
در جنگلهای شرق و مرکز هند، جایی که فقر، نابرابری و منابع طبیعی درگیر قدرتهای محلی و دولتی است، یک شورش قدیمی هنوز زنده است. جنبش نکزالیتها، شاخهای از مائوئیستها، دهقانان و جوامع بومی را نیروی اصلی انقلاب میداند و بیش از چهار دهه است علیه دولت میجنگد. اکنون، دهلی نو با عملیاتی گسترده به نام «کگار» تلاش دارد این جنبش را ریشهکن کند، اما علیرغم سرکوب خشن، مقاومت شورشیان ادامه دارد.
موجی از تسلیمها و کشته شدن چند تن از رهبران بلندپایه بار دیگر توجهها را به شورشیان مائوئیست هند، موسوم به نکزالیتها، جلب کرده است. در آغاز سال جاری، آمیت شاه، وزیر کشور هند، هدف خود را چنین اعلام کرد که تا ماه مارس ۲۰۲۶ کشور را از «مائوئیستها پاک» کند. اندکی بعد دولت «عملیات کاگار» (به معنی «عملیات جنگل سیاه») را آغاز کرد. در چارچوب این عملیات، ۱۰ هزار مأمور دیگر از نیروهای ذخیره مرکزی پلیس ــ اصلیترین نیروی امنیت داخلی هند ــ به کار گرفته شدند تا این جنبش را ریشهکن کنند. عملیات شامل استفاده از تجهیزات پیشرفتهی جنگی مانند پهپادهای اسرائیلی، بهکارگیری خشونتهای فراقانونی و ایجاد گستردهی پایگاههای نظامی موسوم به «اردوگاههای امنیتی» در مناطق قبیلهنشین است. حزب کمونیست هند (مارکسیستی) این اقدامات را «ترور علیه اقوام بومی» خوانده است.
شکستهای تلخ
بر اساس گزارشها، از آغاز عملیات تاکنون بیش از ۴۷۰ مائوئیست یا مظنون به مائوئیست بودن، توسط نیروهای امنیتی ظاهراً در «دفاع از خود» کشته شدهاند. خونینترین رویداد، کشته شدن نامبالا کشاو رائو، دبیرکل پیشین حزب کمونیست هند (مائوئیست)، به همراه ۳۰ مائوئیست دیگر در ماه مه بود. وزیر کشور شاه این عملیات را «موفقیتی بیسابقه» توصیف کرد. شکست بزرگ بعدی برای حزب در ماه اکتبر رقم خورد، هنگامی که مالوجولا وِنوگوپال رائو، معروف به بهاپوتی یا سونو، یکی از اعضای کمیته مرکزی، تسلیم شد. سونو همراه با ۶۰ کادر حزبی دیگر در حضور دوِندرا فادناویس، رئیس ایالت مهاراشترا، سلاحهای خود را زمین گذاشت. در واکنش، کمیته مرکزی چند روز بعد بیانیهای منتشر کرد و سونو و دیگران را «خائن» نامید و از «مردم انقلابی» خواست آنان را مجازات کنند.
در این بیانیه آمده بود که سونو دستکم از سال ۲۰۱۱، زمانی که جنبش مائوئیستی منطقهای دچار شکستهایی شد، نشانههایی از «ضعف سیاسی» نشان داده بود. اشاره شده است به نشست منطقهای حزب در همان سال که در آن سونو به خاطر «فردگرایی، غرور و رویکرد بیش از حد بوروکراتیک» مورد انتقاد قرار گرفته بود. پس از کشته شدن کشاو رائو در ماه مه، سونو سرانجام «از ترس مرگ» شروع به تبلیغ برای تعلیق موقت مبارزه مسلحانه و تغییر مسیر از «جنگ طولانی خلق» کرد. در بیانیه همچنین به نامهای ۲۲ صفحهای که سونو در میان اعضا پخش کرده اشاره میشود که در آن سه دلیل آورده شده چرا مبارزه مسلحانه در هند محکوم به شکست است.
در وهلهٔ نخست، این نوشته با تحلیل حزب در مورد «تناقض اصلی» در جامعه هند مخالفت میکند. طبق ارزیابی حزب، فئودالیسم دشمن اصلی تودههای هند است و روستاها بستر اصلی مبارزه بهشمار میآیند.
تحلیلهای متناقض
اما در نامهٔ سونو استدلال میشود که به دلیل دگرگونی سریع اقتصادی کشور، طبقهٔ مسلط کنونی «بورژوازی کمپرادور بوروکراتیک» است که با سرمایهٔ جهانی پیوند دارد و بنابراین، تضاد میان این بورژوازی و تودهها به «تناقض اصلی» تبدیل شده است. در اینجا به یک سند ایدئولوژیک حزب از سال ۲۰۲۱ با عنوان «تغییرات در روابط تولیدی هند: برنامهٔ سیاسی ما» اشاره میشود که در آن نفوذ عمیق سرمایهداری در کشاورزی و مناطق جنگلی به رسمیت شناخته شده بود. بر اساس نامه، راهبرد جنگ چریکی روستایی دیگر اعتبار خود را از دست داده و مبارزه باید به شهرها، کمربندهای صنعتی و مراکز نوپای طبقه کارگر و مقاومت اجتماعی منتقل شود.
دومین نکتهٔ مطرحشده در این جزوهٔ سونو آن است که حزب دیگر یک نیروی سیاسی با تواناییهای نظامی نیست، بلکه به دستگاهی نظامی بدل شده که ریشهٔ سیاسی و انقلابی خود را از دست داده است. در حالیکه در آغاز، شاخهٔ مسلح حزب تابع رهبری سیاسی و برای حفاظت از آن بود. در نهایت، به حزب مائوئیست ایراد گرفته میشود که شیوههای قانونی و دموکراتیک برای پیشبرد مبارزه را نادیده گرفته است.
مقاومت در برابر ترور
در پاسخ، بیانیهٔ حزب مائوئیست پس از تسلیم سونو به این استدلالها واکنش نشان میدهد. در مورد «تناقض اصلی» حزب مینویسد: «تا زمانی که مالکیت ارضی در شکلهای باقیمانده در کشور وجود دارد، تضاد میان بورژوازی کمپرادور-انحصاری و تودههای مردم نمیتواند تناقض اصلی باشد». همچنین آمده است که اگر سونو «واقعاً به تز خود باور داشت»، باید آن را درون حزب مطرح میکرد نه اینکه تسلیم شود. افزون بر این، حزب ادعا میکند سونو این تز را صرفاً از روی «فرصتطلبی» و برای «پنهان کردن ترس از مرگ» طرح کرده است. از سونو همچنین انتقاد میشود که حملات ضدانقلابی چند دههٔ اخیر دولت هند و «عملیات کاگار» را دلیل اصلی شکستهای جنبش نادیده گرفته است. در پایان تأکید میشود که «جنبش انقلابی با تسلیم شدن چند رهبر حزبی برای همیشه شکست نخواهد خورد» و از «مردم کشور» خواسته میشود که جنبش انقلابی را ادامه دهند.
پسزمینه: نگهبانان جنگل
یکی از تندترین انتقادها از تسلیم گروهی از نکزالیتها در ماه اکتبر از سوی فعالان قبیلهای مطرح شد که درگیری با دولت را از نزدیک تجربه کردهاند. سونی سوری، یکی از شناختهشدهترین آنان، تصمیم رهبران مائوئیست برای تسلیم را زیر سؤال برد و به گزارش مجله فرانتلاین از آنان پرسید که آیا تسلیمشدنشان اکنون موجب توقف بهرهکشی از کوهها و جنگلها، مصادرهٔ دارایی فقرا و ایجاد اردوگاههای نظامی در سرزمینهای قبیلهای برای واگذاری قراردادهای معدنی به شرکتها خواهد شد؟
ماهیت و ریشههای درگیری مائوئیستی
جنبش نکزالیتها ریشه در قیام دهقانی نکساباری در سال ۱۹۶۷ در ایالت بنگال غربی دارد که سرکوب شد اما زمینهٔ شکلگیری گروههای مائوئیست مسلح را فراهم کرد. مائوئیستها دهقانان و جوامع بومی را نیروی اصلی انقلاب میدانند و بر «جنگ خلقی طولانی» تمرکز دارند. این جنبش امروز در حدود ۲۰ ایالت از ۲۸ ایالت هند فعال است و شمار اعضای آن حدود ۲۰ هزار نفر برآورد میشود. در مناطق تحت نفوذ آن، فقر، محرومیت و درگیریهای بر سر زمین و منابع طبیعی، بستر اصلی جنبش را تشکیل میدهد. مائوئیستها با کمونیستهای سنتی تفاوت دارند؛ آنها بر دهقانان و مبارزه مسلحانه تمرکز دارند، در حالی که احزاب کمونیست سنتی مانند حزب کمونیست هند (CPI) و حزب کمونیست هند (مارکسیست) بیشتر به طبقه کارگر شهری و سیاست پارلمانی توجه میکنند.
در سال ۱۹۶۷، در روستای نکساباری در ایالت بنگال غربی یک شورش دهقانی آغاز شد. این قیام سرکوب شد، اما تحت رهبری فعالان چپگرای حزب کمونیست، دهقانان در چندین نقطهٔ کشور علیه دولت شوریدند. آنان خود را پیروان مائو تسهتونگ میدانند و در هند با نام نکزالیتها شناخته میشوند — برگرفته از نام همان روستای بنگال غربی. امروزه آنان در ۲۰ ایالت از ۲۸ ایالت کشور فعالاند، بهویژه در شرق شبهقاره. شمار آنان حدود ۲۰ هزار نفر برآورد میشود.
این چریکها گاه از حمایت چهرههای سرشناس نیز برخوردار شدهاند. نویسنده و منتقد جهانیسازی، آرونداتی روی، زمانی در یک مصاحبه، با ابراز همدلی با نکزالیتها گفت:
«اگر من کسی بودم که زمینم را از من گرفته بودند، همسرم را مورد تجاوز قرار داده بودند، از سرزمینم رانده شده بودم و با چنین خشونت پلیسی روبهرو میشدم، آنگاه میگفتم حق دارم به اسلحه دست ببرم، اگر این تنها راه دفاع از خودم باشد.»
«شکار سبز»
چند سال پیش مانموهان سینگ، نخستوزیر وقت هند، نیز اذعان کرده بود که فقر، بیش از هر چیز، مردم را به آغوش شورشیان میکشاند. امروز او مائوئیستها را، در کنار اسلامگرایان افراطی، بزرگترین تهدید علیه امنیت هند میداند. در ماههای گذشته، دهلی نو حملهای تازه علیه شورشیان آغاز کرده است که در آن گروههای شبهنظامی نیز در صف نیروهای دولتی علیه مائوئیستها میجنگند. دولت این عملیات را «شکار سبز» نامیده است
دولت هند مقاومت چریک ها را «بزرگترین تهدید برای امنیت داخلی» کشور میخواند و نیروهای عظیم امنیتی را بسیج کرده است، بیآنکه نشانی از پایان درگیری دیده شود.
*ترجمه و تنظیم گزارش: گُلشن افتخاری







یک پاسخ
جنبش نکزالیتها تلاشی ریشهدار برای شکستن ساختارهای فئودالی و سلطهی سرمایهداری کمپرادور در هند است. از منظر مارکسیستی، آنها با شناسایی «تناقض اصلی» میان طبقات حاکم و تودههای روستایی، در مسیر نبرد طبقاتی و انقلاب اجتماعی حرکت کردهاند. اما نقد اساسی بر آنها در انجماد نظری و تداوم جنگ روستایی در شرایطی است که سرمایهداری هند بهطور عمیق در کشاورزی و صنعت نفوذ کرده است. جنگ چریکی بدون پیوند با جنبشهای شهری و اتحادیههای کارگری، به تدریج به نوعی میلیتاریسم بیافق بدل میشود. بنابراین از دیدگاه مارکسیسم انقلابی، مشروعیت تاریخی و اخلاقی مبارزهی نکزالیتها در برابر ستم طبقاتی پابرجاست، اما تاکتیک و راهبردشان نیازمند تحول است تا از یک مقاومت محلی به نبردی سیاسی و سراسری علیه بورژوازی بوروکراتیک و سرمایهی جهانی ارتقا یابد.