
برابری جنسیتی یکی از اصول اساسی دموکراسی و عدالت اجتماعی است. بااینحال، در بسیاری از رویدادهای سیاسی، همچنان شاهد حضور نابرابر زنان و مردان هستیم. نمونهای آشکار از این بیعدالتی، فهرست سخنرانان گروه جمهوریخواه دموکرات ایران است که در آن ۱۶ مرد در مقابل تنها ۲ زن دعوت شده بود. این ترکیب نهتنها گویای عدم تعهد این گروه به برابری جنسیتی است، بلکه بازتابی از روند گستردهتر تبعیض علیه زنان در عرصه سیاست محسوب میشود.
دعوتنامهی” اولین” کنفرانس جمهوری خواهان دمکرات ایران با موضوع “شرایط ایران و ضرورت اتحاد جمهوریخواهان دموکرات” که قرار بود روز یکشنبه، ۳۰ مارس ۲۰۲۵ برگزار شود، بار دیگر نشان داد که راه تحقق برابری جنسیتی همچنان دشوار و پرچالش است. بدون شک، برگزارکنندگان این کنفرانس زمان و انرژی زیادی را صرف برنامهریزی و هماهنگی کردهاند و در نهایت، دعوتنامه ای را منتشر کردند که نهتنها شگفتآور، بلکه مایهی تأسف و نگرانی عمیق است.
در دعوتنامه مذکور اسامی سخنران ها خانمها: الهه امانی، مهدیه گلرو و آقایان: منصور فرهنگ، حسن شریعتمداری، قاسم شعله سعدی، همایون مهمنش، حمید آصفی، مهرداد درویشپور، حسن اعتمادی، کورش پارسا، رضا مریدی، بیژن افتخاری، عطا هودشتیان، کیقباد اسماعیلپور، غلامرضا حسین بر، جمشید برزگر، الن اکباتانی و همایون فاطمی زاده آمده بود. اما این فهرست نیز دقیق نیست. خانم الهه امانی پیشتر اعلام کرده بود که امکان شرکت در این کنفرانس را ندارد، اما نام او همچنان در دعوتنامه باقی ماند. در نتیجه، این کنفرانس قرار بود با ۱۶ مرد وتنها با حضور یک زن برگزارشود. این پرسش از برگزار کننده گان هست که چرا با وجود انصراف خانم امانی از شرکت در کنفرانس نام ایشان از لیست سخنران ها حذف نشده بود؟
پس از اعتراض به این ترکیب ناعادلانه، برگزارکنندگان یک روز پیش از کنفرانس، در اقدامی شتابزده، با چند فعال زن تماس گرفتند تا آنها را به فهرست سخنرانان اضافه کنند. برخی از این زنان که به انگیزه واقعی این دعوت واقف بودند، از پذیرش آن خودداری کردند. نهایتاً، با افزایش اعتراضات و انصراف خانم مهدیه گلرو دراین نشست مردانه، این کنفرانس لغو شد، اما برگزارکنندگان حتی زحمت توضیح دلیل لغو آن را به خود ندادند.
الگوی تکرارشوندهی حذف زنان از فضای عمومی
این تنها یک اتفاق نیست. حذف سیستماتیک زنان از سیاست، فضاهای عمومی ،رسانه ها و موقعیتهای تصمیمگیری یک الگوی تکرارشونده ، ناشی از مجموعهای از ساختارهای تبعیضآمیز، کلیشههای جنسیتی، و نابرابریهای نهادی است. سیاست همچنان تحت سلطه مردان است و زنان برای ورود به این عرصه با موانع متعددی از جمله تبعیض سیستماتیک، فرهنگ مردسالارانه و نبود فرصتهای برابر مواجه هستند. دعوت تنها دو زن در میان ۱۸ سخنران نشان میدهد که این گروه همچنان به الگوی سنتی مردسالاری پایبند است و نقش زنان را در سیاست و تصمیمگیریها کمرنگ میبیند. به همین دلیل اعتراض به این کنفرانسکه ترکیب سخنرانان آنها بهشدت مردسالارانه است، فراتر از یک انتقاد ساده،بلکه اقدامی اساسی برای به چالش کشیدن تبعیض ساختاری و فرهنگ نابرابری جنسیتی است.
یکی از نشانههای آشکار این تبعیض، تلاش دیرهنگام برگزارکنندگان برای اضافه کردن چند زن به لیست سخنرانان، صرفاً برای حفظ ظاهر است. این رفتار نشان میدهد که زنان نه بهعنوان صداهای مستقل و تأثیرگذار،بلکه بهعنوان “زینتالمجلس” و ابزاری برای رفع مسئولیت به این نشستها دعوت میشوند.
چنین رویهای در سازمانهای سیاسی، رسانهها و فضاهای عمومی بهوفور دیده میشود. نگرش مردسالارانه، حتی در میان کسانی که مدعی دموکراسی و عدالت اجتماعی هستند، همچنان غالب است. شعارهای برابریطلبانه زمانی اعتبار دارند که در عمل نیز اجرا شوند، نه اینکه در بزنگاههای تصمیمگیری، زنان به حاشیه رانده شوند.
بیتفاوتی به این تبعیض، بازتولید مردسالاری است
بیتفاوتی در برابر کنفرانسهایی که حضور زنان را نادیده میگیرند، به معنای تثبیت و بازتولید تبعیض جنسیتی در سیاست و جامعه است. اعتراض به این نابرابریها نهتنها یک وظیفهی اخلاقی، بلکه ابزاری مؤثر برای ایجاد تغییرات ساختاری و فرهنگی است. اعتراض به این وضعیت، این روایت تبعیضآمیز را به چالش میکشد و نشان میدهد که چنین انتخابهایی نه بر اساس شایستگی، بلکه بر اساس نگاهی جنسیتزده و مردسالارانه صورت گرفته است.
در رسانه ها هم با مشکل نادیده گرفتن زنان مواجه هستیم .حذف زنان از ترکیب سخنرانان دراغلب رسانههای فارسیزبان، بازتولید نابرابری جنسیتی و تداوم الگوی مردسالارانه در فضای رسانهای است. این رویه صرفاً یک بیتوجهی ساده نیست و نه تنها نشاندهنده تبعیض ساختاری علیه زنان، بلکه بازتابی از مقاومت ساختاری در برابر پذیرش تخصص، تحلیل و تجربه آنان در حوزههای گوناگون است. رسانههایی که خود را متعهد به دموکراسی و عدالت اجتماعی میدانند، نمیتوانند با نادیده گرفتن زنان در نقشهای کلیدی، به این اصول پایبند باشند.حضور برابر زنان در ترکیب سخنرانان نهتنها به ارتقای کیفیت بحثهای عمومی کمک میکند، بلکه به تغییر نگرش جامعه نسبت به توانمندیهای زنان در تحلیل و رهبری نیز منجر میشود.
تضاد با اصول دموکراسی و نمایندگی برابر
دموکراسی واقعی مستلزم مشارکت برابر همه گروهها در تصمیمگیریها و سیاستگذاریها است. وقتی تنها ۱۱٪ از سخنرانان زن هستند، یک اشتباه اتفاقی نیست. این بازتاب یک ساختار تبعیضآمیز است که در تصمیمگیریها، سیاستگذاریها و فضای رسانهای جریان دارد . این نشاندهندهی یک شکاف جدی در میزان نمایندگی است. چنین ترکیبی نهتنها فرصت بیان دیدگاههای زنان را محدود میکند، بلکه به ایجاد سیاستهایی منجر میشود که نیازها و دغدغههای نیمی از جامعه را نادیده میگیرد. تنوع دیدگاهها برای تصمیمگیریهای جامع ضروری است. نبود زنان به معنای حذف دیدگاههای مهمی در مورد حقوق زنان، برابری اجتماعی و سیاستگذاریهای عادلانه است.
در نهایت باید گفت ، اگر این گروهها واقعاً به برابری باور دارند، باید گامهای جدیتری در راستای افزایش حضور زنان و شنیدهشدن صدای آنان بردارند. دموکراسی واقعی بدون برابری جنسیتی در همه عرصه ها ممکن نیست.
اگر خواهان جامعهای برابر هستیم ، باید در برابر چنین رویدادهایی سکوت نکنیم
اگر عدالت واقعی را میخواهیم، باید برگزارکنندگان را وادار کنیم که از کلیشههای جنسیتی عبور کنند
اگر آیندهای روشنتر برای نسلهای بعدی میخواهیم، ساختارهای مردسالارانه را به چالش بکشیم
اعتراض به نابرابری، اولین گام برای تغییر آن است
سکوت در برابر این بیعدالتی، همدستی در بازتولید تبعیض است.
رضوان مقدم ۳۱ مارس ۲۰۲۵
7 پاسخ
کاش یک پاراگراف هم دربارۀ چیستی و هویت سیاسی جریان موسوم به «جمهوریخواهان دموکرات ایران» مینوشتید. من در اینترنت جستجو کردم و چیزی دربارۀ چنین جریانی نیافتم. متأسفانه بیشتر جریانات سیاسی جمهوریخواه و چپ و دموکرات دیگر حتی زحمت تأسیس یک سایت را هم به خودشان نمیدهند! مردم داخل چطور میتوانند طرفدار این احزاب و سازمانها باشند، وقتی این جریانها حتی سایت هم ندارند و نام همۀ آنها نیز شبیه به هم است و در عمل نیز فرقی با هم ندارند و نمیتوان فهمید که چرا در یکدیگر ادغام نشده اند؟ در مورد مشارکت زنان هم که خانم مقدم به درستی گفته اند که زن در جلسات آنها چیزی به جز «زینه المجلس» نیست. شاید به نظر دوستان مترقی ما هنوز برای این حرفها زود باشد!
متاسفانه اکثر زنان ایرانی اصلا سیاسی نیستند و فعالیتی ندارند حتی در خارج از کشور که آزادی هم دارند. حقوق برابری زنان با مردان کاملا درست ولی اجرای آن فقط در حد یک خواسته نمیشود بلکه زنان ایرانی باید تلاش کنند در جنبش های فمینیستی و آزادی طلبی برای زنان محروم ایرانی نقشی فعالتر بازی کنند و صلاحیت و شعور سیاسی کسب کرده ای از خود نشان بدهند تا به بازی گرفته شوند. به طور مثال در همین سایت اخبارروز که دیگه تبعیض گرا و زن ستیز نیست خب ببینید از صدتا مقاله یا نوشته سیاسی شاید یکی دوتا توسط زنان نوشته شده که نشان میدهد جنبش سیاسی زنان ایرانی هنوز خیلی ضعیف است. در بین تحصیل کرده های خارج هم تعداد زنان پایین است! فقط توقع داشتن کافی نیست کجاست توانایی و تخصص زنان مبارز ایرانی؟ چطور میشود زنان ایرانی را از نقش سنتی خانه داری کلیشه ای بیرون آورد؟ تحصیلات دانشگاهی داشته و…
ممنون خانم مقدم. و چه حرکت خوبی انجام دادند خانم گلرو. انگار این تنها راهی هست که جواب میده در این فضای مردسالار.
زنان برای مشارکت در امر سیاسی باید خودشان بیشتر بکوشند و وارد این عرصه بشوند. مردان کنشگر سیاسی خود گله مند هستند که چرا زنان بیشتر مشارکت نمیکنند. خانم رضوانمقدم انتقاد را باید متوجه زنان کنند که چرا پا پس میکشند از ورود به عرصه سیاسی؛ نمونه اش خانم الهه امانی که من ارادت دارم خدمت ایشان، تاکنون چندبار به محافل سیاسی دعوت شده اند و ایشان سر باز زده اند! چرا؟
خانم رضوان مقدم و عزیزان گرانقدر: از اینکه من در تدارکات کنفرانس اول به اندازه کافی وقت کافی برای آماده سازی کنفرانس از جهت شرکت وسیع خانمان نگذاشتم و این منجر به این برداشت درست شد که توازن جنسیتی در کنفرانس برنامه ریزی شده برقرارنیست، اظهار تاسف میکنم. و بدلیل نقد شما و همفکری و مشاورت با دوستان دیگر ، بر آن شدیم که کنفرانس را به تعویق بیاندازیم تا وقت کافی برای تصحیح ساختار و کنفرانس از نقطه نظر شرکت بانوان داشته باشیم. امیدوارم که پوزش مرا برای این بیتوجهی و تعجیل بپذیرید. من و هزاران نفر از مردان کنشگر دیگر یکی از اهدافی که برایش جنگیدیم و هنوز میجنگیم برابری کامل زنان و مردان در تمام وجوه اجتماعی و سیاسی بوده، هست و خواهد بود. امیدوارم که شما بهمراه بسیاری از خانم های دیگر به این کنفرانس یا بعنوان سخنران یا به عنوان شرکت کننده تشریف بیاورید و در عمل با همدلی، و همکاری مشترک، یکسری کنفرانس های موفق را در زمینه شرایط ایران و ضرورت اتحاد جمهوری خواهان دمکرات ایران سازماندهی کنیم.
با احترامات ویژه
همایون فاطمی زاده
آقای محترم توجه کنید که خطای فکری خانوم رضوان مقدم درکجاست؟ اگر ایشان انتظار دارد در دعوت از سخنرانان مرد به همان تعداد هم به سخنرانان زن میباید مجال سخنرانی داده میشد یا بشود خب اجازه هست بپرسیم آیا در بین مخاطبین هم پنجاه درصد زنان دیده میشوند؟ شما نگاهی به عکسهای این قبیل جلسات سیاسی بیاندازید که نسبت یا تعداد زنان شرکت کننده چند به چند هست و چرا حضور زنان ایرانی بسیار کم رنگتر از مردان ایرانی است؟ وقتیکه این خانومهای فعال سیاسی همنوع و همجنس خودشان را نمیتوانند قانع بکنند که فعالیت زنان ایرانی ستم دیده و داغ شده تبعیض باید خیلی خیلی بیشتر از مردان باشد چرا مردسالاری را مطرح میکنند؟ سهمیه بندی برابری بخاطر جنسیت را باید زنان محترم ایرانی با توانایی و صلاحیت و خلاقیت و نواندیشی خودشان نشان بدهند نه اینکه منتظر بشینند برای شان دعوتنامه بفرستند! حالا حضور زنان را در یک کنسرت خواننده پاپ ایرانی مقایسه کنید چه در اکثریت فراوان هستند!؟ جلسه سیاسی جای کنسرت بزن و برقص را نمیگیرد!
جناب اکباتانى گرامى
اگر این جریان مثلن از بیست فعال زن دعوت بعمل مى آورد و ده نفرشان شرکت نمى کردند و آنهم نه به دلایل سیاسى بلکه إذعان به عدم توانائى در این نوع مباحث ، آنوقت به شما حق مى دادم، اما متاسفانه شما حکم را از قبل صادر کرده اید
با مهر
احمد