پنجشنبه ۲۹ آذر ۱۴۰۳

پنجشنبه ۲۹ آذر ۱۴۰۳

هفتمین کنفرانس بین‌المللی داکار: جنگ جهانی سوم و اهمیت مقاومت جهانی ضدامپریالیستی – برگردان: مسعود امیدی

هفتمین کنفرانس بین‌المللی داکار[۱]

جنگ جهانی سوم و اهمیت مقاومت جهانی ضدامپریالیستی[۲]

۴ نوامبر ۲۰۲۴

کریستوفر هلالی[۳] – حزب کمونیست آمریکا (ACP)

برگردان: مسعود امیدی

رفقا،

جهان در آستانه‌ی یک جنگ جهانی سوم است. نسل‌کشی مداوم در غزه، حمله‌ی وحشیانه به لبنان، و جنگ امپریالیستی آمریکا، اتحادیه اروپا و ناتو علیه روسیه، جهان را بی‌ثبات کرده و آن را بیش از پیش به رویارویی هسته‌ای و در نهایت نابودی نزدیک‌تر کرده است. کشمکش و انشعاب مداوم در جنبش کمونیستی بین‌المللی بر سر عملیات نظامی ویژه‌ی روسیه، نقش چین، نسل کشی در غزه، جنبش ضد امپریالیستی (از جمله ونزوئلا و ایران) و ظهور یک جهان چند قطبی، بازتاب دهنده‌ی این بحران ژئوپلیتیک است. . برخی از احزاب که عمدتاً در غرب متمرکز هستند، از نظر ایدئولوژیک توسط حزب کمونیست یونان [۴](KKE) رهبری می‌شوند و فضای ژئوپالیتیک کنونی را به عنوان رقابت بین قدرت‌های امپریالیستی تفسیر می‌کنند. این جنگ به اصطلاح «بینِ امپریالیستی» توده‌ها را سردرگم می‌کند و می‌کوشد با شعار «نه واشنگتن، نه مسکو و پکن» رویکردی جزمی و غیرعلمی اتخاذ کند. با این حال، روشن است که تحولات بین‌المللی نشان داده است که نظم جهانی جدید و مترقی‌تری در چشم‌انداز قرار دارد.

لنین در کتاب «امپریالیسم، بالاترین مرحله‌ی سرمایه‌داری»، جنبه‌های اصلی اقتصادی امپریالیسم را تشریح می‌کند. مهم است که آن‌ها را بازشناسیم، به‌گونه‌ای که به ایجاد مواضع ایدئولوژیک آگاهانه پیرامون وضعیت معاصرمان کمک کنند. این در نهایت، همان دیدگاه علمی است که باید بر آن تأکید کنیم. پنج ویژگی اصلی اقتصادی امپریالیسم به شرح زیر است:

۱. تمرکز تولید و سرمایه به چنان اوج هایی می‌رسد که به ایجاد انحصاراتی می‌انجامدکه نقشی تعیین‌کننده و نامتعارف در زندگی اقتصادی ایفا می‌کنند.

۲. ادغام سرمایه‌ی بانکی و صنعتی سبب ایجاد سرمایه‌ی مالی و الیگارشی[۵] مالی می‌شود.

۳. ورای صادرات کالا، صادرات سرمایه از اهمیت ویژه‌ای برخوردار می‌شود.

۴. گروه‌های انحصاری بین‌المللی شکل‌گرفته‌اند که جهان را بین خود تقسیم می‌کنند.

۵. جهان بین قدرت‌های عمده‌ی سرمایه‌داری تقسیم و توزیع شده است.

اینک ما باید این تعریف را با  تصویر به‌اصطلاح «هرم امپریالیستی» که توسط دبیر کل سابق حزب کمونیست یونان (KKE)، آلکا پاپریگا[۶] ارائه شد، کنار هم قرار دهیم. او می‌نویسد:

«امروزه شمار اندکی از کشورها هستند که در اوج و جایگاه‌های  نخست نظام امپریالیستی بین‌المللی(که در طرح هرم با سطوح مختلف اشغال شده توسط کشورهای سرمایه‌داری نشان داده شده است)، قرار دارند. به تعبیر  لنینیستی به تعداد انگشت شماری از کشورها می‌توان عنوان امپریالیست را اطلاق کرد. اما این به معنای آن نیست که همه‌ی‌ کشورهای سرمایه‌داریِ دیگر، قربانی دولت‌های قدرتمند سرمایه‌داری هستند، بلکه طبقه‌ی بورژوازی بیشتر کشورها به دلیل فساد، به‌رغم مصلحت عمومی‌شان، تسلیم فشار شده‌اند. این بدان معنا نیست که مبارزه‌ی مردم در اروپا باید علیه آلمان و هم‌زمان در قاره‌ی آمریکا باید صرفاً علیه ایالات متحده باشد. تصادفی نیست که اپورتونیست‌های یونان، برزیل و آرژانتین را که سیاست اوباما را می‌ستایند، به‌عنوان نمونه‌های مثبتی برای غلبه بر بحران معرفی می‌کنند.

اصرار آن‌ها بر انکار وجود هرم امپریالیستی یعنی موجودیت نظام امپریالیستی بین‌المللی ([آن‌ها] در مورد تعداد بسیار اندکی از کشورها سخن می‌گویند که عمدتاً به دلیل موقعیت هژمونیک و توانایی‌شان در اعمال اراده‌ی خود برای راه اندازی یک جنگ محلی یا گسترش‌یابنده، امپریالیستی شناخته می شوند.) به هیچ وجه تصادفی یا محصول یک دیدگاه اشتباه نیست، بلکه آگاهانه است. تمایل آن‌ها برای بر عهده گرفتن مسئولیت در یک دولت بورژوایی برای مدیریت بحران، از این امر ناشی می‌شود.» [۷]

این تبیین به دنبال توسعه‌ی تعریف لنین از امپریالیسم است و آن را صرفاً با داشتن یک شیوه‌ی تولید سرمایه‌داری، یا در مورد کشورهای سوسیالیستی، داشتن هرگونه روابط اقتصادی با یک کشور سرمایه‌داری، درهم‌می‌آمیزد.

«تعداد دولت‌هایی که قدرت‌های منطقه‌ای هستند، اقمار قدرت‌های مقتدر امپریالیستی، کشورهایی که نقش ویژه‌ای در سیاست اتحاد و مشارکت قدرت‌های مختلف در هرم دارند، در حال افزایش است. تضادهای بین امپریالیستی در هر شکلی از اتحاد عمل می‌کند و همه‌ی این روابط چند وجهی که بدون استثنا همه‌ی کشورهای سرمایه‌داری جهان را در‌بر‌می‌گیرد، هرم امپریالیستی را تشکیل می‌دهد.»[۸]

حزب کمونیست یونان عملاً می‌گوید که هر کشوری در جهان «از اجزای متشکله‌ی هرم امپریالیستی است». بدیهی است که بر اساس هرم برخی از قدرت‌ها، قدرت‌های امپریالیستی بزرگ‌تری باشند. با این حال، برای کشورهایی که سوسیالیست هستند یا کشورهایی که علیه هژمونی غرب می‌جنگند، استثنا قائل نمی‌شوند. آلکا پاپاریگا می‌گوید: «امروز تعداد مراکز امپریالیستی افزایش یافته است، در حالی که اشکال جدیدی از اتحاد نیز ظهور کرده است مانند اتحاد با محوریت روسیه، اتحاد شانگهای (Shanghai)، اتحاد برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی (BRICS). ) اتحاد کشورهای آمریکای لاتین – اتحاد بولیواری برای مردم آمریکای ما (ALBA)[۹]، MERCOSUR[۱۰] و غیره. این تصور که همه‌ی این کشورها به نوعی در مقایسه با آمریکا و اتحادیه‌ی اروپا امپریالیستی هستند، از نظر اقتصادی هم کاملاً اشتباه است.»

دیدگاه مارکسیستی-لنینیستی واقعی در مورد جهان چندقطبیِ در حال ظهور، باید بر ماهیت مترقی این نظم نوین جهانی متمرکز شود. حزب کمونیست آمریکا چندقطبی شدن را خودِ راه حل نمی‌داند، بلکه آن را گامی مترقی و استراتژیک برای خلق‌های جهان در جهت برخورداری از آزادی بیشتری نسبت به جهان تک‌قطبی تحت هژمونی ایالات متحده- اتحادیه‌ی اروپا- ناتو می‌داند. چنین رهایی و فضایی است که به جنبش‌های اجتماعی اجازه می‌دهد تا رشد کنند و اشکال اقتصادی جدیدی را توسعه دهند، همان‌گونه که پیش‌تر در کشورهای مختلف در سراسر جهان شاهد آن بوده‌ایم. حزب کمونیست آمریکا نظریه‌ی موسوم به «هرم امپریالیستی» را رد می‌کند و این را تلاشی برای مبهم کردن نظریه‌ی امپریالیسم می‌داند. حزب کمونیست آمریکا نقش مترقی روسیه، چین، جمهوری دموکراتیک خلق کره، ایران، یمن، ونزوئلا، نیکاراگوئه، کوبا و دیگر کشورهای سوسیالیست و ضد‌امپریالیستی در جهان امروز را به رسمیت می‌شناسد.[۱۱]

رفقا،

روسیه‌ی امروز از خود در برابر محور امپریالیستی تمام عیار آمریکا- اتحادیه‌ی اروپا-ناتو دفاع می‌کند. محور مقاومت در غرب آسیا در برابر هجوم صهیونیست‌ها با حمایت امپریالیست‌های غربی، مقاومت می‌کند. جمهوری دموکراتیک خلق کره و چین در برابر تجاوزات ایالات متحده و متحدان منطقه‌ای و دست نشانده‌های آن در شرق آسیا و اقیانوس آرام مقاومت می‌کنند. خلق‌های ونزوئلا، کوبا و نیکاراگوئه به مبارزه برای ملت‌هایشان در برابر تحریم‌ها و محاصره‌های وحشیانه ادامه می‌دهند. کشورهای آفریقایی از جمله بورکینافاسو، مالی و نیجر در حال قیام علیه حاکمان نو استعمار خود و دنبال‌کردن مسیر جدیدی برای توسعه هستند.

من در سخنرانیم در تابستان امسال در نشست پلتفرم جهانی ضدامپریالیستی در واشنگتن دی سی در جریان تظاهرات علیه هفتاد و پنجمین سالگرد ناتو، هفت جبهه‌ی اصلی در جنگ امپریالیستی ایالات متحده- اتحادیه‌ی اروپا- ناتو را متمایز و تشریح کردم.

اول، جبهه‌ی اروپای شرقی با مرکزیت اوکراین در حال تعمیق و گسترش است. مأموریت حقیقت‌یاب من در جمهوری خلق لوگانسک[۱۲]، وحشیگری و بی‌رحمی جنگِ تحت رهبری ایالات متحده را علیه مردم دونباس آشکار کرد.

ساختمان‌های آپارتمانی ویران‌شده، مدارس، کارخانه‌ها، جاده‌ها و سایر زیرساخت‌ها نشان می‌دهد که چگونه نیروهای فاشیست اوکراین به ارتکاب جنایات جنگی بزرگی ادامه می‌دهند. همان گونه که در تابستان امسال در سازمان ملل اعلام کردم، این جنگ نه با عملیات نظامی ویژه در سال ۲۰۲۲، بلکه در سال ۲۰۱۴، با حکومت نظامی فاشیست مورد حمایت غرب که جنگی وحشیانه را علیه مردم دونباس به راه انداخت، آغاز شد.[۱۳] همان گونه که گفتم، این جنگ کشمکشی بین گذشته، حال و آینده در منطقه است.[۱۴]عملیات نظامی ویژه‌ی فدراسیون روسیه، نازی‌زدائی از اوکراین را به عنوان هدف اعلام شده‌ی خود [در پیش رو] دارد. این بدان معناست که این جنگ صرفاً مانند جنگ‌های دیگر در سراسر جهان نیست، بلکه یک جنگ ضدفاشیستی و ادامه‌ی جنگ بزرگ میهنی است.[۱۵]

دوم، جبهه‌ی اقیانوس آرام/شرق آسیا با مرکزیت کره‌ی جنوبی و تایوان در حال گرم شدن است. جمهوری دموکراتیک خلق کره و روسیه در ماه‌های اخیر نزدیک‌تر شده‌اند و روابط دوجانبه‌ی سیاسی، اقتصادی و نظامی خود را عمیق‌تر کرده‌اند. آن‌ها اکنون روابط خود را به سطح مشارکت «راهبردی جامع» ارتقاء داده‌اند. این بالاترین و عمیق‌ترین روابط دوجانبه بوده است. ایالات متحده همچنان سیاست تهاجمی خود را در قبال چین به‌ویژه در مورد اختلافات ارضی در دریای چین جنوبی و مسئله‌ی تایوان دنبال می‌کند.

 سوم، جبهه‌ی جنوب غرب آسیا و شمال آفریقا با محوریت فلسطین، سوریه و ایران تا صحرای غربی، سیاست‌های نسل‌کشی مستمر رژیم صهیونیستی، پایگاه امپریالیسم و ​​استعمار آمریکا، اتحادیه‌ی اروپا و ناتو در منطقه و نوکران منطقه‌ای آن را آشکار می‌کند. خلق فلسطین به نبرد تاریخی علیه صهیونیسم ادامه می‌دهد و مقاومت قهرمانانه‌ی آن‌ها چراغ راه و پرچمی برای اتحاد همه‌ی مردم زحمتکش و ستمدیده بوده است. محور مقاومت از جنبش انصارالله یمن تا حزب‌الله و گروه‌های مختلف در عراق و جاهای دیگر به مبارزه‌ی تاریخی علیه امپریالیست‌های آمریکا، اتحادیه‌ی اروپا و ناتو، صهیونیست‌ها و دست‌نشاندگان منطقه‌ای آن‌ها ادامه می‌دهند. جبهه‌ی پولیساریو در صحرای غربی به مبارزه علیه دولت استعماری مراکش که از سوی ایالات متحده و اسرائیل حمایت می شود، ادامه می‌دهد.[۱۶] درگیری‌ها در لیبی بر سر آینده‌ی این کشور ادامه دارد و مصر در حال تجربه‌ی یک بحران عمیق‌تر است زیرا نسل‌کشی بی‌وقفه در غزه در مرز آن ادامه دارد.

چهارم، جبهه‌ی آفریقایی صحرای جنوبی، با محوریت کشورهای ضدامپریالیستی مانند مالی، نیجر و بورکینافاسو، خود را در تیررس امپریالیسم آمریکا، اتحادیه‌ی اروپا و ناتو، به‌ویژه فرماندهی آفریقای ایالات متحده آمریکا (AFRICOM)[۱۷]، فرماندهی نظامی ایالات متحده که به دنبال تسلط بر قاره‌ی آفریقا است، می‌بیند. این سه کشور آماده‌ی همکاری در بالاترین سطوح برای مقابله با ابزار امپریالیستی جامعه‌ی اقتصادی کشورهای غرب آفریقا (ECOWAS)[۱۸] هستند. [توجه به] جنگ‌ها و بی‌ثباتی در جمهوری دموکراتیک کنگو، سودان و کنیا برای درک وضعیت منطقه و پیامدهای آن در سراسر جهان، حیاتی است.

پنجم، جبهه‌ی آمریکای لاتین بر کوبا، نیکاراگوئه، ونزوئلا و سایر کشورهای ضدامپریالیستی مانند بولیوی متمرکز است. این کشورها مستقیماً خود را رو در رو  با سلطه‌ی ایالات متحده می‌بینند که نقش بی‌ثبات کننده و مداخله‌جویانه‌ی مداوم خود را در آمریکای لاتین به وسیله‌ی دکترین مونرو[۱۹] توجیه می‌کند. انتخابات آتی در ونزوئلا در پایان ژوئیه بسیار مهم است[۲۰] و همه‌ی چشم‌ها در حال پاییدن ایالات متحده و نمایندگان نیابتی آن برای گسترش جنگ ترکیبی از طریق [ترویج] اطلاعات نادرست و اقدامات پنهان برای سرنگونی قدرت مردمی حزب متحد سوسیالیست ونزوئلا  [۲۱](PSUV) و انقلاب بولیواری هستند.

ششم، جبهه‌های جنگ قفقاز[۲۲] با مرکزیت گرجستان و همچنین ارمنستان، آذربایجان و مناطق روسی چچن، اینگوش و داغستان در کانون هدف‌گیری محور آمریکا- اتحادیه‌ی اروپا- ناتو قرار دارند. امپریالیست‌ها به دنبال تکرار موفقیت خود در یوگسلاوی با استفاده از مذهب و قومیت برای ایجاد بی‌ثباتی با دامن زدن به تجزیه‌طلبی در فدراسیون روسیه هستند. ما به سرعت شاهد بودیم که چگونه «جمهوری آرتساخ»[۲۳] یا ناگارنو-قره باغ با پیشروی نظامی آذربایجان یک شبه ناپدید شد. عضویت گرجستان در اتحادیه‌ی اروپا و ناتو برای سال‌ها هدف امپریالیست‌ها بوده است و ما جنگ سال ۲۰۰۸ را به یاد می آوریم که منجر به مداخله‌ی نظامی روسیه و به رسمیت شناختن جمهوری‌های آبخازیا و اوستیای جنوبی شد. امروز، گرجستان بار دیگر خود را در معرض هدف قرار داده است و بسیاری بر این باورند که جبهه‌ی بعدی در منطقه برای محور امپریالیستی آمریکا- اتحادیه‌ی اروپا-ناتو است.

هفتم، جبهه‌ی قطب شمال به میدان نبرد کلیدی بین محور ایالات متحده- اتحادیه‌ی اروپا- ناتو و فدراسیون روسیه و همین‌طور چین تبدیل شده است. در حال حاضر، هشت کشور، [شامل] دانمارک، فنلاند، ایسلند، نروژ، روسیه، سوئد و ایالات متحده، بر سرزمین‌های داخل حوزه‌ی قطب شمال، اعمال حاکمیت می‌کنند. در اکتبر [سال] ۲۰۲۳، دریاسالار بائر[۲۴]، رئیس کمیته‌ی نظامی ناتو در دهمین دوره‌ی‌ مجمع حوزه‌ی قطب شمال در ایسلند شرکت کرد. دریاسالار بائر در آنجا دیدگاه ناتو را در مورد محیط امنیتی کنونی در قطب شمال به اشتراک گذاشت. او گفت: افزایش رقابت و نظامی‌سازی در منطقه‌ی قطب شمال به‌ویژه توسط روسیه و چین نگران‌کننده است. ذوب شدن یخ در قطب شمال مسیرهای دریایی جدیدی ایجاد می‌کند که حرکت کشتی‌های بزرگ را تسهیل می‌کند و زمان‌های ناوبری را کوتاه می‌کند. ما نمی‌توانیم ساده‌لوح باشیم و نیات بالقوه شوم برخی از بازیگران منطقه را نادیده بگیریم. ما باید هوشیار بمانیم و برای اتفاقات غیرمنتظره آماده شویم.»[۲۵] دریاسالار بائر بیان‌کرد: «وقتی سوئد به‌دنبال فنلاند به ناتو بپیوندد، هفت عضو از هشت عضو شورای قطب شمال، متحدان ناتو خواهند بود. ما از متحدان شمال اروپا به خاطر همکاری، سرمایه‌گذاری و هوشیاری بیشتر آن‌ها در منطقه سپاسگزاریم. قطب شمال همواره برای ناتو اهمیت استراتژیک داشته و ما باید اطمینان یابیم که آزاد و قابل کشتیرانی باقی می‌ماند.»[۲۶] از سخنان دریاسالار بائر مشخص است که منطقه‌ی قطب شمال یک غنیمتِ ناتو است که ارزش جنگیدن با روسیه را دارد.

محور امپریالیستی آمریکا- اتحادیه‌ی اروپا- ناتو در تمام این جبهه‌ها از ابزارهای متنوع زیادی از جمله جنگ، اقدامات‌ مخفی، تحریم‌ها، انقلاب‌های رنگی، تأمین مالی سازمان‌های غیردولتی طرفدار غرب، دانشگاه‌های مخالف، رسانه‌های طرفدار غرب و تأمین مالی و حمایت از هرج‌ومرج و برنامه‌های هنری و فرهنگی «ضداستبدادی» و ترویج پوچ‌گرایی، برای رسیدن به اهدافش استفاده می‌کند. زرادخانه‌ی محور امپریالیستی یورو-آتلانتیک از لیبرالیسم، حقوق بشر و ترویج دموکراسی به عنوان پوششی برای سلطه و استثمار بی‌رحمانه و وحشیانه‌ی کشورهای پیرامونی استفاده می‌کند.

این گانگسترهای امپراتوری، جهان را بار دیگر به لبه‌ی پرتگاه کشانده‌اند. این تعهد دوطرفه[۲۷] به تسلط کامل، راه را برای رویارویی هسته‌ای هموار می‌کند. محور آمریکا- اتحادیه‌ی اروپا- ناتو باید متوقف شود. برای برقراری صلح در جهان در زمانه‌ی ما، ناتو باید برچیده شود.

رفقا،

حزب کمونیست آمریکا، وفادار به میراث تاریخی مارکسیسم-لنینیسم، اهمیت متحدکردن نیروهایی را که خود را وقف ضدیت با امپریالیسم کرده‌اند، درک می‌کند. وظیفه‌ی تاریخی ما مقابله‌ی بی‌وقفه با امپریالیسم آمریکا- اتحادیه‌ی اروپا- ناتو و همه‌ی‌ دست‌نشاندگان آن‌ها در سراسر جهان است. این بزرگ‌ترین تهدید برای بشریت امروزی است. با توجه به جبهه‌ها و خطوط مختلف مرزبندی که امروز جنبش بین‌المللی کمونیستی و کارگری با آن روبروست، ما باید مواضع ایدئولوژیک خود را اثربخش‌تر کنیم و برای نبرد ایدئولوژیک طولانی با کسانی که رویزیونیسم، اپورتونیسم و ​​فرقه‌گرایی را انتخاب می‌کنند، آماده شویم. استراتژی ما این است که برای مقابله با امپریالیسم، زیر پرچم ضدیت با امپریالیسم متحد شویم. امروز پلتفرم جهانی ضدامپریالیستی، بزرگ‌ترین نیرویی است که می‌تواند [نیروهای] ضدامپریالیستی را متحد کند. ما باید مبارزه‌ی جمعی خود را علیه محور امپریالیستی آمریکا، اتحادیه‌ی اروپا و ناتو، که بزرگ‌ترین تهدید برای صلح جهانی است، تقویت و تعمیق بخشیم. تنها از طریق رویارویی نهایی با امپریالیسم یورو آتلانتیک می‌توانیم امکان بنای سوسیالیسم-کمونیسم و ​​ایجاد صلح جهانی پایدار را برای همه فراهم کنیم.

مرگ بر امپریالیسم، ​​فاشیسم و ​​صهیونیسم

زنده باد همبستگی بین‌المللی!

پیروز باد مقاومت ضدامپریالیستی!


[۱] Dakar  پایتخت و بزرگ‌ترین شهر کشور سنگال     

[۲] https://wap21.org/?p=5562

[۳] Christopher Helali

[۴] (Greek: Κομμουνιστικό Κόμμα Ελλάδας, Kommounistikó Kómma Elládas, KKE)

[۵] financial oligarchy

به معنای سیادت و حاکمیت اقتصادی گروه معدودی از سرمایه‌داران بزرگ مالی است؛ که عملاً مالک انحصارات صنعتی و بانکی هستند و کنترل رشته‌های اصلی اقتصاد را در دست خود متمرکز کرده‌اند. الیگارشی مالی در دامنه‌ای وسیع‌تر را امپریالیسم گویند.(م، نقل از ویکی پدیا)

[۶] Aleka Papariga

[۷] Aleka Papariga, “On Imperialism-The Imperialist Pyramid,” https://inter.kke.gr/en/articles/On-Imperialism-The-Imperialist-Pyramid/.

[۸] International Relations Section of the CC of the KKE, “The Leninist approach of the KKE on imperialism and imperialist pyramid,” https://inter.kke.gr/en/articles/The-Leninist-approach-of-the-KKE-on-imperialism-and-imperialist-pyramid/.

[۹] Alianza Bolivariana de las Américas  (اسپانیولی)  Bolivarian Alliance for the Peoples of Our America( انگلیسی)

[۱۰] Mercado Común del Sur (اسپانیولی)

مرکوسور مخفف بازار مشترک جنوب است و تعدادی از کشور‌های آمریکای لاتین را در بر می‌گیرد

مرکوسور (Mercado Común del Sur) یک معاهده‌ی تجارت منطقه‌ای است که در سال ۱۹۹۱ براساس قرار داد اسونسیون [Asunción/Paraguay] میان کشور‌های برزیل، آرژانتین، اوروگوئه و پاراگوئه تأسیس شد. هدف از تأسیس مرکوسور، ارتقای تجارت آزاد و تبادل آزادانه محصولات، نیرو‌ی انسانی و واحد پولی میان کشور‌های عضو اعلام شده است.

 چهار کشور مرکوسور (برزیل، آرژانتین، اروگوئه و پاراگوئه) روی هم ۲۷۵ میلیون نفر جمعیت دارند و مجموع تولید ناخالص داخلی آن‌ها، آن‌ها را به ششمین اقتصاد بزرگ جهان تبدیل کرده است. (م)

[۱۱] موضع‌گیری درست به‌ویژه در شرایط پیچیده‌، مستلزم تحلیل دیالکتیکی و ماتریالیستی و به‌ویژه تمرکز بر تحلیل مشخص از وضعیت مشخص است. از این منظر بر تضادها و روندهای عینی در حوزه‌های داخلی، منطقه‌ای و جهانی متمرکز می‌شوند و می‌کوشند تا جایگاه و موضع خود را در سمت بالنده‌ی تضادها در هر حوزه تعریف ‌کنند. از این منظر هیچ منافاتی ندارد که ضمن توجه به درک تضادها و روندهای مرتبط با چالش‌ها و تضادها و روندهای منطقه‌ای و جهانی و اتخاذ موضع درست در مقابله با امپریالیسم و صهیونیسم و نئوفاشیسم و نژادپرستی و نسل‌کشی، بر مطالبات دموکراسی‌خواهانه، آزادی‌خواهانه، عدالت‌خواهانه و سکولار در جوامع پیرامونی به ویژه جامعه‌ی خود (و برای ما ایران) نیز تمرکز کنند و بکوشند تا نه تنها از کنش‌های اجتماعی و سیاسی در این جهت حمایت کنند، بلکه پیشگام مبارزه برای دستیابی به این مطالبات نیز باشند. تنها با برخورداری از درکی درست از دیالکتیک ملی و بین‌المللی است که می‌توان از درافتادن به انحراف در دو سو اجتناب کرد. امری که متأسفانه در جامعه‌ی ما دارای شواهد آشکار است. برخی با تمرکز بر چالش‌های منطقه‌ای و نقش مداخله‌گرانه و تجاوزگرانه‌ی امپریالیسم و صهیونیسم و فشارهای اعمال شده در این فضا بر حاکمیت، چشم خود را بر کارنامه و نقش فاجعه‌بار آن حتی در شرایط کنونی در جهت نقض حقوق دموکراتیک مردم می‌بندند و حتی گاه در این جهت با آن همسو می‌شوند و برخی نیز در سوی مقابل، با تمرکز بر مطالبات دموکراسی‌خواهانه، آزادی‌خواهانه، عدالت‌خواهانه و سکولار جامعه، قادر به دیدن چالش‌ها و روندهای منطقه‌ای و اهداف و برنامه‌ها و اقدامات امپریالیستی و صهیونیستی و اتخاذ موضع درست در این رابطه نیستند و به نوعی با آن هم‌سویی نشان می‌دهند.   

به هر روی، بر اساس شواهد و تجارب فراوان، ادعای دموکراسی و حقوق بشر و آزادی و … از سوی امپریالیست‌ها و رسانه‌های مسلط جهان که در اختیار آن‌هاست، در کشورهایی چون ونزوئلا، کوبا، جمهوری دموکراتیک خلق کره، روسیه، چین، ایران، بلاروس، سوریه و … هیچ گاه چیزی جز یک دروغ بزرگ نبوده است. اگر چنین بود نباید طالبان را بر افغانستان و داعشی‌ها را به نام تحریر الشام بر سوریه و فاشیست‌ها را بر اوکراین  و… حاکم می‌کردند و … ، اگر چه این کشورهای نامطلوب آمریکا و غرب جمعی، با هم تفاوت‌های قابل توجه دارند و گاه تضادها و روندهای عینی در برخی جوامع متمرکز بر پویش‌های آزادی‌خواهانه و عدالت‌خواهانه و … نیز باشد. (م)

[۱۲] این گزارش پیش‌تر از سوی مترجم این مقاله به ارسی برگردانده و در سایت اخبار روز هم منتشر شد که به دلیل مشکلات پیش آمده در سایت و هک شدن و احیای مجدد آن که دسترسی به سوابق را تا کنون ناممکن کرده است، در دسترس نیست.  

[۱۳] “Press Briefing: Dan Kovalik, Jackson Hinkle, and Christopher Helali following their recent visit to Donbass and Moscow,” UN Web TV, July 3, 2024. https://webtv.un.org/en/asset/k16/k163tkr87w. For my written text see, https://popularresistance.org/united-nations-press-briefing-regarding-factfinding-mission-to-donbass-moscow/. 

[۱۴] “Special military operation” (SMO)

[۱۵] این چیزی است که من زمانی که دبیر بین‌المللی حزب کمونیست ایالات متحده‌ی آمریکا بودم، حتی قبل از شروع عملیات نظامی ویژه‌ی روسیه گفته‌ام. در اینجا بیانیه‌ای است که من در ۲۵ فوریه‌ی ۲۰۲۲ به دنبال عملیات نظامی ویژه نوشتم:

 https://partyofcommunistssusa.net/february-25th-2022-party-of-communists-usa-statement-on-russian-military-operation-in-ukraine /.

[۱۶] نگاه کنید به نمایندگی اخیر من از طرف صحرای غربی در سازمان ملل : https://www.spsrasd.info/en/2024/06/15/3902.html

[۱۷] United States Africa Command (AFRICOM)

یکی از یازده فرماندهی یکپارچه رزمی وزارت دفاع ایالات متحده‌ی آمریکا است که در آلمان مستقر است و مسئولیت عملیات نظامی ایالات متحده از جمله مبارزه با منازعات (بخوانید جنبش‌های ضدامپریالیستی،ضدفاشیستی، استقلال‌طلبانه و مترقی-م) منطقه‌ای و حفظ روابط نظامی با ۵۳ کشور آفریقایی به جز مصر، که مسئولیت آن را سنتکام، پوشش می‌دهد، بر عهده دارد. (م، نقل از ویکی‌پدیا)

[۱۸] The Economic Community of West African States (ECOWAS)

[۱۹] Monroe Doctrine

آمریکا از سال ۱۸۲۳ و از زمان ریاست جمهوری جیمز مونرو، دستورالعمل سیاست خارجی موسوم به دکترین مونرو را با هدف جلوگیری از نفوذ قدرت‌های اروپایی در قاره‌ی آمریکا راه‌اندازی کرد. به موجب این دکترین، آمریکا در طول قرن نوزدهم و بیستم، تلاش مستمری برای تضمین هژمونی خود در چارچوب اقدامات مداخله‌گرایانه در سایر کشورهای این منطقه انجام داد…. آمریکای لاتین برای استراتژی قدرت واشنگتن ضروری بوده است؛ به ویژه پس از جنگ جهانی دوم، زمانی که این کشور، تلاش کرد تا خود را در جایگاه کشوری که سرنوشت سایر کره زمین را دیکته می کند، قرار دهد….

ویلیام گونسالوِس (Williams Gonsalves) استاد روابط بین‌الملل دانشگاه دولتی ریودوژانیرو تاکید کرد آمریکا در حال حاضر نیز برای حفظ قدرت هژمونیک خود، به اعمال تسلط بر آمریکای لاتین نیاز دارد.

وی با اشاره به رویکرد استراتژیست‌های آمریکایی به ویژه جان اسپایکمن (۱۹۴۳-۱۸۹۳John Spykman / ) گفت: آن‌ها بر این باورند که در این بخش از آمریکای توسعه‌نیافته، هیچ قدرت بزرگی نمی‌تواند ظهور کند. به همین دلیل، ایالات متحده همیشه در همه فرایندهای توسعه و به ویژه همگرایی منطقه‌ای سنگ‌اندازی کرده است.

با این حال، در دنیای امروز که به طور فزاینده‌ای چندقطبی است، فرصت‌های بیشتری برای مقاومت و قدرت مذاکره بیشتر برای جنوب جهانی برابر هژمونی آمریکا وجود دارد. (م، نقل از تداوم نبرد ۲۰۰ ساله آمریکای لاتین علیه «دکترین مونرو» https://www.irna.ir/news/85336288/)

[۲۰] این انتخابات برگزار شد که با شکست کاندیداهای مورد حمایت غرب همراه شد. سپس آن‌ها تلاش کردند تا مانند همه‌ی مواردی که بازنده می‌شوند، زیر میز بازی بزنند و با راه‌اندازی اعتراضات و شورش در جهت براندازی دولت حرکت کنند که با تنش‌های بسیار در این کشور همراه شد. توجه به این نکته در این ارتباط اهمیت بسیار دارد که نقد برخی از اقدامات و جهت‌گیری‌های دولت ونزوئلا یک بحث است و هم‌سویی با امپریالیسم برای براندازی آن بحثی دیگر. این نکته‌ی مهمی است که گاه از آن غفلت می‌شود! (م)

[۲۱] Partido Socialista Unido de Venezuela (PSUV) – اسپانیولی

[۲۲]

جبهه‌ی قفقاز منطقه‌ای بود که عملیات جنگی بین امپراتوری روسیه و عثمانی از اکتبر ۱۹۱۴ تا دسامبر ۱۹۱۷ به عنوان بخشی از لشگرکشی قفقاز در آن رخ داد. جنگی که یکی از لشکرکشی‌های نظامی در صحنه‌ی جنگ خاورمیانه و خط مقدم که یگان‌های پیشرفته روسی برای درگیری با واحدهای مخالف عثمانی در آن مستقر  شدند. (م)

[۲۳] Republic of Artsakh

ناگورنو قره‌باغ یا جمهوری آرتساخ ، موضوع  مناقشه طولانی میان جمهوری‌های آذربایجان و ارمنستان است که غرب همواره کوشیده است از آن جهت ایجاد ناامنی برای روسیه بهره‌برداری کند. (م)

[۲۴] Admiral Bauer

[۲۵]رئیس کمیته‌ی نظامی ناتو، سازمان پیمان آتلانتیک شمالی، ۲۲ اکتبر ۲۰۲۳، می‌گوید: « قطب شمال برای موقعیت بازدارندگی و دفاعی ناتو ضروری است.»      https://www.nato.int/cps/en/natohq/news_219529.htm

[۲۶] پیشین

[۲۷] منظور نویسنده یا می‌تواند توافق بین آمریکا و اتحادیه‌ی اروپا در این زمینه باشد، یا توافق بین حزب دموکرات و جمهوری‌خواه. (م)

برچسب ها

اين نوشته را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذاريد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *