دعوت به جشنواره بینالمللی ادبی گلاویژ که یکی از مهمترین رویدادهای فرهنگی اقلیم کوردستان و منطقه بهشمار میرود فرصتی بود تا زیستی کوتاه و لمسی عمیق از هنر و ادبیات این خطه داشته باشم و همراه شوم با اندیشهی پیشرو متفکرین دعوت شده در این جشنواره.
جشنواره گلاویژ از سال ۱۹۹۶ هرساله از سوی سازمان های غیردولتی برگزار میگردد و بدلیل حضور هنرمندان، ادیبان، متفکران و مترجمان که آزادانه و بدون سانسور به ارتباط و تامل با یکدیگر میپردازند، جایگاه ویژهای را در میان رویدادهای فرهنگی به خود اختصاص داده است؛ و گردش آزاد اطلاعات زمینه ی ارائهی نقطه نظرهای متفاوت را فراهم کرده که به خلاقیت نویسندگان منجر میشود. این جشنواره صرفا رقابتی نبوده و علاوه بر داوری بخش داستان و شعر و هنرهای تجسمی، بخش هایی را به نمایشگاه کتاب و نشریات و مجلات منتشر شده و همچنین تحقیق و پژوهش اختصاص داده است.
اگر سلیمانیه را پایتخت ادبی و هنری اقلیم کوردستان بدانیم بی شک گلاویژ بزرگترین رویداد فرهنگی این منطقه است.
در بدو ورود به اقلیم کوردستان آزادی های فردی از قبیل نوع پوشش و عدم فیلترینگ اپلیکشن ها و سایت ها مشهود است و با وزش این نسیم و شبنم آزادی، خود را برای طوفانی با باران آزادی بیان و عدم سانسور مهیا می کنم.
آزادی بیان را در جشنواره «مهرجان المربد» بصره، «جشنواره بین النهرین» هلند تجربه کرده بودم و در «گلاویژ» کوردستان چه شیرین بر جانم نشست!
دیدار از موزه و زندان بعث و حلبچه توشهی معنایی زیادی به همراه داشت.
و این را مدیون مریوان حلبچهای هستم که پلی شد بین من و روایت رنج کوردهایی که در انفال مورد نسل کشی حزب بعث و صدام قرار گرفتند.
و تا کنون گورهای دسته جمعی۱۸۲ هزار نفر شناسایی شدند. تنها انفال کافی است که بشر تا ابدیت از آن بنویسد و بسراید و بخواند و آواز سر دهد و باز هم باقی باشد.
«تویی که با من همراه شدهای برای روایت رنجت و مدام در من قدم می زنی! آیا میتوانم سراینده ی چشم هایت باشم؟»
دیدار با نشر «سردم» بخشی از برنامه ی گروه بود که به همت مربوان حلبچهای ممکن شد.
یکی از بنیانگذاران نشر سردم (نشر معاصر) «شیرکو بیکس» شاعر سرشناس کورد بود. از انجایی که عضو کانون نویسندگان ایران هستم و خود را ملزم به تلاش برای آزادی بیان و مصاف با سانسور می دانم دو پرسشم از مدیر نشر آقای «آزاد برزنجی» در همین زمینه بود.
ابتدا پرسیدم آیا نظارت دولتی آنچه به مثابه سانسور باشد در نشر کتاب اینجا وجود دارد؟ جواب منفی بود یعنی هر ناشری میتواند بدون بازبینی و نظارت دولتی بر کلمات مفاهیم صرفا بدلیل محتوی شایستهی کتاب آن را چاپ کند. که بسی جای حسرت داشت!
سوال دوم را به جهت دادن ادبیات توسط حاکمیت اختصاص دادم. آیا حکومت با حمایت از بخشی از ادبیات نویسندگان را تشویق وترغیب به نگارش آن محتوی میکند؟
جواب مثبت بود. گرچه هنوز با معنای رانت در ایران فاصلهی بسیار داشت و این تنها بعد فرهنگی موضوع است.
افتتاحیه جشنواره با نظمی شگفت در تالار هنر برگزار شد. بروشورهای جشنواره به همراه کیف و دفترچه یادداشت به مدعوین داده شد. بعد از اجرای موسیقی زنده و سخنرانی میزبانان طبق برنامه شاعرانی از نقاط مختلف جهان شعر خواندند. از ایران من «محبوبه ابراهیمی» در افتتاحیه اجرا داشتم و غزل پنج حافظ را که مجری برای معرفی شاعر فارس خواند، حلاوتی شد که شعر در گلویم شکوفه داد و به چهچه نشست:
دل میرود ز دستم صاحب دلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
کَشتی نِشَسْتِگانیم ای بادِ شُرطِه برخیز
باشد که بازبینیم دیدارِ آشنا را
ده روزه مِهْرِ گردونْ افسانه است و افسون
نیکی به جایِیاران فرصت شمار یارا
در حلقۀ گُل و مُل خوش خوانْد دوش بلبل
هاتِ الصَّبوحَ هُبّوا یا اَیّهَا السُّکارا
نمایشنامهی موزیکال با رقص کوردی این همه رنگ و این همه نقش، زینت بخش مراسم افتتاحیه بود.
در روز دوم جشنواره پنلهای پژوهشی بصورت کاملا حرفه ای برگزار شد. همچنین منتخبین بخش شعر و داستان به شعر خوانی و قرائت داستان پرداختند و شب در تالار هتل ملینیوم شعر ملل برگزار شد که شاعران هیئت ایرانی «محبوبه افشاری» «وحید امین زاده»، «لیلا محبوبی»، «رضا عابد» و «اقبال معتضدی» شعر خواندند.
اختتامیه جشنواره باشکوه بزگزار شد. سه خواننده از جمله یک زن ترانه خواندند که برای من حضور آزادانه صدای زن بسیار نوید بخش بود.
از بزرگان فرهنگی و هنری سلیمانیه و دست اندرکاران جشنواره گلاویژ تقدیر به عمل آمد همچنین جایزه یک عمر فعالیت مستمر به نویسندگان داخلی و خارجی اهدا شد.
سخنرانی پر مهر و نوید بخش دکتر ابتسام بخش انتهایی جشنواره بود
حضور تیم خبرنگار، تصویربردار و عکاس در تمام طول جشنواره کاملا محرز بود و مراسم با تیم فیلمبرداری حرفه ای همزمان و آنلاین در تلویزیون و خبرگزاری ها پخش میشد.
آنچه از نظر من گلاویژ را موثر میکند این است که تنها یک جشنواره داوری شعر و داستان نیست. گلاویژ شامل پنل های پژوهشی است که امکان بحث و گفتگو و تعامل در بین روشنفکران و متفکران را فراهم میاورد تا تلاقی باشد از افکار متفاوت که دغدغه ی جهانی بهتر دارند و پذیرش و دقت در این تفاوت پیش زمینه ی تحول و تغییر مثبت را رقم می زند.
گلاویژ بیست و هفتم را خاص یافتم چون مدیر این همایش عظیم یک زن بود در دورانی که هنوز زنان برای برابری جنسیتی میجنگند.
«تاکنون زنی را دیده ای که در موهای مواجش نارگل شکوفه دهد و همزمان عطر رقصان بهار نارنج بپراکند؟!»
دکتر ابتسام قادر اسماعیل آن زن اساطیری است که روح اش را در کالبد مدعوین دمید و به قدرت و توانمندی اش تا نفس و قلم ضربان هست این رویداد را بیادداشته و به زبان های گوناگون راوی خواهیم بود.
محبوبه ابراهیمی