کردستان، با دارا بودن یکی از زیباترین و غنیترین طبیعتهای ایران، میتوانست به عنوان یکی از پیشگامان توسعه پایدار و اقتصادی در کشور عمل کند. جنگلهای انبوه زاگرس، رودخانههای پرآب، زمینهای کشاورزی حاصلخیز و چشماندازهای طبیعی بکر، این منطقه را به بهشتی برای توسعه صنایع مرتبط با گردشگری، کشاورزی ارگانیک، و انرژیهای تجدیدپذیر تبدیل کرده است. کردستان بهطور بالقوه میتوانست الگویی برای توسعه پایدار در ایران باشد، به گونهای که با بهرهبرداری مسئولانه از منابع، هم طبیعت حفظ شود و هم معیشت مردم بهبود یابد.
با این حال، سیاستهای مخرب و نادرست جمهوری اسلامی در طی دهههای اخیر، این منطقه را به یکی از آسیبپذیرترین نقاط ایران تبدیل کرده است. سیاستهایی که نه تنها به تخریب گسترده محیط زیست منجر شده، بلکه منابع طبیعی کردستان را از بهرهبرداریهای محلی و سازنده محروم کرده است. آتشسوزیهای عمدی جنگلها، بهرهبرداری بیرویه از منابع آب و معدنی، و سدسازیهای غیراصولی تنها بخشی از این اقدامات بودهاند. این سیاستها نه تنها زیستبوم کردستان را نابود کردهاند، بلکه اقتصاد محلی را فلج کرده و فرصتهای شغلی بسیاری را از بین بردهاند.
از سوی دیگر، تأثیر مستقیم این تخریبها بر زندگی مردم غیرقابل چشمپوشی است. بسیاری از ساکنان کردستان که معیشتشان به منابع طبیعی منطقه وابسته بود، اکنون با بحرانهای اقتصادی و اجتماعی عمیقی روبهرو هستند. کشاورزان و دامداران، به دلیل از دست دادن زمینهای حاصلخیز و کمبود آب، ناچار به ترک خانههای خود شدهاند یا در فقر شدید زندگی میکنند. همچنین، نابودی طبیعت و کاهش فرصتهای اقتصادی موجب مهاجرت گسترده نیروی کار جوان از این منطقه شده است. این روند، چرخهای از فقر و نابودی اجتماعی را در کردستان ایجاد کرده است که پیامدهای آن در آینده به مراتب شدیدتر خواهد بود.
تخریب عمدی محیط زیست کردستان
تخریب عمدی محیط زیست کردستان در سالهای اخیر به یکی از بحرانهای اساسی این منطقه تبدیل شده و نشانههایی آشکار از برنامهریزی سیستماتیک برای نابودی منابع طبیعی و تضعیف اقتصادی و اجتماعی این منطقه وجود دارد. این اقدامات که شامل نابودی جنگلها، آتشسوزیهای عمدی، سدسازیهای بیرویه و بهرهبرداری غیرقانونی از معادن است، اثرات مخرب و جبرانناپذیری بر زیستبوم منطقه، معیشت مردم محلی و آینده نسلهای آتی گذاشته است. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، به عنوان یکی از اصلیترین بازیگران این سیاستها، نقش تعیینکنندهای در اجرای این پروژههای مخرب داشته و این موضوع نشان از وجود سیاستی سازمانیافته برای محدود کردن ظرفیتهای طبیعی و انسانی کردستان دارد.
یکی از مهمترین نمونههای تخریب محیط زیست در کردستان، آتشسوزیهای عمدی و گسترده در جنگلهای زاگرس است که بخش وسیعی از این منطقه را در بر میگیرد. جنگلهای زاگرس به عنوان زیستگاهی حیاتی برای گونههای جانوری و گیاهی و همچنین منبع اصلی تأمین معیشت بسیاری از مردم کردستان، در سالهای اخیر بارها هدف حریقهای عمدی قرار گرفتهاند. گزارشهای متعدد نشان میدهند که این آتشسوزیها نه تنها به علت عوامل طبیعی بلکه عمدتاً به صورت عمدی و با دخالت نیروهای دولتی، به ویژه نیروهای وابسته به سپاه پاسداران، رخ دادهاند. هدف این نیروها، تضعیف زیرساختهای زیستمحیطی و از بین بردن منابع اقتصادی و طبیعی منطقه است. تخریب این جنگلها نه تنها تنوع زیستی منطقه را به خطر انداخته، بلکه باعث فرسایش شدید خاک و کاهش توان کشاورزی زمینهای اطراف شده است. این آتشسوزیها به ویژه در مناطقی اتفاق افتاده که مردم محلی از منابع طبیعی آن برای تأمین معاش خود استفاده میکردند. سپاه با بیتوجهی به پیامدهای زیستمحیطی این اقدامات، عملاً معیشت جوامع محلی را هدف قرار داده است.
سدسازیهای بیرویه یکی دیگر از ابزارهای اصلی برای تخریب محیط زیست و تضعیف اقتصاد محلی کردستان است. سپاه پاسداران که نقش کلیدی در بسیاری از پروژههای سدسازی در کشور دارد، با ساخت سدهای متعدد بر روی رودخانههای اصلی کردستان، جریان طبیعی آب را مختل کرده است. این سدها بدون هیچگونه توجه به نیازهای زیستمحیطی و اقتصادی منطقه طراحی و اجرا شدهاند. زمینهای کشاورزی حاصلخیز بسیاری به دلیل این پروژهها خشک شده یا به شورهزار تبدیل شدهاند و کشاورزان محلی که معیشتشان به این زمینها وابسته بود، اکنون با بحرانهای جدی از جمله کمآبی و فقر مواجه هستند. این سدها همچنین باعث کاهش چشمگیر ذخایر آب زیرزمینی و تخریب زیستگاههای طبیعی رودخانهها شدهاند که پیامد آن نابودی گونههای آبزی بومی و کاهش تنوع زیستی منطقه بوده است. به نظر میرسد که هدف این پروژهها نه تأمین منابع آب و انرژی برای کردستان، بلکه انتقال این منابع به مناطق دیگر و تضعیف اقتصادی کردستان بوده است.
استخراج غیرقانونی و بیرویه معادن نیز یکی از روشهای دیگر تخریب محیط زیست کردستان است که به شدت توسط سپاه پاسداران مدیریت و اجرا میشود. این منطقه با دارا بودن منابع غنی معدنی مانند سنگ آهن، طلا و فلزات دیگر، پتانسیل بالایی برای ایجاد شغل و درآمدزایی برای مردم محلی دارد. اما سپاه با تصاحب این منابع، بهرهبرداری از معادن را بدون هیچگونه نظارت زیستمحیطی و برنامهریزی بلندمدت انجام میدهد. استخراج بیرویه و بدون مسئولیتپذیری، موجب تخریب گسترده زمینهای کشاورزی، آلودگی خاک و منابع آبی، و نابودی زیستگاههای طبیعی شده است. سپاه نه تنها سود حاصل از این منابع را به نفع خود و وابستگانش مصادره میکند، بلکه مردم محلی را از حق مشارکت در بهرهبرداری از این منابع محروم کرده و به جای ایجاد رفاه، فقر و وابستگی اقتصادی را در منطقه افزایش داده است.
در مجموع، تخریب عمدی محیط زیست کردستان تنها یک مسئله زیستمحیطی نیست، بلکه بخشی از سیاستهای کلانی است که هدف آن نه تنها نابودی منابع طبیعی بلکه تضعیف زیرساختهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی این منطقه است. این اقدامات که با دخالت مستقیم سپاه پاسداران و دستگاههای حکومتی انجام میشود، اثرات زیانباری بر معیشت مردم محلی و پایداری زیستبوم منطقه داشته است. کردستان که میتوانست با بهرهگیری پایدار از منابع طبیعی خود به یکی از قطبهای اقتصادی ایران تبدیل شود، اکنون با بحرانهای زیستمحیطی، اقتصادی و اجتماعی روبروست. ادامه این روند نه تنها کردستان، بلکه کل کشور را با چالشهای زیستمحیطی و انسانی جدی مواجه خواهد کرد و نیازمند واکنش فوری جامعه بینالمللی و نهادهای مدنی برای متوقف کردن این روند مخرب است.
از بین بردن پتانسیلهای طبیعی کردستان
کردستان، با منابع طبیعی غنی و پتانسیلهای اقتصادی فراوان، میتوانست به الگویی برای توسعه پایدار و افزایش رفاه اقتصادی در ایران تبدیل شود. جنگلهای زاگرس، چشماندازهای طبیعی منحصربهفرد، خاک حاصلخیز و منابع آبی این منطقه، ظرفیتهای بینظیری برای ایجاد اشتغال و جذب سرمایهگذاری داشتند. علاوه بر این، منابع طبیعی کردستان میتوانستند در راستای حفظ محیط زیست و مقابله با تغییرات اقلیمی به کار گرفته شوند و همزمان به نفع توسعه منطقه بهرهبرداری شوند. اما سیاستهای مخرب حکومت ایران، بهویژه اقدامات سپاه پاسداران، این فرصتها را بهطور سیستماتیک نابود کرده و منطقه را با فقر، بیکاری و نابودی زیرساختهای طبیعی روبهرو کرده است. سپاه پاسداران که نفوذ گستردهای در بخشهای اقتصادی و زیستمحیطی کشور دارد، از منابع طبیعی کردستان بهعنوان ابزاری برای تثبیت قدرت خود و تضعیف این منطقه استفاده کرده است. این روند تخریبی که از دههها پیش شروع شده، نشاندهنده یک سیاست عمدی است که هدف آن نه تنها غارت منابع طبیعی بلکه تضعیف قدرت اقتصادی و اجتماعی مردم کردستان است. این امر از طریق ایجاد بحرانهای اقتصادی، تخریب اکوسیستمها، و ممانعت از بهرهبرداری پایدار از منابع صورت گرفته است.
جنگلهای زاگرس که به «ریههای ایران» شهرت دارند، یکی از ارزشمندترین منابع طبیعی کردستان محسوب میشوند. این جنگلها که بخش مهمی از پوشش گیاهی ایران را تشکیل میدهند، نقش حیاتی در حفظ تعادل اکولوژیکی منطقه دارند. علاوه بر نقشی که در حفظ تعادل اکولوژیکی و مقابله با تغییرات اقلیمی ایفا میکنند، این جنگلها میتوانستند پایهگذار صنایعی مانند چوببرداری پایدار، کشاورزی ارگانیک، و حتی صنایع داروسازی باشند که به تقویت اقتصاد محلی و کشور کمک میکردند. با این حال، سیاستهای مخرب سپاه پاسداران، این منابع را هدف تخریب عمدی قرار داده است. آتشسوزیهای عمدی که در جنگلها به وقوع میپیوندد، تنها یکی از روشهای تخریبی است که برای نابودی این منابع به کار گرفته شده است. طبق گزارشهای میدانی، شرکتهای وابسته به سپاه با قطع درختان و فروش غیرقانونی چوب، سود کلانی به دست میآورند که این سودها هرگز به مردم محلی نمیرسد. علاوه بر این، بهرهبرداری بیرویه و بدون نظارت از جنگلها باعث شده که این منابع با سرعتی بیسابقه نابود شوند. این تخریب جنگلها نه تنها باعث کاهش تنوع زیستی و آسیب به حیات وحش میشود، بلکه خطرات زیستمحیطی گستردهای را به همراه داشته است. نابودی جنگلها، علاوه بر اثرات زیستمحیطی فاجعهبار، باعث از دست رفتن فرصتهای شغلی مرتبط با صنایع پایدار جنگل شده و معیشت مردم محلی را به شدت تحت تأثیر قرار داده است. این روند نشان میدهد که سپاه پاسداران به جای حفظ و مدیریت درست منابع طبیعی، آنها را به ابزاری برای افزایش سود اقتصادی خود تبدیل کرده است، در حالی که به منافع مردم محلی هیچ توجهی ندارد.
کردستان با طبیعت بکر و منحصربهفرد، یکی از زیباترین مناطق ایران برای توسعه گردشگری طبیعی محسوب میشود. این منطقه با آبشارها، رودخانهها، کوههای سرسبز و روستاهای تاریخی میتواند مقصدی عالی برای جذب گردشگران داخلی و خارجی باشد. با این حال، سپاه پاسداران و نهادهای دولتی به جای سرمایهگذاری در زیرساختهای گردشگری، این منابع را عامدانه تخریب کردهاند. پروژههای سدسازی که تحت مدیریت سپاه انجام شدهاند، نه تنها بسیاری از رودخانهها و مناطق زیبای طبیعی را نابود کردهاند، بلکه باعث شدهاند روستاهای تاریخی نیز زیر آب بروند. سدهایی که بدون در نظر گرفتن تاثیرات زیستمحیطی و نیازهای محلی ساخته شدهاند، جریان طبیعی رودخانهها را مختل کرده و باعث تغییرات اکولوژیکی وسیعی در این منطقه شدهاند. این تغییرات منجر به تخریب زمینهای کشاورزی و زیستگاههای طبیعی شده و به طور جدی اقتصاد محلی را تحت تاثیر قرار داده است. علاوه بر این، آتشسوزیها و تخریب جنگلها، بسیاری از مناطق گردشگری را از بین برده و گردشگران را از سفر به این منطقه منصرف کرده است. نبود حمایت از زیرساختهای گردشگری، از جمله راههای دسترسی مناسب، هتلها و امکانات رفاهی، فرصتهای شغلی بسیاری را که میتوانستند از طریق این صنعت ایجاد شوند، از مردم محلی سلب کرده است. این سیاستها نشاندهنده یک استراتژی عمدی برای محدود کردن فرصتهای اقتصادی و گردشگری در کردستان است، بهویژه که بسیاری از پروژهها و کارها در اختیار نهادهای وابسته به سپاه قرار دارد. این در حالی است که میتوانست با سرمایهگذاری مناسب، کردستان به یک قطب گردشگری جهانی تبدیل شود و هزاران شغل جدید ایجاد کند.
کردستان به دلیل خاک حاصلخیز و منابع آبی فراوان، ظرفیت آن را داشت که به یکی از قطبهای کشاورزی و دامداری ایران تبدیل شود. این منطقه که از لحاظ جغرافیایی و اقلیمی شرایط ایدهآلی برای کشت محصولات کشاورزی و دامداری داشت، میتوانست نقش کلیدی در تأمین نیازهای غذایی کشور ایفا کند. زمینهای کشاورزی حاصلخیز کردستان قادر بودند تولید محصولات کشاورزی متنوع و باکیفیت را تضمین کنند. با این حال، سیاستهای نادرست و تخریب منابع آبی، این پتانسیل را نابود کرده است. سدسازیهای غیرضروری که عمدتاً توسط سپاه پاسداران اجرا شدهاند، جریان طبیعی رودخانهها را مختل کرده و بسیاری از زمینهای کشاورزی را خشک یا به شورهزار تبدیل کردهاند. این پروژههای سدسازی نه تنها به اقتصاد کشاورزی منطقه آسیب زده، بلکه باعث شدهاند بسیاری از منابع آبی که میتوانستند به کشاورزان محلی کمک کنند، به هدر روند. از سوی دیگر، بهرهبرداری نادرست از منابع آب زیرزمینی، موجب کاهش شدید ذخایر آبی شده و بحران کمآبی را در منطقه تشدید کرده است. این بحران منابع آبی نه تنها به کشاورزی آسیب میزند بلکه تهدیدی جدی برای معیشت دامداران و کشاورزان به شمار میآید. علاوه بر این، نابودی مراتع طبیعی به دلیل چرای بیش از حد و سیاستهای مدیریتی نادرست، دامداری را نیز با بحران روبهرو کرده است. سپاه پاسداران به جای حمایت از کشاورزان و دامداران، منابع اقتصادی منطقه را به نفع پروژههای نظامی و اقتصادی خود مصادره کرده است، بهگونهای که بسیاری از مردم محلی مجبور به مهاجرت و ترک زمینهای خود شدهاند. این اقدامات موجب شده که کردستان بهجای تبدیل شدن به یک قطب اقتصادی، به یکی از مناطق محروم و فراموششده کشور تبدیل شود و فرصتهای اقتصادی آن به طور جدی از دست برود.
سیاستهای تخریبگرایانه حکومت و سپاه پاسداران نه تنها منابع طبیعی کردستان را نابود کرده، بلکه باعث از دست رفتن هزاران فرصت شغلی و ایجاد فقر و وابستگی اقتصادی در میان مردم شده است. پتانسیلهایی که میتوانستند اقتصاد منطقه را شکوفا کنند و جوانان کردستان را از مهاجرت یا بیکاری نجات دهند، اکنون در اختیار نهادهای حکومتی قرار گرفتهاند که به جای توسعه پایدار، تنها به دنبال سود کوتاهمدت و تقویت جایگاه خود هستند. این سیاستها نشاندهنده یک رویکرد عامدانه برای تضعیف اقتصادی و اجتماعی کردستان است که پیامدهای آن برای مردم محلی و آینده منطقه فاجعهبار بوده است. سپاه پاسداران، با کنترل و بهرهبرداری از منابع طبیعی و اقتصادی کردستان، عملاً به عامل اصلی تخریب این منطقه تبدیل شده است. از آنجا که سپاه به جای توسعه و بهبود شرایط زندگی مردم، تمامی منابع را به نفع پروژههای نظامی و اقتصادی خود مصادره کرده است، باعث شده که بخش عمدهای از مردم کردستان به مهاجرت، فقر و بیکاری دچار شوند. اگر این روند ادامه یابد، کردستان نه تنها فرصتهای اقتصادی و طبیعی خود را از دست خواهد داد، بلکه به منطقهای با بحرانهای زیستمحیطی و اجتماعی عمیقتر تبدیل خواهد شد. این روند تخریب، به سرعت به بحرانی پایدار تبدیل خواهد شد که نه تنها منطقه بلکه کشور را در معرض مشکلات گستردهتری قرار خواهد داد.
دشمنی تاریخی جمهوری اسلامی با کردستان
سیاستهای جمهوری اسلامی ایران در قبال کردستان همواره تحت تاثیر نگاه امنیتی و سرکوبگرایانه بوده است که ریشه در دلایل تاریخی و ایدئولوژیک دارد. در این سیاستها، کردستان بهعنوان یک منطقه مخالف حکومت مرکزی از سوی نظام جمهوری اسلامی به طور پیوسته تحت فشار قرار گرفته است. این نگاه خصمانه و برخورد تحقیرآمیز به کردستان، که بهویژه از ابتدای انقلاب اسلامی در سال ۱۹۷۹ به وضوح نمایان شد، اساساً ناشی از نگرانیهای جمهوری اسلامی از برخی گروهها و احزاب کرد در این منطقه بود. در واقع، جمهوری اسلامی ایران، با دیدی تهدیدآمیز به کردستان نگاه میکند و از همان ابتدا، هرگونه حرکت یا جنبش کردی که به نوعی به هویت قومی و زبان کردها پرداخته باشد، به عنوان تهدیدی برای امنیت کشور و مشروعیت حکومت مرکزی مینگرد. در این راستا، سیاستهای سرکوبگرانهای که در چهار دهه گذشته در کردستان اجرا شده، نهتنها به تضعیف قدرت اقتصادی این منطقه انجامیده، بلکه بر هویت فرهنگی و اجتماعی کردها نیز تاثیرات مخربی داشته است. این رویکرد، علاوه بر اینکه در زمینههای مختلف اقتصادی و اجتماعی به شدت به کردستان آسیب رسانده، باعث دامن زدن به تنشهای قومی و سیاسی در منطقه شده است.
سرکوب فرهنگی و اقتصادی یکی از عمدهترین شیوههای حکومتی در برخورد با کردستان بوده است. جمهوری اسلامی ایران نه تنها با تحمیل سیاستهای اقتصادی ضعیف و نامناسب، منابع اقتصادی این منطقه را از بین برده است، بلکه در سطح فرهنگی نیز با فشارهای شدید بر زبان و فرهنگ کردی سعی کرده است تا هویت قومی و فرهنگی مردم کرد را به حاشیه براند. این فشارها به خصوص در حوزههای آموزشی، رسانهها و فعالیتهای فرهنگی نمود پیدا کرده و باعث شده که مردم کردستان نتوانند به درستی از ظرفیتهای فرهنگی و اجتماعی خود بهرهبرداری کنند. علاوه بر این، سرکوب اقتصادی در کردستان موجب شده که بسیاری از منابع طبیعی و زیرساختهای اقتصادی منطقه، که میتوانست به توسعه منطقهای و افزایش رفاه مردم کمک کند، تحت تاثیر سیاستهای غلط و فساد سیستماتیک نابود شوند. جمهوری اسلامی به جای ایجاد فرصتهای شغلی و تقویت ظرفیتهای منطقهای، با بکارگیری نیروهای نظامی و امنیتی در امور اقتصادی، باعث شده که سرمایهگذاریهای خارجی و داخلی به شدت کاهش یابد و جوانان این منطقه به دلیل فقدان فرصتهای شغلی مجبور به مهاجرت شوند.
تمرکز نظامیگری و امنیتی جمهوری اسلامی در کردستان، یکی دیگر از ابعاد سرکوب و مدیریت غیرعادلانه این منطقه بوده است. جمهوری اسلامی، از همان ابتدای انقلاب، به جای تمرکز بر توسعه زیرساختها و اقتصاد منطقهای، با تبدیل کردستان به منطقهای کاملاً امنیتی و نظامی، زمینه هر گونه توسعه اقتصادی و اجتماعی را از بین برده است. استقرار گسترده نیروهای نظامی و امنیتی در این منطقه به ویژه در دوران بعد از جنگ ایران و عراق، نه تنها نتوانسته است امنیت پایدار را در این منطقه ایجاد کند، بلکه به شدت به اعتماد مردم به حکومت آسیب زده و تنشهای اجتماعی را تشدید کرده است. مردم کردستان که به دلایل مختلف از جمله سرکوبهای گسترده در دورانهای مختلف، احساس بیعدالتی و تبعیض میکنند، با حضور مداوم نیروهای نظامی و امنیتی، بیشتر احساس بیگانگی و تضییع حقوق کردهاند. این وضعیت امنیتی نهتنها باعث کاهش میزان سرمایهگذاری و رشد اقتصادی در منطقه شده است، بلکه فضای اجتماعی را به نفع نیروهای امنیتی و نظامی تغییر داده و از توجه به توسعه پایدار و عدالت اجتماعی در این منطقه جلوگیری کرده است. با افزایش حضور سپاه پاسداران در مسائل اقتصادی، نظامی و حتی زیستمحیطی کردستان، عملاً این منطقه به یک ناحیه نظامی تبدیل شده که نه تنها هیچگونه توسعه اقتصادی در آن به وجود نمیآید، بلکه فرصتهای شغلی و رفاه اجتماعی مردم کرد نیز محدود و نابود شده است.
در مجموع، دشمنی تاریخی جمهوری اسلامی با کردستان از ابتدای انقلاب تاکنون به یک الگوی مدیریتی تبدیل شده است که هدف آن تضعیف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی این منطقه بوده است. این سیاستها بهویژه تحت تاثیر نفوذ گسترده سپاه پاسداران و نهادهای وابسته به آن بوده که به جای تمرکز بر توسعه پایدار و احترام به هویت فرهنگی و اقتصادی کردها، این منطقه را به مکانی برای تأمین منافع و تقویت جایگاه سیاسی خود تبدیل کردهاند. در این میان، مردم کردستان به شدت از دسترسی به منابع اقتصادی و فرصتهای شغلی محروم شدهاند و این سرکوبها به شدت روند توسعه این منطقه را به عقب رانده است. بدین ترتیب، نه تنها تهدیدات امنیتی برای جمهوری اسلامی رفع نشده است، بلکه با افزایش نارضایتی و فقر در کردستان، این سیاستها عملاً باعث ایجاد بحرانی پایدار در منطقه شده است که پیامدهای آن نهتنها برای کردستان بلکه برای تمام کشور فاجعهبار خواهد بود.
پیامدهای تخریب محیط زیست کردستان
تخریب عمدی محیط زیست کردستان به عنوان یک سیاست مستمر از سوی حکومت ایران، به ویژه سپاه پاسداران، به پیامدهای منفی و گستردهای در این منطقه منجر شده است. نابودی منابع طبیعی و کاهش کیفیت محیط زیست در این منطقه، تنها بر معیشت مردم کردستان تاثیر نگذاشته، بلکه این روند منجر به بحرانهای زیستمحیطی وسیعتری شده است که در صورت ادامه، پیامدهای آن نه تنها برای کردستان بلکه برای کشور بهطور کلی فاجعهبار خواهد بود. در ابتدا، نابودی جنگلها و تخریب اراضی طبیعی کردستان به طور مستقیم به بیکاری و فقر گسترده در این منطقه انجامیده است. کردستان با منابع طبیعی فراوانی چون جنگلهای زاگرس، رودخانهها و زمینهای حاصلخیز، قادر به تبدیل شدن به یک قطب اقتصادی و کشاورزی در کشور بود، اما سیاستهای تخریبی و بیملاحظه سپاه پاسداران در این منطقه باعث شده که بسیاری از این منابع به طور عمدی نابود شوند. این نابودی، فرصتهای شغلی بسیاری را از بین برده و مردم کردستان را با فقر و ناتوانی اقتصادی روبهرو کرده است.
جنگلهای زاگرس، یکی از مهمترین منابع طبیعی کردستان هستند. این جنگلها علاوه بر اینکه نقش حیاتی در حفظ تعادل اکولوژیکی و کاهش تغییرات اقلیمی ایفا میکنند، میتوانستند به عنوان یک منبع درآمد پایدار از طریق چوببرداری مسئولانه، کشاورزی ارگانیک و صنایع طبیعی مورد بهرهبرداری قرار گیرند. اما به دلیل سیاستهای نادرست، این جنگلها به طور فزایندهای در حال نابودی هستند. آتشسوزیهای عمدی و قطع غیرقانونی درختان توسط شرکتهای وابسته به سپاه پاسداران، این منابع طبیعی را به سرعت از بین برده است. علاوه بر این، نابودی جنگلها باعث کاهش جذب کربن و افزایش گازهای گلخانهای در جو میشود که به نوبه خود تاثیرات منفی زیادی بر روی تغییرات اقلیمی و وضعیت آب و هوا دارد. این تخریب، موجب ایجاد بیابانزایی و خشکسالی در منطقه شده و زمینهای کشاورزی و مراتع طبیعی را تبدیل به خاکهای شورهزار کرده است.
یکی از دیگر پیامدهای تخریب محیط زیست کردستان، افزایش خطر بیابانزایی است. این روند، بهویژه در مناطقی که با بحران آب روبهرو هستند، از اهمیت ویژهای برخوردار است. سپاه پاسداران با احداث سدهای غیرضروری و نابود کردن منابع آبی طبیعی، نه تنها منابع آب سطحی را از بین برده، بلکه به خشک شدن رودخانهها و دریاچهها منجر شده است. این پروژهها که هیچ توجهی به نیازهای محلی و کشاورزان ندارند، باعث شده که بسیاری از اراضی کشاورزی منطقه خشک شوند و کشاورزان محلی قادر به کشت محصولاتی که به آنها وابسته بودند نباشند. خشک شدن منابع آبی همچنین باعث کاهش منابع آبی زیرزمینی نیز شده که تاثیرات آن در بلندمدت بیشتر خواهد شد. با از دست رفتن منابع آبی و خشک شدن زمینها، شرایط محیطی به شدت شکننده شده و کردستان در معرض خطر بیابانزایی قرار گرفته است.
از بین رفتن تنوع زیستی یکی دیگر از پیامدهای تخریب محیط زیست در کردستان است. جنگلهای کردستان و مناطق طبیعی آن، زیستگاههای بسیاری از گونههای گیاهی و جانوری منحصر به فرد هستند. با این حال، تخریب گسترده جنگلها و نابودی اکوسیستمها باعث کاهش شدید تنوع زیستی در این منطقه شده است. این کاهش تنوع زیستی نه تنها به از بین رفتن گونههای گیاهی و جانوری منجر شده، بلکه بر پایداری اکوسیستمهای طبیعی تأثیر گذاشته و به نابودی منابع طبیعی مانند آب و خاک دامن زده است. بسیاری از گونههای جانوری که در این مناطق زندگی میکردند، اکنون در خطر انقراض قرار دارند و این روند بهویژه در مورد گونههای نادر و در معرض تهدید بیش از پیش نگرانکننده است. نابودی این گونهها نه تنها خسارات زیستمحیطی جبرانناپذیری به دنبال داشته، بلکه به تهدیدی برای کشاورزی و دامداری در منطقه تبدیل شده است.
یکی دیگر از پیامدهای تخریب محیط زیست در کردستان، کاهش کیفیت زندگی مردم این منطقه است. با نابودی منابع طبیعی، کشاورزی و دامداری بهعنوان دو منبع اصلی درآمد مردم کردستان تحت تاثیر قرار گرفتهاند. از دست دادن زمینهای کشاورزی و مراتع طبیعی به معنای کاهش منابع غذایی و افزایش بیکاری است. مردم کردستان که پیشتر به منابع طبیعی خود برای تأمین معیشت وابسته بودند، اکنون با بحران اقتصادی و اجتماعی روبهرو شدهاند. در این شرایط، بسیاری از جوانان کردستان به دلیل نبود فرصتهای شغلی و شرایط معیشتی نامناسب مجبور به مهاجرت به دیگر مناطق کشور یا حتی خارج از کشور شدهاند. این مهاجرتها نه تنها موجب کاهش جمعیت در مناطق روستایی شده، بلکه باعث از دست رفتن نیروی کار و تحصیلکردهها در این منطقه گردیده است.
در نهایت، یکی از مهمترین پیامدهای تخریب محیط زیست کردستان، افزایش مهاجرت از این منطقه به دیگر نقاط کشور است. با توجه به شرایط اقتصادی دشوار، فقدان فرصتهای شغلی و بحرانهای زیستمحیطی، بسیاری از مردم کردستان به ویژه جوانان و خانوادهها به دنبال جستجوی زندگی بهتر در دیگر مناطق کشور یا حتی کشورهای دیگر هستند. این مهاجرتها باعث شده که کردستان با کاهش جمعیت و نیروی انسانی روبهرو شود و بسیاری از افراد مستعد این منطقه، که میتوانستند به رشد و توسعه اقتصادی کردستان کمک کنند، از آنجا مهاجرت کنند. این روند مهاجرت به دلیل فقدان زیرساختها، خدمات عمومی و شرایط مناسب زندگی در این منطقه شدت گرفته است و میتواند تهدیدی جدی برای آینده این منطقه و توسعه پایدار آن باشد.
در مجموع، تخریب عمدی محیط زیست کردستان و نابودی منابع طبیعی این منطقه، نه تنها به بحرانهای زیستمحیطی جدی منجر شده، بلکه تأثیرات اجتماعی و اقتصادی بسیار منفی را نیز در پی داشته است. سیاستهای نادرست و بیملاحظه سپاه پاسداران و حکومت ایران در قبال این منطقه، باعث شده که کردستان نه تنها به عنوان یک منطقه فقیر و بیفرصت شناخته شود، بلکه تبدیل به یکی از مناطق بحرانی کشور در زمینه تغییرات اقلیمی و بحرانهای زیستمحیطی گردیده است. اگر این روند ادامه یابد، کردستان نه تنها منابع طبیعی خود را از دست خواهد داد، بلکه به نقطهای خواهد رسید که دیگر قادر به احیای این منابع نخواهد بود و پیامدهای آن برای آینده این منطقه و کشور بسیار مخرب خواهد بود.
نتیجه گیری
وضعیت محیط زیست کردستان و تخریب عمدی آن توسط جمهوری اسلامی، نشاندهنده سیاستهای تبعیضآمیز و خصمانهای است که به وضوح هدف خود را نابودی منابع طبیعی این منطقه و در نتیجه آسیب به زندگی مردم آن قرار داده است. کردستان، با دارا بودن منابع طبیعی گسترده مانند جنگلها، رودخانهها، خاکهای حاصلخیز و منابع آبی، ظرفیتهای عظیمی برای تبدیل شدن به یک منطقه با توسعه پایدار و اقتصادی پیشرفته دارد. با این حال، این ظرفیتها به جای بهرهبرداری مثبت و استفاده از آنها در راستای بهبود شرایط معیشتی مردم، تحت تاثیر سیاستهای نادرست و نگاه امنیتی قرار گرفتهاند. جمهوری اسلامی، به ویژه از طریق نهادهایی مانند سپاه پاسداران، همواره سعی داشته است که این منابع را به ابزاری برای تحکیم قدرت خود و سرکوب مخالفان تبدیل کند، بدون آنکه به تبعات زیستمحیطی و اجتماعی این اقدامات توجه کند.
در واقع، نگاه امنیتی و سرکوبگرایانه جمهوری اسلامی به کردستان باعث شده که توسعه پایدار در این منطقه به یک آرزو تبدیل شود. از یک سو، پروژههای عمرانی و اقتصادی که میتوانستند به توسعه منطقه کمک کنند، به دلیل مدیریت نادرست و تخریب منابع طبیعی نابود شدهاند. از سوی دیگر، سیاستهای سرکوب فرهنگی و اقتصادی، منجر به تهدید هویت و معیشت مردم کردستان گردیده است. سیاستهای نابودگرانه در زمینههای مختلف مانند جنگلزدایی، سدسازیهای غیرضروری، بهرهبرداری بیرویه از منابع آبی و خاک، تنها به کاهش کیفیت زندگی مردم این منطقه منجر نشده، بلکه آنها را با بحرانهای زیستمحیطی و اجتماعی گستردهای مواجه کرده است.
اگر این روند ادامه یابد، کردستان نه تنها فرصتهای اقتصادی خود را از دست خواهد داد، بلکه به یکی از قربانیان اصلی بحرانهای زیستمحیطی و اقتصادی در ایران تبدیل خواهد شد. بحرانهایی نظیر بیابانزایی، خشکسالی، کاهش تنوع زیستی و افزایش مهاجرتهای داخلی و خارجی، همگی نشانههایی از آیندهای ناگوار برای این منطقه است. بدون شک، در صورتی که سیاستهای جمهوری اسلامی در قبال کردستان تغییر نکند، این منطقه با چالشهای بیشتری روبهرو خواهد شد که نه تنها به کاهش کیفیت زندگی مردم آن، بلکه به تهدیدی برای توسعه پایدار و آینده زیستمحیطی ایران تبدیل خواهد شد.
بنابراین، برای جلوگیری از این آینده تاریک، نیاز است که سیاستها و رویکردهای حکومتی نسبت به کردستان به طور بنیادین تغییر کند. تنها با مدیریت درست منابع طبیعی، سرمایهگذاری در زیرساختهای اقتصادی و توجه به حقوق مردم کردستان میتوان به احیای این منطقه و بهرهبرداری از پتانسیلهای طبیعی آن پرداخت. به علاوه، احترام به هویت فرهنگی و زبانی مردم کردستان و فراهم آوردن شرایط برای مشارکت فعال آنان در روندهای اقتصادی و اجتماعی، میتواند راهی برای رشد و شکوفایی این منطقه باشد. در غیر این صورت، کردستان همچنان به منطقهای فراموششده و محصور در مشکلات اقتصادی و زیستمحیطی تبدیل خواهد شد که تأثیرات آن به کل کشور تسری خواهد یافت.