دوشنبه ۱۷ آذر ۱۴۰۴

حزب توده ‌ایران: خیزش ۳۰ تیر، تجلی اتحاد همه نیروهای ملی و میهن‌دوست در نبرد علیه دیکتاتوری، ارتجاع و امپریالیسم!

قیام ملی مردم ایران در روز ۳۰ تیرماه ۱۳۳۱ (۱۹۵۲) نتیجه‌ی حرکت مشترک نیروهای سیاسی آن دوران بود که به اتحادی پیروزمند در نبرد علیه استبداد و سیاست‌های استعمارگرانه‌ی امپریالیسم انجامید.

این پیروزی تاریخی نشان داد که می‌توان با تکیه بر نیروی پایان‌ناپذیر توده‌های مردم، نه تنها بر استبداد و ارتجاع فائق آمد، بلکه در پرتو اتحاد نیروهای میهن‌دوست، آزادی، استقلال و حاکمیت ملی را به‌دست آورد و آن را تضمین کرد.

اگرچه شرایط عینی و ذهنی جامعه‌ی امروز ایران با تیرماه ۱۳۳۱ در بسیاری زمینه‌ها تفاوت دارد، اما وجود دیکتاتوری در رأس حاکمیت دیروز و امروز، از مهم‌ترین وجه اشتراک آن دو دوره است. هر دو نظام مستبد و خودکامه (شاهی و ولایی) با نظامی‌گری، سرکوب، ایجاد رعب و وحشت، و محروم‌سازی مردم از حق تعیین سرنوشت، مانع حرکت به‌سوی آزادی، استقلال و عدالت اجتماعی بوده‌اند و همچنان هستند.

در آغاز سال ۱۳۳۱ و با افتتاح مجلس هفدهم در اردیبهشت‌ماه، پایگاه دکتر مصدق در میان اقشار مختلف اجتماعی چندان مستحکم نبود. دربار پهلوی از این فرصت برای تقویت مواضع خود استفاده کرد و آرایش نیروهای داخلی در مجلس شورای ملی و سنا را به زیان مصدق و نهضت ملی ایران تغییر داد. دکتر مصدق در خردادماه ۱۳۳۱ شخصاً راهی دادگاه لاهه شد تا از حقوق مردم ایران در زمینه‌ی ملی شدن نفت دفاع کند و حدود یک ماه از کشور دور بود.

در این شرایط، مقابله با دولت ملی مصدق در روند انتخاب رئیس مجلس شورا آشکار شد و در نتیجه، “امامی” نامزد دربار در برابر دکتر “شایگان” نماینده جبهه ملی پیروز شد. این پیروزی، برای دربار امیدبخش بود و شاه در همین راستا، به‌ویژه در مجلس سنا، عوامل سرسپرده‌ی انگلیسی و آمریکایی خود را جایگزین کرد.

دکتر مصدق با آگاهی از این روند، در روز ۱۹ تیر ۱۳۳۱ بار دیگر مقام نخست‌وزیری را پذیرفت و سه روز بعد، خواستار تعیین وزیر جنگ از سوی خود و همچنین خواهان اختیارات قانونی در امور تقنینی و اجرایی شد.

شاه، این خواسته‌های قانونی را نپذیرفت و بر کنترل کامل ارتش و نیروهای نظامی اصرار ورزید. مصدق نیز با تکیه بر دیدگاه مشروطه‌خواهانه‌ی خود مبنی بر اینکه “شاه باید سلطنت کند، نه حکومت”، در روز ۲۵ تیر ۱۳۳۱ استعفای خود را اعلام کرد.

در پی این استعفا، شاه و دربار با حمایت انگلیس و آمریکا، احمد قوام – عاملی بیگانه و ضدملی – را مأمور تشکیل کابینه کردند و فرمان نخست‌وزیری او صادر شد.

پروفسور یرواند آبراهامیان در کتاب کودتا – یکی از منابع معتبر تاریخ معاصر ایران – با تکیه بر اسناد دقیق نشان می‌دهد که ایالات متحده و بریتانیا با پرداخت پول‌های کلان و سازمان‌دهی شبکه‌های مخفی در میان نمایندگان مجلس، شخصیت‌ها و نیروهای سیاسی و مذهبی (از جمله اطرافیان آیت‌الله کاشانی)، شاه را در این ماجرا یاری دادند.

قوام در نخستین سخنرانی رادیویی خود پس از انتصاب به نخست‌وزیری، مدعی شد که برنامه‌ی ملی شدن صنعت نفت را او آغاز کرده است! و با صدور اعلامیه‌ای گستاخانه مردم را تهدید کرد و نوشت:
«وای به حال کسانی که در اقدامات مصلحانه‌ی من اخلال نمایند… آشوبگران با شدیدترین عکس‌العمل من روبه‌رو خواهند شد…».

اما سیاست سرکوب و رعب‌آفرینی قوام، با هوشیاری و پایداری مردم، احزاب و سازمان‌های مترقی، به شکست انجامید. حزب توده ایران، جبهه ملی ایران و سایر نیروهای آزادی‌خواه با برپایی تظاهرات گسترده و بی‌سابقه، استبداد و ارتجاع را به چالش کشیدند.

کارگران صنعت نفت در آبادان با رهنمود و شعارهای حزب تودهٔ ایران به میدان آمدند و با اعتصاب و تظاهرات وسیع دست به مقاومت زدند. در تهران نیز کارگران کارخانه‌های مختلف، و تشکل های زنان، صلح جوانان و دانشجویان و سندیکایی مانند شورای متحده مرکزی،اتحادیه کارگران و زحمتکشان ایران در پاسخ به فراخوان حزب توده ایران که موضع قاطع خود را در حمایت از مصدق اعلام کرده بود، به خیابان‌ها آمدند. بازار و دکان‌ها به رهبری جبهه ملی ایران تعطیل شدند. دانشجویان و جوانان نیز با برگزاری راه‌پیمایی به سوی مجلس و سر دادن شعارهایی چون “زنده باد مصدق”، “مرگ بر قوام”، “مرگ بر استبداد”، به صف مبارزه پیوستند.

مردم میهن ما در روز ۳۰ تیر ۱۳۳۱، خیزش عظیم و متحد خود را به نبردی ملی با ماهیتی ضد استبدادی و ضد امپریالیستی تبدیل کردند و با وجود حمله نیروهای نظامی، کشته و زخمی شدن شمار زیادی از مردم، حماسه آفریدند و دسیسه‌های دربار پهلوی و مداخلات سیاسی و اقتصادی حامیان داخلی و خارجی آن را با شکست روبه رو کردند.

خبر استعفای احمد قوام در عصر همان روز از رادیو پخش شد و بدین ترتیب، خیزش ملی مردم به پیروزی رسید. دکتر مصدق دوباره به نخست‌وزیری منصوب شد و یک‌بار دیگر ثابت گردید که نیروی عظیم توده‌ها شکست‌ناپذیر است.

اکنون، پس از گذشت ۷۳ سال از خیزش ملی ۳۰ تیر، میهن ما همچنان در چنگال دیکتاتوری ولایی قرار دارد. گسترش فقر و بی‌عدالتی، همراه با استبداد خشن و سرکوب سیستماتیک، بحران عمیق اجتماعی را رقم زده است. رژیم ولایت فقیه، دولت‌های ضد مردمی آن، فرماندهان و سران سپاه پاسداران و شخص ولی فقیه، برای حفظ قدرت خود، با تحمیل سیاست‌های نولیبرالی مخرب و تلفیق آن با قوانین ارتجاعی مذهبی، و با پیشبرد سیاست ضدملی «صدور انقلاب اسلامی»، میهن و ملت ایران را در وضعیت دشوار و خطرناکی قرار داده‌اند.

رژیم ضد مردمی و ضد ملی ولایت فقیه، در تمام دوران حاکمیت خود و اکنون نیز، با بهره‌گیری از دستگاه عظیم امنیتی، رسانه‌ها و نظریه‌پردازانش، در تلاش برای تحریف تاریخ پر افتخار حزب توده ایران و ایجاد تفرقه در صفوف مبارزان است. هدف نخست آن، مخدوش کردن تاریخ مبارزاتی حزب در نزد نسل جوانی است که به‌علت سانسور و سرکوب، در فضای مه‌آلود تحریف تاریخی قرار گرفته‌اند. هدف دوم، جلوگیری از انتقال تجربیات گذشته برای سازمان‌دهی اتحادهای نوین در مبارزه علیه دیکتاتوری حاکم است.

در پی تحولات اخیر منطقه، و با آغاز تهاجم ویرانگر ماشین جنگی اسرائیل به ایران، همراه با رهبری ناتوان و فاقد درک راهبردی حکومت، کشور ما در یکی از بحرانی‌ترین مقاطع تاریخ معاصر قرار دارد.
این جنگ تحمیلی توسط رژیم جنایتکار نتانیاهو و امپریالیسم آمریکا، در تضاد آشکار با منافع جنبش مردمی و مبارزه ملت ایران با حکومت جمهوری اسلامی است.

در این شرایط حساس، مردم ایران با ایستادگی و انسجام ملی نشان داده‌اند که نه تنها فریب پروژه‌ی «تغییر رژیم» نتانیاهو و ترامپ را نمی‌خورند، بلکه با بلوغ سیاسی و درک روشن، و حتی بدون سازمان و رهبری مشخص، در دفاع از منافع ملی و برای مخالفت با تجاوز نیروی بیگانه و برای صلح، به پا خواهند خاست.

این جنبش، توان تحول دارد و تهدیدی است برای استمرار سلطه‌ی امپریالیسم و بقای جمهوری اسلامی.

با تکیه بر تجربه‌ی ارزشمند خیزش ملی ۳۰ تیر، می‌توان با اتحاد نیروهای میهن‌دوست و مترقی، سرنوشت حال و آینده‌ی کشور را رقم زد.

حزب ما با اعتقادی راسخ و احساس مسئولیت، راه برون‌رفت از بحران کنونی را در تشکیل جبهه‌ای وسیع از نیروهای چپ و ملی-مترقی می‌داند؛ جبهه‌ای برای پشتیبانی از جنبش مردمی، ارتقاء مبارزات، مقابله با دیکتاتوری ولایی و تهدیدهای امپریالیسم آمریکا، و برای تأمین صلح و عدالت اجتماعی در میهن ما.

حزب تودهٔ ‌ایران

۳۰ تیر ۱۴۰۴

برچسب ها

اين نوشته را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذاريد

توجه: کامنت هایی که بيشتر از 900 کاراکتر باشند، منتشر نمی‌شوند.
هر کاربر مجاز است در زير هر پست فقط دو ديدگاه ارسال کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آگهی