شنبه ۹ فروردین ۱۴۰۴

شنبه ۹ فروردین ۱۴۰۴

گفتگو با هایدی رایشینک نامزد صدر حزب چپ آلمان درباره انتخابات پارلمان و هدف نهایی او، سوسیالیسم – برگردان: بابک احمدی

هایدی رایشینک Heidi Reichinnek: «شاید من از مرتس نمی‌ترسم، چون اهل شرق هستم»

هایدی رایشینک در مجلس حزب دموکرات مسیحی آلمان (CDU) به رهبری فریدریش مرتس را متهم کرد که با AfD «همدست» شده است، زیرا برای پیشبرد برنامه‌های مهاجرتی خود از آرای این حزب راست افراطی نیز بهره برده بود. ویدیویی که سخنرانی خشمگینانه وی را در مجلس نشان می‌دهد، بیش از ۳۰ میلیون بار در شبکه‌های اجتماعی دیده شده است…

روزنامه برلینر تسایتونگ– سخنرانی خشمگینانه او باعث شد که در شبکه‌های اجتماعی به شهرت برسد.

پس از این مصاحبه، هنگامی که هایدی رایشینک راه می افتد تا سر موقع به محلی برسد که باید یک ویدیوی تبلیغاتی انتخاباتی ضبط کند، با طرفدارانش روبه‌رو می‌شود. ابتدا، یک دختر ۲۴ ساله که به‌وضوح هیجان‌زده است، درخواست یک عکس مشترک می‌کند. او نامزد صدر حزب چپ را در میز کناری یک رستوران اسپانیایی در برلین-گزوندبرونن، از ویدیوهای تیک‌تاکی که رایشینک را به یک ستاره سیاسی تبدیل کرده‌اند، شناخته است.

همه هایدی را می شناسند حتی بیرون در خیابان نیز مورد توجه قرار می‌گیرد. یک زن جوان با روسری و کالسکه کودک از او خواهش می‌کند که با او سلفی بگیرد و می‌گوید: «من همه ویدیوهای شما را می‌بینم!» همراهان رایشینک در صف‌های طولانی در غرفه‌های اطلاع‌رسانی و دستان لرزانی که گوشی‌های هوشمند را به سوی او دراز می‌کنند، صحبت می‌کنند. آن‌ها کمی از این حجم از اشتیاق و شهرت رهبرشان غافلگیر شده‌اند. این هفته، ستاره جدید حزب چپ در اینستاگرام دنبال‌کنندگان بیشتری نسبت به زارا واگن‌کنشت دارد.

هایدی رایشینک به چهره‌ای نمادین در اعتراضات علیه حزب آلترناتیو برای آلمانAfD و حزب دموکرات مسیحی آلمان CDU تبدیل شده است. این نماینده ۳۶ ساله در بوندستاگ [پارلمان آلمان]، حزب دموکرات مسیحی آلمان (سی دی یو) را متهم کرد که با AfD «همدست» شده است، زیرا برای پیشبرد برنامه‌های مهاجرتی خود از آرای این حزب راست افراطی نیز بهره برده بود. ویدیویی که سخنرانی خشمگینانه هایدی رایشینک را در مجلس نشان می‌دهد، بیش از ۳۰ میلیون بار در شبکه‌های اجتماعی دیده شده و صدها هزار لایک دریافت کرده است.

رایشینک در گفت‌وگو با روزنامه برلینر تسایتونگ درباره زادگاهش در آلمان شرقی، دیدگاهش درباره سوسیالیسم و نظرش درباره فریدریش مرتس صحبت کرد.

رایشینک، شما یک‌بار گفته‌اید که با دلی پر از خشم، سیاست می‌کنید. چه چیزی شما را این‌قدر خشمگین می‌کند؟

خشم من از این ناشی می‌شود که دهه‌هاست دولت رفاه تخریب و تضعیف شده است، شکاف بین فقر و ثروت هر روز بیشتر می‌شود، و ما سرمایه‌گذاری بسیار کمی در آموزش، حفاظت از آب‌وهوا و سیستم بهداشت داریم. من در حوزه حمایت از جوانان کار کرده‌ام و هر روز شاهد بودم که چگونه کودکان و خانواده‌ها توسط این سیستم رها می‌شوند. کودکانی فوق‌العاده که تنها به این دلیل شکست می‌خورند که خانواده‌هایشان پول کافی ندارند. همچنین با پناهجویان خردسالِ بدون همراه کار کرده‌ام، و رفتار با آن‌ها واقعاً غیرقابل‌تصور است. دلایل زیادی برای خشمگین شدن وجود دارد.

شما با یک سخنرانی در بوندستاگ سروصدای زیادی به پا کردید و در آن، فریدریش مرتس و حزب CDU را به‌شدت مورد انتقاد قرار دادید، زیرا برای تصویب یک درخواست، رأی AfD را نیز پذیرفتند. وقتی به پشت تریبون رفتید، چقدر خشمگین بودید؟

من هم خشمگین بودم و هم ناامید. این نمی‌توانست واقعاً جدی باشد! البته ما به‌عنوان حزب چپ به حزب دموکرات مسیحی آلمان CDU خیلی نزدیک نیستیم، و این اشکالی هم ندارد. اما اینکه حزب تحت رهبری فریدریش مرتس و کارستن لینمان Carsten Linnemann واقعاً چنین مرزی را بشکند و آن هم به‌صورت کاملاً آگاهانه، برایم غیرقابل‌درک بود.

در سخنرانی خود گفتید که مرتس با AfD تبانی کرده است. چرا چنین فکری می‌کنید؟

حزب CDU درخواست خود را با این آگاهی ارائه کرد که برای کسب اکثریت به رأی AfD نیاز دارد. این درخواستی بود که می‌توانست مستقیماً از سوی AfD نوشته شده باشد و برای دیگر احزاب کاملاً غیرقابل‌قبول بود. CDU می‌دانست که AfD به آن رأی خواهد داد، مرتس می‌دانست که چه اتفاقی خواهد افتاد. از نظر من، این یعنی تبانی.

در بوندستاگ گفتید: “CDU حتی حاضر نیست با ما صحبت کند، اما با آن‌ها (AfD) آبجو می‌نوشد.” درحالی‌که گفته می‌شود فریدریش مرتس حتی به سیاستمداران AfD سلام هم نمی‌کند.

این جمله خطاب به حزب دموکرات مسیحی آلمان CDU  بود. من مرتس را آن‌قدر خوب نمی‌شناسم که بدانم با چه کسی آبجو می‌نوشد. اما در بوندستاگ می‌بینم که برخی از اعضای حزب با سیاستمداران AfD خیلی خوب کنار می‌آیند – به نظر من، بیش از حد خوب.

در سطح محلی، احزاب دیگر هم گاهی مانند AfD رأی داده‌اند.

اینکه آرای یکسان داده شود، اتفاق می‌افتد و نمی‌توان جلوی آن را گرفت. اینکه بگوییم “ما رأی خود را تغییر می‌دهیم، چون AfD هم مثل ما رأی خواهد داد”، بی‌معنی است. تفاوت در اینجاست که مرتس رهبر حزب دموکرات مسیحی آلمان CDU یک طرح قانونی را تنها با کمک رأی‌های AfD پیش برد – آن هم در سطح فدرال. برای اولین بار. این یک موضوع کاملاً متفاوت است.

برای بسیاری از مردم در آلمان، مسئله مهاجرت یکی از مهم‌ترین موضوعات است، درست است؟

من چنین چیزی را تجربه نمی‌کنم. و من واقعاً با افراد زیادی صحبت می‌کنم. موضوعاتی که مردم مطرح می‌کنند، افزایش اجاره‌بها، قیمت مواد غذایی، حقوق بازنشستگی و وضعیت خانواده‌هاست. حزب دموکرات مسیحی آلمان CDU که خود را حزب حامی خانواده می‌داند، آیا نباید به این مسائل می‌پرداخت؟ اما در عوض، این حزبِ به‌ظاهر خانواد‌ه‌دوست می‌خواهد قانون پیوستن اعضای خانواده مهاجران را لغو کند، یعنی کودکان و نوجوانان را از آمدن به نزد والدینشان در مناطق جنگی باز دارد.

آیا سخنرانی خشمگینانه خود در بوندستاگ را به‌صورت بداهه ایراد کردید؟

چند نکته را یادداشت کرده بودم—برگه هنوز در دفترم است، ولی دیگر نمی‌توانم خط خودم را بخوانم. وقتی نوبت من شد، اعضای فراکسیون راست افراطی AfD از قبل شروع به سروصدا و تمسخر کرده بودند. بعد هم که در آنجا ایستادم، آقایان حزب دموکرات مسیحی آلمان CDU با لبخندهای تمسخرآمیز به من نگاه می‌کردند، انگار که می‌گفتند: «بگذار این چپ‌گرای هیجانی هرچه می‌خواهد بگوید.» این اتفاق اغلب زمانی می‌افتد که زنان صحبت می‌کنند. با خودم گفتم: شما واقعاً متوجه نیستید، لعنتی، اصلاً درک نمی‌کنید که همین حالا چه فاجعه‌ای رقم زده‌اید.

گفته می‌شود که سخنرانی شما بیش از ۳۰ میلیون بار در شبکه‌های اجتماعی دیده شده و حالا در اینستاگرام بیشتر از زارا واگن‌کنشت دنبال‌کننده دارید. آیا نباید از فریدریش مرتس تشکر کنید؟

نه، به هیچ وجه. من واقعاً ترجیح می‌دادم که مجبور نباشم این سخنرانی را ایراد کنم. اما توانستم به ناامیدی‌ای که بسیاری از مردم احساس می‌کردند، یک صدا بدهم. خیلی‌ها بعداً به من گفتند که این حرف‌ها را به نیابت از آنان زده‌ام.

در سخنرانی خود از مردم خواستید که مقاومت کنند و ایستادگی نشان دهند. منظورتان چه بود؟

وقتی در پارلمان به دموکراسی، دولت رفاه و قانون اساسی ما حمله می‌شود، من به مردم می‌گویم که باید به مقابله برخیزند. نه فقط در پارلمان، بلکه در خارج از آن هم. با برگزاری تظاهرات عظیم، مثل آنچه آخر هفته رخ داد، با بازنگری در تصمیمات انتخاباتی خود، و حتی با نوشتن نامه به نمایندگانشان و گفتن این که: «هی! لعنتی، در بوندستاگ چه خبر بود؟!»

برای شما “به مقابله برخاستن” یعنی چه؟

بله، البته. آقایان حزب FDP و CDU این‌طور تفسیر کردند که من ترجیح می‌دهم بلافاصله باریکاد (مانع) بسازم. اما این یک اصطلاح زبانی است، برای من یعنی اینکه باید به‌وضوح نشان دهیم که نمی‌خواهیم با این وضعیت موافقت کنیم، نمی‌خواهیم این را بپذیریم، چون به شدت نگران دموکراسی هستیم.

در روزهای گذشته، حملاتی به دفاتر حزب CDU صورت گرفت و تهدید به قتل علیه یکی از کارکنان CDU نیز اعلام شد. نظر شما چیست؟

البته که این‌ها باید محکوم شوند! همان‌طور که محکوم می‌کنم وقتی بیورن هوکه عضو رهبری حزب راست افراطی دو نماینده FDP که به طرح نه گفته‌اند را در صفحه اینستاگرام خود نام برد و گفت: «این‌ها پدرخوانده‌های کشته‌شدگان دیوار آتش‌اند». خشونت هیچ‌گاه نباید وسیله‌ای برای سیاست باشد. همان‌طور که روزا لوکزامبورگ نیز چنین اعتقادی داشت، من هم همین‌طور می‌بینم. متأسفانه این‌طور حملات به ما هم مرتباً اتفاق می‌افتد، هم‌تیمی‌هایمان در غرفه‌های اطلاع‌رسانی یا هنگام نصب پوسترها مورد حمله قرار می‌گیرند.

شما حزب AfD را «کاملاً فاشیستی» نامیده‌اید. از نظر شما فاشیسم از کجا شروع می‌شود؟

در چیزی که حزب AfD انجام می‌دهد. آن‌ها می‌خواهند دموکراسی را تضعیف کنند و به قانون اساسی پایبند نیستند. در قانون اساسی آمده است که «کرامت انسان خدشه‌ناپذیر است». AfD مردم را کنار می‌زند و آن‌ها را انسان‌زدایی می‌کند. مردم با پیشینه مهاجرت، افراد دگرباش جنسی، دریافت‌کنندگان کمک‌های اجتماعی – دائماً یک «ما علیه آن‌ها» ایجاد می‌شود. حزب AfD می‌خواهد دولت رفاه را تضعیف کند. اگر روزی به قدرت برسند، خیلی سریع دموکراسی ما را نابود می‌کنند – من از این بابت کاملاً مطمئنم. برای من، این یک حزب به‌شدت خطرناک است. آن‌ها فضایی ایجاد می‌کنند که در آن حملات به مردم افزایش می‌یابد. در سال گذشته، ما شاهد ۱۷ درصد افزایش در جرائم راست‌گرای افراطی بودیم.

بسیاری از افرادی که پس از رأی‌گیری در بوندستاگ در تظاهرات حضور داشتند، روی پلاکاردهایی از «۱۹۳۳ جدید» هشدار دادند. آیا شما هم چنین دیدگاهی دارید؟

دقیقا همان‌طور که در آن زمان شروع شد، امروز هم احزاب بورژوایی با افراطیون همکاری می‌کنند، چون فکر می‌کنند می‌توانند آن‌ها را کنترل کنند. و هنوز کسانی از آن زمان هستند که شاهد بودند و می‌گویند که دقیقاً این‌گونه آغاز شد. بنابراین باید به آن‌ها گاهی گوش دهیم. تا زمانی که هنوز زنده اند می‌توانند این را به ما گوشزد کنند.

فریدریش مرتس گفته است که زمانی که پرچم‌های اسرائیل سوزانده شدند، آرزو می‌کرده که در آلمان «قیام افراد شایسته» رخ دهد. آیا شما توانستید او را درک کنید؟

برایم جالب است که فریدریش مرتس می‌خواهد از اعمال خود فرار کند. من برای بسیاری از مسائل آرزوی قیام دارم. مثلاً برای قتل‌های فمینیستی. درست بعد از کشته شدن دو زن در شهر اشافنبورگ Aschaffenburg، در تورینگن نیز دو زن کشته شدند. اما من همچنین خواستار مقابله قاطع با افرادی هستم که پرچم‌های اسرائیل را می‌سوزانند. در مورد آنتی‌سمیتیزم باید بالاخره به‌طور جدی درباره پیشگیری صحبت کنیم. من می‌خواهم که هر دانش‌آموزی، یک‌بار از یک اردوگاه کار اجباری بازدید کند.

شما خود را سوسیالیست می‌نامید. برای شما سوسیالیسم چیست؟

یک جامعه‌ای که به اکثریت توجه دارد، جایی که هر فرد آنچه که نیاز دارد را دریافت می‌کند و آنچه که می‌تواند انجام دهد را ارائه می‌دهد. به‌طور ساده گفته شده. من نمی‌خواهم که یک گروه کوچک همیشه پول بیشتری به دست آورد و مردم را استثمار کند، با پرداخت دستمزدهای پایین، با افزایش اجاره‌بها، بلکه می‌خواهم که برای همه امکانی وجود داشته باشد تا در جامعه به‌طور آزادانه رشد کنند، آزاد از مشکلات و نگرانی‌های مالی.

پس شما طرفدار یک اقتصاد بازار اجتماعی هستید؟

خب، اقتصاد بازار اجتماعی در حال حاضر خیلی خوب عمل نمی‌کند، وگرنه ما الان در چنین وضعیتی نبودیم. ما متوجه می‌شویم که از زمانی که دیوار برلین فرو ریخته، سرمایه‌داری به شدت رشد پیدا کرده و مردم این را احساس می‌کنند. باید هرچه سریعتر کاری انجام شود. هدف نهایی سوسیالیسم دموکراتیک است. برای رسیدن به این هدف باید مسئله توزیع را مطرح کرد.

چرا حزب چپ (Die Linke) تنها پنج درصد آرا را کسب کرده است، با اینکه بسیاری از مردم خواهان توزیع مجدد ثروت هستند؟

در سال‌های گذشته ما کار راحتی برای جلب توجه مردم نداشتیم. ما سال‌هاست که اعتماد را از دست داده‌ بودیم، به ویژه در شرق آلمان. و مدت طولانی خودمان را درگیر مسائل داخلی کرده‌ایم و خیلی زیاد با هم دعوا کرده‌ایم – خوشبختانه این اکنون تمام شده است.

شما خودتان در زاکسن-آنهالت بزرگ شده‌اید، اما در اوایل ۲۰ سالگی به غرب رفتید، همانطور که بسیاری از زنان جوان چنین کردند. آیا می‌خواستید شرق ترک کنید؟

نه، اصلاً. من خیلی علاقه‌مند به دوره کارشناسی ارشد در مطالعات خاورمیانه بودم که در دانشگاه ماربورگ ارائه می‌شد. بعد از آن یک خانه جدید در اسنابروک پیدا کردم. آنجا خوشحال هستم، چون حالا دوستانم، شغلم که در هر زمانی می‌توانم به آن بازگردم و حزبی که عضو آن هستم را دارم. اما این یک تصمیم علیه شرق نبود. من اغلب به خانواده‌ام در زاکسن-آنهالت سر می‌زنم و این را خیلی دوست دارم.

چه طور شد که به عنوان یک زن جوان شرق آلمان به غرب آن رفتید؟

برای من قابل توجه بود که چقدر نقش زن در غرب متفاوت است. این برایم واقعاً عجیب بود، چون اصلاً متوجه نبودم که چقدر در غرب تا امروز این مفهوم وجود دارد: یک نفر نان‌آور اصلی است، که معمولاً مرد است، و زن یا اگر درآمدی داشته باشد، کمکی است، یا در خانه می‌ماند و به بچه‌ها رسیدگی می‌کند. این تقسیم‌بندی کلاسیک نقش‌ها را نه از خانواده‌ام و نه از محیط خودم می‌شناختم. والدین من هر دو در شیفت کاری کار می‌کردند و کارهای خانه و مراقبت از بچه‌ها را با هم تقسیم می‌کردند. DDR (جمهوری دموکراتیک آلمان) قطعاً یک آرمان‌شهری فمینیستی نبود، اما در شرق یک درک اساسی متفاوت و اعتماد به نفس متفاوتی در زنان وجود داشت.

آیا شما هم این اعتماد به نفس را دارید؟

من واقعاً از این که در زاکسن-آنهالت بزرگ شدم، سپاسگزارم. چه کسی می‌داند اگر جای دیگری بزرگ می‌شدم، چه می‌شد. شاید این ارتباطی با اجتماعی‌شدن من در شرق داشته باشد که من این‌قدر عصبانی هستم و از فردریش مرتس نمی‌ترسم.

شما یک سال قبل از سقوط دیوار برلین متولد شدید، آیا در دوران کودکی خود بیکاری گسترده پس از وحدت را تجربه کردید؟

والدین من هر دو شغل‌های خود را نگه داشتند، آن‌ها در کارخانه شیمیایی بونا کار می‌کردند. و من فقط وقتی که نوجوان شدم متوجه شدم که چه تعداد از مردم در روستای ما شغل‌های خود را از دست داده‌اند و این چه تاثیری روی آن‌ها داشت. ناگهان این احساس که دیگر به من نیاز نیست. هر چیزی که من انجام داده‌ام به شدت بی‌ارزش شده است. هیچ‌کس از من حمایت نمی‌کند، هیچ‌کس به من فرصت نمی‌دهد.

آیا شما هم این ناامیدی نسبت به دموکراسی در شرق آلمان را درک می‌کنید؟

بله، من واقعاً درک می‌کنم. الان نیاز به یک تلاش بزرگ داریم تا دوباره به این افراد نزدیک شویم. امروز من از خودم می‌پرسم: چگونه می‌توانیم این افراد را دوباره همراه کنیم و نشان دهیم که این دموکراسی برای آن‌ها هم است. به مردم شرق آلمان خیلی وعده داده شد. اینکه AfD در شرق آلمان به خصوص قوی است، به این دلیل نیست که همه مردم آنجا نژادپرست هستند یا دموکراسی را نفهمیده‌اند. این کاملاً بی‌معنی است، این تحقیرهایی که در صحبت‌های مربوط به شرق گاهی به گوش می‌رسد. دلیل آن این است که مردم دیگر احساس نمی‌کنند که دولت به آن‌ها اهمیت می‌دهد. بهترین برنامه در برابر AfD یک سیاست اجتماعی خوب است. حداقل دستمزد برای مقاومت در برابر فقر، دستمزدهای مناسب طبق توافق‌های جمعی، راه اندازی بیمارستان‌هایی که به دنبال سود نیستند.

آیا شما به عنوان یک زن از شرق آلمان تحقیر را تجربه کرده‌اید؟

وقتی ۱۳ ساله بودم و به بایرن رفتم، در شهر دوقلوی‌مان، به ما این‌طور خوش‌آمد گفتند: “این اوس‌های لعنتی اینجا هستند.” تا آن زمان من قبلاً هرگز در غرب نبودم و به یک‌باره از خودم پرسیدم: آیا من آدم بدی هستم؟

آیا شما مسیحی هستید؟

من غسل تعمید کرده‌ام. و سه سال پیش از کلیسا خارج شدم.

چرا؟

هرگز واقعاً به آن ایمان نداشتم، اما از جامعه آن خوشم می‌آمد و هنوز هم آن را خیلی می‌پسندم، اما بیشتر به عنوان یک آتئیست یا اگنوستیک به آن نگاه می‌کنم.

یک سال پیش، حزب چپ دچار انشعاب شد و BSW تشکیل شد. در پارلمان، هم‌حزبی‌های سابق شما [گروه زارا واگن کنشت] مانند حزب دمکرات مسیحی و AfD رأی دادند. این برای شما چگونه بود؟

خب، در آن زمان دیدیم که جدایی از نظر همه طرف‌ها تصمیم درستی بود. در حزب چپ، از آن زمان همه یکپارچه به پیش می‌رویم، با یک صدا صحبت می‌کنیم و بر موضوعات اصلی خود متمرکز شده‌ایم. اینکه BSW با CDU ائتلاف کرد و در رأی‌گیری‌ها در مسائل پناهندگی تقریباً با اکثریت همراه با AfD، CDU و FDP رأی داد، نشان‌دهنده این است که چقدر از ارزش‌های چپ ما دور شده‌اند.

شما در پارلمان کنار هم نشسته‌اید، این چگونه است؟

من به همه سلام می‌کنم، آن‌ها هم جواب می‌دهند. من در بسیاری از موارد واقعاً از سخنان یا رفتارهای رأی‌دهی آن‌ها ناامید شدم. اما آن‌ها دشمن من نیستند، الان این یک رقابت سیاسی است مانند دیگر احزاب.

شما از سبزها و حزب سوسیال دمکرات SPD خواسته‌اید که بعد از انتخابات با CDU ائتلاف نکنند. آیا این به شرایطی مشابه با اتریش نمی‌انجامد، جایی که دیگر نمی‌توان دولت میانه‌ای تشکیل داد؟

من گفته‌ام که نه با CDU تحت رهبری فریدریش مرتس. در این حزب واقعاً افراد عالی‌ای وجود دارند، چرا نمی‌توان یکی از آن‌ها را مسئول کرد؟

چه کسی را در حزب دمکرات مسیحی CDU خوب می‌دانید؟

حزب دمکرات مسیحی هنوز هم چندین چهره واقعاً مسیحی-دموکراتیک دارد. اما فکر نمی‌کنم که آن‌ها خوشحال شوند اگر من دقیقاً نام یکی از آن‌ها را ببرم. اما جدی: اگر حزب دمکرات مسیحی تبدیل به نیروی اصلی شود، وظیفه‌اش است که سازش‌هایی انجام دهد. مرتس نشان داده که قادر به این کار نیست و بارها به وعده‌هایش عمل نکرده است. بنابراین، توصیه من به CDU این است که کسی دیگر را پیدا کنند.

منبع: برلینر تسایتونگ

هایدی رایشینک، متولد ۱۹۸۸ در مرزبرگ، در زاکسن-آنهالت بزرگ شد. او تحصیلات خود را در رشته مطالعات خاورمیانه و علوم سیاسی در دانشگاه مارتین لوتر هاله-ویتنبربگ آغاز کرد و سپس در ماربورگ در رشته مطالعات خاورمیانه و شمال آفریقا ادامه داد. از سال ۲۰۱۵ عضو حزب چپ (Die Linke) است. از این دوره‌ی قانون‌گذاری در بوندستاگ خدمت می‌کند و در کمپین انتخابات فدرال، او به عنوان کاندیدای ارشد حزب خود به همراه یان فان آکن این حزب را رهبری می کند. همچنین او هم‌اکنون رئیس مشترک گروه حزب چپ در پارلمان است.

برچسب ها

با توجه به کمبود نیروهای ذخیره در اوکراین، ناتو اکنون باید تصمیم بگیرد: یا به‌طور علنی در این جنگ مداخله کند، که به‌معنای آغاز رسمی جنگ جهانی سوم خواهد بود، یا برای پایان سیاسی این جنگ تلاش کند. به نظر می‌رسد که دولت ایالات متحده گزینه‌ی دوم را انتخاب کرده است – نه از روی تمایل به صلح، بلکه برای کسب بیشترین منفعت ممکن در این شرایط

اين نوشته را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذاريد

متاسفانه برخی از کاربران محترم به جای ابراز نظر در مورد مطالب منتشره، اقدام به نوشتن کامنت های بسيار طولانی و مقالات جداگانه در پای مطالب ديگران می کنند و اين امکان را در اختيار تشريح و ترويج نطرات حزبی و سازمانی خود کرده اند. ما نه قادر هستيم اين نظرات و مقالات طولانی را بررسی کنيم و نه با چنين روش نظرنويسی موافقيم. اخبار روز امکان انتشار مقالات را در بخش های مختلف خود باز نگاه داشته است و چنين مقالاتی چنان کاربران مايل باشند می توانند در اين قسمت ها منتشر شوند. کامنت هایی که طول آن ها از شش خط در صفحه ی نمايش اخبار روز بيشتر شود، از اين پس منتشر نخواهد شد. تقسيم يک مقاله و ارسال آن در چند کامنت جداگانه هم منتشر نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *