دوشنبه ۱۷ آذر ۱۴۰۴

چپ محور مقاومتی و تحریف “خط مردمی و ضد امپریالیستی” – مزدک دانشور 

من می توانم با بخش عمده ای از انتقادات چپ ایران در رابطه با رویکردهای دیگر حزب توده ایران موافق باشم، اما استفاده چپ محور مقاومت از گرایش حزب توده در ابتدای انقلاب، از نگاه من تحریف شده و برای طراحی یک سبقه و سابقه در تاریخ چپ ایران برای خود است

از میانه دهه ۱۳۹۰ خورشیدی گرایشی در چپ ایران فرارویید که خود را بیش از آنکه مشغول مسایل داخلی کند، در تضادهای ژئوپلتیک تعریف می کرد. این افراد اندک شمار، به واسطه رویکرد الگوریتم های شبکه های اجتماعی در تضادافکنی و ایجاد تعارض، بسیار بیش از تعداد و ظرفیت خود بازنمایی شده است. بخشی از این افراد را می توان با صفت “معلوم الحال” نواخت. تشت رسوایی های آنها سالهاست که از بام افتاده و دیگر کسی آنها را جدی نمی گیرد. اما با تجاوز نظامی اسرائیل به ایران، این افراد بیش از پیش تریبون و صدا یافته اند و برای استدلالهای خود مصداق هایی واقعی از تجاوزکاری امپریالیسم و دولت اسرائیل به دست می دهند.

صاحب این قلم – کیبرد؟- سالهاست که به جز یک استثنا در رابطه با مسایل درونی چپ ایران چیزی ننوشته و تلاش کرده است که بیشتر به مسایل بهداشت و سلامت بپردازد. زیرا بر این باور است که منازعه درونی چپ بیش از آنکه یک واقعیت اجتماعی را بازتاب بدهد، همچون طوفانی در فنجان چای می ماند: برای ناظران آگاه تداعی انشعاب و تنازع مداوم چپ هاست و برای مردم عادی که در زیر فشار فزاینده تورم و تبعیض و نابرابری و فقر و مصیبت جنگ و …در حال خرد شدن هستند، بسیار بی ربط. با این حال چپ محور مقاومتی به علت بازتاب گسترده و نامتناسب با واقعیتش در شبکه های اجتماعی، به پاشنه آشیل چپ و مایه بی آبرویی آن بدل شده است. آنها در حقیقت زبان پرداخته و منقح تندروترین بخش حاکمیت امروزند که تقابل گراییِ بی‌منطقش با جهان را باید “دیگری” نیز تایید کند و به آن رنگ و لعاب ادبیات مقاومت “خلق” در برابر “امپریالیسم” بدهد.

آنها برای خود سبقه و تاریخ نیز می تراشند و با استفاده تحریف شده از استدلالهای حزب توده ایران در سالهای پس از انقلاب ، تلاش می کنند به خود اصالت دهند. آنها می گویند حزب توده ایران نیز به خاطر رویکرد ضدامپریالیستی اش در کنار جمهوری اسلامی ایستاد و “تضاد عمده” را به “تضاد اصلی” ترجیح داد. از آنجا که عملکرد حزب توده در آن دوره چهارساله از سوی چپ رادیکال ایران نیز- فارغ از درستی و یا نادرستی انتقادات- بسیار طرد و تکذیب می شود؛ مخاطبان به خود زحمت راستی آزمایی این ادعاها را نمی دهند و آن را دربست می پذیرند.

سالها پیش یرواند آّبراهامیان با تأسی از ای پی تامپسون، نوشته بود که رویکرد مورخ اجتماعی باید “نجات دادن صدمه دیدگان گذشته از خفتی باشد که آیندگان بر آن ها سوار کرده اند”. من نیز در این یادداشت تلاش می کنم که نشان دهم برداشت چپِ محورِ مقاومتی از رویکرد حزب توده ایران در سالهای ۵۷ تا ۱۳۶۱ برداشتی تحریف شده و برای توجیه عملکرد امروزشان است. حزب توده ایران، به رغم همه اشتباهات، شایسته این است که به درستی فهمیده بشود و سپس بر اساس رویکرد سیاسی اش، به دادگاه تاریخ سپرده شود. در ادامه به دو اصطلاح اساسی در ادبیات و رویکرد حزب توده ایران یعنی “نبرد که بر که” و “خط مردمی و ضدامپریالیستی امام” خواهم پرداخت، رویکردی که از نگاه من مطلقا شباهتی به گفتمان این توجیه گران جناحی از سرمایه داری رانتی ایران امروز ندارد.

نبرد “که بر که” و خط مردمی ضد امپریالیستی

با آنکه حزب از انقلاب و رهبری آیت الله خمینی استقبال کرده بود، رابطه تنش آلودی با دولت موقت به مسوولیت مهدی بازرگان داشت.[۱] دولت موقت که خواهان پایان اعتصاب ها و بازگشت کارگران بخش نفت به سرکار خود بود، حزب توده را مقصر تداوم اعتصاب می دانست و از آنها می خواست که به سرعت این کارشکنی ها را پایان دهند.[۲]  با آنکه حزب مدافع رهبری آیت الله خمینی بود، اما پیش از حضور کیانوری در داخل ایران، در درون بخشی از رهبری که در ایران بودند بین رای مثبت دادن به رفراندوم جمهوری اسلامی تردید وجود داشت.[۳] حتی در بیانیه حزب ضمن حمایت از رای آری به جمهوری اسلامی، به اختصار اشاره شد که نظام مطلوب حزب توده “جمهوری متکی بر اراده خلق” است.[۴]

پس از حضور کیانوری در ایران- اوایل اردیبهشت ۱۳۵۸ اواخر آوریل ۱۹۷۹- و همچنین پس از اخراج اسکندری از هیات سیاسی در تابستان همان سال، نظرات حزب صورت یکپارچه تری به خود گرفت. مجله تئوریک دنیا نیز در همین مقطع در ایران منتشر شد.[۵] احسان طبری که در آن مقطع تئوریسین بسیار تاثیرگذار حزب شناخته می شد، همچون پیش از انقلاب بهمن تلاش کرد که مبارزات حزب توده علیه حکومت شاه را همگام با مبارزات آیت الله خمینی نشان دهد.[۶] او انقلاب ایران را یک “انقلاب اصیل” توصیف کرد که دولت را از یک الیگارشی ضدملی و ضددمکراتیک گرفته و به دست طیفی “از بورژوازی ملی تا کارگران” سپرده است. با این حال او معتقد بود که هنوز معلوم نیست کدام بخش از نیروهایی که دست اندرکار انقلاب ایران بوده اند، “در شکل‌گیری دولتمداری نوین و ایجاد و تثبیت نظام تازه نقش قاطع و درجه یک” ایفا می کنند.[۷] او مرحله انقلاب ایران را “ملی و دمکراتیک” فرض می کرد که باید مکملِ انقلابِ بی سرانجام مشروطیت در “تامین استقلال، رهایی از دست امپریالیسم و تامین دمکراسی” باشد[۸] و به صراحت معتقد بود که انقلاب ایران در مرحله انقلاب سوسیالیستی نیست.[۹]

اما آنچه راهنمای عمل حزب در ۲۲ماه فعالیت بعدی اش تا خرداد ۱۳۶۰ شد، این نکته بود که احسان طبری- به نمایندگی از حزب- دو مشی اصلی را در مرحله انتقال و گذار از نظام پیشین به نظام جدید بازشناسی کرده بود و آنها را دو روند متنافر می دانست. مشی اول را لیبرال ها، سوسیال دمکرات ها و ماوراء چپ ها معرفی می کرد که در مقابل روحانیون مترقی صف کشیده اند (او برای نامیدن این طیف از اصطلاح “لیبرالیسم بورژوایی” بهره می برد) و مشی دوم را طرفداران خط آیت الله خمینی و روحانیون مترقی می دانست که مدافع مستضعفین و اقشار متوسط و مستمند و در کار مبارزه با امپریالیسم جهانی و صهیونیسم هستند (او برای نامیدن این طیف از اصطلاح “دمکراتیسم انقلابی” و “دمکراتهای انقلابی”بهره می برد).[۱۰]  او سرنوشت نظام نوین را محصول فائق آمدن یک نیرو بر نیروی دیگر می دانست و به این منازعه،  “نبرد که بر که” اطلاق می کرد.[۱۱] و در آخر نتیجه می گرفت که حزب توده ایران با رویکرد “اتحاد و انتقاد” در کنار طیفی که “آیت الله خمینی رهبری می کند” قرار خواهد گرفت.[۱۲] او خوشبینانه، محتمل ترین مسیر را برآمدن نظامی خلقی- ضدامپریالیستی می دانست که از “ایدئولوژی مترقی اسلامی برخوردار است و در عین حال آزادیهای دمکراتیک” را محترم می شمارد.[۱۳] علاوه بر این، کیانوری نیز بورژوازی لیبرال را “سازشکار و تسلیم طلب” می دانست و از دیگر سو دمکرات های انقلابی را با صفت هایی چون “قاطع و پیگیر و آشتی ناپذیر” می ستود.[۱۴]

از آنچه گفته شد دو نکته برمی آید. اولا اینکه حزب توده ایران در آن مقطع تاریخی، نبرد که بر که را در مرحله انتقال و تثبیت انقلاب ایران مطرح کرده بود. یعنی به طور مشخص، تلاش می کرد بر تشکیل و تثبیت دولتی که بعد از انقلاب در حال شکل گیری بود تاثیر بگذارد و با هواداری از یک ائتلاف سیاسی- که از نظر خودش مترقی می دانست- به برتری آن یاری برساند. به بیان دقیق‌تر، اصطلاح «نبرد که بر که» نزد حزب توده به وضعیت گذار از نظم پیشین به نظم تازه اشاره داشت، یعنی دوره‌ای که هنوز ساختار قدرت تثبیت نشده و نیروهای گوناگون درگیر تعیین سرنوشت دولت جدید بودند. بنابراین این تعبیر ناظر بر نبرد درون یک نظام مستقر و شکل‌گرفته نبود، بلکه به کشاکش نیروهای سیاسی در مرحلۀ انتقالیِ پس از انقلاب مربوط می‌شد. در نتیجه، استفاده‌ای که امروز نیروهای «چپ محور مقاومتی» از این اصطلاح می‌کنند (یعنی برای توصیف منازعات جناحی در درون جمهوری اسلامیِ تثبیت‌شده) با معنای اصلی آن در گفتمان حزب توده تفاوت دارد و نادرست است. دوم اینکه رهبران حزب توده به روشنی مشخص کرده بودند که فقط به خاطر رویکرد ضدامپریالیستی آیت الله خمینی از او طرفداری نمی کنند، بلکه به خاطر هواداری او از مستضعفین و توده های زحمتکش نیز هست. به همین دلیل، طرفداری خود را از آیت الله خمینی به گرایش “مردمی و ضدامپریالیستی” آن محدود کرده بودند.

جناح دولتگرا و جناح بازارگرا و سرنوشت حزب توده ایران

حدود یکسال پس از به قدرت رسیدن بنی صدر و پیچیده شدن شرایط جنگ ایران و عراق، منازعات سیاسی در میان طرفدران آیت الله در حزب جمهوری اسلامی و از سوی دیگر بنی صدر و طیف متنوعی از مخالفان سیاسی به حد اعلای خود رسید. تلاش های پیگیرانه حزب جمهوری اسلامی، به خلع بنی صدر از ریاست جمهوری و خنثی کردن معدود نمایندگان لیبرال در مجلس شورای اسلامی منجر شد. پس از خرداد ۱۳۶۰ تقریبا می توان گفت یک حاکمیت یکدست از نیروهای نزدیک به آیت الله خمینی شکل گرفت.[۱۵] البته کیانوری پس از مدت کوتاهی از این تحولات، باز هم دو گرایش کاملا مشخص و متضاد را در این حاکمیتِ یکدست شده تشخیص داد و جدال این دو را با صفت “نبرد طبقاتی” مشخص کرد:

یک گرایش عبارت است از حامیان نگهداری تمام مبانی نظام اقتصادی سرمایه داری با یک روپوش خیلی ملایم اسلامی و محدودیتهای کوچک و بی اثر برای سرمایه داران. یک گرایش هم عبارت است از هواداران اتخاذ تصمیماتی برای دگرگونی بنیادی در نظام اقتصادی. گرایشی که ما در تصمیمات اکثریت مجلس شورای اسلامی و در بسیاری از لوایح تسلیم شده از طرف دولت به مجلس می بینیم و درست همین لوایح و تصمیمات است که مورد وتوی شورای نگهبان قرار گرفته است…[۱۶]

در حقیقت حزب با بازار سنتی ایران به عنوان بخشی از «بورژوازی کمپرادور» ایران دشمنی می ورزید.[۱۷] علاوه بر این، مناسبات حزب توده ایران با «انجمن حجتیه» که از نگاه این حزب سخنگوی سیاسی این بخش از سرمایه‌داری به شمار می آمد، به شدت خصمانه بود.[۱۸] حزب توده، انجمن حجتیه- یک گروه کوچک اما پرنفوذ در حاکمیت جمهوری اسلامی را به عنوان «طرفداران اسلام آمریکایی» و «خواهان سازش با آمریکا» می خواندند.[۱۹] کیانوری با اشاره به تبلیغات CIA علیه حزب در سالهای دهه ۱۳۲۰ و انتشار کتاب نگهبانان سحر و افسون، انجمن حجتیه را مسوول تبلیغ علیه حزب توده ایران در میان نیروهای مذهبی دانسته و به صورت تلویحی آن را با CIA مرتبط می دید.[۲۰]

اندکی بعد کیانوری به صراحت اعلام کرد که «ما انجمن حجتیه را سازمانی می دانیم که جناحی از آن وابسته است به امپریالیسم. انجمن حجتیه اول به وسیله امپریالیسم انگلستان ساخته شد و بعد به دامن امپریالیسم آمریکا افتاده است.»[۲۱] دوماه پیش از حمله به حزب توده ایران یکی از روحانیون وابسته به انجمن حجتیه- آیت الله خزعلی که عضو شورای نگهبان نیز بود- در دفتر حزب جمهوری اسلامی سخنرانی کرد و حملات لفظی تندی علیه حزب توده ایران کرد. کیانوری ناامیدانه و در واکنش به این سخنرانی اظهار داشت که «حزب جمهوری اسلامی برای اولین بار به طور روشن در جهت دفاع از انجمن حجتیه وارد میدان شده است».[۲۲] تقریبا از پاییز ۱۳۶۱ و جدال برای تصویب قانون کار، جناح بازارگرا و نمایندگان سیاسی اش در حاکمیت جمهوری اسلامی، حزب توده را به عنوان مخالف اصلی خود شناسایی کردند و تدارک سرکوب آن را دیدند که امیدوارم روزی به صورت مستقل به آن بپردازم. علاوه بر این، حزب توده ایران در برابر ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر بسیار محکم ایستاد و ادامه جنگ را “توطئه امپریالیسم آمریکا” دانست.[۲۳] این رویکرد حزب به ادامه جنگ با عراق، باعث شد که آخرین ارتباطات حزب با رهبران جمهوری اسلامی نیز از بین برود.[۲۴] 

آنچه گفته شد، هیچ شباهتی با روایت تحریف شده چپ محور مقاومتی از حزب توده ایران ندارد. چه در بعد داخلی و چه در بعد خارجی حزب توده ایران با صراحت نظرات خود را مطرح می کرد و تلاش می کرد، برنامه سیاسی اش را برمبنای مبارزه با امپریالیسم آمریکا و همچنین تلاش برای بهبود وضعیت زحمتکشان و فرودستان پیش ببرد. حزب توده به دلیل رویکرد ضدامپریالیستی اش، وظایف خود را در دفاع از زحمتکشان- به شیوه خود البته- از یاد نبرد و تلاش برای تاثیرگذاری در روندها را تعلیق نکرد، حتا جایی که می دانست به سرکوبش منجر می شود.

من می توانم با بخش عمده ای از انتقادات چپ ایران در رابطه با رویکردهای دیگر این حزب موافق باشم، اما استفاده چپ محور مقاومت از گرایش حزب توده در ابتدای انقلاب، از نگاه من تحریف شده و برای طراحی یک سبقه و سابقه در تاریخ چپ ایران برای خود است. بسیاری از افراد این جمع کوچک اما پر سر و صدا، اکنون برای همه گان رسوا شده اند، اما سوءاستفاده آنها از ادبیات حزب توده ایران هنوز نگاههای مثبتی را به سوی آنها می کشاند و بر امثال آقای مسعود امیدی و دیگر دوستان فرض است که به جای منازعه های بی ربط با محمد مالجو به بازخوانی صحیح و دقیق تاریخ خود بپردازند.  

 پی نوشت:

[۱] روزنامه مردم ۲۹ فروردین ۱۳۵۸ ص ۱

هیات تحریره روزنامه مردم به سخنان عباس امیرانتظام در مورد غیرقانونی بودن فعالیت حزب توده اعتراض می کنند

[۲] عمویی محمدعلی، ۱۳۹۹ صبر تلخ، خاطرات محمدعلی عمویی به کوشش انجمن تاریخ شفاهی چپ ایران، برلین: نشر واله جلد دوم ص ۷۴۱-۷۴۲

[۳] صبر تلخ جلد اول ص ۹۲-۹۴

[۴] حزب توده ایران به جمهوری اسلامی رای مثبت می دهد. اعلامیه اسفند ۱۳۵۷

[۵] لازم به ذکر است که اولین شماره دنیا پس از انقلاب در اسفند ۱۳۵۷ در آلمان شرقی منتشر شده بود. در مجموع ۱۹ شماره دنیا (۶ شماره در سال ۱۳۵۸، ۱۱ شماره در سال ۱۳۵۹ و ۲ شماره در سال ۱۳۶۰) پس از انقلاب در ایران منتشر شد.  

[۶] طبری، احسان. (۱۳۵۸). “سخنی درباره انقلاب ایران”.  مجله دنیا، دوره چهارم، سال ۱ (۱)، ص:۷  

[۷] همان ص ۸

[۸] همان ص ۹

[۹] همان ص ۱۱

[۱۰] همان ص ۱۵

[۱۱] همان ص ۱۶

[۱۲] همان ص ۱۷

[۱۳] همان ص ۱۹

[۱۴] همان ص ۲۳

[۱۵] این گزارش اریک رولو سردبیر وقت روزنامه لوموند تا حدی روشن کننده جناح بندی های آن زمان است:

Eric Rouleau, “The War and the Struggle for the State,” MERIP Reports, no. 98 (July–August 1981): 3–۸, published by the Middle East Research and Information Project, accessed [2015/03/12], http://www.jstor.org/stable/3011349.

[۱۶] دفترهای پرسش و پاسخ نورالدین کیانوری ۲۶ تیرماه ۱۳۶۱ صفحات ۳۳-۳۲

[۱۷] نامور، رحیم. (۱۳۵۸).” درباره برخی مسائل استه تیک و هنر”.  مجله دنیا، دوره چهارم، سال ۱ (۲)، ص:۱۲۵

[۱۸] انجمن حجتیه یک انجمن به شدت محافظه کار دینی بود که هدف اصلی خود را مبارزه با بهائیت و بهائیان تعریف کرده بود. اما پس از انقلاب ایران این انجمن حزب توده و مارکسیسم را دشمن اصلی خود اعلام کرد. تا پیش از حملات حزب توده به این گروه، انجمن حجتیه در فضای سیاسی ایران چندان مطرح نبود و به عنوان یک بازیگر پشت پرده نقش ایفا می کرد. برای اطلاعات بیشتر بنگرید به:

باقی عمادالدین۱۳۶۳  در شناخت حزب قاعدین زمان (موسوم به انجمن حجتیه) تهران: نشر دانش اسلامی ص ۱۹۴-۱۹۵

همچنین صفحات ۲۴۴-۲۵۸

نویسنده این کتاب خود یکی از اعضای سابق این انجمن  و در زمان نوشتن این کتاب رییس دفتر نخست وزیر وقت میرحسین موسوی بود

[۱۹] دفتر پرسش و پاسخ ۶ اردیبهشت ۱۳۶۱ انتشارات حزب توده ایران ص ۱۴-۱۶

همچنین دفتر پرسش و پاسخ ۲ خرداد ۱۳۶۱ انتشارات حزب توده ایران ص ۶

[۲۰] دفتر پرسش و پاسخ ۲۶ تیر ۱۳۶۱ انتشارات حزب توده ایران ص ۱۴-۲۱

[۲۱] دفتر پرسش و پاسخ ۳ مهر ۱۳۶۱ انتشارات حزب توده ایران ص ۳۷

[۲۲] ذفتر پرسش و پاسخ ۱۵ آبان ۱۳۶۱ انتشارات حزب توده ایران ص ۱۳

[۲۳] دفتر پرسش و پاسخ شماره ۶ مورخ ۱۵ خرداد ۱۳۶۱ تهران: حزب توده ایران ص ۹

[۲۴] صبر تلخ  جلد سوم ص ۸۱۷-۸۱۹

برچسب ها

اين نوشته را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذاريد

توجه: کامنت هایی که بيشتر از 900 کاراکتر باشند، منتشر نمی‌شوند.
هر کاربر مجاز است در زير هر پست فقط دو ديدگاه ارسال کند.

15 پاسخ

  1. باسلام–(فشار از پایین) در شرایط جنگ عراق علیه ایران چه دستاوردی برای زحمتکشان یا حزب توده ایران میتوانست داشته باشد که شما انرا به عنوان انتقاد به حزب مطرح میکنید؟

  2. مبارزات ضد استبدادی مردم و نیروهای سیاسی بعداز کودتای استعماری ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ ماهیت آزادیخواهانه و ضد استعماری داشت.با به قدرت رسیدن ارتجاع مذهبی به رهبری روحانیون طرفدار خمینی مبارزات مردم و نیروهای سیاسی برای آزادی و استقلال اسیر دیکتاتوری مخوف تر از حکومت پادشاهی شد.حزب توده ایران با تحلیل های بغایت انحرافی و بی توجه به نیروهای اصلی شرکت کننده در انقلاب , نقش و خواسته های اکثریت اقشار مردم و…خود را دایه ی عزیز تر از مادر برای بخشی از حکومت جنایتکار موسوم به نیروهای خط امام کرده بود. اختلاف آنها که نیروهای مذهبی بودند را تضاد اصلی جامعه حساب میکرد. کاری به دیگر نیروهای جامعه که غیر مذهبی و عرفی بودند نداشت برای هاشمی رفسنجانی مکار بخاطر عوامفریبی در نماز جمعه تحت عنوان «عدالت اجتماعی » حساب ویژه بازکرده بود. زندگی ثابت کرد حزب توده در عالم هپروت سیر میکرد و حکومت در نهایت بیرحمی بعداز انقلاب حمام خون راه انداختند و ۶۷ کشتار زندانیان سیاسی به رهبری خمینی را رقم زد. محور مقاومتی؟

  3. در پی‌نوشت شماره ۱۷ در مقابل نام رحیم نامور به مقاله “درباره برخی مسائل استه تیک و هنر” منتشره در مجله دنیا اشاره شده که خطاست. مقاله مورد اشاره به قلم احسان طبری در حوزه تئوری هنر است و هیچ ربطی به رحیم نامور و بحث این نوشتار ندارد.

    1. با درود به شما
      بسیار متشکرم از دقت و تصحیح به جایتان. در هنگام ترجمه و تلخیص متن از انگلیسی به فارسی این اشتباه پیش آمده است. جمله به صورت زیر است:
      در حقیقت حزب با بازار سنتی ایران به عنوان بخشی از سرمایه داری وابسته ایران دشمنی می ورزید و معتقد بود که «غارت سرمایه دارانه» از بخشهای مالی و صنعتی به بخش «تجارت و توزیع» منتقل شده است.
      کیانوری، نورالدین ۱۳۵۸ “آغاز سال دوم انقلاب و دشورای ها و راههای چیره شدن به آن ها”، دوره چهارم سال ۱(۶) ص ۹
      با احترام و تشکر
      مزدک دانشور

  4. جناب مزدک دانشور
    به نظر من «گرایش حزب توده ایران در ابتدای انقلاب » اشکالات اساسی داشته که باید روی آن تمرکز کرد .
    حالا چه فرق می کند که «چپ محور مقاومت» گرایش حزب توده ایران را دقیق یا تحریف شده استفاده کند.
    وقتی مبداء دچار اشکالات بوده ست .خٌب معلوم است که کاربست آن هم توسط هر جریان دیگر چه «چپ محور مقاومت» چه جریانات دیگر دچار اشکال می شوند.
    شما طوری نوشته اید که گویا محزب توده ایران سالهای پیش و پس از انقلاب ۵۷ مبری از اشکالات مورد بحث بوده ست .

  5. یک دلیل این سوء استفاده (به زعم آقای دانشور) از مواضع حزب توده ایران، عدم بر خورد جدی این حزب، با جریان چپ محور مقاومت است. در واقع به دلایلی، بستر چنین سوء استفاده ی احتمالی را باید در مواضع غیرشفاف حزب توده در قبال چنین جریانی دید. در برخوردهای میدانیِ دوستدار ان حزب توده ی ایران، تفاوت چندانی با مواضع جریانی موسوم به چپ محور مقاومت، به ندرت قابل مشاهد ه است.اساسا به نظر می رسد این حزب، تلاش چشمگیری برای جدا کردن صف خود از چپ محور مقاومت نمی کند.چرایش قابل تأمل است.

  6. نوشته مزدک دانشور متاسفانه با ایراد توهین و متلک “معلوم‌الحال” و “تشت رسوایی” نسبت به گرایشی که قصد نقدش را دارد شروع خوبی ندارد. در عین حال گزارش مستندی از مواضع حزب در دوره ۵۷-۶۱ ارائه شده و بیان این واقعیت که جریانات محورمقاومتی برای توجیه مطلق‌اندیشی و کپی‌برداری امروزشان به آن مواضع حزب استناد می‌کنند به نظرم بی‌راه نگفته و این تلاش را در مواضع این دوستان می‌بینیم.
    در ضمن وقتی یک تحلیل‌گر بیاید در سطر آخر نوشته‌اش ناگهان به نام دو نفر اشاره کند و بدون ارجاع به نظراتشان یکی از آنها را نصیحت کند کمی مضحک است و خواننده حق دارد چنین نوشته‌ای را جدی نگیرد.

  7. گویا ایشان از باد برده‌اند که در شهریور ۱۳۹۴، همصدا با آقای آبراهامیان می ‌گفتند: «تمرکز بر ناکامی‌ها و قصور جمهوری اسلامی (که می‌توان به فهرست نادر موارد بسیاری به خصوص در موضوع حقوق بشر نیز افزود) فقط به کسانی کمک می‌کند که می‌خواهند جنگ را به بهانه‌ی “آزادسازی” ایران و ارتقا سطح زندگی مردم ایران راه بیندازند.» نگاه کنید به «پاسخ آبراهامیان به انتقادات مرتبط با مصاحبه‌ی اخیر»، اخبار روز، ۴ شهریور ۱۳۹۴.

    1. آقای سهند گرامی درود.
      به نظرم شما اشتباه متوجه شده اید. سوالات نادر فتوره چی در آن زمان سوالات بسیار جالبی به نظر من رسیده بود. از همین رو آنها را ترجمه کردم و برای پروفسور آبراهامیان فرستادم. پاسخ ایشان را نیز ترجمه کردم و در اختیار مخاطبان اخبار روز گذاشتم. من با سوالات نادر در آن زمان همدلی بیشتری داشتم، اما دوست داشتم که پاسخ آبراهامیان را نیز بدانم. در ضمن مترجم در قبال زبان ترجمه و همچنین درستی و یا نادرستی اصطلاحاتی که استفاده کرده مسوول است نه در قبال محتوای بحث.
      با احترام
      مزدک دانشور

  8. آقاى دانشور، گر چه دو نظر دهنده فوق از ” مطلب تحلیلى” ! و یا ” با پرنسیب و با انصاف” صحبت میکنند و البته بدون اوردن یک دلیل ساده. ولى از نظر من شما هم طبق معمول و مرسوم از محافظه کارى عجیبى رنج میبرید. ممکن هست لطف کنید خیلى راحت و ساده بنویسید که منظور شما از”بخشی از این افراد را می توان با صفت “معلوم الحال” نواخت. تشت رسوایی های آنها سالهاست که از بام افتاده و دیگر کسی آنها را جدی نمی گیرد” چیست و این افراد نامى هم دارند؟ آخر موهوم نویسى تا بحال کدام مشکل را حل کرده که شما به دامنش سخت چسبیده اید. آقاى محمد مالجو مقاله اى کوتاه در مورد چپ محور مقاومت نوشت. حال شما بگوئید که به چه بخش آن مخالفید.ضمنن طبری ؟عموئى، به آذین و مهمتر از همه کیانورى با نوشته هاى آخرین هایشان نشان دادند که مسلمانان واقعى هستند و به اشتباه خود را چپ میدانستند. و ضمنن موافقان پرو پا قرص کیانورى جماعت راه توده-پیک نت هستند که کماکان مریدان روسیه و چین و جمهورى اسلامى هستند.لطفن شما تنها مطالبشان را بخوانید

  9. نه جناب دانشور, چپ جبهه مقاومتی از آسمان نیامده. حاصل بذریست که حزب توده از سال ۱۳۳۰ در این کشور پاشیده و حال با شرمندگی به بار نشسته. بذری که مبارزه با امپریالیسم به سرکردگی آمریکا را برای خدمت به برادر بزرگ به منافع ملی و بهروزی مردم کشور خود ترجیح داده.

  10. مطلب کوتاه تحلیلی ارزشمندی است. هر چند نمیتوان در یک مقاله به همه جنبه ها پرداخت اما یک عامل اساسی و مهم در موضع گیری های حزب توده در یک موضوع جنگ سرد و موضع جریان درگیر، چه سیاسی و چه حکومتی، و تاثیرات‌ آن در قبال اردوگاه سوسیالیستی، شوروی، بود.

    1. جناب آقای دانشور
      در مقاله شما در خصوص عدم انطباق مواضع “چپ ‌محور مقاومتی ” با مواضع حزب توده ایران در اوایل انقلاب به نکاتی اشاره شده که البته کاملا صحیح و غیر قابل انکار است هر چند که عده ای از طیف مورد نقد شما خود را از نظر فکری متعلق به نحله توده ای میدانند ولی در این طیف افراد دیگری مثل دکتر مرتضی محیط و حزب طوفان را نیز میتوان نام برد که ادعا دارند از اول انقلاب با موضع حزب توده مخالف بوده اند ولی شرایط اوضاع جهانی با آن مقطع زمانی تغییر کرده و از سیاست خارجی جمهوری اسلامی در این مقطع در مقابل غرب باید دفاع کرد. آیا بهتر نبود شما به نقد نظرات این طیف به طور مستقل میپرداختید؟

پاسخ دادن به هومن دبیری لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آگهی