دوشنبه ۱۱ فروردین ۱۴۰۴

دوشنبه ۱۱ فروردین ۱۴۰۴

“تسلیم وحشت نشوید” – گفتگو با داگلاس راشکف از پیشگامان فکری تکنولوژی دیجیتال – ترجمه: حسین انور حقیقی

داگلاس راشکف

داگلاس راشکف، میلیاردرهای حوزه فناوری آمریکا را می‌شناسد. آن‌ها چگونه به سیاست و مردم نگاه می‌کنند؟ و چرا این‌قدر به پایان دنیا وسواس دارند؟ نویسنده داگلاس راشکف، متولد ۱۹۶۱، استاد نظریه رسانه و اقتصاد دیجیتال در کالج کوئینز دانشگاه سیتی نیویورک است. او یکی از پیشگامان فکری و در عین حال از منتقدان سرسخت توسعه تکنولوژی دیجیتال به حساب می آید. او کتاب های متعددی نوشته است و اصطلاحات “رسانه های آجتماعی”، «وایرال شدن» و «بومیان دیجیتال» را ابداع کرده است. کتاب “بقاء ثروتمندترین ها  Survival of the Richest ” نوشته راشکف به تازگی به آلمانی ترجمه و منتشر شده است. پترا پینزلر و استفان اشمیت گزارشگران هفته نامه آلمانی دی تسایت Die Zeit مصاحبه با راشکف را انجام داده اند. ترجمه ی این گفتگو را می خوانید.

تسایت: آقای راشکف، شما یکی از پیشگامان اینترنت هستید و کتابی در مورد میلیاردرهای فناوری نوشته‌اید که در آن درباره رویاها و نقشه های فرار آنان می‌نویسید و به ما در این باره هشدار می دهید. چرا؟ 

داگلاس راشکف: من همواره با ایده های آنان برای دنیای ما مشکل داشته ام. من شخصاً فن‌آوری‌های جدید را دوست دارم، اما نگران این هستم که چگونه شرکت‌های بزرگ فناوری به جای استفاده از آنها به سود مردم ، علیه آنان استفاده می‌کنند. و من فکر آنان را عجیب و غریب می دانم.  

تسایت: آیا این را از گفتگوهای شخصی می دانید؟ 

راشکف: بله، چند سال پیش گروهی از میلیاردرها مرا به یک استراحتگاه مجلل در صحرای آمریکا دعوت کردند. پنج مرد دور یک میز نشسته بودند و تمام این سوالات یک – صفری (۱- ۰) را درباره آینده دیجیتال از من می پرسیدند: روی کدام ارز دیجیتال شرط بندی کنند، بیت کوین یا اتریوم؟ روی کدام نوآوری دیجیتال سرمایه گذاری کنند، واقعیت مجازی یا واقعیت افزوده….؟

 تسایت:  چرا آنها می خواستند پاسخ این ها را به ویژه از شما بدانند؟ 

راشکف: در سال ۱۹۹۱، من کتابی در مورد اینترنت به یک ناشر پیشنهاد دادم که آنها در سال ۱۹۹۲ آن را رد کردند زیرا فکر می کردند اینترنت دیگر تمام شده است. من اصطلاح “رسانه های اجتماعی” را ابداع کردم. آنها از من دعوت کردند تا روند بعدی را که بتوانند روی آن شرط بندی کنند را به آنها نشان دهم. سوالی که در پایان از من پرسیدند این بود: آلاسکا یا نیوزیلند؟

تسایت: چرا این سوال را کردند؟ 

راشکف: آنها می‌خواستند بدانند که وقتی آن “حادثه” روی داد، سنگرهای خود را کجا بناکنند.

تسایت: آن “حادثه” چگونه چیزی باید باشد؟

راشکف: یک گسست و اختلال. به عنوان مثال، یک فاجعه آب و هوایی بزرگ ناشی از تغییرات آب و هوایی، ناآرامی های اجتماعی، فناوری از کنترل خارج شده، یا یک بیماری همه گیر که جهان را غیرقابل سکونت می کند. چیزی که آنها را مجبور به گریز از مابقی بشریت می کند. من کاملاً شوکه شده بودم که این میلیاردرهای فناوری، قدرتمندترین مردانی که تا به حال در اتاقی با آنها بوده ام، خود را در تاثیرگذاری بر آینده کاملاً ناتوان احساس می کردند. آنان بر این باور بودند که آینده ای تاریک اجتناب ناپذیر است و بهترین کاری که می توانستند انجام دهند این بود که برای آن آماده شوند. با این حال، آنها این کار را خیلی هوشمندانه انجام نمی دادند. وقتی از آنها پرسیدم که چه کسی از سنگرهای شما محافظت می کند، گفتند: اوه، ما نیروی دریایی، سربازان سابق را که به ویژه تمرین های سخت و سنگینی دیده بودند، را استخدام کرده ایم. سپس از آنها پرسیدم: چگونه می خواهید به سربازان نیروی دریایی پول پرداخت کنید وقتی پول شما دیگر هیچ ارزشی ندارد؟ 

تسایت:  زیرا در دنیای فروپاشیده هر ارزی بی ارزش می شود.

 راشکف: در نهایت، من پیشنهاد کردم که شاید بتوانند که امروز با پرداخت هزینه جشن بلوغ و یا هزینه تحصیلات کالج دخترشان مانع از کشته شدن خود به دست  نیروی دریایی در روز موعود شوند.  من می‌خواستم به آنها نشان دهم که جایگزین‌هایی وجود دارد: اینکه آنها مجبور نیستند از جامعه انسانی فرار کنند، بلکه باید آن را به عنوان مجموعه ای ببینند که به آن تعلق دارند و باید از آن مراقبت کنند – تا از هم نپاشد.

تسایت:  این مردانی که شما را آن زمان دعوت کردند چه کسانی بودند؟

راشکف: من توافق نامه ای را امضا کرده ام که این نام هارا علنی نکنم.

تسایت:  با این حال، شما این پنج مرد را نه یکسری شخصیت‌های عجیب و غریب بلکه میلیاردرهای معمولی فناوری می دانید.  شما استدلال می کنید که اغلب آنان فن آوری های جدید را نه برای بهبود زندگی کنونی مردم ، بلکه برای آن اختراع می کنند که از دست آنها به یک دنیای مجازی، به سیاره ای دیگر، یا به آینده بگریزند. سام آلتمن، توسعه‌دهنده نرم‌افزار و رئیس ChatGPT، می‌خواهد مغز خود را در ابر رایانه‌ آپلود کند. پیتر تیل، بنیانگذار سرویس پرداخت دیجیتال پی پال و شرکت نرم افزار جاسوسی Palantir ، می خواهد روند پیری اش را متوقف کند تا دنیای بهتری را در آینده تجربه کند. ایلان ماسک می خواهد به مریخ پرواز کند.

راشکف: بله، مثل این است که آنها می خواستند ماشینی بسازند که به اندازه کافی شتاب دارد تا از دست اگزوز خود بگریزد. آنها می خواهند پول کسب کنند یا فناوری هایی را توسعه دهند تا از دست نتایج تغییراتی که از این راه ایجاد کرده اند فرار کنند.

تسایت: اما اگر هیچ راه فراری از این سیاره با همه مشکلاتش وجود نداشته باشد چه؟

راشکف: خوب، این را اصلا به پیتر تیل یا دیگران نگویید. آنها اعتقاد راسخ دارند که حتما جای دیگری برای زندگی وجود دارد. این افراد بنیادگرایی مسیحی و ایده رستاخیز را در فناوری های جدید به کار می برند. در دنیای آنها، بشریت هنوز در مرحله کرمینه (در جریان دگردیسی) است و به آنها و چند برگزیده دیگر بال هایی داده می شود تا از زمین به جهان پرواز کنند. به عنوان انسان های با عمر طولانی یا به عنوان نیمه روبات های فرا انسانی.

تسایت: اما پتر تیل و دیگران استدلال می کنند: فناوری می تواند به ما کمک کند زندگی همه را بهبود بخشیم.

راشکف: نه، آنها اصلا اینگونه استدلال نمی کنند. استدلال خود را “بشردوستی موثر” نامگذاری کرده اند. آنها به صراحت می گویند که هشت میلیارد نفری که امروزه روی کره زمین زندگی می کنند به اندازه صدها تریلیون موجود پساانسانی که در کیهان ساکن خواهند شد اهمیت ندارند. آن‌ها بر این باورند که ما در مسابقه‌ای با زمان هستیم، و باید تخته گاز به رشد و توسعه هوش مصنوعی، فناوری نانو، ژنومیک و همه چیزهای دیگر بپردازیم. تا آنان و دوستانشان بتوانند به موقع از اینجا خارج شوند. دریافت من از این تفکر سوسیوپاتی (نفرت و ناهمدلی با اجتماع) است. من هنوز احساس می کنم که مردم و زندگی روی زمین مهم هستند. و حتی اگر کسی بخواهد این سیاره را ترک کرده به جای دیگری برود، لزوما نباید زمین را به آتش بکشد.

تسایت: میلیاردرهای فناوری از ترامپ حمایت می کنند. چرا؟

راشکف: بیشتر آنها قبلاً در کنار نئولیبرال ها و دموکرات ها مانند باراک اوباما بودند. ولی مشکل آنان این بود که جو بایدن و کامالا هریس حداقل به تنظیم اقتصاد دیجیتال و رسانه های اجتماعی فکر می کردند. ترامپ راه حل بهتری برای آنان بود، او وعده مقررات زدایی و آزادی عمل داد: Dril Baby, Drill. شما سوخت و انرژی لازم را برای انجام هر کاری که می خواهید دریافت خواهید کرد. برای آنان این یک نوع وعده آسمانی است. ترامپ نیز به نوبه خود به پول نیاز داشت و تبلیغات می کرد. بنابراین ماسک میلیون‌ها دلار به وی داد و یک پلتفرم تبلیغاتی: توییتر[X]، یک فضای دیجیتال کنترل‌شده بدون آزادی بیان.

تسایت:  یک موقعیت برد-برد. این اتحاد تا کی دوام خواهد یافت؟

راشکف: درگیری ها در حال افزایش است. موضوع جالبی است که آیا این دو مرد در کاخ سفید می توانند طولانی مدت با یکدیگر همکاری کنند یا خیر. در نمایشنامه ای شکسپیری یکی دیگری را می کشت.

تسایت:  شما در ابتدا گفتید که بسیاری از میلیاردرهای فناوری فکر می کنندکه جهان به سمت فروپاشی می رود. اما این گزاره با وعده ترامپ برای تضمین تسلط آمریکا بر جهان برای دهه ها یا قرن ها ناسازگار است.

راشکف: درست است. و این دقیقاً همان چیزی است که استیو بنن، مفسر ناسیونالیست و راستگرای افراطی که در دوره اول ریاست جمهوری ترامپ به او مشاوره می داد، اشاره می کند. او از پادکست به نام «اتاق جنگ» خود استفاده می‌کند تا به جمعیت «MAGA، به معنی «عظمت را دوباره به آمریکا بازگردانیم» بگوید که ایلان دوست آن‌ها نیست، بلکه او یک تک رو ناهمدل با جامعه است. او باید از کاخ سفید خارج شود. او نه به کشاورزان و نه به صنعت کمک می کند و به اندازه آنها ملی گرا نیست. با این حال، تا کنون، به نظر می رسد بنن این کار را بدون موفقیت انجام داده است.

تسایت: همان زمان شما به اعتقادی اشاره می کنید که استیو بنن و پیتر تیل و همچنین بسیاری از افراد دیگر از صنعت فناوری پیشرفته و راست مذهبی را متحد می کند.

راشکف: بنن نیز مانند پیتر تیل معتقد است که آخرالزمان یا آرماگدون در راه است. اینجا جایی است که راست مذهبی و ایدئولوژی فناوری در واقع به هم می رسند. با این حال، بنن راه خروج متفاوتی از میلیاردرهای فناوری می بیند: او از ما می خواهد که در اطراف ایالات متحده دیوار بسازیم و ملت خود را باهم نگه داریم.

تسایت: و یک آمریکایی لیبرال چون شما در مورد همه اینها چه می گوید؟

راشکف: تسلیم وحشت، حال و هوای آخرالزمانی نشوید. دنیا لزوما به پایان نمی رسد. لازم نیست به بعد بعدی برویم. لازم نیست مغز خود را آپلود کنید. شما مجبور نیستید به مریخ پرواز کنید. لازم نیست یک میلیارد دلار درآمد داشته باشید. برای پناه جستن نیازی به ساختن پناهگاههای بتنی نیست. گزینه های دیگری وجود دارد: به سراغ همسایگان خود بروید، دوستی هایی ایجاد کنید، از دیگران حمایت کنید. چون همه اینها باعث تقویت جامعه می شود.

تسایت: آیا این حرف ها با توجه به همه بحران ها کمی آرام بخش نیستند؟

راشکف: نه، این دقیقاً همان چیزی است که جامعه را مقاومتر می کند و به جلوگیری از فروپاشی کمک می کند.



برچسب ها

اين نوشته را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذاريد

متاسفانه برخی از کاربران محترم به جای ابراز نظر در مورد مطالب منتشره، اقدام به نوشتن کامنت های بسيار طولانی و مقالات جداگانه در پای مطالب ديگران می کنند و اين امکان را در اختيار تشريح و ترويج نطرات حزبی و سازمانی خود کرده اند. ما نه قادر هستيم اين نظرات و مقالات طولانی را بررسی کنيم و نه با چنين روش نظرنويسی موافقيم. اخبار روز امکان انتشار مقالات را در بخش های مختلف خود باز نگاه داشته است و چنين مقالاتی چنان کاربران مايل باشند می توانند در اين قسمت ها منتشر شوند. کامنت هایی که طول آن ها از شش خط در صفحه ی نمايش اخبار روز بيشتر شود، از اين پس منتشر نخواهد شد. تقسيم يک مقاله و ارسال آن در چند کامنت جداگانه هم منتشر نخواهد شد.

یک پاسخ

  1. درودبرشما
    جالب بود.
    اگرنظام سرمایه داری ،پیش ازاینکه تضعیف ترشودوازبین برود،محیط زیست را تخریب نکند و زندگی روی کره زمین رابخطرنیندازد ؛ بقول رزالوگزامبورگ آینده جوامع بشری قابل زیست خواهدشد وبهشت موعود دوباره بروی زمین برخواهدگشت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *