جمعه ۱۴ آذر ۱۴۰۴

روایتی از زخم تاریخ و انسانیت – عاطفه گرگین

(فیلم “هیروشیما عشق من” با زبان شاعرانه و ترکیب  “عشق .. فاجعه …” , روایتی از زخم تاریخ و انسانیت دارد) 

تو به من گفتی 

هیروشیما  , زخمی ست که هرگز نمی بندد.

و من گفتم 

غزه , کودکی ست که هر شب با شکم گرسنه

در خواب نان را نقاشی می کند 

تو گفتی

عشق , شاید تنها مرهمی ست

که از زیر آوار سر بر می آورد 

و من گفتم

عشق همان بذرسبزی ست

که در ایرا ن روئیده

حتی اگر بمب ها بر روی آن ببارد 

تو گفتی

انسان ها  حافظه ای کوتاه دارند

و من گفتم 

اما زمین فراموش نمی کند

خاک حافظه ای دارد 

تو گفتی 

در جهان امروز عشق باید زبان دیپلماسی باشد 

و من گفتم 

در جهان امروز زبان تو 

رساترین خطابه عشق است

تو نگاهم کردی 

فریاد زدی 

عشق هنوز ممکن است 

و من گفتم 

عشق همان است 

 که ما را زنده نگه می دارد 

همان است که دیوارها را فرو می ریزد

همان است 

که روزی 

بر ویرانه ها 

باغی میشود 

تا تو را دوست بدارد

تو را دوست دارد 

برچسب ها

اين نوشته را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذاريد

توجه: کامنت هایی که بيشتر از 900 کاراکتر باشند، منتشر نمی‌شوند.
هر کاربر مجاز است در زير هر پست فقط دو ديدگاه ارسال کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آگهی