سه شنبه ۲ بهمن ۱۴۰۳

سه شنبه ۲ بهمن ۱۴۰۳

سلفی های جهادی کرد ایرانی در سوریه – بایز افروزی

اعضا “حرکت مجاهدین اهل سنت ایران” که پرچم خود را دست گرفته و پرچم سوریه را زیر پا گذاشته‌اند

ملا عبدالرحمان فتاحی  که اکنون از چهره های برجسته ی هیئت تحریر الشام در سوریه است و از او با عنوان  ‘ شیخ عبدالرحمان الکردی’ نام برده می شود، در یکی از روستاهای شهرستان مهاباد متولد شد. در دوران جوانی به شهر رانیه در کردستان عراق رفت و در آن شهر طلبه شد. فتاحی درهمانجا به عقاید سلفی جهادی گرایش پیدا کرد

با اعلام خبر ورود نیروهای جهادی تحریر الشام به دمشق و فروپاشی حکومت سکولار_ دیکتاتوری اسد در سوریه، موجی از شادمانی و تبریک و تهنیت در سرتاسر مناطق اهل سنت ایران بویژه در کردستان و آذربایجان غربی براه افتاد. 

از بلندگوی شماری از مساجد بانگ الله اکبر برخواست و طولی نکشید که شمار جشمگیری از جوانان ریشوی سبیل تراشیده، شلوارهای پاچه کوتاه برتن الله اکبر گویان در گروه های چندنفری به خیابانها ریختند و در بین رهگذران شیرینی پخش کردند و برای نخستین بار برلبان آنان خنده دیده شد و جبین های تلخ و صورتهای عبوس تاکنونی آنها ازهم گشوده شد و چشمهایشان از شادمانی و رضایت برق زد!

اگر تا آنروز بانگ الله اکبر آنان رنگ و بوی تهدید و نارضایتی و خشم داشت، اکنون حس پیروزی در آن موج میزد.

مردم کوچه و بازار نیز اکنون با نوعی از همدلی و همراهی به آنان می نگریستند و گاه همصدا با آنان الله اکبر می گفتند.

صدای پر از خشم و عصبانیت رسانه های دیداری و شنیداری حکومتی در پس زمینه ی هیاهوی پر از شادمانی مردم گم شده بود و بزحمت هم شنیده نمی شد.

شدت و وسعت شادمانی و رضایت عمومی چنان بود که حتی غیر سلفی ها را نیز به وجد آورده بود.

حسن امینی، حاکم شرع اهل سنت کردستان خطاب به جولانی و مردم سوریه پیام شدباش فرستاد و در اولین نماز جمعه بعد از تصرف دمشق، مولوی عبدالحمید بر منبر مسجد مکی زاهدان سرنگونی اسد و پیروزی جهادیهای سوریه را تبریک و تهنیت می گوید و بطور ضمنی از علی خامنه ای می خواهد که از این واقعه درس عبرت بگیرد.

در همان جمعه، اکثریت امامان جمعه اهل سنت ایران، از کردسنان تا خوزستان و بلوچستان و ترکمن صحرا و تالش و… خوشحالی خود را بر بالای منابر مساجد اهل تسنن ابراز نمودند.

….

من در سال ۲۰۱۱ طی نوشتار مشروحی با عنوان ‘ سلفی های جهادی در کردستان’ ضمن بیان تاریخچه  گروه ها و جریانات اسلامی در کردستان و اعمال انها، بویژه یادآور شده بودم که افکار سلفی جهادی در کردستان بسرعت در حال گسترش است و این مسئله  می تواند در آینده  هم برای  جامعه کردستان و هم کل ایران مشکلات فراونی پدید آورد.

  هرچند نوشتار’ سلفی های جهادی در کردستان’  در چندین سایت اینترنتی فارسی زبان، از جمله  سایت وزین اخبار روز  انتشار یافت بود و در همان سال ۲۰۱۱ به زبان انگلیسی نیز ترجمه و نشر گردید و با استقبال فراوان خوانندگان موجه شده بود، اما ظاهرا نیروها و احزاب چپ، ملی گرا و سکولار  کرد خطر گسترش افکار سلفی جهادی را جدی نگرفتند، که امروز نتیجه آن عدم توجه را مشاهده می نماییم. اکنون در حالی که ندای نه به حکومت دینی و جدایی دین از حکومت روز بروز در بقیه نقاط ایران رساتر می گردد، جامعه کرد که بویژه طی صدسال اخیر عمدتا یک جامعه سکولار بوده است، با گسترش افکار سلفی جهادی روبرو شده است.

همانگونه که در آن نوشتار اشاره کرده بودم، پس از فروپاشی ‘ امارت اسلامی کردستان عراق ‘ در سال ۲۰۰۳ تقریبا همه اعضای گروه سلفی جهادی’ انصارالاسلام کردستان عراق’ و رهبران آن، با تایید و راهنمایی سپاه پاسداران وارد ایران شدند.

 پس از مدتی رهبران اصلی آنها با کمک نهادهای امنیتی ایران، به هر کشوری که خواستند فرستاده شدند. امیر انها ‘ ملا کریکار’ از طریق فرودگاه مهرآباد به اروپا پرواز کرد و بقیه   با هماهنگی قرارگاه شهرامفر سنندج، در چند شهر کردستان ایران اسکان داده شدند.

اعضای انصارالاسلام امکان تماس مستقیم با جوانان مذهبی کردستان و آذربایجان غربی را یافتند و با تایید و زیر نظر نهادهای امنیتی ایران، بویژه اطلاعات سپاه به ترویچ افکار سلفی جهادی پرداختند.

در واقع این دوره را می توان سرآغاز ترویج و گسترش افکار سلفی جهادی درکردستان و شهرهای اهل تسنن آذربایجان غربی دانست.

چند سال بعد از آن، صدها جوان کرد به افکار سلفی جهادی گرایش یافته بودند و ده ها هسته سلفی در شهرهای کردستان فعال بودند که هر هسته شامل  پنج تا ده نفربود. 

رهبری فکری این هسته ها را ملا کریکار رهبر انصارالاسلام، که در نروژ سکونت داشت و دارد برعهده داشت و علاوه بر ارسال فایلهای صوتی تصویری تبلیغی برای آنان، از طریق تلفن واینترنت بطور زنده به سوالات شرعی و غیر شرعی آنها جواب می داد و آنها را از هرلحاظ هدایت می کرد.

لازم به یادآوری است که ملا کریکارروابطه  نزدیک و مشکوکی با سپاه پاسداران و برخی نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی  داشت و دارد و به همین دلیل، علیرغم انکه اهل تشیع را ‘ رافضی’ و حتی مشرک می دانست و می داند، بندرت سختی علیه جمهوری اسلامی و خامنه ای بر زبان می آورد وجوانان و هسته های سلفی کرد ایرانی را از هرگونه اقدامی علیه جمهوری اسلامی منع می نمود.

این در حالی بود که او بشدت بر علیه نیروهای چپ و دمکراتیک کردستان تبلیغ می نمود و می نماید.

بنابر این به پیروی از او، سلفی های جهادی کرد بجای مقابله و مبارزه  با حکومت جمهوری اسلامی، همواره نک حمله خود را متوجه افراد و نیروهای مترقی، سکولار و طرفداران حقوق بشر و حقوق زنان در کردستان و سرتاسر ایران نموده اند.

….

گسترش افکار سلفی جهادی، تشکیل هسته های بیشتر در شهرهای مختلف اهل سنت کردستان و آذربایجان غربی و آشنا شدن آنان با گروه ها و دیگر رهبران جهادی در کشورهای مختلف، زمینه های دوری شماری از آنان از ملاکریکار وانشعاب و دو دستگی را فراهم نمود.

ابتدا گروهی از سلفی ها ی سنندجی به رهبری جوان سلفی پرشور و شناخته شده ای به نام کاوه شریفی که در بین سلفی ها به ابوبکر شهرت داشت تمام ارتباطات خود با ملاکریکار و بقیه رهبران انصارالاسلام را قطع کردند، سپس با رعایت تمام الزامات فعالیت مخفی و بدور از چشم نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی، گروهی با نام ‘ جمعیت توحید و جهاد’ را تشکیل دادند و شماری از اعضای با تجربه ی خود را مسلح نمودند.

کاوه شریفی که سالها بود در مسجد پیغمبر، در محله گلشن سنندج بطور علنی افکار سلفی جهادی را تبلیغ می کرد، به این باور رسیده بود که بایستی ‘جهاد’ علیه جمهوری اسلامی و ملایان وابسته به آن را شروع کرد. 

جمعیت توحید و جهاد با ترور چند ملای اهل سنت و یکی دو مقام دولتی نه چندان مهم در سنندج، جهاد مسلحانه خود را آغاز کرد که به سرعت سرکوب شد و تعدادی از افراد اصلی آن، از جمله کاوه شریفی بازداشت شدند و دونفر از آنان در درگیری کشته شدند.

با ظهور دوباره دولت اسلامی عراق (داعش) و گسترش فعالیت مسلحانه آن درعراق و سوریه، یارگیری برای داعش و فرستادن جوانان سلفی کردستان ایران به عراق به مهم ترین فعالیت جمعیت توحید و جهاد تبدیل شد.

در این زمان، صدها سلفی جهادی از کردستان و آذربلیجان غربی ‘مهاحرت’ کرده و به صفوف داعش پیوستند که فقط شمار کمی از آنان با کمک جمعیت توحید و جهاد صورت گرفت و بقیه با راهنمایی و کمک دیگران، بویژه عبدالرحمان فتاحی، از فعالین شناخته شده سلفی های جهادی مهاباد انجام گرفت. مسیر پیوستن به داعش عمدتا از راه ترکیه انجام می گرفت و وابستگان داعش در ترکیه در انتقال هزاران سلفی جهادی ، با ملیت های گوناگون بسیار فعال و از همکاری نهادهای امنیتی ترکیه بهرمند بودند.

کاوه شریفی بعد از دستگیری به زندان رجایی شهر فرستاده شد. او در زندان نیز بسبار فعال بود و از طریق تلفن  با یاران خود در ارتباط بود و داوطلبان پیوستن به داعش را هدایت می نمود و به آنها کد شناسایی می داد.

صدها زندانی اهل سنت در زندان رجایی شهر حضور داشتند که تعداد کمی از انها سلفی جهادی بودند، اما این عده اندک عملا بر امور بندهای اهل سنت فرمان می راندند. 

کاوه شریفی در زندان بیش از پیش از ملاکریکار و فتاوی او فاصله گرفت و در نهایت او را رسما ‘ مرتد’ اعلام کرد که این مسئله ضربه بزرگی بر جایگاه و اعتبار ملاکریکار در بین سلفی های جهادی کردستان وارد نمود.

با این حال تردیدی نیست که در زندان رجایی شهر رهبری زندانیان سلفی عملا در دست یکی از سلفی های جهادی مهابادی به نام عبدالرحمان فتاحی قرار داشته است. فتاحی هم ملا بود و هم دارای تجربه فراوانی در سفوف جهادی ها در عراق و ایران داشت.

عبدالرحمن فتاحی در دیداری با ابومحمد جولانی (احمد الشرع) رهبر هیئت تحریر الشام در ادلب

ملا [ماموستا] عبدالرحمان فتاحی  که اکنون از چهره های برجسته ی هیئت تحریر الشام در سوریه است و از او با عنوان  ‘ شیخ عبدالرحمان الکردی’ نام برده می شود، در یکی از روستاهای شهرستان مهاباد متولد شد. در دوران جوانی به شهر رانیه در کردستان عراق رفت و در آن شهر طلبه شد. فتاحی درهمانجا به عقاید سلفی جهادی گرایش پیدا کرد.

در سال ۲۰۰۳ با تشکیل امارت اسلامی کردستان عراق توسط انصارالاسلام به منطقه تحت سلطه آن امارت رفت و به گروه افراطی سلفی جهادی انصارالاسلام پیوست.

با فروپاشی امارت اسلامی در اواخرهمان سال به ایران بازگشت و در منطقه مهاباد پیشنماز مسجد یکی از روستاها شد و منبر آن را تبدیل به جایگاهی برای تبلیغ و ترویج افکار سلفی جهادی نمود.

با رونق گرفتن بازار سلفی های جهادی در کل مناطق کردنشین ایران، فتاحی نیز که منبر و مسجد یک روستای کوچک را برای خود کافی نمی دانست، با موافقت ‘مقامات’ به شهر مهاباد نقل مکان کرد و مسجد و منبر بزرگتری به او واگذار گردید.

مدتی بعد از آن گویا به اتهام قتل یا مشارکت در آن دستگیر شد و به زندان رجایی شهر فرستاده شد.

در زندان رجایی شهر  پیشنماززندانیان اهل سنت گردید و در کنار نماز به ترویج افکار سلفی جهادی در میان آنان پرداخت و همچنان از طروق مختلف با سلفی های بیرون از زندان در ارتباط بود.

فتاخی بسیار زودتر از آنچه می بایست، از زندان آزاد شد و با جمعی از سلفی های جهادی کرد به عراق رفتند و به صفوف داعش پیوستند.

با اعلام مخالفت رهبر وقت القاعده، با تشکیل یک  دولت اسلامی واحد برای دو کشور عراق و سوریه،

شاخه ی القاعده در سوریه یعنی جبهه النصره به رهبری جولانی، از داعش جدا شد. انشعاب جبهه النصره از داعش سلفی های جهادی کرد ایرانی را نیز دچار دودستگی نمود، عده کمی از آنان با داعش ماندند و اکثریت آنان به رهبری عبدالرحمان فتاحی به چبهه النصره پیوستند و به سوریه رفتند.

پس از شکست داعش و غلبه دولت سوریه بر بسباری از نقاطی که از دست داده بود، تقریبا همه گروه های جهادی سوری همراه با جبهه النصره به ادلب در شمال غربی سوریه عقب نشینی کردند که گروه عبدالرحمان فتاحی نیز جزو آنان بودند.

در ادلب و احتمالا حتی قبل از آن هم عبدالرحمان فتاحی سلفی های جهادی کرد ایرانی را در یک تشکیلات مشخص با عنوان ‘حرکت مهاجرین اهل سنت ایران’ سازماندهی نمود و بعد از تغییر نام جبهه النصره به ‘هیئت تحریر الشام’ حرکت مهاجرین اهل سنت ایران نیز رسما به عنوان یکی از گروه های عضو ‘هیئت تخریر’ برسمیت شناخته شد و جایگاه مشخصی پیدا کرد.

 پس از آن یعنی در سالهای استقرار در ادلب، مهاجرین اهل سنت ایران به رهبری  فتاحی فعالیت های تبلیغاتی وسیعی را آغاز نمود و به عضوگیری از میان جوانان سلفی جهادی کردستان و آذریایجان غربی و حتی بقیه مناطق اهل سنت ایران پرداخت.

هرچند در حال حاضر آمار دقیقی از اعضای حرکت مهاجرین اهل سنت ایران در دست نیست اما برخی افراد آگاه، در آستانه ی سقوط دمشق و فروپاشی حکومت سوریه تعداد آنان را حدود سه هزار نفردانسته اند.

در حال حاضر ملا عبدالرحمان درمیان اعضای هیئت تحریرالشام شیخ عبدالرحمان الکردی نامیده می شود و گاه با لقب ‘امیراهل سنت ایران’ نیز از او نام می برند.

پایان سخن و چند پرسش

همانگونه که اشاره شد حرکت سلفی جهادی  مهاحرین اهل سنت ایران اکنون با سه هزار عضو جنگ دیده و مجرب ، یکی از گروه های تشکیل دهنده هیئت تحریرالشام  است وهمراه با چندین گروه سلفی جهادی خارجی در سوریه با آینده نامعلومی روبرو هستند. معلوم نیست با تشکیل حکومت جدید در سوریه و آرام شدن وضع آن کشورسرنوشت این گروه ها چه خواهد شد؟

آیا به کشورهای خود برمی گردند و آن کشورها را به آشوب می کشند یا به هر نقطه دیگری که رهبران و ‘ هدایت کنندگان’ آنان اراده کنند اعزام خواهند شد و آنجا را به خاک و خون خواهند کشید؟ 

قابل کتمان نبست که علاوه بر ان سه هزار سلفی جنگ دیده و مجرب، تعداد غیر قابل شماری سلفی جهادی نیز در داخل کشور وجود دارند که تحت شرایط نامعلومی می توانند مسلح و فعال شوند. 

اگر آن سه هزار نفر مثلا به بلوجستان رفته و با جیش العدل همراه و همسنگر شوند چه خواهند آفرید؟

اگر..؟

پایان نوشتار 

بایز افروزی ۲۰ دسامبر ۲۰۲۴

*عبدالرحمان فتاحی برای بار سوم و آخرین بار در ۱۴ مهر ۱۳۹۰ بازداشت شد. او این بار، چهار ماه در بازداشتگاه اطلاعات ارومیه نگهداری و بازجویی شد و سپس به بند عمومی زندان دریا در اورمیه منتقل شد. او پس از هشت ماه بلاتکلیفی در این زندان به بند ۳۵۰ اوین منتقل شد و چهار ماه هم آنجا در بازداشت ماند. این ماموستای کُرد در همین مدت در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی مقیسه دادگاهی شد و پس از صدور حکم سه سال زندان، در شهریور ۱۳۹۱ به زندان رجایی‌شهر منتقل شد و تا پایان دوره محکومیت و آزادی در مهرماه ۱۳۹۳ در همین زندان ماند.

برچسب ها

اين نوشته را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذاريد

یک پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *