
اخبار رسیده در مورد کارزار علیه شهروندان دارای اصلیت افغان در ایران، وحشتناک است. این اخبار، توجههای زیادی به خود جلب کرده و در سایت اخبار روز هم بازتاب گسترده یافته است. در اینجا نیازی به تکرار خبرها نیست. فقط لازم میدانم به منظورنشان دادن ابعاد فاجعه، اشاره کنم که حکومت ایران، از زبان برخی مسئولانش، گفته است شمار شهروندان دارای اصلیت افغان در ایران، شش میلیون نفر است، و حکومت میخواهد سه میلیون نفر از آنان را به افغانستان بازگرداند. افغانستان، به هیچوجه امکانات پذیرش این جمعیت میلیونی را ندارد. تنها آمادهکردن سرپناه برای سه میلیون نفر جمعیت افزوده، از عهده کشوری که بیست سال توسط آمریکا و متحدان اروپاییاش بمباران شده، خارج است.
مهمترین بُعد یورش به شهروندان با اصلیت افغان، مغایرت این یورش با همه اصول اولیه انسانیت و به طریق اولی، ضدیت آن با همه باورهای یک نیروی چپ است. برای احساس اشمئزاز از کارزار ضدافغانستانی، لازم نیست چپ باشی. ما نباید ابایی داشته باشیم از این که هر موضعگیری علیه این کارزار را برجسته کنیم و خواهان گسترش چنین موضعگیریهایی شویم. برخی، از هنرپیشه ایرانی نوید محمدزاده، انتقاد کردهاند، زیرا تنها پس از اینکه کارزار ضدافغانستانی، به اعضای خانواده او هم رسیده، زبان به اعتراض گشوده است. به نظر من، شرایط کنونی زمان این انتقادها نیست. باید از هر صدا علیه یورش فاشیستی به بخشی از شهروندان مقیم ایران استقبال کرد و کوشید این صداها پرطنینتر شود. باید کوشید سایر افراد سرشناس، از هنرپیشگان و ورزشکاران و هنرمندان گرفته تا سیاستمداران، صدای اعتراض خود را بلند کنند. در مبارزه با فاشیسم، مانند مبارزه برای صلح، نباید منزهطلبی کنیم. هم جنگ و هم فاشیسم، تعرض به طیفی بسیار گستردهتر از ما چپهاست.
از بعد انسانی یورش به میلیونها شهروند ساکن ایران که بگذریم، حکومت جمهوری اسلامی با این یورش، لطمه اقتصادی و اجتماعی بزرگی به ایران وارد میکند. در جهان امروز، نیروی انسانی، منبع اصلی ثروت کشورهاست. جمعیت دارای اصلیت افغان، که متوسط سنی پایین تر از ترکیب کل جمعیت ایران دارد، بر غنای اقتصادی و اجتماعی ایران بسیار افزوده است. هر کس کوچکترین آشنایی با اقتصاد ایران داشته باشد، میداند که ایران، بخش بزرگی از ثروت امروز خود را مدیون کار شهروندان سختکوش دارای اصلیت افغان است. از این رو، این پرسش به ذهن خطور میکند که اهداف حکومت ایران از این یورش که حکم خودزنی دارد، چیست.
یک هدف، قطعا این است که با تحریک مردمی که خود را اکثریت میدانند علیه یک اقلیت، اذهان را از جنایات و فساد ریشه دوانده در جمهوری اسلامی منحرف کنند. کار را به جایی رساندهاند که به جای زیر و رو کردن دستگاه امنیتی خود برای یافتن جاسوسهای اسرائیل، دروغ بزرگ استفاده اسرائیل از اقلیت دارای اصلیت افغان برای عملیات اخیر را ساختهاند. حسابشان این است که در شرایط جنگ و خشم به حق مردم از مهاجمان خارجی، بر این خشم سوار شوند و آن را تبدیل به دستمایه یک حرکت فاشیستی کنند. خیال میکنند موفق هم شدهاند، زیرا میبینند همراه و همسو با یورش دولتی، بخشی از جامعه نیز در تعرض به اقلیت مظلوم شرکت میکند. اما حکام جمهوری اسلامی، از این غافلند که نسخه اصلی فاشیسم ایرانی، نزد نیروهایی است که از حمله اسرائیل استقبال کردند. تجربه دهها کشور در همین سالهای اخیر، نشان داده است هر چه نیروهای دیگر، بیشتر از فاشیستهای اوریژینال تقلید کنند، این امر به سود نسخههای اصلی تمام میشود. همانگونه که نیروهای سرکوب حکومتی چون دستشان به مهاجم خارجی نمیرسد به جان ستمدیدهترین بخش جامعه افتادهاند، بخشی از جامعه نیز چون زورش به نیروی سرکوب حکومت نمیرسد و از آن وحشت دارد، در جنایت و تعرض علیه یک اقلیت چند میلیونی سهیم شده است. این نیروی فاشیستی، در نهایت وفاداری خود را به همان طرفداران حمله اسرائیل نشان خواهد داد. حکام جمهوری اسلامی نباید از پیدا کردن همدست در رویکرد فاشیستی خود خوشحال شوند. به موقع خواهند فهمید که فاشیسم ایرانی به سود چه کسانی تمام خواهد شد.
به نظر میرسد یورش علیه شهروندان دارای اصلیت افغان، یک هدف دیگر را نیز دنبال میکند. با این که حکومت جمهوری اسلامی نزدیک به پنج دهه است که زیر فشار و اکنون آماج مستقیم تعرض نظامی غرب است، نیروهای قابل توجهی در درون جمهوری اسلامی هنوز به آشتی با غرب امید دارند. آنها میخواهند با اخراج دستهجمعی میلیونها انسان، به اروپا این پیام را بدهند که جمهوری اسلامی، حاضر است به عنوان دربان اروپا انجام وظیفه کند و جمعیتی بزرگ را که همیشه حکم مهاجران بالقوه به سمت اروپا را دارد، از مرزهای اروپا هر چه دورتر کند. این خوشخدمتی چندشآور، شاید هم با این هدف صحنهآرایی شده که اروپا قدر یک دولت به اصطلاح مقتدر در ایران را بداند و از فعال کردن مکانیسم ماشه در پرونده اتمی ایران منصرف شود. این حساب حکومت ایران نیز اشتباه از کار در خواهد آمد. برای دولتهایی که در فعال کردن مکانیسم ماشه تصمیم خواهند گرفت، یعنی انگلیس و فرانسه و آلمان، این که چه مشکلاتی دامن کشورهای مسیر بالکان را بگیرد، اهمیت زیادی ندارد. آلمان مرزهای خود با همسایگانش را که همگی اروپاییاند، کنترل میکند. فرانسه از آلمان هم به منشأ حرکت بعدی مهاجرین به سمت اروپا، دورتر است. انگلیس حتی کمتر از فرانسه و آلمان وابسته به دربانهای بی جیره و مواجب در غرب آسیاست. در این شرایط، اگر آمریکا بخواهد، انگلیس و فرانسه و آلمان لحظه ای در استفاده از مکانیسم واژه درنگ نخواهند کرد، زیرا برایشان هزینهای ندارد، اما این فایده را دارد که میتوانند در ازای این خوشخدمتی، هم آمریکا را به ادامه حضور در صحنه جنگ با روسیه ترغیب کنند و هم از آمریکا امتیازهای گمرکی بگیرند.
هرطور که حساب کنیم، جمهوری اسلامی از یورش به شهروندان دارای اصلیت افغانی به اهدافی که در نظر دارد، نخواهد رسید و با این تعرض، تنها بیآبروتر خواهد شد. برای این که این تعرض پایان یابد، بسیج گسترده افکار عمومی و ابراز مخالفت بخش هرچه بزرگتری از جامعه ایران، ضرورت مبرم دارد.
2 پاسخ
در برخورد با موضوع مهاجرین افغانستانی نباید احساسی یا شعاری برخورد کرد.
باندهای حکومتی در پی بهره برداری و استفاده از حضور این حجم از مهاجرین افغانستانی بودند.
اما این حجم ورودی که نزدیک به ده میلیون شده است
و با رشد بالای زاد ولدی در این مهاجرین
وحشتی در مردمان داخل کشور ایجاد کرده است مردم داخل نگرانیشان را چنین بروز می دهند و داده اند:این مهاجرین با روش درست و برنامه ریزی شده بسمت جذب در جامعه ایرانی نمی روند، آنها با هویت خودشان که غیر ایرانیست عمل می کنند چه بسا در آینده در بازی های منطقه بگونه ای ضد ایرانی عمل کنند و کشور را بسمت فروپاشی ببرند
از شعر مهاجران “برتولت برشت”:
“ما خود ناله هایی هستیم که اسرار تبهکاری ها را به این سوی مرز آورده ایم.
هر یک از ما ننگی را آشکار میکند که امروز وطن ما را آلوده کرده است”……
-رادان جنایتکار،فرمانده کل انتظامی رژیم اسلامی:افاغنه «مهمان ما نیستند،زیرا قانون کشور را زیر پا گذاشته» و باید دستگیر و اخراج شوند.
-روزنامه «ج.ا» با انتشار سرمقالهای مهاجران افغانستانی را متهم به «بلعیدن آب،برق،نان و کالاهای اساسی» کرد.
-نادر یاراحمدی، رئیس مرکز امور اتباع، مهاجرین خارجی:دانشآموزان فاقد ولی…پس از پایان امتحانات،تا ۱۵ تیر فرصت دارند تا کشور را ترک کنند.
-در رسانه های حکومتی،مهاجرین افغان با برچسبهایی چون «غیرمجاز»،«مجرم»،یا «تهدید امنیتی»،«جاسوس» مواجهند.
کارگران،فرهنگیان شریف در حمایت از مهاجران افغان بویژه دانش آموزان،موضعی قاطع اتخاذ، یادآوری کرده اند که حافظ مرزهای انسانیت و آزادی و برابری انسانها هستند.
حکومت طالبان قانونا آموزش دختران بالاتر از کلاس ششم را ممنوع کرده است.