
در سوگ رخشنده
رخشنده حسین پور رودسری از خانواده های دادخواه خاوران در غروب روز ۱۲ آذر ۱۴۰۴ بعد از تحمل سالها بیماری در فرانکفورت درگذشت. علی مهدی زاده، همسر او از چهره های مبارز جنبش چپ و زندانی دوره شاه در پائیز ۱۳۶۲ و رحیم حسین پور رودسری، در تابستان ۱۳۶۷ در اوین اعدام شدند و در خاوران دفن هستند. برادر جوانترش، حمید حسین پور رودسری در سال ۱۳۶۲ در کردستان جان باخت، محل دفن او هم نامعلوم است.
رخشنده که تحت تعقیب بود، ناچار شد ایران را ترک کند. فرزند در آغوش از طریق کوههای غرب ایران به ترکیه و سپس به آلمان پناه برد.
درد و غم سنگین از دست دادن عزیزان سبب نشد که رخشنده به انزوا پناه برد. از مبارزه دست نکشید، سکوت نکرد و در راستای دادخواهی، که در وهله نخست برای او روشن شدن حقیقت بود – به او و خانواده هیچ اطلاعی در مورد سرنوشت عزیزانشان داده نشد- تلاش کرد. آرزوی بزرگ او بود که روزی جنایتکاران های حکومتی به محاکمه کشیده شوند. با چه دقت و اشتیاقی محاکمه حمید نوری در استکهلم را که همزمان بود با یکی از دوره های تراپی دردناک او، دنبال می کرد.
ولی دادخواهی برای رخشنده تنها به گذشته محدود نشد. تا جسم فرسوده اش توان داشت در کارزارها برای آزادی زندانیان سیاسی و برای لغو مجازات اعدام شرکت می کرد.
آرزویش بود که روزی بتواند در کشور خودش زندگی کند، در ایرانی آزاد و گیلانی سرسبز که در خاطره داشت. «کی اینها می روند؟» برای رخشنده آمیخته ای از امید، آرزو و مبارزه بود.
تسلیت به فرزندش کرامت و خانوادهاش در ایران
منیره برادران







2 پاسخ
به امید روزی که در فردای سرنگونی رژیم ارتجاعی سرمایه داری ج.ا بدست توانمند مردم ایران، به یاد یاران جانفشان ، فداکار و شریفمان و همراه با جنبش دادخواهی که بخشی از مبارزات زنان، کارگران، مزدبگیران، بازنشستگان….سراسر کشور است، در خاورانهای کشور این بیت از ملک الشعرا بهار را بسراییم:
دیدی که خون ناحق پروانه شمع را
چندان امان نداد که شب را سحر کند
نه میبخشیم و نه فراموش میکنیم
با عرض تسلیت به جنبش دادخواهی و رفقای راه کارگر و سازمانهای چپ.یاد عزیزش گرامی باد!
و به امید روزی که در خاورانهای سراسر کشور این بیت از ملک الشعرا بهار را سر دهیم:
«دیدی که خون ناحق پروانه شمع را»
«چندان امان نداد که شب را سحرکند»