    برای حفظ میهنمان ایران ما باید حاضر باشیم، حاکمیت کنونی که سهل است، حتی با اهریمن در قعر دوزخ نیز گفتگو و همکاری کنیم. در هنگام حمله به ایران جا ما یقیناً باید در کنار حاکمیت مستقر باشد و نه در کنار امپریالیسم و رژیم تجاوزگر اسرائیل.

    1. میهن من و شما ۴۶ سال است که لگدمال مرتجع ترین و جنایتکارترین نظام قرون وسطایی است.
      برای حفظ این میهن بجز درخواست سلاح های سنگین برای سپاه پاسداران و تیزتر کردن تیغ دادگاه های شرع برای اعدام انقلابیون کار دیگری کرده اید؟
      (فعلا” از نقش ننگین من ها و شما ها در روی کار آمدن ولایت فقیه و ویرانی میهن می گذریم)

    2. کدام ایران باید باشد؟ ایران اسلامی اگر برای امثال شما قابل قبول است ولی ما چنین ایرانی را قبول نداریم که باشد. ج.ا. بعد از ۴۶ سال مثل یک کوه شده و گاهی لازم است برای گذر از کوه که تونلی زده شود تا به دمکراسی بدون سلطه اسلام برسیم این کوه را با دینامیت منفجر کرد بجای با تیشه و چکش به جان کوه افتادن. انتقاد و ایراد به ملیحه م. این است که خودش چرا در دمکراسی و آزادی خارج از ایران نشسته ولی برای مردم داخل ایران نسخه دیکتاتوری اسلامی می‌پیچد و خواهان استمرار آن است. رژیم ملایان را هم باید از درون و هم از بیرون منفجر کرد و هر راه حل دیگر بدون تغییر رژیم فقط وقت تلف کردن است و بیراهه رفتن. فقط ایرانی که جمهوری دموکراتیک باشد ارزش نگه داری دارد نه ایران اسلامی!

  12. واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می‌کنند///چون به خلوت می‌روند آن کار دیگر می‌کنند!
    خامنه ای:”اگر وضع اقتصادی ما خراب است، منشاء صرفا تحریم نیست.مذاکره هیچ مشکلی را حل نمیکند”! سران رژیم که مدتها پز شرف،عقل و هوش نداشته خود را در برابر فشار های امریکا داده و از عدم مذاکره سخن می گفتند، با چرخشی قهرمانانه مذاکره با قاتل قاسم سلیمانی، آن هم از نوع مستقیم را در پیش گرفته اند!!؟؟ (“چپ” محور مقاومت  و سربازان حاج قاسم دوباره کیش و مات! ).گسترش اعتصابات کارگری و اعتراضات دیگر اقشار جامعه و سیر سرنگونی انقلابی حکومت سرمایه داری شیعی هموارتر خواهد شد.
    کارگران، بازنشستگان:جنگ افروزی کافیه-سفره ماخالیه//حاصل کار دولت،غارت جیب ملت//ایران رو غارت کردن، ما رو بیچاره کردن….و جوانان: فقر ستم گرونی–میریم تا سرنگونی!

  13. درود جناب نکونام

    “ضد امپریالیسم” خانم محمدی مانند خامنه ای نه تنها ضد سرمایه داری و ضد سرمایه نیست بلکه کاملا برعکس – اسم رمز چپاول و بهره کشی حداکثری از مزد بگیران و کارگران ایران و تطهیر سپاهیان فاسد و سرمایه‌داری اسلامی است !

    آرش نیز نقش دیگری را به عهده دارد. کپی برداری از کلاسیک های چپ ، تهی کردن و وارونه کردن مفاهیم آن ها با هدف ترویج دیکتاتوری ،نابرابری ،بی عدالتی و تسلیم طلبی !

    1. F Sharifi گرامی با درود
      ملیحه محمدی ها و شرکا هستند که از بهمن ۵۷ جانانه از خط امام دفاع و با انان به همکاری پرداختند.
      انان بودند که سایر سازمانهای چپ انقلابی را بد نام کرده اند که جانفشانی هزاران انسان شریف برای آرمانهایی والا به چشم نیاید و فاشیستهای سلطنت در رسانه های رنگارنگ خود بر علیه انان گفته و برای نابودی اشان شمشیر از رو ببندند.
      تندرست و شاد باشید.

      1. درود بر شما کهنسال گرامی
        کاملآ با نظر شما موافقم

        بخصوص وجود و بقا حکومت‌های خودکامه فاشیستی بدون حضور روشنفکران و عناصر حقیر و کوته بین و ” چپ‌های “محور مقاومتی و جهان سومی که دیکتاتوری ،بی عدالتی،
        نابرابری‌ و تسلیم در برابر دشمن طبقاتی را تبلیغ و ترویج میکنند ، ممکن نیست !

    2. “آرش نیز نقش دیگری را به عهده دارد. کپی برداری از کلاسیک های چپ ، تهی کردن و وارونه کردن مفاهیم آن ها با هدف ترویج دیکتاتوری ”
      جناب کهنسال روزه خوان شما تا بحال حتی قادر به پاسخ یک سئوال آرش نبوده اید . این چپ کلاسیک بود که حضور سوسیالیسم و صلح جهانی را از دست فاشیست ها نجات داد . اگر درست نبوده و نیست بفرمایید که این عقاید مدرن و چپ غیر کلاسیک شما چه دستاوردی ، در چه تاریخی و در کدام کشوری در جهان داشته است؟شما با مخالفین مسلح خود چگونه عکس‌العملی خواهید داشت ؟ نازشان می‌دهید ؟ و اگر نازشان و قربان صدقه شان نمی‌دهید ، عکس‌العمل شما چگونه خواهد بود؟

  14. بهزاد کریمی را همه به‌خوبی می‌شناسند. شما و همفکرانتان در تمام سال‌های حاکمیت جمهوری اسلامی، همواره در کنار رژیم بوده‌اید و نقش سوپاپ اطمینان آن را بازی کرده‌اید. وقتی که قاسم سلیمانی، سردار حکومت جمهوری اسلامی، و حسن نصرالله و دیگر نیروهای نیابتی رژیم را «مبارزان ضد امپریالیسم» می‌نامید و حمله به مردم یهودی شرکت‌کننده در یک جشنواره موسیقی را «مبارزه» قلمداد می‌کنید، چگونه می‌توان انتظار داشت در جبهه‌ای جز جبهه ارتجاعی خامنه‌ای قرار داشته باشید؟

  15. به گرامیان کهنسال و شریفی و با درود! سپاس برای توجه و تذکر بجا و صمیمانه شما.همه ما مسافران تاریخی کاروانی هستیم، که به سوی مقصد معینی راه می پیمائیم. هر کدام از ما، ذخیره ای از تجربه و اندیشه خود را به اشتراک میگذاریم، تا راه رسیدن به مقصد را سهل تر و کم دردسرتر بپیمائیم. تردیدی نیست که در این راه، با خطرات و ناملایمات مختلفی هم روبرو میشویم. برخی از ما، به پشتوانه همین ذخایر، سختی مسیر را ، بهتر تحمل میکنند، و برخی نیز، با «ناموختن از روزگار»، راهشان کج میشود، زیرا که «آموزگاران» اولیه در کج روی و ناپختگی آنها نقش داشته اند. وظیفه ماست، که زیر بغل آنها را بگیریم، و از سقوطشان به ناکجاآباد مانع شده، و توانشان را برای رسیدن سالم به مقصد، بکار بگیریم. وقتتان خوش!

    1. جناب نکونام گرامی: ملیحه محمدی و شرکا چهل سال و اندی زیر بغل حکومتی جنایتکار را گرفته، تا مانع سقوط آنها به ناکجاآباد شوند.اینان دهه ها در حال پاشیدن خاک به چشم مردمند.”فداییان” “خلق”- اکثریت پیروزی تیم “ملی” فوتبال ایران(مافیای سپاه) در صعود به جام جهانی! را بلافاصله تبریک می‌گوید.

      ولی در مورد فاجعه مرگ ۷ تن از کارگران معدن مهماندویه دامغان در استان سمنان که ابراز همدردی گسترده سازمانها و احزاب چپ و مردم با معدنچیان و خانوادەهای آن‌ها و خشم و انزجار آنان از رژیم جمهوری اسلامی و سرمایه داران بخش خصوصی از بی توجهی بە ایمنی محیط کار معدن کاران را در پی داشته است. تا این لحظه سکوت…..؟! زیر بغل اینان را نگیرید. تندرست و شاد باشید.

  16. دوستان، «اکثریتی» ها دیروز اعلامیه صادر کردند:نیاز ایران و خواست ایرانیان: مذاکرۀ مستقیم میان ایران و امریکا برای پیش‌گیری از جنگ و رفع تحریم‌ها.
    اصلا نه انگار که این ها در ماجرای «بیانه جامعه مدنی ..» شورش را در آورند.در این اعلامیه دیروز نوشته اند:”طی هفته‌های اخیر جامعۀ مدنی ایران و نیروهای صلح‌طلب ایرانی خارج کشور، به‌روش‌های گوناگون حمایت خود را از ضرورت مذاکرات مستقیم میان ایران و امریکا اعلام کرده‌اند. از جمله، بسیاری از فعالین مدنی داخل کشور در بیانیه‌ای صراحتاً از مذاکره با امریکا حمایت کرده و آن را اقدامی شایسته و ضروری دانسته‌اند.”
    نه ! حیف وقت که برای این ها تلف کنیم یک روده ی راست ندارند!

    1. در چند ماه اخیر ترامپ و دولت ایالات متحده بارها تاکید کردند: یا مذاکره خواهد بود ویا جنگ !
      بر کسی پوشیده نیست که نتانیاهو نیز در انتظار و کمین کوچکترین فرصت برای جنگی دیگر است!

      رضا پهلوی چند روز پیش مصاحبه ای داشته و تاکید کرده که با ج.نباید مذاکره نمود !! این فسیل سیاسی و ارتجاعی با رد مذاکره تلویحا راه دیگر یعنی جنگ و نابودی ایران را تبلیغ میکند !

      اقای برومند چپ ها هیچوقت جنگ طلب نبودند زیرا نتایج جنگ، فاجعه و کشتار را برای مردم و زحمتکشان می دانند و بویڑه برای اینکه برای زندگی تمام انسانها ، جاندارها ارزش قائلند !

      1. یعنی این بحث ها بر سر بیانیه « گروهی از جامعه مدنی ..» به دبیر کل سازمان ملل و نوشته ی فرخ نگهدار در دفاع از این بیانیه که اخبار روز آن را حذف کرد و به اعلامیه دیروز «اگثریتی» ها به نظر شما «همخوانی » دارند؟ در ضمن کامنت من نه راجع به چپ چیزی اشاره شد و نه دیگر جریانات.
        فقط «اکثریتی » ها که همیشه «حق» دارند بقیه را «برانداز» می دانند.

        1. از دیدگاه من شعار نه به جنگ ، الزاما باید با نه به ج.ا همراه باشد !

          چنین شعاری صف مردم و نیروهای مترقی را از صف ج.ا و امثال خانم محمدی و نگهدار و همچنین از هواداران جنگ طلب پهلوی کاملا جدا می‌ سازد!
          همچنین بدین معنا است که سرنگونی ج.ا باید توسط مردم ایران صورت گیرد ،نه از طریق جنگ و ویرانی و نیروهای خارجی !

          روند تحولات کمی و کیفی مردم ایران از ۹۶ به بعد طوری بوده که به راحتی می‌توان اثبات کرد که تناسب فعلی نیروها ما بین مردم و رژیم ، کاملا به نفع مردم تغییر کرده است.
          در چنین وضعیتی در صورت عدم وقوع فاجعه جنگ ، از طریق اعتصابات سراسری و تظاهرات خیابانی، مطمئنا انقلابی دیگر و سرگونی ج.ا را شاهد خواهیم بود !

  17. موافقان آن نامه در سطور فوق با صراحت می‌گویند که در صورت حمله به ایران در کنار حاکمیت مستقر هستند. پاسخ اینجاست که شما ۴۵ سال است که در کنار حکومت مستقرید بدون اینکه کسی به آن حمله کرده باشد. دیگر نه وجه‌ای در بین مردم دارید و نه امیدی به حفظ حکومتی که از فرط خفت حاضر به مذاکره با قاتل سلیمانی نیز هست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *