یکشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۴

خشم – خسرو باقرپور

من قدّیس نیستم؛

تا در جُلجُتای شهادت، *

میخ از دست و پام برکَنَند

و بر رنج‌هام بِگِریَند.

در آسمانی که کبوترانش

با افتخار می‌مُردَند،

من دلم می‌خواست عقاب باشم.

کبوترانِ شهید، در خون خویش می‌مُردند،

و من؛ مات بر چلیپایِ خویش،

در حسرتِ آن گوشه از آسمان بودم،

که رنگِ آبی‌اش از یاد رفته بود.

*  نام تپه‌ای است که رومی‌ها بر آن عیسی را به صلیب کشیدند. جُلجُتا در بیرون دیوارهای دفاعی‌ی بیت‌المقدس (أسوار‌القدس) قراردارد.

**  تصویرِ متن: اولین چاپِ نسخه‌ی آلمانی‌ی رمانِ “اسپارتاکوس” اثرِ “هوارد فاست”، برلین، ژانویه ۱۹۵۳.

برچسب ها

اين نوشته را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذاريد

توجه: کامنت هایی که بيشتر از 900 کاراکتر باشند، منتشر نمی‌شوند.
هر کاربر مجاز است در زير هر پست فقط دو ديدگاه ارسال کند.

یک پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آگهی