یکشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۴

حزب چپ ایران و چالش ائتلاف با نیروهای تجزیه‌طلب – مهرزاد وطن‌آبادی

در ماه‌های اخیر موضوع تلاش حزب چپ ایران برای نزدیک شدن و همکاری با برخی احزاب کرد ایرانی با گرایش‌های تجزیه‌طلب، توجه بسیاری از تحلیل‌گران و فعالان سیاسی اپوزیسیون خارج از کشور را جلب کرده است. این گرایش جدید، که از سال ۲۰۲۴ آغاز شد و در سال ۲۰۲۵ با انتشار مواضع رسمی در شبکه‌های اجتماعی تقویت شد، نشان می‌دهد که حزب چپ ایران به دنبال گسترش شبکه‌های همکاری با گروه‌های مختلف است، اما همزمان پرسش‌های جدی درباره پیامدهای چنین ائتلاف‌هایی ایجاد کرده است.

برخی تحلیلگران نگرانند که نزدیکی به گروه‌هایی که به‌طور آشکار یا پنهان گرایش‌های تجزیه‌طلبانه دارند، می‌تواند مشروعیت حزب چپ ایران را در میان افکار عمومی ملی کاهش دهد. تجربه تاریخی نشان داده است که گروه‌های تجزیه‌طلب، به‌ویژه در کردستان، همواره از حمایت کشورهای خارجی، به ویژه اسرائیل و گاه آمریکا، بهره برده‌اند. بنابراین همکاری بدون شفافیت و موضع قاطع حزب چپ ایران می‌تواند به سوءتفاهم و برداشت‌های نادرست منجر شود و این حزب را در موقعیتی دشوار قرار دهد.

پرسشی که در این زمینه مطرح می‌شود، این است که آیا این ائتلاف به معنای مشروعیت‌بخشی به گفتمانی است که با تمامیت ارضی و انسجام ملی ایران در تضاد است؟ همچنین، آیا نزدیکی به چنین گروه‌هایی می‌تواند موجب شکاف در صفوف اپوزیسیون خارج کشور شود و اعتبار سیاسی حزب چپ ایران را تحت تأثیر قرار دهد؟ این پرسش‌ها اهمیت فراوان دارند، زیرا حزب چپ ایران همواره خود را مدافع حقوق ملی و تمامیت ارضی کشور معرفی کرده است و پایبندی به این اصول باید در هر اقدام سیاسی او مشهود باشد.

به نظر می‌رسد انگیزه‌های حزب چپ ایران برای این ائتلاف، عمدتاً از منظر تاکتیکی و استراتژیک قابل فهم است. حزب در پی ایجاد شبکه‌های گسترده‌تر و تقویت حضور خود در میان گروه‌های مختلف اپوزیسیون است، اما تجربه نشان داده که ائتلاف با گروه‌های تجزیه‌طلب اغلب دستاورد عملی چندانی ندارد و می‌تواند جایگاه حزب را تضعیف کند. نزدیک شدن بدون توجه به پیامدهای بلندمدت، می‌تواند زمینه بهره‌برداری تبلیغاتی جمهوری اسلامی را فراهم آورد، به‌ویژه آنکه این گروه‌ها پیشینه‌ای از همکاری با قدرت‌های خارجی دارند.

با این حال، حزب چپ ایران هنوز فرصت دارد که با بازاندیشی به تاکتیک‌های خود، جایگاه خود را به عنوان یک نیروی ملی و مستقل تقویت کند. حفظ شفافیت در مواضع و تأکید بر حمایت از تمامیت ارضی ایران، می‌تواند اعتماد افکار عمومی و فعالان سیاسی را جلب کند و از سوءتفاهم‌ها و برداشت‌های نادرست جلوگیری نماید. حزب چپ ایران با تمرکز بر اصول ملی و پرهیز از ورود به ائتلاف‌هایی که به انسجام ملی لطمه می‌زنند، می‌تواند همزمان اهداف خود را دنبال کرده و اعتبار سیاسی خود را حفظ نماید.

خط مشی گروه‌های تجزیه‌طلب همواره با محوریت جلب حمایت خارجی تدوین شده است. تاریخ نشان داده است که کشورهای خارجی، از جمله اسرائیل و آمریکا، در طول دهه‌ها از اختلافات قومی و مذهبی در ایران برای پیشبرد منافع خود بهره برده‌اند. بنابراین، همکاری با چنین گروه‌هایی بدون شفافیت و احتیاط کافی، می‌تواند به همسویی ناخواسته با استراتژی‌های خارجی منجر شود و هزینه‌های سنگینی برای حزب چپ ایران به همراه داشته باشد.

در نهایت، حزب چپ ایران باید به این نکته توجه داشته باشد که در جامعه‌ای چندقومیتی مانند ایران، گفتمان تجزیه‌طلبی هیچ‌گاه گفتمان غالب نبوده و آینده روشنی ندارد. ورود به ائتلاف‌هایی که به دوری از پایگاه مردمی و ملی حزب منجر می‌شوند، نه تنها اهداف حزب را تهدید می‌کند، بلکه می‌تواند فرصت‌های واقعی برای ایفای نقش مؤثر در تحولات سیاسی کشور را از بین ببرد. بازاندیشی به تاکتیک‌ها و اتخاذ مواضع روشن و اصولی، می‌تواند حزب چپ ایران را به عنوان نیرویی ملی، مدافع منافع عمومی و مستقل، در میان اپوزیسیون و افکار عمومی تثبیت نماید.

همچنین، رعایت اصول شفافیت، مسئولیت‌پذیری و توجه به منافع ملی، راهکاری است که می‌تواند از حزب چپ ایران چهره‌ای قابل اعتماد و تأثیرگذار بسازد. در نهایت، تجربه تاریخی و تحلیل واقع‌بینانه شرایط فعلی نشان می‌دهد که مسیر پیش رو باید با احتیاط و با نگاه به منافع ملی ایران طی شود و حزب چپ ایران می‌تواند با انتخاب هوشمندانه و حفظ انسجام داخلی، جایگاه خود را تقویت کرده و به عنوان نیرویی مؤثر و مستقل در اپوزیسیون خارج کشور و در میان مردم ایران شناخته شود.

برچسب ها

اين نوشته را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذاريد

توجه: کامنت هایی که بيشتر از 900 کاراکتر باشند، منتشر نمی‌شوند.
هر کاربر مجاز است در زير هر پست فقط دو ديدگاه ارسال کند.

3 پاسخ

  1. هشت پاراگراف تکراری بدون ارائه هیچگونه روشنگری و راه حلی. فقط توهمات ناسیونالیستی افراطی و تجزیه‌هراسی و تکرار حرفه‌ای سلطنت طلبان و جمهوری اسلامی.

  2. هنگامی که نگاه دایی جان ناپلونی جای تحلیل علمی می نشیند دیگر مطالب درست نویسنده نیز بی ارزش میگردد. اول اینکه شاه نیز از همین حربه تجزیه طلبی برای توجیه سرکوب آزادیخواهان استفاده میکرد و این رژیم ادامه دهنده همان توجیهات بوده و هست. قبلا نیز گفته ام که اگر امریکا و اسراییل خواهان تجزیه کشور های خآورمیانه بودند در عراق و افغانستان و سوریه پس از شکست حاکمانشان بسی آسانتر از ایران آنرا عملی می کردنند. برای غرب و اسرائیل معامله کردن با یک حکومت مرکزی قابل کنترل تر است تا دولت های متعدد خودمختار. دوم اینکه تجزیه طلبی یکی از مهمترین حقوق هر گروه از مردم و ملتیست که دیگر مایل نیستد و نمیخواهند شرایط تحمیل و تبعیض را تحمل کنند. مانند حق طلاق است. نمیتوان با ادعای اینکه گول این یا آن را خورده حق طلاق را از کسی گرفت.

  3. خسن و خسین هر سه دختران معاویه! اولاً به جز حزب آزادی کوردستان (پاک) هیچ حزب دیگری در کوردستان ایران سیاست تجزیه را دنبال نمیکند و این مسئله صدها بار توسط همۀ رهبران کورد اعلام شده است و عدم درک آن توسط جناب وطن آبادی و دیگر ناسیونالیستهای مرکزگرا و تجزیه هراس ناشی از مشکل در گیرنده است. ثانیاً با کنار هم قرار دادن نام اسرائیل و آمریکا نمیتوانید پروژۀ تجزیه هراسیتان را به پیش ببرید. این دو کشور سیاست واحدی در قبال مسئلۀ ملی و ارتباط با ملیتهای ایران ندارند. حمایت اسرائیل تاکنون بیشتر از همه شامل حال مرکزگراترین و فاشیستی ترین نیروهای ناسیونالیست ایرانی یعنی سلطنت طلبان بوده و آمریکا هم عمدتاً رسانه ها و منابع مالی خود را در اختیار اصلاح طلبان و براندازان با گرایش ناسیونالیسم ایرانی و ملی-مذهبی قرار داده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آگهی