
این جمله را من به دقت و چند بار خواندم:
«پیام تلویزیونی علی خامنهای بار دیگر کار دست ایران داد و ترامپ با تحقیر او اعلام کرد بعد از این سخنان تصمیم گرفته است تمام تلاشها برای تخفیف تحریمها و ارائه مشوقهای اقتصادی به ایران را کنار بگذارد.»
مقاله مربوط به تیتر اول اخبار روز در تاریخ هفت تیر سال جاری، با پاراگرافی آغاز می شود که جمله بالا را از آن پاراگراف نقل کرده ام.
اخبار روز، یک سایت سیاسی خبری چپ است که مواضع روشنی علیه نسل کشی در غزه و جنگ آمریکا و اسرائیل علیه ایران دارد. این مواضع، با یک جمله در یک نوشته، حتی اگر نوشته مربوط به تیتر اول باشد، تغییر نمی کند. این مقدمه را نوشتم تا برسانم که نمی خواهم در اهمیت جمله بالا دچار اغراق بشوم.
مقصود من از نقل قول فوق، فقط این است که خاطرنشان کنم ما و افکار عمومی را در چه فضایی قرار می دهند. چگونه به ما القا می کنند که رئیس جمهور آمریکا می خواست در قبال ایران حسن نیت نشان دهد، اما یک پیام خامنه ای همه چیز را خراب کرد.
گویی امپریالیسم آمریکا، در تصمیمی که برای توسل به زور برای توقف و معکوس کردن روند افول امپراتوری غرب گرفته است، معطل این می ماند که فلان سیاستمدار کشوری که برای آمریکا تنها یک عرصه برای تمرین جنگ جهانی است، چه بگوید.
جنگ آمریکا و اسرائیل علیه ایران، از سوم تیرماه دچار وقفه شد اما پایان نیافته است. تدارک رسانه ای و سیاسی دور بعدی جنگ، از هم اکنون آغاز شده است. خود ترامپ هم علیرغم علاقه شدیدش به این که وانمود کند برنامه هسته ای ایران را به کلی نابود کرده است، مثل همه دروغگوها کم حافظه است و می گوید در صورت ازسرگیری غنی سازی در ایران، دستور حمله مجدد به ایران را خواهد داد. منتقدان ترامپ در آمریکا و کل غرب نیز به صلح خواهان محدود نمی شوند. برخی از رقبای ترامپ، می گویند رئیس جمهور آمریکا، کاری را که باید تمام می کرد در نیمه رها کرده است. درست مانند آن که جرج بوش پدر دستور حمله به عراق را داد و این حمله را قبل از این کار به سرنگونی حکومت عراق بکشد، متوقف کرد، و به این خاطر بعدها مورد انتقاد نئوکانهایی قرار گرفت که یک دهه بعد، در دولت جرج بوش پسر، جنگ دوم علیه عراق را آغاز کردند که به سقوط حزب بعث عراق انجامید.
غزه، کرانه غربی رود اردن، لبنان، سوریه، یمن و ایران، عرصه های یک جنگ است. در این جنگ، ماشین کشتار آمریکایی، که در غرب آسیا یک زائده اسرائیلی هم دارد، برای جنگ جهانی تمرین می کند. اهدافی که صاحبان این ماشین ویران کننده برای آن بر می گزینند، در چند ماه اخیر پیوسته بزرگتر شده اند. غزه و کرانه غربی، تمرینی بود برای لبنان. لبنان، تمرین برای سوریه بود و سوریه، تمرین برای ایران. یکسره کردن کار ایران، هنوز در دستور کار امپریالیسم است. اگر سناریوی سوریه ای کردن ایران – یا چیزی شبیه آن، با تفاوتهایی که ایران و سوریه دارند – موفق شود، امپریالیسم آمریکا در تصمیم برای به کارگیری بیش از پیش جنگ در عرصه بین المللی مصمم تر خواهد شد.
از این رو، همبستگی با مردم فلسطین، نه تنها یک وظیفه وجدانی و اخلاقی، که ضرورت مبارزه صلح خواهانه است. بمباران ایران فعلا متوقف شده است، اما نسل کشی در غزه بی وقفه ادامه دارد. حمایت از مردم غزه، به موضوع کلیدی وجدانی، اخلاقی و سیاسی بشریت تبدیل شده است. اگر ایرانیان می خواهند بمباران کشورشان از سر گرفته نشود، باید به میدانی که متاسفانه اکثرا و به گونه ای شرم آور از آن دوری جسته اند، بیایند. باید به جنبش جهانی علیه نسل کشی در غزه بپیوندند. شعار «من یک فلسطینی ام» باید به شعار همه ما تبدیل شود. در غزه است که چهره کریه امپریالیسم، آشکارتر از هر جای دیگر، نمایان است. مردم غزه ده ها و احتمالا صدها هزار قربانی داده اند تا نهادهای بین المللی ناچار شوند نخست وزیر اسرائیل را به عنوان جنایتکار تحت پیگرد قرار دهند. مردم غزه را نباید تنها گذاشت. عاجل ترین خواستهای امروز، این است که نسل کشی فورا قطع شود، نهادهای معتبر بین المللی و به ویژه سازمان ملل، امکان دسترسی و کمک رسانی به سراسر غزه را بیابند و ارتش اسرائیل از این منطقه بیرون رود. در مراحل بعد، خواست اقدام موثر برای تحریم اسرائیل تا زمان گردن نهادن آن به قطعنامه های سازمان ملل، و نیز به دادگاه کشاندن مقامات اسرائیلی به خاطر نسل کشی، اهمیت دارد.
اگر به مسئولیت خود در دفاع از مردم مظلوم غزه عمل نکنیم، آینده داوری بسیار سختی در مورد ما خواهد داشت.







20 پاسخ
دنباله
اما در شرایط فعلی قدرت داران خاص
مانند امریکا روسیه چین و نوچه های و نوکران خاصشان اگر بتوانند در پی تغییر مرز ها هستند.
پس در این شرایط فعلن با رژیم فعلی کاری نداشتن یعنی در پی حفظ کلیت سرزمین هستیم تا بعد از این تجاوزات یقه نهاد اصلی که نهایت ولایت است و روشش و تصمیم هایش که باعث ویرانی شده گرفته شود و در پی این رفت این نوع نهاد هاکه دارای قدرت مطلقه می شوند هم در قانون اساسی ها حذف شوند و هم در ذهیت بعضی از استبداد خواهان که در جامعه وجود دارند مورد پرسش قرار گیرد.
در شرایط فعلی پرداختن به اصل موضوع تجاوز به کشور، در خدمت حفظ سرزمین است نه بازی در زمین استبداد حاکم. باید گفت روش حفظ کشور با روش حذف استبداد تفاوت خود را دارد.
گاهی حاکم مستبدی، کشوری را در گیر جنگی می کند که باعث شکست حاکم می شود دو گروه از این شکست استفاده می کنند گروهی فرصت طلبانه در پی حاکم کردن روش استبداد خواهی خود می شوند اما گروهی این شکست را بعد از حفظ سرزمین در خدمت تحقق مبارزات اصلی ک
خواجه حافظ شیرازی می گوید
استبداد داخلی زمینه ساز استعمار و چپاولگری خارجی است.
هر حکومتی که با ژست مبارزه با امپریالیسم و صهیونیسم حاکم شد در نیتش و روشش در پی این می رود در پناه این شعار ها
خود را بر اساس منطق استبدادی خاصی تعریف کند تا در پناه آن ژست مبارزاتی جهانی خود را در داخل استحکام ببخشد اما همان ژست فریبکارانه مبارزاتی جهانیش زمینه ساز دخالت خارجی می شود
در تجاوز جدید به کشور، پرسشی در نزد بعضی ایجاد شده آیا کشور مورد حمله واقع شده یا رژیم مورد حمله؟
در یک حمله ، حمله کننده و حمله شونده هر دو هم نیتی دارد و یا بازیگری شده اند که باید بازی کنند.
پرداختن به نیت ها اگر کنار بگذاریم
اما می توان گفت: هر دوره تاریخی شرایط خودش را می آفریند در جهان دو قطبی فرو ریخته شده قبلی در جنگ ها تغییر مرزها و تجزیه سرزمین ها مطرح نبود اگر جنگی رخ می داد محوریت دو قطب حاکم توازن قوایی را برقرار می کردند تا جنگ بدون نتیجه دلخواه پایان پذیرد.
اما در شرایط فعلی قدرت داران خاص
مانند امری
خواجه شیراز:
مبارزه با امپریالیسم-صهیونیسم از کانال مبارزه با ارتجاع داخلی میگذرد.
جرج حبش:
برای حمایت از خلق فلسطین دو لتهای ارتجاعی داخلی خود را سرنگون کنید.
محور مقاومت: همکاری با ارتجاع داخلی و زیر پرچم حکومت میهن بر باد ده و علیه دشمن خارجی
علیرغم نظرات درست آقای مبشری راجع به جنایات صهیونیسم و لزوم همبستگی با ملت ستمدیده غزه و همچنین روشنگری او راجع به برنامه های امپریالیستی؛ چنین بنظر میرسد که ایشان شناخت و نظرات دقیقی راجع به روانشناسی اکثریت قاطع مردم ما، بخصوص جوانان ما، نداشته، و ازین رهگذر، ضرورتِ مبارزه بی امان بر علیه رژیم ملایان را
ناگفته میگذارد. شناخت دقیقِ روانشناسی توده های وسیع/ جوانان/ دختران و زنان مدرن اندیش ما/ اقلیت ها /و رنج و شکنج زحمتکشان و میلیونها توده بجان آمده از استثمار و استبدادِ رژیمی که با مدنیت معاصر نمی خواند؛ و عدم توجه به خواسته دیرینه آنان برای بزیر کشیدن این رژیم منحوس، نقضِ غرضِ هر مبارزه ضدصهیونیستی/ ضد امپریالیستی ست. اکثریت قاطع مردم ما،
آزادی و رفاه و استقلال و کرامت میخواهند؛ آنان قبل از هر چیز، رژیم ملایان را در تمامیتش، بزرگترین مانع برای رسیدن به این خواسته ها میدانند. بدون برسمیت شناختن و گفتنِ این حقیقت، ” ضدامپریالیسم” بی معناست و همان “خط امام” ست
جناب داوود درست میفرمائید. من و امثال من سالهاست که میگوئیم و مینویسیم که بر خلاف چپ های محور مقاومت که برای مبارزه با امپریالیسم با رژیم بیعت کرده اند مبارزه با امپریالیسم از مجرا و با الویت مبارزه با رژیم جهنمی و ضد مردمی ج. ا. معنی پیدا میکند وگر نه به فربه شدن و قوی تر شدن این دزدان خانگی خواهد انجامید.
دشمن اصلی آقای مبشری در شرایط کنونی امپرییالیست امریکا است نه حکومت ایران. سنگ بزرگ علامت نزدن است. بیش از ۴۰ سال چند آخوند همه اپوزیسیون را مات کرده ایشان دنبال سرنگونی امپریالیست است. حرفهای تکراری و بی پشتوانه. باید با پرچم خرچنگ نشان حکومت اسلامی به طرفداران حماس بپیوندیم . یعنی ما از محمود عباس و … بیشتر نگران فلسطین باشیم . نیتانییاهوی بچه کش زندان اوین را بمباران و زندانی ها تامین جانی ندارند ما باید سر مان را برگردانیم و مشغول مبارز با نتانیاهو و ترامپ شویم. اوایل انقلاب هم مبارزه ضد امپریالیستی سر از زیر عبای خمینی درآورد ,,پاسداران را به سلاح سنگین مسلح کنید !,, . جنگ دو تا وحشی را ما نمیتوانیم با قدم زدن در خیابان های پاریس , برلین , … مانع شویم. بیچاره ملت ایران .
خواننده گرامی،
نوشته اید با قدم زدن در خیابانهای اروپا نمی شود مانع جنگ شد. من از این نوع نگاه شما آزرده نمی شوم، زیرا خود نیز بارها و بارها در برابر قدرتهای ضدبشری احساس ناتوانی کرده ام. آنچه در این مواقع به یاری من می آید، مثلا نوشته سه زن زندانی سیاسی است که پس از انتقال از اوین، از رنج زندانیان به اصطلاح عادی نوشته اند. حالا که موقتا بمب بر سر مردم ایران فرود نمی آید، باید به یاد آوریم که همین اکنون، همان قاتلان مردم ایران، روزی نیست که در غزه ده ها گرسنه را در صف دریافت غذا نکشند، و گروه دیگری از قاتلان مردم ایران، یعنی حاکمان جمهوری اسلامی، دست از بازداشت و اخراج افغان ها از ایران بر نمی دارند. مبارزه برای صلح، اشکال گوناگون دارد. یکی راه پیمایی می کند، یکی سوار قایق می شود و به آبهای غزه و سپس زندان اسراییل می رود تا توجه را به نسل کشی جلب کند. یکی کالای اسراییلی را تحریم می کند. اگر اینها بی تاثیر می بود، ترامپ فاشیست و بسیاری از فاشیستهای اروپا نمی گفتند که صلح طلب اند.
بحث بنیادی این پست با انتقاد سهراب مبشری از موضعگیری سایت اخبار روز در مورد موضعگیری جنگ طلبانه خامنهای شروع شد. منادیان چپ سنتی و مقاومت محور نمیخواهند توجه کنند که در طی این چند سال گذشته بسیاری از هوادارن کامنت گذار خود را نیز از دست دادهاند چه برسد به مردم ظلمت زده ایران که باید به به خاطر شعارهای ضد امپریالیستی آقایان به پیشواز بمب های آمریکایی اسرائیلی بروند. تجربه من در طی سالیان این است که اخبار روز بارها از چاپ کامنتها به خاطر نقض موازین خودداری کرده است اما در عین حال در سراسر منظومه اینترنتی ایرانی هیچ سازمان و یا وب سایت دیگری (حتی یک دانه) مایل به درج عقاید گوناگون از جمله عقاید بسیار مخالف همچون سایت اخبار روز نبوده است. آیا سهراب مبشری میتواند سازمان اکثریت را متقاعد کند که وبلاگی بزند که به امثال من هم اجازه ابراز عقیده بدهد؟امثال راست سلطنتی، پیک نت و ۱۰ مهر که دیگر جای خود دارند.
اگرمنظور شماسلطنت طلبان طرفداران رضا پهلوی هستندکه این جماعت احتیاجی بهاخبار روز ندارند . ایشان پرچم اسراییل بر دوش همه جاتشریفدارند حتی پارلمان انگلیس کهبهگفتهخودشانباعث بانیحکوکتملایانمی باشد 😎
جناب مبشری, جمله آخر شما را باید به این گونه اصلاح کرد که اگر به مسئولیت خود در دفاع از مردم ایران ( نه فلسطین ) عمل نکنیم، آینده داوری بسیار سختی در مورد ما خواهد داشت. تا زمانی که امثال شما همچون رژیم جمهوری اسلامی حاضرید مردم و کشور ایران را فدای مبارزه ضد امپریالیستی و کمک به گروه های نیابتی بنام دفاع از مردم فلسطین کنید همان پیام را از مردم ایران خواهید شنید که جوانانش در یک استادیوم ورزشی تیر پرچم فلسطین را به آورنده پرچم حواله دادند. نسخه ای که شما برای ایران تجویز میکنید و رژیم ۴۶ سال است برای پیاده کردنش دریغ نکرده غزه و لبنان و یمن و سوریه کردن ایران است نه سوئد و نروژ و فنلاند کردن ایران.
رفیق مبشری عزیزم
بسیار صحیح می گویی امپریالیزم باید عقب زده شود و جهان تک قطبی یعنی خفقان مطلق و بربریت و چپاول و بی قانونی. اما رفیقم رژیم سرمایه داری اسلامی جامعه را بسیار به راست هل داده. جامعه فعلی ایران توان شرکت در این مبارزه ضد امپریالیستی را ندارد. اکثریت مطلق ایرانی ها در سالهای اخیر بواسطه بمباران تبلیغاتی امپریالیستی و بی کفایتی و الودگی و فساد رژیم و نبودن الترناتیو چپ توانمند بسیار پسیو و راست شده اند . بنظر من ما شاهد فروپاشی ایران خواهیم بود . رژیم فعلی توان و دانش عبور ایران از این بحران را ندارد . هیچ گروهی شانس هدایت ایران را در این لحظه ندارد ایران سرنوشتی مشابه لیبی دارد ایران دشمنان تاریخی فراوان در چهارسو دارد. ایران یک دوست در این منطقه ندارد . باور دارم بدون برابری دموکراسی تخیلی است فریبنده.
رفیق عزیز احمد صبوری جهرمی،
با سپاس بابت ابراز محبت شما، من هم مانند شما توهمی در مورد ظرفیت های حاکمیت فعلی ندارم. اما این هم در سه هفته گذشته مشاهده شد که حساب باز کردن امپریالیسم روی یک ضدانقلاب که قرار بود توسط بمب افکن های مهاجمان و پهپادهایشان راه بیافتد، غلط از آب درآمد. حکومت جمهوری اسلامی فاقد ظرفیت عبور دادن ایران از این جنگ است، اما امید من به ظرفیتهای مردم ایران و جنبشهای ضدامپریالیستی در منطقه و سراسر جهان است. اگر این ظرفیتها یکدیگر را تکمیل کنند، ایران می تواند لیبی یا سوریه نشود. شرطش این است مرعوب مدعیان نمایندگی مردم ایران نشویم، مرعوب لمپن هایی نشویم که در استادیوم ورزشی آن شعار کذایی را دادند، شعاری که یک نفر آن را همین جا نثار من هم کرده است. شعور و ظرفیت مردم بیش از آن است که سرنوشت خود را به دست کسانی بسپارند که هیچ ندارند جز شیفتگی و خودباختگی در برابر امپریالیسم. آچمز بین جمهوری اسلامی و ستون پنجم امپریالیسم در ایران هر چه ادامه یابد، به نفع مردم است.
“وطن” دست ساز ج.ا:
“کوه زخم خورده دماوند،تالاب خشکیده هورالعظیم،رودخانه خشکیده زایندهرود،خاک خشک و تفتیده بلوچستان،دریاچه درحال احتضار ارومیه،شهر غنوده در دود و سیاهی تهران،زمینهای فرونشست دشتها، محیط زیست آلوده و در حال مرگ،رودخانههای خشکیده و جنگلهای پوست کنده…”!
زندگی مردم ایران که۴۶سال بااعدام،سرکوبهای خونین،فقر،گرسنگی،جنگ و ناامنی توسط ج.ا گره خورده و مردم فلسطین درغزه وکرانه باختری و لبنان طی ۷۷سال پاکسازی و قتلعام خونین و وحشتناک بزرگترین قربانیان این جنگ،در منطقه هستند.نیروهای چپ و کمونیست و دههاتشکل کارگری،بازنشسته،فرهنگی،نویسنده،دادخواه و نه به اعدام در رد جنگ افروزی از سوی دو حکومت مرتجع و صدای سوم علیه۲ قطب ارتجاع وتباهی هستند.
موضع محور مقاومتی، تنها وارونه جلوه دادن جنگ نیست بلکه همسو شدن با ج.ا و در مقابل مردم قرار گرفتن است.همانطور که پهلوی،مجاهدو مهتدی…کنار اسرائیل و آمریکا هستند،موضع محکومیت تنها تهاجم نظامی اسرائیل-آمریکا نیز کنار ج.ا ایستادن است
متشکرم جناب مبشری محترم،
بسیاری از هموطنان و فعالان سیاسی، از اهداف و استراتژی ماجراجویانه رژیم ملایان در منطقه آگاه هستند، و بدرستی در نکوهش آنان کوتاهی نمی کنند؛ ولی وقتی که به استراتژی و اهداف امریکا/ اسرائیل میرسند، یا آگاهی لازم را ندارند، و یا اینکه در نکوهش آنان کوتاهی میکنند. تو گویی امپریالیسم/ صهیونیسم رُبات های بی کلّه و مغزی هستند که تنها به شعارها و اعمال این یا آن سیاستمدار ماجراجو و بی درایت، عکس العمل نشان میدهند و خودشان هیچ برنامه ای برای منطقه و جهان ندارند؛ و اگر هم برنامه ای دارند، آن برنامه برای صلح و اشاعه دمکراسی و نابودی دیکتاتوریست!
عُمر جنگ افروزیِ امپریالیسم/صهیونیسم، طولانی تر از عُمر رژیم ملایان است، بیاد آر. جنگ افروزی و ازبین بردن همزیستی مسالمت آمیز، تنها در سرشت و کردار ملایان نیست، بلکه در درجه اول، در سرشت و کردار و استراتژی امپریالیسم/صهیونیسم است. آگاهی ازین سرشت و استراتژی، شرط لازم، برای درک دُرستِ رخدادهای منطقه و جهان است.
“یکسره کردن کار ایران، هنوز در دستور کار امپریالیسم است. ”
بهتر است بجای ایران ،جمهوری اسلامی و یا ولایت فقیه که نه ایرانی عمل میکند و نه مشروعیت دارد و غاصب و دزد و قاتل است بکار برده شود.
از این موقعیت یک اپوزیسیون قوی و منسجم بدون ترس از امپریالیسم میتواند بخوبی سود جوید که متاسفانه موجود نیست و در حال بوجود آمدن است@
سهراب مبشری گفت :
یکشنبه ۱ تیر ۱۴۰۴ در ۳:۳۵ ب٫ظ
آفرین، دست مریزاد!
آقای سهراب مبشری تایید “حزب حکمتیست” با هر عنوانی شایسته شما نبود و نیست . حزب حکمتیست یک حزب پرواسرائیلی است و با نظرات شما در دفاع از غزه در این مقاله مغایرت دارد .
آرش گرامی، ممکن است اشتباه کنم، از این رو، پس از خواندن کامنت شما به سایت hekmatist.com مراجعه کردم. نه تنها نشانه ای از پرو اسرائیلی بودن حزب حکمتیست نیافتم، بلکه هر چه نوشته در مورد اسرائیل دیدم در محکومیت اسرائیل است. شاید مایل باشید خودتان هم به جای پذیرش ادعای من، مستقلا با مراجعه به سایت نامبرده، راستی آزمایی کنید. اما در مورد حداقل یکی از دیگر گروه های منشعب از حزب کمونیست کارگری سابق، ارزیابی شما درست است.
جناب سهراب مبشری درود بر شما . نام و شخصیت شما برایم و دیگران مهم و قابل تقدیر است . بدین منظور در پاکیزکی افکار ماندگار ، خود را دخیل میدانم . سعی مینمایم مطالب خود طوری بیان نمایم که در جهت رشد باورهای تکاملی و مبارزات آزادیبخش و طبقاتی باشد . احزاب و سازمانهایی در اپوزیسیون ایران وجود دارند که علیرغم نام های متفاوت بیانیه های مشترکی را انتشار میدهند که در بین آنها می توان : سازمان کارگران انقلابی( راه کارگر ) حزب کمونیست ایران (چریکهای اقلیت) ، هسته اقلبت ، حزب کمونیست کارگری ایران ، حزب کمونیست کارگران ایران ، حزب حکمتیست (خط رسمی) … اهداف مشترکی دارند . تمامی این تشکیلات ، سازمانهای متشکل در رھبری حماس را تروریست ، فاشیست و یا ارتجایی میدانند . تبلیغ این سیاست مغایرت با مبارزات مردم نوار غزه و در جهت مقبولیت سیاست دولت صهیونیستی اسراییل است .
رفیق مبشری
تا آنجا که می دانم دو گروه حکمتیست وجود دارد یکی چپ متعهد به شرکت در مبارزه طبقاتی و کارگری و یکی دیگر یگ گروه ضد مسلمانان بسیار پرو اسراییل که حتی از جنایات اسراییل در غزه حمایت می کند و بیشتر مواضعی شبیه به جناح نیوکان ها دارند اینها همان گروهی هستند که چپ دارای شناسنامه ایران را چپ اسلاامی می خواند اینها معمولا لبه تیز حمله اشان مثل جریانات راسیست اروپایی علیه مسلمانهاست و مشکل ایران را اسلام می دانند و مبارزه شان فرهنگی است و نه طبقاتی البته در حرف مبارزه بر علیه کار مزدی شعار انهاست ولی در واقع یک جریان مسلمان ستیز راست راسیستی است.
اخبار روز همیشه چپ بوده است پیش از آنکه مسئله جنگ در غزه و اکنون آمریکا و اسرائیل علیه ایران اتفاق بیفتد. بنابراین تعیین معیار چپ بودن از این نظر مغرضانه است. مخالفت شما با آن جمله که حکایت اکثریت عظیم ایرانیان است نشان دهنده تمایل باطنی شما به افزایش تقابل با آمریکا و اسرائیل است به دلایلی بیشمار از جمله مسئله فلسطین و البته اعتقادات منحط غرب ستیزی. ایده “شعار «من یک فلسطینی ام» باید به شعار همه ما تبدیل شود” نشان دهنده اوج ناآگاهی و بی اعتنایی شما به خواست های تودههای ایرانیست. عاجلترین خواستههای چپ ایرانی به جای مسئله غزه اول باید پایان سرکوب در ایران باشد که اصولاً شما و همفکرانتان اهلش نیستید.