غلبه محور گرگ های خاکستری ترکیه ـ آمریکا و اسرائیل بر محور توهم عمق راهبردی سید علی خامنه ای
أوضاع بحران کنونی سوریه و تنگ شدن حلقه محاصره نظام ارتجاعی ـ تهاجمی سید علی خامنه ای،داده های جدیدی را در نزد عامه مردم منطقه خاورمیانه، در توازن قدرتهای بین المللی و فعالین سیاسی کشورمان گشود. چنانکه پیش از این در مقاله ای با عنوان« محاسبات ماجراجویان درآرزوی جنگ مستقیم ایران ـ اسرائیل ـ آمریکا به تاریخ ۴ نوامبر ۲۰۲۴ متنشره در سایت های اخبار روز و عصر نو نوشتم: در پی آمد جنگ اسرائیل ـ غزه و کشیده شدن پای جمهوری اسلامی به درگیری ضد منافع ملی، موافقان و مخالفان درونی و برونی نظام هر یک از زاویه نگاه خود به طور مبسوط قلم زدند. اما به باور نگارنده، این درگیری خود نتیجه یک جنگ فرسایشی است که حداقل از ۴۴ سال پیش با پیدایش جمهوری اسلامی از یک سو،ونظام اسرائیل از سوی دیگرآغاز شد و هر دو طرف در نطفه خود حامل ایدئولوژی دینی هستند». با بمباران ویرانگر اسرائیل در غزه و سپس در جنوب لبنان و اینک فروپاشی رژیم استبدادی و مافیایی خاندان اسد در سوریه، و احتمال حمله ائتلاف ناتو به یمن،ما شاهد فروپاشی خطوط مقدم نیابتی سید علی خامنه ای در مقابل اسرائیل هستیم. مسببین قربانیان جنگ ها و به ویژه در یکسال اخیر از یک سو سیاست ماجراجویانه و مخرب منافع ملی توسط سید علی خامنه ای است،و از سوی دیگر سیاست فرار به جلوی بنیامین نتانیاهو با کمک ائتلاف نیروهای «مدافع منافع غرب» در راستای منزوی و سپس تغییر رژیم ایران، و همچنین شکست دادن سیاست های بلند پروازانه ولادمیر پوتین« شریک فرصت طلب، نامطمئن و ناپایدار ایران» روسیه است.
اما چگونه یک نظام استبدادی بعد از ۵۱ سال حکومت به یکباره فروریخت. صحنه های انثلاب ۱۳۵۷ در ایران را تجسم کنیم که «ثبات»استبداد پهلوی در جزیره متلاطم خاورمیانه در بازه یکساله فروریخت. و نیروهای جانشین به سرکردگی خمینی با توسل به حیله و تزویر از روزهای خوب بعد از انقلاب با حضور همه نیروها،حتی کمونیست ها سخن می راندند. در کشاکش نبرد سیاسی ـ اجتماعی ـطبقاتی جریانی از «چپ انحرافی» هم خط «ضد امپریالیستی امام» را ابداع کرد و گروهی دیگر «خط شکوفایی جمهوری اسلامی»را!! چقدر عجیب و قریب است با مشاهده نیروهای مسلط در دمشق؟
هرگز نمی توان با فساد و اختلاس که زاینده اختناق و سرکوب است بر اکثریت مردم تنگ دست حکومت کرد. ذکر بخشهایی از مطالعه “فرانچسکا دو شاتل” از دانشگاه رادبود هلند با عنوان “سالها مدیریت ناپایدار” درسال ۲۰۱۴، نحوه مدیریت بخش کشاورزی سوریه را بیان میکند و درک خوبی از شرایط میدهد. او مینویسد: “فقدان شفافیت، فساد و فقدان دادههای قابل اعتماد منجر به عدم پاسخگویی میشود. سیاستهای بلندپروازانه روی کاغذ تدوین میشوند، اما هرگز اجرا نمیشوند. کمیتههای ویژهای برای “مطالعه” جنبههای مختلف نوسازی تشکیل میشوند، اما گزارشهای نهایی هرگز تولید نمیشوند. مطالعات انجام میشوند، اما هرگز پیگیری نمیشوند. قوانین صادر میشوند، اما به طور متناقض اجرا میشوند. سپس به این معضلات خودساخته، فاجعه خشکسالی در فاصله سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰ نیز افزوده شد”. او در ادامه مینویسد: “در فاصله سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۰۸ میلادی این خشکسالی به اوج خود رسید و بدترین خشکسالی منطقهای در چهار دهه اخیر و رکوردشکن محسوب میشد. با این وجود، از دید این محقق به دلیل میراث طولانی سوء مدیریت در سوریه آن بحران تشدید شد.
فساد در ارتش و نیروهای مسلح سوریه.پیش از جنگ داخلی در سوریه در اواسط دهه ۲۰۰۰ میلادی فوق العاده است. بودجه ارتش سوریه عمدتاً از طریق وزارت دفاع تامین میشد، اما این بودجه فساد و رفیقبازی را که تا سالهای بعد از آن نیز ادامه یافت پنهان میکرد. آن وزارتخانه علاوه بر پرداخت حقوق، سربازان، جانبازان و خانوادههای “شهدا” (اصطلاح دولت سوریه برای سربازان کشته شده) از طریق تعدادی از شرکتها و مؤسسات غیرشفاف که مالک آن بود مزایایی ارائه میکرد. همپوشانی قابل توجهی بین عملکرد این مؤسسات وجود داشت که ردیابی هزینههای آن را دشوارتر میکرد. مؤسسه نظامی ـ اجتماعی کالاهای مصرفی را با قیمتهای مقرون به صرفه برای ارتش تولید کرده و میفروخت. همچنین، مسکن را مدیریت میکرد و وامهای خودرو با امتیاز ارائه میکرد. مسکن نیز از طریق موسسه مسکن نظامی و مواد غذایی و دارو از طریق اداره پروژههای تولیدی ارائه میشد. تاسیسات و تجهیزات دفاعی ونظامی مانند یونیفرم و چادر و همچنین محصولات غیرنظامی مانند پمپ آب و کنتور برق را تولید و عرضه میکرد. انجمن جانبازان و قربانیان جنگ مزایای گستردهای از کمکهای مالی به مراقبتهای بهداشتی و مسکن ارائه میداد.
شبکههای تجاری در سوریه به مثابه ابزارهایی بودند که اسد در اختیار داشت. نخست شبکههای بودند که زیرمجموعه اسد محسوب میشدند و او را از ابهامات ذاتی شراکت مبتنی بر رابطه رفاقتی با نخبگان تجاری رهایی میبخشیدند. به دنبال تجربه تلخ اسد با “رامی مخلوف” پسر داییاش که در برابر واگذاری داراییها به شخص او مقاومت میکرد، شرکتهایی که در راس شبکه قرار داشتند تضمین دسترسی قابل پیش بینی بیشتری به سود شرکت ارائه میدادند. اولین ویدئوی منتشر شده از مخلوف بیسابقه بود. او در آن ویدئو از شعارهای مذهبی استفاده می کرد. مخلوف در طول آن ویدئو به ضرب المثلها و آموزههای دینی اشاره می کرد تا خود را فردی با اخلاق معرفی کند که با آرامش و با توسل مستقیم به اسد با بیعدالتی برخورد میکند. مخلوف همچنین تاکید کرد که پولی که به دولت پس میدهد باید به دست فقرای سوریه برود. او فساد مقامهای حکومتی سوریه را عامل اصلی مشکلات آن کشور دانست. مخلوف در تلاش برای فاصله گرفتن از مقامهای فاسد حکومتی و پاک کردن وجهه و اعتبار خود نزد جامعه سوریه، تصریح کرد که “سیریاتل” شرکت خصوصی ارتباطات راه دور در کشور سوریه تحت مالکیت مخلوف سالانه میلیاردها مالیات و درآمد به دولت سوریه میپردازد.او در ادامه توضیح می دهد که بخش اصلی سهام آن شرکت متعلق به سازمان “راماک” است که از افراد نیازمند حمایت میکند. مخلوف در دومین ویدئوی خود به سوء استفاده از وضعیت اقتصادی پرداخت و در آن هشدار داد که حمله به «سیریاتل» بر اقتصاد سوریه تاثیر منفی خواهد گذاشت. هشدارهای مخلوف در مورد مشکلات اقتصادی و مالی بیشتر بعدا در اقتصاد سوریه آشکار شد، زیرا ارزش پول سوریه ظرف مدت دو هفته پس از انتشار اولین ویدئوی او کاهش یافت. این سقوط که مستقیماً به مناقشه او با شخص اسد مرتبط نبود بلکه در ارتباط با فروپاشی اقتصاد سوریه بود به مخلوف اعتبار تازهای بخشید.
بیان فوق بی شباهت تداعی وضعیت ایران تحت استبداد سید علی خامنه ای است.
أوضاع بحرانی همه جانبه در سوریه به حدی است که محمد غازی جلالی ،نخست وزیر بشار اسد بعد از ترک اسد از کشور گفت: بشار اسد سناریویی برای رها کردن کشور به سوی هرج و مرج داشت. امور به بنبست رسیده بود.ماهیت ساختار رژیم سابق اجازه ارتباط مستقیم با بشار اسد را نمیداد».شبیه جمله ای که میشل کیلو در سال ۲۰۱۲ به من گفت: «سیاست بشار اسد ویران کردن کشور است که بعد از او کسی نتواند کشور را مدیریت کند».
اما اینک هر یک از مسئولین نظام ولایت فقیه در پی توجیه هزینه های ۴۰ تا ۵۰ میلیارد دلاری در سوریه هستند. خانم فاطمه مهاجرانی سخنگوی دولت در خصوص تکلیف بدهیهای سوریه به ایران گفت: در خصوص هزینهکردهای دولتها در سوریه باید بگویم که این موضوع فراتر از دولتهاست و در مجموعههای حاکمیتی تصویب میشود. همه هزینهکردهای دولت با برنامهریزی انجام شده است. ما تحولات سوریه را بهطور جدی رصد میکنیم و هزینهکردها در این کشور نیز با نظر مجموعه تصمیمات حاکمیتی (خامنه ای) بوده است. روابط بینالملل ما بر پایه حکمت، مصلحت و عزت است و در خصوص سوریه نیز بر همین مبنا عمل خواهیم کرد.
نخستوزیر دوره انتقالی سوریه در یک مصاحبه گفت:ت عیین سرنوشت و تصمیمگیری در مورد آینده سوریه تنها بر عهده مردم این کشور است. تحقق این مهم مستلزم شروع گفتگوهای ملی با مشارکت همه طیفهای تشکیل دهنده جامعه سوریه جهت تشکیل حاکمیت فراگیر است».
اما رویدادهای سریع سوریه نه در فاصله ۱۲ روز حمله مخالفین ناهمگون متشکل از ۲۵ گروه با سرکردگی هیئت تحریر شام ،بلکه نتیجه طرحی جامع توسط ترکیه و چراغ سبز آمریکا و در کمین نشست اسرائیل است که از یکسال پیش به طور جدی آغاز شده بود. هر یک از سه نیرو ضمن رضایت از سقوط رژیم اسد، نقشه راه عاجل در برنامه کاری خود دارند. ترکیه با بینش و رویکرد اخوان مسلمینی در پی آنست تا بار دیگر نفود «امپراتوری عثمانی» را در عصر حاضر زنده کند و زیرکانه از نعمت درآمدهای هنگفت قطر به زیان منابع و منافع مشترک با ایران بهره برد. آمریکا هم با تمسک از حمایت کردها حضور قوی و تعیین کننده در سوریه دارد. اما این حمایت بطور دائم علیه عضو بسیار مهم ناتو، ترکیه، نخواهد بود. حضورنظامی اش در منطقه جغرافیایی حساس بین سوریه و عراق حاکی از آنست که از رویداد سوریه خوشحال است. اسرائیل هم با شکست نیروهای نیابتی ایران در نزدیکی مرزهایش، قادر است حمله پیش دستانه علیه مواضع مشخص ایران را بدون موانع و خطوط حفاظتی هوایی پیش ببرد. همگان به یاد داریم پس ازحمله اسرائیل به داخل ایران،سردمداران رژیم در راس آن بیمار مالیخولیایی سید علی خامنه ای،گرفتن انتقام از اسرائیل را به زودی در بوغ سرگشاد می دمیدند!!
گرچه سقوط نظام خانواده مستبد اسد میلیون ها شهروند سوری را با شادی و پایکوبی به خیابانها کشاند،اما با توجه به ترکیب نیروهای به قدرت رسیده پرسش ها و تردیدها و نگرانیها جایز هستند.
همه این فعل و انفعالات حاکی از طرح جدید خاورمیانه و خاورنزدیک با «حفظ منافع» نیروهای موثر صورت گرفتند. اما تا این لحظه نیروهای ی موثر در ترسیم شطرنج خاورمیانه به توافق نهایی نرسیدند. هریک در پشت میزها و وزن کشی، چهره های دو گانه را در پیش دارند و نمایندگان نابخرد جمهوری اسلامی هم همچنان بر محور شکست خورده و پر هزینه« محورمقاومت» اصرار دارند. نمونه عینی آن نشست دوحه در قطر با حضور ایران،ترکیه و روسیه قبل از فروپاشی نظام سوریه است. روسیه با همکاری ترکیه چراغ سبز ورود نیروهای مسلح مخالف رژیم و روش انتقال قدرت به آنها و کوچ دادن بشار اسد و همراهان نزدیکش به روسیه را فراهم می کردند. و به ایران اخطار می دادند تا از دخالت و کشتار بیشتر پرهیز کند.این در حالیست که خامنه ای و سردمداران نابخرد سپاه پاسداران می گویند« ما می خواستیم نیروها و ابزارهای نظامی از زمین و هوا به سوریه بفرستیم، اما همه راهها بسته بودند»!!.جدأ باید به حداقل نزدیک به صفر شعور این حضرات شک کرد. این حضرات اما در اختلاس،غارت ثروت و ویرانی کشور ید طولانی دارند. فاجعه این نابخردی را می توان از زبان یکی از سردمداران نظام جهل و جنایت را در گفته های آخوند عبدالله حاجیصادقی، نماینده ولی فقیه در سپاه دید که با تأکید بر «اینکه حقیقت اشراف مطالبه فرمانده معظم کل قوا از تمام نیروهای مسلح است اظهار داشت: «اشراف هدفمند است؛ در همه مدیریتهای سازمانی و نهادی یکی از ارکان مهم، اشراف صحیح و به موقع بر قوت ها و شناخت ضعفها، فرصتها و تهدیدها و جهتگیریها و از همه مهم تر اهداف است۰ وی به موقع عمل کردن و مستند بودن و فایده داشتن را از لوازم اشراف معرفی کرد و اظهار داشت:« نباید کیفیت فدای کمیت بشود.اشراف باید چشمها را باز،ذهنها را شکوفا و تحلیلها را واقعبینانه کند،نماینده ولی فقیه در سپاه در ادامه درباره حوادث منطقه هم گفت«ما از این فراز و نشیبها زیاد داشتیم؛ اما با وجود این، وضعیت ما در جبهه مقاومت به هیچ عنوان تغییر نکرده است؛ هرچه زمان میگذرد تقابل بین جبهه حق با جبهه باطل بیشتر میشود چرا که جبهه مقاومت آمده ریشه ظلم و ظالم را برکند».
در مقابل اظهارات پر هزینه و مخاطره آمیز سید علی خامنه ای برای کشورمان،رهبر جریان صدر عراق گفت: ما همچنان موضع خود را مبنی برعدم مداخله در امور سوریه حفظ میکنیم و در برابر تصمیمات مردم نمیایستیم. اودر شبکه اجتماعی ایکس با اشاره به تحولات سوریه نوشت: به غیر از دعا چیزی برای مردم آزاده و سرافراز سوریه نداریم. وی افزود: «ما همچنان موضع خود را مبنی برعدم مداخله در امور سوریه حفظ میکنیم و در برابر تصمیمات مردم نمیایستیم، زیرا آنها تنها کسانی هستند که حق تعیین سرنوشت را دارند.».
هدف بازیگران خارجی حذف سرشاخههای قدرت استراتژیک ایران در منطقه است
سوریه نقش مهمی در برقراری قدرت ایران در منطقه ایفا کرد. با سقوط اسد، پایگاههای تنش زای ایران تضعیف و به مرور به پشت مرزهای عراق عقب نشینی خواهد کرد. تغییر لحن ایران از تروریست خواندن مخالفان به گروههای مسلح به قدرت رسیده، حاکی از شکست راهبردی سید علی خامنه ای است. این گروههای مسلح با گرایش های گوناگون و متشکل از اقوام و ملیت های سوری و غیر سوری به دنبال ساماندهی در مناطق نفوذ حود هستند. اینکه آیا موفق خواهند شد یا خیر، موضوعی دیگر است. احتمال اینکه موفق هم نشود وجود دارد و ممکن است سوریه را به سمت یک جنگ داخلی هم ببرند. اما هدف بازیگران خارجی حذف سرشاخههای قدرت استراتژیک ایران در منطقه بود و است. اما این پایان کار نمی تواند باشد. ولی برخی از بازیگران خارجی مانند ترکیه، آمریکا و اسرائیل با استفاده ابزاری از نیروهای اسلامی به دنبال تضعیف و انزوای قدرت ایران در منطقه هستند. نمونه بارز آن نشست ۱۴ دسامبر۲۰۲۴ در عقبه اردن با موضوع بحران سوریه بود و وزرای خارجه چندین کشور غربی و عربی گرد هم آمدند. دراین نشست با محوریت “وضعیت درحال تحول سوریه”نمایندگانی ازاردن،عربستان سعودی، عراق، لبنان، مصر، امارات متحده عربی، بحرین و قطر و همچنین همتایان ترک و آمریکایی، دیپلماسی اتحادیه اروپا و نماینده ویژه سازمان ملل در امور سوریه حضور داشتند. این نخستین اخطار به نظام اسلامی ایران در عدم مداخله به امور کشورهای منطقه است.
اما ماورای نشست فوق، واقعیت این است که اهداف کشور های ترکیه،آمریکا و اسرائیل به طور قابل توجهی متفاوت هستند. این تفاوت در اهداف میتواند به مانع اصلی در دستیابی به توافقات در راستای ثبات سوریه تبدیل شود. مخصوصا اینکه یکی از اضلاع این توافق یعنی ترکیه به طورجدی دنبال سرنگونی بشار اسد و سرکوب نیروهای کرد سوری تاکنون مورد حمایت آمریکا است. در همین راستا نباید اولویت روسیه را نادیده گرفت که میخواهد مشکلاتش را با غرب و اوکراین سر و سامان بدهد،حتی به زیان منافع ایران. اسرائیل اکنون با سرکوب نیروهای مخاصم و نیابتی ایران،در حال بسط و توسعه ارضی است.
در فرایند کنونی به نظر میرسد که آمریکا ظاهرأ به طور مستقیم در تحولات سوریه دخالت نمی کند و مسئولیت ومدیریت بحران را به ترکیه واگذار نمود و خودش «نظارت و هدایت و کمک» میکند. این رویکرد ممکن است به نفع آمریکا باشد، چرا که آنها به وضوح اعلام کردند که جنگ سوریه، جنگ آنها نیست و ترجیح میدهند که تحولات به صورت طبیعی پیش برود!! ترامپ نیز به تازگی اشاره کرد که باید اجازه داد که اتفاقات در سوریه پیش بروند. با این حال، این نگرانی وجود دارد که آمریکا بخواهد این کشور را به گروههای تندروی اسلامگرا بسپارد.و تماس مستقیم آنتونی بلینکن،وزیر خارجه آمریکا با رهبراسلامی در قدرت سوریه تائید مواضع آمریکاست. احتمال دارد که آمریکا از ظرفیت نیروی انسانی و منابع موجود در منطقه استفاده کند تا منافع خود و اسرائیل را تأمین کند بدون اینکه به طور مستقیم درگیر شود.هدف اصلی آمریکا امنیت شرق سوریه است که پیمانکاران آمریکائی مشغول بهره برداری از چاههای نفت دیرالزور هستند و پرداخت سهمی هم به ترکیه. در نهایت، در حالی که آمریکا به طور غیرمستقیم از تحولات سوریه بهرهبرداری میکند، بعید به نظر میرسد که به سادگی کنترل کشور را به دست گروههای تندرو بسپارد، زیرا این موضوع میتواند به عدم ثبات بیشتر در منطقه منجر شود که برای همسایگان و مخصوصا اسرائیل مخاطراتی همراه داشته باشد.
عراقچی وزیر خارجه ولی فقیه، با اشراف به داده های جدید و شکست سیاست راهبردی علی خامنه ای اعلام کرد که:راه برونرفت از تنگنای فعلی و برافراشته نگاهداشتن پرچم استقلال و احترام به سربلندی و کرامت ملت سوریه و در اهتزاز نگاه داشتن پرچم آن،حفظ انسجام و روحیۀ همزیستی بین فرزندان این سرزمین از طریق انتخابات آزاد برای تعیین سرنوشت آینده این کشور توسط همه آحاد و اقشار مردم آن است. احترام به آرای مردم، در انتخاباتی آزاد و سالم انجام میشود که متضمن اراده ملت سوریه باشد و به تشکیل نظام سیاسی منتخب همه اقشار جامعه منجر گردد، این امر، سنگ بنا و جهتگیری سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در چارچوب قطعنامه ۲۲۵۴ شورای امنیت سازمان ملل متحد را تشکیل می دهد.خُب ازعراقچی می پرسم که این همه لالایی را برای دیگران می خوانی آیا یک کلمه از گفته هایت در باره ایران و شهروندان ایرانی هم صدق می کند.
در رسای تحولات سوریه برآن شدم تا با یاد زنده یاد رفیق میشل کیلو (MICHEL KILO،نویسنده، مخالف رژیم دیکتاتوری اسد، از رهیران حزب دموکراتیک خلق و فعال سیاسی در فوروم دموکراتیک سوریه، فرازهایی از مصاحبه من با او در ۲ ژوئن ۲۰۱۲ در پاریس در باره اوضاع سوریه و رابطه رژیم اسد با رژیم استبدادی ایران یاد آور شوم. انگار او اکنون زنده است و صحنه را تفسیر می کند. با کمال تاسف،او بر اثر ویروس کووید ۱۹ در سال ۲۰۲۱ در پاریس فوت کرد.او آرزوی سقوط نظام مافیایی خاندان اسد را در سر داشت. با این ضایعه،دیگر نمی توانیم شاهد خوشخالی اوباشیم. با امید به انحلال نظام جهل و جنایت ایران، و آرزوی سلامتی برای همه مبارزان و پیشکسوتان در بازگشت به کشور آزاد از یوغ آخوندهای خائن و چپاولگر به کشور.
س ـ لطفا از خودتان و تاریخ مبارزاتی خودتان بگوئید.
ج ـ از نظر تاریخی من همیشه مارکسیت بودم و تقریبا در تمام زندگی خودم کمونیست بودم و حالا هم کمونیست هستم. فکر میکنم که کمونیست دوران شوروی سابق یک کمونیست کاریکاتوری از کمونیست بود. ما کمونیستی میخواهیم که بقول کارل مارکس آزادی، عدالت و خوشبختی کارگران را میخواهد. من یک روشنفکر، نویسنده هستم و از خانواده فقیر آمده، از محله فقیر در شهرلاذقیه ، من در تمام زند گی خود کار کردم. من از سال ۱۹۵۵ در حزب کمونیست سوریه فعالیت کردم. انتخاب من یک انتخاب خوبیست که در خدمت مردم میباشد، نسبت به مردم، نسبت به آزادی، عدالت اجتماعی و در خدمت دیانت مردم است. خود را فدای آرزو و خوشبختی مردم میکنیم ، فذا کاری برای دیگران یعنی فداکاری برای خودمان و برای بچه ها و خانواده هایمان. من در همه زندگی این کار را انجام دادم، حالا هم در خدمت مردم سوریه هستم و آنچه را که میتوانم انجام میدهم. من از ۵۰ سال قبل دشمن رژیم بودم. زمانیکه ۴ تا ۵ نفر به دشمنی با رژیم معروف بودند، من یکی از آنها بوده و هستم و امیدوارم نقش موثر و لازم را بعنوان یک مخالف و برای آزادی از رژیم دیکتاتوری ، رژیم وحشی قدرت بعثی، داشته باشم.
س ـ ما و شما میدانیم که بین دو رژیم ایران و سوریه روابطه ژئو استراتژیک و ژئو پولیتیک وجود دارند. اما روابط بین مردم این دوکشور که قربانی این دو نظام هستند نا مشهود هستند و یا اینکه در بیان همبستگی و همدردی بسیار نامحسوس میباشند. در حالیکه مردم دو کشور در پی آزادی ، دموکراسی، عدالت و احترام به حقوق بشر و همه اقلیتهای مذهبی، ملی ـ قومی هستند. این دو نظام تا کنون بما نشان دادند که این خواستها ی مشروع و تاریخی را نمیشنوند. ما بطور قطع رژیم سوریه، دوران پدر و پسر خانواده اسد را بعلت جنایاتش و همچنین دخالت رژیم ایران در امور داخلی سوریه را محکوم میکنیم.در این روزها ما از طریق ارتباطات جمعی شاهد جنایات تاسف بر انگیز، بویژه در شهر الحول (Al-Hol) بودیم. دو طرف درگیر نظامی، یکدیگر را به این اقدام جنایتکارانه نسبت میدهند. آیا شما از ماهیت این جنایت اطلاعی دارید؟
رژیم سوریه مسئول این جنایت است. رژیم از همان روزهای اول اعتراضات ، راه حل نظامی را برای حل مشکلات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در پیش گرفت و امکانات نظامی و نهادهای ویژه را در پیش گرفت . همانطوریکه میدانی یک بحران اجتماعی باید از طریق سیاسی حل شود نه نظامی، نیروی(نظامی) مسائل بحران اجتماعی و سیاسی را حل نمیکند.جامعه سوریه خواهان آزادی است، نمیتوان این خواسته آزادی را با نیروی نظامی جواب داد. فقط با گشایش گفتگو و دیالوگ و فضای دموکراسی و تصمیم به پذیرش در خواست مردم و از طریق نفع عمومی صورت پذیر است. این مستقل از قدرت مسلط است. این فضا در سوریه وجود ندارد.از نظر من ، افکار عمومی یعنی دولت واقعی مردم و مستقل از دولت که از حدود ۴۰ سال قبل توسط این نظام قبضه شد و این نظام جامعه را به انشعاب کشاند، رژیم مسئول این جنایات است و از همان روزهای اول اعتراظات درشهر”درعا” با نیروهای نظامی و هلیکو پتر به روی مردم آتش گشود. این رژیم مبارزه مردم را به تضاد بین مذاهب دینی علوی و سنی تغییر داد و آنرا به یک بحران منطقه ای سوق داد و با دعوت از نظامیان ایرانی و سپاه و” نیروهای قدس” که به نظامیان سوریه مشاوره میدهند و این نیروها در بعضی مواقع در سرکوب مبارزات مسالمت آمیز شرکت میکردند.
س ـ برای ما و مردم ایران توضیح دهید که اهداف شما چیست؟
ج ـ ما اهداف مشترک با شما و سازمان( البته قبل از جدایی من) شما داریم . ما خواهان یک جامعه دموکراتیک ، آزادی شهروندان، ما خواهان جامعه ای مدنی هستیم که پایه قدرت دولتی و جمهوریت باشد،ما خواهان مطبوعات آزاد و مستقل هستیم، قضات باید مستقل باشند، آزادی احزاب، آزادی مردم. اینک فرماسیون سیاسی ما جانشین ” کمیته جامعه مدنی” است که در شهرهای مهم سوریه در بر پا داشتن اعتراضات نقش مهمی داشته است. ما امیدواریم کارهای کمیته را ادامه دهیم، به مردم کمک کنیم تا به یک سیاست واقعی و موثر و به نفع مردم و آشتی مردم فراروید. باید مانع شد تا رژیم از مبارزات جامعه برای آزادی را به جنگ داخلی و جنگ مذاهب تبدیل کند تا سیاستش را به اجراء در آورد. باید به مردم کمک کرد تا سوریه از این بحران خارج شود و یک کشور و مردم متحد، یک کشور متحد و دموکرایتک را پایه ریزی کند نه یک جامعه از هم پاشده و منشعب.
س ـ از وضعیت ساسی، اقتصادی و اپوزیسیون بطور عام و یا از اپوزیسیونها صحبت کنید. وزن جوانان و بویژه زنان و بازیگران سیاسی داخلی و خارجی چگونه هستند؟
ج ـ […. ].من فکر میکنم که در آینده ترکیه نقش مهمی را در اپوزسیون خارج کشور و در ارتباط با اخوان المسلین ایفاء کند. ترکیه برای داشتن نیروی مهم در سوریه اخوان مسلمین را که درگذشته در صحنه سیاسی سوریه غایب بود، حالا با حمایت مالی و سیاسی خارجی ، این جریان بیش از پیش قوی میشود. قطر و عربستان هم از آنها حمایت میکنند.رژیم هم با گزینه نظامی علیه مردم که خواهان آزادی، دموکراسی و حقوق شهروندی هستند، آنها را به سمت اسلامگرائی سوق میدهد. جوانان و زنان بسیار فعال هستند. هزاران زن در زندان هستند. زنان این نظام را نمیخواهند، بلکه خواهان نظامی دمکراتیک ، خواهان آزادی، برابری و آزادی فردی شهروندی هستند و میخواهند بعنوان یک انسان واقعی ارزیابی شوند. رژیم از نظر اقتصادی در وضعیت بحرانی بسر میبرد. ایران به رژیم کمک مالی میکند تا سرکوبها را ادامه دهد. زندگی اقتصادی کاملا از هم پاشیده شده است. بیکاری، بسته شدن کارخانه معضلی است برای رژیم. حتی کشاورزان نمیتواند کشت کنند و دلیل آنهم اینست که مزارع زیر تانکها و نفربرهای نظامیان هستند. خیابانها و شاهراهها بواسطه تانکها ارتباط ندارند. آنهائیکه پول دارند با ترس از آینده سرمایه گذاری نمیکنند. وضعیت اقتصادی کاملا بلوکه شده است.
س ـنقش ترکیه را در امور داخلی سوریه چگونه ارزیابی میکنید.از نظر تاریخی و استراتژیکی و معرفی حزب اسلامی آ کا پ، بعنوان یک مدل قابل پذیرش در نزد غربیها برای ” بهار عربی” یا اینکه هدف ترکیه در نهایت یک تیر و دو نشان است که از یکسو احقاق حقوق کردها در ترکیه و سوریه را سرکوب کند و از سوی دیگر آن بخشی از رهبری پ.کا.کا در سوریه را برای همیشه از بین ببرد؟
ج ـ تا این لحظه نقش ترکیه بیش از اندازه بزرگنمائی شده است. ترکها سعی کردند از همه جا اسلامگرایان سوریه را که در کشورهای خارج زندگی میکردند، گردهم آورد، اسلا مگرایانی که از صحنه فراموش شده بودند. در حالیکه ما سکولارها ۴۰ سال علیه رژیم مبارزه میکنیم. ترکها با گردهم آوری آنها از عربستان ، لندن و.. . سنگال آنها را جمع کرد ند و یک کنفرانس راه انداختند و در سوریه و جاههای دیگر تبلیغ کردند و از آنها حمایت مالی کردند و به رژیم بشار اسد فشار آوردند تا با اسلامیها یک دولت ائتلافی تشکیل دهند. وزیر امور خارج ترکیه ، داوود اوغلو، در دمشق این تقاضای تشکیل دولت ائتلافی با اسلامگرایان را داده بود. اما رژیم اسد این تقاضا را رد کرد. آنها( ترکها) نمیخواهند که سوریه آزاد باشد.بلکه میخواهند که سوریه از اسلام ایرانی فاصله بگیرد و به اسلام ترکیه نزدیک شود. کما اینکه وزیر خارجه اسبق ترکیه یک ماه قبل گفت که سوریه با ایران بود و حالا آمریکا باید کمک کند تا سوریه به طرف ما بیآید. هنگامیکه مردم سوریه به اعتراض بر خاستند ، انها مردم را رها کرده بودند. اول گفته بودند که این یک مسئله داخلی است و حالا میگویند باید دخالت کرد. من فکر میکنم که ترکیه منتظر تصمیم بین المللی است تا نقش و چهره واقعی خود را ایفاء نماید. تا حالا ناظر بود تا اسلامگرایان به اهداف خود نزدیک شوند. آمریکایی ها سعی دارند مدل اسلامی را پیش ببرند. مدل اسلامی ترکیه عدم آزادی در ترکیه است. من یک دوستی دارم که اخیرا به استانبول مسافرت کرد. و شاهد بود که یک دختر ترک یک مرد را اشاره کرده و فریاد میزد که او کُرد است و بعد ۱۰، ۱۵ نفر نیروی انتظامی به او حمله کردند ، فقط بخاطر اینکه او کُرد است.
س ـ نظر شما در باره طرح صلح کوفی عنان چیست و نقش کشورهای روسیه، چین و ایران از یکسو، و کشورهای غربی ، کشورهای عربی خلیج فارس و عربستان از سوی دیگر در باره سوریه را چگونه ارزیابی میکنید؟ این طرح خواهان آتش بس بین رژیم و اپوزیسیون، برگشت ارتش به پادگانها، آزدی زندانیان اعتراصی، احترام به حق تظاهرات، گشایش دیالوگ اپوزیسیون ـ نظام، آزادی چرخش مطبوعات و ارتباطات جمعی میباشد.
ج ـ در طرح عنان یک بند هم به نفع رژیم نیست. رژیم این طرح را نپذیرفت. اسد به کوفی عنان گفت من این طرح را زمانی که باندهای مسلح را سرکوب کردم و این اعتراضات را خاتمه دادم ، به اجرا در میآورم. رژیم به حملات خود ادامه داد ، ارتش را در شهر مستقر کرد، هزاران نفر بعد از طرح دستگیر شدند. از ابتداء اصل و ابتکار طرح عنان ما بودیم. شورای ملی سوریه موضع مبهم گرفت.. ما گفتیم که ابتکار عمل از ما بود، ما اولین گرو بودیم که این برنامه را ارائه دادیم تا آرا مش به کشور باز گردد، راه حل سیاسی پیدا شود. حدود یکسال قبل ما این ابتکار را ارائه دادیم و اتحادیه عرب را متقاعد کردیم که این راه حل را بپذیرد، ما روی این برنامه کار کردیم، شورای امنیت سازمان ملل متحد هم این ابتکار را در پیش گرفت. ما فکر میکنیم که این به نفع مردم است. هم اکنون بیش از ۱۵۰ هزارنفر در زندانها بسر میبرند. باید جوانان را آزاد کرد. کسانی که انقلاب را هدایت میکنند یا کشته شدند و یا در زندان هستند. حالا کاری که ما در هدایت انقلاب کردیم ، جوانان با کسب تجربیات از آن به اعتراضات ادامه میدهند. اسد به کوفی عنان گفت اگر تظاهرات قانونی و آزادی تظاهرات بر قرار شود، مردم دو روزه رژیم را سرنگون میکنند. یک تظاهرات ۱۷ هزاری میتوانند به کاخ ریاست جمهوری حمله کرده و آنرا سرنگون کنند. ما طرح را پذیرفتیم اما رژیم نه. این طرح را باید پیاده کرد، ارتش از شهرها خارج شود، زندانیان آزاد گردند. اما یک نکته مهم را باید اشاره کرد و آنهم اینست که کشورهای عربی خلیج( فارس) خواهان یک سوریه دموکراتیک نیستند.زیرا برای آنها خطرناک است.همچنین برای اسرائیل هم خطرناک است. اگر مخالفت ایران با اسرائیل است پس باید از دموکراسی در سوریه حمایت کند زیرا دموکراسی در سوریه برای اسرائیل خطرناکتر است. آنها( اسرائیلیها) بارها گفتند که سوریه و مصر دموکراتیک برای اسرائیل خطرناک هستند. آنها( اسرائیلیها) در سوریه دموکراسی نمیخواهند، آنها جنگ داخلی را میخواهند تا ارتش از بین برود، کشور تضعیف شود و قادر به هدایت نباشد
س ـ ایران نشست سران استانبول را بمثابه نشست دشمنان سوریه ارزیابی کرد که این نشست به نفع اسرائیل است. نظر شما در این باره چیست؟
ج ـ به عقیده من رژیم ایران یکی از دشمنان مردم سوریه است. من فکر میکنم که سیاست ایران و اسرائیل در بحران سوریه یکدیگر را تکمیل میکنند. اسرائیل هیچ اقدامی در سوریه انجام نداده است. رژیمی که میخواهد فلسطین را آزاد کند. آنها ( اسرائیلیها) هیچ کاری نکردند که رژیم تضعیف شود، که دشمن آنها است . برای معاهده صلح ، رژیم حدود ۴۴ سال است که بلندیهای جولان را در دست اسرائیلیها قرار داده و هیچ کاری نکرده است. ارتش سوریه در” درعا” در سه کیلومتری با اسرائیلیها و زیر چشم آنها بر روی مردم آتش گشود. رژیم ایران باید سکوت کند، این شرم آور است که رژیم ایران جانب رژیم سوریه را بگیرد که علیه آزادی مردم سوریه است. مردمی که مسلمان هستند و تقاصای آزادی میکنند و میخواهند آزاد زندگی کنند. مردم سوریه چه کاری علیه مردم ایران کردند. ما علیه رژیم مبارزه میکنیم ، اگر رژیم ایران میخواهد مردم سوریه آزاد باشند باید با ما باشد نه با رژیم اسد. رژیم ایران ماشا الله نیروی قدس را برای سرکوب مردم فرستاد ،بجای آنکه برود بیت المقدس را آزاد کند ، همه فکر میکنند که فردا( نیروهای قدس) میخواهند بیت المقدس را آزاد کنند. این یک دخالت نظامی یک کشور علیه یک کشور عربی است نه علیه اسرائیل. مثلا رژیم ایران سلاحهای گازی به نیروهای ویژه سوریه فرستاده است که سیستم عصبی مردم معترض را برای چند دقیقه فلج میکند ، همچنین باتون الکترونیکی فرستاده است.
آیا مدرکی دارید؟
ج ـ ما همه ی مدارک را داریم. رژیم ایران یکبار گفت که رژیم سوریه برای ما خط قرمز است. من فکر میکنم که این خط قرمز خواهد افتاد و نظام ایران از دنیای عرب خارج خواهد شد. ما به نظام دیکتاتوری نیاز نداریم، ما خواهان آزادی هستیم.
س ـ آیا سقوط رژیم بستن معاهده صلح بین سوریه و اسرائیل را تسهیل خواهد کرد یا اینکه اشغال بلندیهای جولان یک دستاورد برای همیشه برای اسرائیل خوا هد بود؟
ج ـ من فکر میکنم در صورت برقراری یک نظام دموکراتیک در سوریه، اسرائیل از این بلندیها علیه نظام دموکراتیک اقدام خواهد کرد، اسرائیل میل ندارد در منطقه کشور دوست با آمریکا وجود داشته باشد. ما نمیخواهیم تا زمانیکه اسرائیل سرزمین ما را در اشغال دارد صلح کنیم، اسرائیل با دموکراسی در کشورمان موافق نیست، آنها نمیخواهند بعد از ۴۴ سال از جولان عقب نشینی کنند. ما میخواهیم سرزمین مان را باز پس بگیریم. هنگامیکه آمریکا ویتنام را اشغال کرد بعد از شکست از آنجا عقب نشینی کرد. ما نمیخواهیم جنگ کنیم ، ما فردا بمثابه یک نظام دموکراتیک مجبور به عقب نشینی در مقابل اسرائیل نیستیم، اما ما نمیتوانم بمثابه یک کشور دموکرایتک اشغال حولان را بپذیریم و دوست آنها باشیم.
چرا اپوزیسیون طرح اصلاحات پیشنهادی رژیم را نپذیرفت؟
ج ـ خنده ممتد میشل کیلو، ابتدا اینکه ما این اصلاحات را در سال ۲۰۰۱ پیشنهاد کردیم، ما گفتیم دور میز بنشینیم ، شما در قدرت باشید، آزادی ما را بپذیرید، آزادی احزاب را بپذیرید، بعد در باره مرحله انتقال قدرت صحبت خواهیم کرد. ما گفتگو را برای حل مسائل پذیرفتیم. رژیم اما اصلاحات پیشنهادی ما را نپذیرفت. اصلاحات پیشنهادی اسد این بود که گفت هدف این اصلاحات برای تکمیل مبارزات علیه تروریسم میباشد. یعنی علیه ما. این اصلاحات پیشنهادی رژیم یک شوخی است.
س ـ راه حل یا راه حلها برای برون رفت از بحران کنونی چه هستند ؟ این در حالیست که یک بخش از اپوزیسیون در جستجوی راه حل نظامی به هر قیمت است. علایم ضعف هم در رژیم اسد برای عقب نشینی دیده میشود.
ج ـ تعادل قوا در کشور طوریست که تا این لحظه مشکل است قدرت را از طریق نظامی گرفت. همانطوریکه برای رژیم هم مشکل است تا مردم را از خیابانها شکار کند. بهترین راه حل اینست که این خانواده فاسد و خشونت طلب قذرت و کشور را ترک کند. ما میتوانیم با کسانی که در قدرت قرار دارند وارد گفتگو شویم و مرحله انتقال قدرت در سوریه به سمت یک نظام دموکراتیک و در یک فار یکساله یا دو ، سه ساله به اجرا در آوریم و این هم بستگی به روند گفتگوها دارد.
س ـ آیا سقوط رژیم متقارن با بر آمدن یک نظام دینی و با فاصله بیشتر با ایران خواهد بود یا یک نظام سکولار و دارای رابطه میانه با ایران؟
ج ـ ما یک نظام سکولار میخواهیم که همه مردم در آن شرکت داشته باشند، حتی اسلامی ها. ما میخواهیم که ایران یک کشور دوست ما باشد که در امور داخلی ما دخالت نکند. ما تاریخ و اسلام را خوب میشناسیم. اسلام یک کمر بند امنیتی در این کشورها ایجاد کرد. ما میخواهیم با کشورهای مسلمان رابطه دوستی داشته باشیم نه با دیکتاتورها. ما میخواهیم به مردم ایران کمک کنیم تا علیه رژیم ایران برخیزند. همانطوریکه رژیم ایران علیه ما هست. بویژه ما میخواهیم با شما و همه نیروهای ترقیخواه مثل سازمان شما رابطه داشته باشیم. ما نمیخواهیم با نیروهای قدس با این نیروهای نظامی رابطه داشته باشیم .
س ـمنظور شما سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است؟
ج ـ کدام پاسدار انقلاب، آنها انقلاب را احتکار کردند و انقلاب را دزدیدند.
س آیا پیامی برای مردم ایران و رژیم ایران دارید؟
ج ـ من یک پیام بسیار مهم دارم. به مردم سوریه نگاه کنید که غیر مسلح است. او را ترساندن ، در تمام حیاتش در زندان بود. حالا از یکسال و نیم قبل در خیابانها علیه رژیم مشابه رژیم ایران بر خاسته است. بر خیزید ، ترس نداشته باشید، شما نیروی مقاومت مردم را دارید، همانند مردم سوریه.
س ـ آیا پیام دیگری دارید؟
برای شما آرزوی پیروزی در مبارزات شما دارم. من بار دیگر حمایت خود را برای شما اعلام میکنم. برادری برای شما و مردم ایران آرزومندم. امیدوارم در آینده نزدیک همدیگر را در تهران و دمشق ملاقات کنیم.
خیلی ممنون از این پیام. من هم امیدوارم که روابط ما در آینده عمیقتر شود تا به تبادل نظر بیشتر بپردازیم.
جنگ و صلح. در سال ۲۰۰۳،با سقوط دیکتاتور صدام در عراق، علیرغم وعده دموکراسی، یک فرصت نه تنها برای عراق از دست رفت بلکه فاجعه ای جدید برای خاورمیانه بود. به جای استقرار یک رژیم کثرتگرا، اگر نگوییم دموکراتیک، در بغداد، با تهاجم آمریکا که بر اساس دروغ در انباشت سلاحهای کشتارجمعی، هرجومرج پایدار را کاشت و مردم مسلح را برافروخت. اسلام گرایی را در عراق و منطقه و پان اسلامیست را در ایران به طرز شگفت انگیزی تقویت کرد. یک «هلال شیعی» تهاجمی اکنون تا دریای مدیترانه کشیده شد و جنگ سرد را با قدرتهای عرب سنی دوباره آغاز کرد و شعار اغفالگرایانه نابودی اسرائیل تشدید شد. بیست و یک سال بعد، فروپاشی رژیم بشار اسد و فرار رقت انگیز اوعمدتاً تحت فشار اسلام گرایان که خود را به عنوان ملی گرا معرفی می کنند، نشان دهنده نابسامانی های ویرانگر مشابه است، این اما همچنین می تواند فرصتی برای چشم اندازمثبت و منفی باشد.در واقع بخشی از بازتوزیع بزرگ کارت هاست که با حملات بی سابقه توسط شبه نظامیان اسلام گرایان حماس انجام شد.
حملات ارتش اسرائیل به غزه و لبنان به قیمت جنایات جنگی متعدد، شبهنظامیان فلسطینی و حزبالله را با محوریت سوریه و عراق که به تهران متصل می کرد به میزان قابل توجهی تضعیف نمود. این تضعیف می تواند در اردوگاه فلسطینی، یک آلترناتیو سیاسی را ترویج کند، بازسازی نهادها را در لبنان تسهیل کند و اجازه دهد تا تعادل سیاسی جدیدی در دمشق برقرار شود.
تغییرات دیگری در حال ظهور است. اینک حضوررژیم ایران بسیار کمرنگ می شود. در مقابل محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی، مرد قدرتمند ریاض به موقعیت سنتی پادشاهی بازگشته است که هر گونه عادی سازی با اسرائیل را مشروط به ایجاد یک کشور فلسطینی، ضروری تر از همیشه، در هماهنگی با افکار عمومی عرب دانست.
بدون شک همه مردم منطقه پس از دهه ها خشم و جنگ و بی خانمانی آرزوی ثبات و آرامش را دارند. ذینفعان اصلی رویدادهای اخیر، اسلام گرایان سوری، پدرخوانده ترک آنها و اسرائیل، هنوز باید در برابر غرور ناشی از موفقیت های آنها نظارت کنند.. با بررسی پیچیدگی موزاییک دینی و قومی در سوریه ، ترک ها با اعلام احترام به حاکمیت ارضی سوریه،همچنان در تعقیب دشمنان کرد است. اسرائیل با پایان دادن به کشتار غزه، تشدید تنش در کرانه باختری اردن فلسطین، بمباران اماکن نظامی رژیم سقوط شده سوریه و پیشروی وکنترل منطقه حائل در جولان سوریه اشعال شده را در سر دارد.
گذشته این نیروهای نامتجانس جایی را برای خوش بینی نمی گذارد. با این حال، واقعگرایی میگوید که تنها نقشه راهی که میتواند چیزی را به ارمغان بیاورد که غالبترین نیرو هرگز نمیتواند در درازمدت تضمین کند،صلح بر پایه اعتدال و دموکراسی است.
در آشفتگی کسانیکه انحلال نظام اسلامی ایران را مترادف با فروپاشی و تجزیه کشور می دانند،باید گفت چه چیز و چه عوامل و عملکردهایی باعث این فرضیه شدند. آیا فقط نقشه های خارجی را باید برجسته کرد؟آیا خود رژیم مسبب این نفاق نبود و نیست؟ همه ایرانیان از شمال تا جنوب، از شرق تا غرب و جای ایران خواهان ایرانی آزاد،احترام به عقاید و سنن ایران زمین هستند و تاکنون تلاش های عبث گروهک های ماجراجو را با نه گفتن به شکست کشاندند. نیروهای سیاسی اصیل و تاریخأ موجود بر تمامیت ارضی ایران تاکید دارند. حتی اگر نقشه های امپریالیستی را در نظر بگیریم.
در وانفسای تراژدی سوریه، نماینده روسیه در نزد سازمان های بین المللی با اشاره به اینکه اسد در مسکو است،اعلام کرد که روسیه در شرایط سخت به دوستان خود خیانت نمی کند،این تفاوت بین روسیه و آمریکا است.
ماهم از جناب پوتین می خواهیم با توجه به شرایط بحرانی وشکست ایدئولوژی و انزوای رهبران نظام اسلامی ایران،به رهبری سید علی خامنه ای، یک محل اقامت در کنار اسد در روسیه در آینده نزدیک در نظر بگیرید.
پیروز باد جمهوری سکولار در ایران و احترام به کثرتگرایی و تنوع فرهنگی و عدالت اجتماعی.