یکشنبه ۲۶ اسفند ۱۴۰۳

یکشنبه ۲۶ اسفند ۱۴۰۳

بُغض و بوسه… خسرو باقرپور

چشمانت بسته می‌شوند؛
در بلوغِ وقتِ خوشِ بوسه!
لبانت امّا؛
چون دومصرعِ بیتی شوخ،
باز می‌شوند
و رنگِ غزل؛
در لبانِ قافیه‌بازت،
دهانِ مرا به شعر گویا می‌کند:

ای آتشِ باستانی‌ی سوزان؛
ای شعله‌ی جوان!
چگونه در من گُر گرفته‌ای
که تمامِ شراب‌های کُهنه‌ی پُرغوغا،
از دالانِ رگ‌های ملتهبِ من؛
به اعتدال می‌گذرند؟

ای مُسافرِ کابوسِ کهکشانی‌ی من،
در این سفینه‌ی حیران؛
چگونه در من سفر کرده‌ای
که انبوهی از ستارگانِ سرگردان،
بر مدارِ ثابتِ سینه‌ی پُر دودِ من؛
آرام می‌چرخند؟
و دل‌ام؛ سیاه‌چاله‌ای است
که رنگِ حضورِ روشنِ تو
روشن‌اش کرده‌ست!

از بس دلم برایِ تو تنگ است،
رنگ از رُخسارِ خاطره‌هام پَریده‌ست
و رنگِ آبی‌ی روشن؛
از آسمانِ واژه‌هام رمیده‌ست.

عزیزم! می دانی؟
دیر می‌شود گاهی
از اِنحنایِ سُربی‌ی اندوه
گُذر کن.
با من بمان
در من سفر کن.

برچسب ها

اين نوشته را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذاريد

متاسفانه برخی از کاربران محترم به جای ابراز نظر در مورد مطالب منتشره، اقدام به نوشتن کامنت های بسيار طولانی و مقالات جداگانه در پای مطالب ديگران می کنند و اين امکان را در اختيار تشريح و ترويج نطرات حزبی و سازمانی خود کرده اند. ما نه قادر هستيم اين نظرات و مقالات طولانی را بررسی کنيم و نه با چنين روش نظرنويسی موافقيم. اخبار روز امکان انتشار مقالات را در بخش های مختلف خود باز نگاه داشته است و چنين مقالاتی چنان کاربران مايل باشند می توانند در اين قسمت ها منتشر شوند. کامنت هایی که طول آن ها از شش خط در صفحه ی نمايش اخبار روز بيشتر شود، از اين پس منتشر نخواهد شد. تقسيم يک مقاله و ارسال آن در چند کامنت جداگانه هم منتشر نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *