مشاهدۀ هرجومرج در غزه، آنگاه که جمعیتی فلسطینی بهطور پراکنده اطراف خودرو حامل سه گروگان زن اسرائیلی گرد آمده بودند، مرا به این فکر انداخت که شاید شاهد آغازِ پایان هستیم. شاید راه خروجی از جنگ شومی که پس از کشتار ۷ اکتبر ۲۰۲۳ حماس زندگیِ اسرائیلیها و فلسطینیها را تکان داد، کموبیش نمایان شده باشد: گام نخست توافق آزادسازی گروگانها کلید خورده و احتمالاً میتواند طی شش هفته نخست با موفقیت پایان یابد.
گذر به مرحله دوم آشکارا دشوارتر خواهد بود. اصلاً معلوم نیست که رهبران دو طرف واقعاً به آن تمایلی داشته باشند. با این همه، ممکن است روز یکشنبه، با فشاری که دونالد ترامپ تنها چند روز پیش از تحلیف دورۀ دوم ریاستجمهوریاش وارد کرد، پلهٔ نخستِ توافق و پایان جنگ پیموده شده باشد.
حماس روز یکشنبه کوشید همزمان با خروج نیروهای ارتش اسرائیل از نقاط درگیری در غزه، و تحویل اولین سه گروگان ـ دورون اشتاینبرخر و امیلی داماری از کیبوتص کفار عزه و رومی گونن که از فستیوال موسیقی نووا ربوده شده بود ـ به صلیب سرخ بینالمللی، قدرت خود را به رخ بکشد.
چند کیلومتر آن سوتر از جایی که نیروهای ارتش اسرائیل تا چند روز پیش مستقر بودند، در مرکز غزه، صدها نیروی مسلح حماس ظاهر شدند. حماس در تلاش بود هم توان نظامی خود را نمایش دهد و هم نشانههایی از احیای دولت غیرنظامیاش بروز دهد. اما هنوز هیچ چیز قطعی نیست؛ شاید طی ماههای آتی ترتیبات دیگری برای آیندۀ نوار غزه روی میز قرار گیرد.
همانطور که انتظار میرفت، تنشها تا آخرین دقایق پیش از اجراییشدن آتشبس یکشنبه بالا بود. دلیلی ندارد فکر کنیم در هفتههای پیشِرو اوضاع متفاوت از این باشد.
اینکه مشکل مربوط به اختلال در ارتباطات داخلی حماس بهخاطر جنگ بود یا آنکه قصد داشت باز هم خانوادههای گروگانها را زیر فشار روحی بگذارد، معلوم نیست؛ اما حماس تا شنبهشب اسامی گروگانهایی را که بنا بود آزاد کند، تحویل نداد؛ امری که در توافق پیشبینی شده بود.
وقتی این تأخیر یکشنبه صبح ادامه یافت، اسرائیل اعلام کرد آتشبس در ساعت ۸:۳۰ صبح طبق برنامه آغاز نخواهد شد. حدود دو ساعت بعد، حماس سرانجام اسامی را تحویل داد و اندکی پس از آن، ارتش اسرائیل آتش را متوقف کرد. در آن فاصله، نیروی هوایی چند کاروان شادی را که توسط شاخه نظامی حماس در غزه به حرکت درآمده بودند، بمباران کرد و طبق گزارشها دستکم ۱۴ نفر کشته شدند.
در وهلهٔ اول، این کاروانهای مسلح عمدتاً در جنوب نوار غزه به چشم خوردند. مبارزان حماس در وانتهای تویوتا ـ همان مدلهایی که در ۷ اکتبر بدنام شدند ـ سوار بودند و تیرهوایی شلیک و ابراز شادمانی می کردند. حماس میکوشد علیرغم همۀ رنجهایی که مردم غزه در ۱۵ ماه گذشته تجربه کردهاند، برای آن ها روایت «پیروزی» بیافریند.
در حال حاضر، نشانهای از بازگشت گستردۀ آوارگان از منطقۀ امن مواسی، واقع در سواحل جنوبی، به شمال غزه دیده نمیشود؛ چون ارتش اسرائیل هنوز کاملاً از «کریدور نتساریم» عقبنشینی نکرده است، درحالیکه باید بر اساس توافق این کار را انجام دهد.
از سوی دیگر، ترددهایی در شمال غزه، بین شهر غزه و جبالیا و بیت حانون ـ که ارتش اسرائیل آخر هفته از آنجا عقبنشینی کرد ـ دیده شده است. بهمحض آنکه ارتش این کریدور را تخلیه کند، احتمال دارد موجی میلیونی یا بیشتر به شمال بازگردند. در آن صورت، اگر فاز نخست آتشبس در این شش هفته فروبپاشد، ارتش اسرائیل در صورت تمایل به ازسرگیری جنگ، برای بازگشت به شمال دشواری خواهد داشت.
ادعاها دربارهٔ ازسرگیری جنگ در پایان مرحلهٔ نخست (شش هفته دیگر)، فعلاً بیشتر جنبه تئوریک دارد. اکنون تصمیم با ترامپ است. وعدههای بیشماری که بنیامین نتانیاهو برای نگهداشتن بزالل اسموتریچ و حزب صهیونیسم مذهبی در ائتلافش داده، بیشک در تقابل با درخواستهای ترامپ قرار خواهند گرفت. اگر رئیسجمهور آمریکا بر پایان جنگ در غزه پای بفشارد، نتانیاهو برای مخالفت با او کار آسانی نخواهد داشت.
در همین حال، جزئیات امتیازهای دادهشده از سوی اسرائیل در توافق بهتدریج روشن میشود. آزادی گستردۀ زندانیان فلسطینی با واکنشهای تندی روبهرو شده که کمتر به تعدادشان و بیشتر به سبب سوابق برخی از این افراد است ـ کسانی که در دهه ۹۰ و دوره انتفاضه دوم (اوایل دهه ۲۰۰۰) در حملاتی وحشتناک علیه اسرائیلیها دست داشتهاند.
اما هرکس که رویدادهای غزه را با دقت دنبال کرده و فریب شعارهای نتانیاهو و بوقهای تبلیغاتیاش را نخورده باشد، از مدتی پیش میتوانست حدس بزند نتیجهٔ جنگ همین خواهد بود. واقعیت دردناک این است که اسرائیل تقریباً در روز ۷ اکتبر ۲۰۲۳ جنگ را باخت. تمامی تلاشهای پس از آن فقط کوششی برای کاهش زیانها بوده است. برای دستیابی به توافقی جهت آزادی تمام گروگانها، اسرائیل ناگزیر باید امتیازات زیادی بدهد. در مرحلۀ دوم توافق، احتمالاً زندانیانی خطرناکتر و باسابقهتر آزاد خواهند شد.
یکی از دلایل اصلی بنبست کنونی، خودداری نتانیاهو از گفتگو دربارهٔ هرگونه ترتیبات پساجنگ در نوار غزه، بهویژه با مشارکت تشکیلات خودگردان فلسطین، بوده است.
ترامپ ممکن است در چارچوب برنامههایش ـ که بخشی از توافق احتمالی آمریکا-عربستان-اسرائیل است ـ نتانیاهو را بهسوی یک ساختار سیاسی دیگر در غزه سوق دهد. از آنجا که هواداران نتانیاهو هیچگاه او را مقصر یا مسئول چیزی نمیبینند، اکنون تلاش گستردهای برای انحراف افکار عمومی انجام میگیرد تا فاصله میان وعدههای نتانیاهو و واقعیت را بپوشاند. وقتی حرف از زندانیان آزادشده میشود، راستگراها فوری «چپ» و جنبش اعتراضی «کاپلان» را مقصر میدانند؛ انگار که چنین نفوذی دارند.
در حال حاضر ـ حتی بیشتر از گذشته ـ نیروهای دفاعی اسرائیل نیز متهم میشوند که گویا مانع دولت برای دستیابی به پیروزی کامل می شوند. در روزهای اخیر، در گفتوگو میان رهبران لیکود، اسموتریچ و ایتامار بنگویر، ایدۀ تسریع برکناری هرزل هالوی، رئیس ستاد کل ارتش، مطرح شده بود تا این دو (اسموتریچ و بنگویر) در ائتلاف باقی بمانند. یکشنبه، اسموتریچ در مصاحبهای، هالوی را «ضعیف در استراتژی» و «فرماندهای تدافعی» خواند.
پیام به افکار عمومی این است که از دورهٔ آتشبس برای پاکسازی فرماندهان ارتش از شکستطلبان استفاده میکنیم و آنگاه میتوان جنگ را با فرماندهان جدید از سر گرفت. اما در واقعیت، این صرفاً تلاشی برای فریب افکار عمومی است. اگر افسران ارتش مقصر کارزار ناکام جنگی هستند، آن گاه دولتی که راهبردی غلط طراحی کرده و خطر حماس را دستکم گرفته، میتواند از تشکیل کمیتهٔ تحقیق دولتی (که بسیار ضرورت دارد) جلوگیری کند.
با همۀ اینها، یکشنبه روز چندان بدی نبود ـ دستکم در قیاس با روزهای گذشته در دو سال اخیر. برقرار شدن آتشبس در غزه، آزادی سه گروگان پس از مدتی طولانی رنج و نیز استعفای وزیر امنیت ملی از کابینه، با توجه به آنچه اخیراً گذراندهایم، اتفاقات نسبتاً مطلوبی بود.
از همه مهمتر، شاید این باشد که مهمترین چیزی که در روز کشتار (۷ اکتبر) شکست و در رسیدگی ناکارآمد دولت به بحران گروگانها از هم پاشید، حس همبستگی میان دولت و شهروندان بود؛ شهروندانی که در اطراف غزه رها شدند تا بمیرند. شاید یکشنبه ـ گرچه با تاخیری زیاد ـ فرایند ترمیم آن حس شروع شده باشد.
منبع: روزنامه اسرائیلی هاآرتص – برگردان برای اخبار روز: کمال فرهمند