
پرسشی که مدتهاست ذهن کسانی را که دنبالکنندهی اوضاع منطقه هستند، به خود مشغول کرده، این است که چرا عبدالله اوجالان، رهبر معنوی کُردهای ترکیه با چرخشی ۱۸۰ درجهای درِ مذاکرات صلح با دولت ترکیه را گشود، و به سابقهی مبارزاتی پنجاه سالهی خود پشت کرد.
پاسخ را باید در اتفاقات جدیدی جستوجو کرد که در منطقه از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ در جریان است و با جنگ اسرائیل علیه ایران شتاب گرفته است.
در مفاد مذاکرات اوجالان با نمایندگان حزب دم در ایام پس از حملهی حماس به اسرائیل در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ و پاسخ جنگافروزانهی دولت نتانیاهو علیه مردم غزه، و تداومِ بیپایان آن، دیده میشود که اوجالان احتمالا جزو نخستین کسانی بود که متوجه شد، تعرّضات نظامی اسرائیل به غزه و نقاط دیگر فلسطین محدود نمیشود و او همان وقت پیشبینی کرد که بعد از فلسطین نوبت به لبنان و سوریه نیز میرسد.
در میان رهبران و گروههای گوناگون کورد در منطقه، اوجالان تنها کسی است که تاکنون از اسرائیل دوری گزیده و هرگز به اتّفاق با آن دولت بهمثابهی یک سیاست راهبردی نیاندیشیده است. برعکس، با شروع جنگ غزه بهطور مداوم از خطر افزایش هژمونی اسرائیل در منطقه سخن گفته و از اتّفاق حاکمان کورد رژاوا با اسرائیل و امریکا انتقاد کرده است. در همین راستا بود که اوجالان برای نجات منطقهی کردنشین ترکیه از رفتن زیر سلطهی اسرائیل، تصمیم به ماندن در درون مرزهای ترکیه گرفت، و با تغییر گفتمان خود، از استقلال و تاسیس یک دولت کورد صرفنظر و هدف جدید را بهصورت انتگراسیون خلقِ (ونه «ملت») کورد در درون یک ترکیهی دموکرات تعریف کرد.
جدای از این در جریان جنگ ۱۲ روزه نیز شاهد بودیم که اوجالان لااقل دوبار به گروه مسلح پژاک هشدار داد مبادا در طول جنگ، علیه ایران با اسرائیلیها متحد شوند.
خبرهای رسیده از روژاوا حاکی است که در طول چند روز گذشته صدها خودروی زرهی مجهز توسط نیروهای امریکایی وارد این منطقه شده است، و از سوی دیگر ترافیک پر حرکتی با میانجیگری بوروکراتهای امریکایی بین روژاوا و منطقهی خودمختار کردستان در شمال عراق برقرار شده است؛ هدف از این گفتوگوها رسیدن به توافق برای اتحاد رژاوا و کردستان عراق در شکل یک دولت مستقل است. به نظر نمیرسد مخالفت جدیای از سوی مراجع خودگردان روژاوا و اربیل-سلیمانیه علیه این پروژهی امریکا-اسرائیل صورت بگیرد. اما هدف اصلی اوجالان، درتعلیقنگهداشتنِ کردستان ترکیه در الحاق به این جغرافیای سیاسی جدید است.
همین فکر بکر اوجالان بود که با سیاست خارجی دولت ترکیه همخوانی پیدا کرد و سبب شد دولت درسایهی ترکیه برای نخستین بار از ۱۹۸۰ تاکنون دست آشتی بهسوی اوجالان دراز کند و او را «رهبر مؤسس» بخواند. اوجالان بارها در پیامهایش بهطور ضمنی بیان کرده است تمام این گشایش جدید سیاسی تنها به شرطی جلو خواهد رفت که دولت ترکیه در مسیر دموکراتیزه کردن کشور گامهای بلند بردارد، چون کوردهای ترکیه میخواهند به این ترتیب، نه تنها در صلح، بلکه در یک دموکراسی و با اصل برابری در کنار ترکها زندگی کنند.
از فحوای کلام اوجالان برمیآید که این تصمیم جدید او تصمیمی قطعی و غیرقابل برگشت نیست، و اگر شرایطی که او مطرح کرده، از سوی دولت ترکیه نادیده گرفته شود، چارهای جز تجدید نظر در جهتِ پیوستن به «دولت بزرگ کردستان» -که برخی استراتژیستها آن را «صهیونستان» نیز مینامند- باقی نخواهد ماند.
در شرایطی که هر لحظه امکان دارد «آتشبس» میان اسرائیل و ایران از سوی مهاجمان استعمارگر نقض شود، و در شرایطی که تردیدی نیست استعمارگران به الحاق کردستان ایران به «کردستان بزرگ» نیز میاندیشند، جا دارد که دولت جمهوری اسلامی نیز -لااقل بهسان دولت ترکیه- نه با اِعمال زور و وحشت که با درانداختن طرح دوستی و مصالحه درِ مذاکره با رهبران کورد ایران را باز کند– پیش از آنکه مثل همیشه دیر شود.







10 پاسخ
حرکت درست و اصولی اوجالان مایه دلگرمی صلح دوستان و سبب خشم جنگ طلبان و تفرقه افکنانِ خاورمیانه گردیده است. با نویسنده این مقاله خوب موافقم، در آنجا که بین جنبش کورد در تورکیه با کوردهای دیگر نقاط فرق میگذارد، و اوجالان را از دیگر “رهبران کورد” جدا میکند. اگر توافقی عادلانه و پایدار بین کوردهای تورکیه و دولت این کشور، صورت پذیرد و راه حل صلح آمیزِ اوجالان موفق شود، دولت جنگ طلب و نسل
کُش اسرائیل و حامیانش، بازنده و عزادار خواهند گشت. چرا؟ زیرا امروزه حتی مُردگان نیز میدانند، که دولت جنایتکار و اشغالگر اسرائیل، بیشترین نفع و فایده را از جنگهای بی پایانِ کوردها با دول مرکزی تورکیه، ایران، عراق و سوریه، برده و میبرد- جدا از اینکه چه طرفی مقصرِ اصلی وجودِ این جنگهای بی فایده و مردود بوده است. سرنوشتِ ملتهای منطقه جدا از سرنوشت یکدیگر نیست؛ آنها تنها در صلح و مبارزه مشترک و دمکراتیک، میتوانند به مطالبات خود برسند، نه در جنگ و یا تکیه به اسرائیل.
جناب کوبان؍
ممنون از مقاله با ارزش شما. آیا امکان آن دارد که این مقاله را بصورت سخنرانی در کانون دوستداران فرهنگ ایران ایراد نمایید?
ممنون؍
مهدی ناظر
از نقطه نظر کمونیستها در دوران امپریالیسم نمیشود از هرگونه جدائی ملی اگر در خدمت مصالح پرولتاریائی نباشد به دفاع برخاست. تجزیه یوگسلاوی، تجزیه سودان،تجزیه لیبی، تجزیه عراق، تجزیه سوریه، تجزیه نیجریه،تجزیه کنگو و. به نفع سیاست راهبردی امپریالیسم در تفرقه ملتها و کشورها و تسلط بر آنهاست ، تاریخ معاصر هنوز تجزیه ویتنام و کره را بیاد دارد. سیاست تقسیم کن و حکومت نما، بطوریکه امکان موجودیت مستقل و امکان ادامه بقاء متکی بر اراده خویش را از این کشورها بگیرد نمی تواند مورد تائید کمونیستها باشد .
با سپاس از اخبار روز و شما. من هیچ سخنی ندارم مگر این که ما همه یک مردمیم، ما را چ از هم جدا می کند؟ آزادی و برابری اجتماعی. من هرگز به روی تو نشانه نمی گیرم. بیا دست در دست هم برای بودن، آزاد بودن و زیستن فریاد بر آریم که ما بازیگران خیمه شب بازی دیگران (که در پی دکترین خودشان هستند) نبوده و نخواهیم بود. با هم بودن ما، توان ما است. فردا این من و تو هستیم که می بایستی در کنار هم زندگی کنیم، نه نتانیاهو. سالیان سال این همه پیش مرگه در خون افتادند تا منطقهی خودمختار کردستان در شمال عراق، بازانیستان شود. من می پرسم، آیا امید و خواسته آن جوان در خون غلطیده این بود؟
اتفاقاتی کە از ۷ اکتبر در منطقە بە وجود آمدە چە ربطی بە تغییر در جهانبینی اوجلان دارد کە از سالها پیش اتفاق افتادە و کتابهای هم در این بارە مبنی بر نقد دولت -ملت منتشر کردە است. در ضمن پروژە دولت -ملت کورد را بە پروژە اسرائیلی امریکایی نسبت دادن بیشتر بە ادبیاتی نزدیک است کە استقلال کوردها را در تضاد با دولت -ملت حاکم خود میپندارند و از این گفتمان در جهت حملە بە استقلال طلبی کوردها استفادە میکنند. در ضمن در کوردستان این حزب و یا فرد نیست کە تصمیم میگیرد کە کورد یک ملت است یا نە، انترگریت بشە یا آسیمیلە، در چهار چوب ترکیە بماند یا بە جغرافیای سیاسی جدید بپیوندد. .
یکی از مشکلات اسرائیل برای برتری در منطقه وسعت کم سرزمینی است که برای رفع این مشکل سیاست فریبکارانه دمکراسی های موزائیکی کوچک طراحی شده است اما طراحان آن می دانند اجرای آن به کشتارهای خاص منجر می شوند اما اسرائیل بقایش را در اجرای این سیاست می بیند که در فرصت های مناسب در پی اجرایی می رود و خواهد رفت در اجرا آن ، یکی از گزینه ها، بازی با کردیسم منطقه است که این بازی به کردیسم بزرگ در منطقه منجر نمی شود چون آنوقت بر خلاف نگرش اسرائیل است
کردیسم فقط بازیگری می شود برای بازی تفرقه افکنانه که در خدمت هژمونی خواهی اسرائیل است
اگر مریدان اوجالان مسیحى بودند، اوجالان عیسى مسیح میشد و اگر شیعه بودند، اوجالان امام زمان بود که اولى از هوا براى گرفتن حق و حقوق مردم سرکوب شده کردستان به زمین میامد و دومى از ته چاه. این مقاله بیشتر شبیه هست به فنتیک هاى مسیحى و یا شیعه. میخواهید از تسلیم بدون چون و چراى اوجالان حمایت کنید، خوب این حق شما هست ولى دیگر شعور خواننده گان را به مسخره نگیرید. راستى اگر تفاوتى بین اورغان و ترامپ و نتان یاهو هست تنها این هست که اولى مزدور و عروسک دومى و سومى هست و بس. حال اگر قرار هست تسلیم شویم چرا به نه به ارباب بلکه به مزدورش تسلیم شویم.
جناب آقای نادر،
در پاسخ به این نوع از برخورد شما، باید بگویم که اگر شما اینطور قضایا را ‘یا سفید و یا سیاه’، نمی دیدید و منصفانه تر برخورد میکردید، هرگز اقدام دُرست و منطقیِ اوجالان را “تسلیم بدون چون و چرا” نمی خواندید. آلترناتیو شما برای حل این معضل پیچیده و این جنگ خونین و بی حاصل، چیست؟ آیا همونطور که شما پیشنهاد کرده اید، اوجالان باید بجای توافق و صلح با اردوغان، با نتانیاهو
و ترامپ توافق میکرد؟! در آن صورت شما راضی میشدید؟ و یا اینکه شما هم بمانند اسرائیل، از صلح و توافق بین کوردها و دولت تورکیه، گزیده شده و خواهان ادامه خواهر/برادر کُشی بین کوردها و تورکها هستید؟ مایه شگفتی نیست که چرا بعضی از افراد بجای پذیرفتن صلح و راهکار دمکراتیکیِ که اوجالان پیشنهاد میکند، از بیرونِ گود، فریاد ‘لنگش کن لنگش کن’، سر میدهند و از جنگ طلبی و کاشتنِ بزر عناد بین ملل و دولتهای منطقه دست بر نمی دارند. جنگ زشت و ویرانگر است و ره به جایی نمی بَرد.
با توجه به بیانیههای عبدالله اوجالان و شکست تاریخی این حزب درنبرد علیه حکومت مرکزی ترکیه و عدم تحقق حقوق ملی خلق کرد می توان دلایل تئوریک و انحراف آن را برشمرد و مجددا براین اصول کمونیستی پای فشرد که حل مسئله کُردها درترکیه ، سوریه,عراق و ایران به رغم تطورات و گوناگونی زبان رسمی کشورها و اشکال متفاوت حکومت های ضد دموکراتیک در دوران امپریالیسم را نباید امری مجزا و منفرد از کل سیاست راهبردی امپریالیسم مورد توجه قرار داد. برعکس باید این پدیده را بطور مشخص به منزله بخشی از کل مبارزه انقلابی ضد امپریالیستی در متن رشد تضادهای موجود در جهان و جبهه مبارزه انقلاب با ضد انقلاب جهانی بررسی کرد. ناسیونال شونیسم و نادانی سیاسی و کوته نظری رهبران کرد در امر تجربه اندوزی از دهها موارد مشابه، کار را به آنجا کشانده است که کُردها متاسفانه به پاس چنین تفکری همواره آلت دست ارتجاع و امپریالیسم و مامور تخریب در مبارزه مشترک انقلابی خلقهای منطقه قرار گرفته اند.
این مقاله ترکیبی است از:
تحلیل واقعی و ریشهدار دربارهی خط فکری اوجالان و تمایزش از سایر رهبران کرد؛
پیشبینی و تفسیر سیاسی که بخشیاش قابل قبول و بخشی بر اساس شایعات، گمانهزنی یا تحلیل بیش از حد خوشبینانه/بدبینانه است.
در نتیجه، به نظر میرسد بیش از آنکه یک گزارش خبری مستند باشد، یک تحلیل سیاسی با چاشنی هشدار و پیشبینی است که واقعیات تاریخی را با تحولات جدید گره میزند، ولی برای اثبات کامل ادعاهایش به اسناد و منابع بیشتری نیاز دارد.