سرکردگان فاشیسم شیعی چه خود خامنه ای خرافه سرا باشد و چه مزدوران آدمخوار سپاهی، بسیجی و …، هرکدام آنها فرمانداران مستقل باندها و مافیاهای بیشمار ولایت فقیه مطلق هستند. همگی آنان هموند خامنه ای بیمارانی مالیخولیانی، خودکامه و خرابکارانی مرفه زیر سایه اسلام رحمانی می باشند که همیشه بیرون از دنیای واقعی و رنجبار ما مردم پاکباخته بوده و مرفه زیسته اند، و بیرحمانه بر زندگی و هستی دست و پا شکسته ی ما بیشرمانه و بنام خدا حکم می رانند.
این ریاکارن، هر کاری که تاکنون بنام خدا کرده و یا در آینده بکنند هرگز، نه تنها بهره ای برای زندگی و هستی بردادرفته ما که برای نوع بشر نداشته اند، همچنانکه خود آنها نیز در همه ی عرصه ها پاکباخته و در آینده همانگونه که جان و مال را دزدیدند، جان و مال خود را خواهند باخت. با این تفاوت که تاوان انباشت دارائی ها، خودخواهی ها و سروگردن کشیدن های جهان اسلامی اینان را تنها ما با گرسنگی ها و مرگ و میرها دادیم و ۴۵ سال پابرجائی شان ادامه یافت و چنانچه نجنبیم همچنان خواهیم پرداخت. زیرا تک تک آنها بخوبی می دانند که در ایران ویران ما آنها، به چه گنج های بی پایانی دست یافته اند و از همینرو و بخاطر آن آز، دلبندی و گرفتاری در کام و لذت ثروت ها و قدرت های مفت و مجانی، یک چاره بیشتر در برابر همه ی باخت و بازها ندارند و آن اینکه به هر بها و سازشی که شده، بتوانند راه کلاهبرداری خدائی و پیامبری شان که همان دستبرد به نان و جان و توان کارگران، زنان و توده ها باشد را ادامه دهند. اسارت ولایت در دام چنین توهمی، همیشه و در هر حال بازندگی تکراری و تاکنونی آقا و مزدورانش را در پی داشته و سران این بساط خودسر و فاسد را در پی خود گردانده است. آیا سراپای این استراتژی جهان ولائی و دشمنی افکن، جز جنون جنائی نیست که نام جبهه مقاومت گرفته است!؟
خمینی نسل کش دم از جنگ قدس زد که راهش از کربلا می گذشت و چندش انگیز اینکه تاوان این ترفند دینی و چرندبافی آخوندی را بیش از دو میلیون زخمی، از پاافتاده و کشته شده از دو سوی عراق و ایران دادند که پس از آن دیگر کشورهای شان با مسیر دوستی، آرامش، سازش و صلح بیگانه شد و ناگزیر در کنام نداری ها، خواری ها و زمینگیری های پیاپی افتادند و هنوز هیچکدام راه رهائی انسانی از دام دین را نیافتند و هماکنون نیز بیش از هر زمانی زندگی شان شکننده تر و ناتوان تر می باشد! سود این درهمریزی جنون آمیز زندگی در میان توده های کارمزد عراق و ایران بخواست خمینی تبهکار اینگونه ضدبشری اجراشد که می شناسیم! تا بازماندگان او، برای گور وی “خمینی نسل کش” بتوانند میلیاردها دلار هزینه ی گوراش کنند! آیا این بهای گزاف برای گور خمینی جز ریشخند خرد انسان و مسخرگی زندگی دینی مردم بیدادرس نیست؟ چرا هست! ما می دانیم که رژیم همیشه بی پاسخ و بی تاوان از فاشیسم انسان ستیزاش بوده و بخواست مطلق خود به پیش رفته است. وگرنه می بایست خمینی و بازمندگان دیروز و امروز او به یک دادگاه علنی و مردمی سپرده می شدند که پاسخ جنایت های خود را بدهند و بی گمان روزی نچندان دور بدانجا کشانده خواهندشد. بهررو در درازای ۴۵ ساله این رژیم خودکامه و کارنامه هردو ولایتش هرگز یک شیوه راهبردی انسانی و یک راهکار مردمی و بسود همزیستی نوعدوستانه و فرا دینی ـ مذهبی وجود نداشته و هنوز ندارد. این گروه های دارا و آسمان نشین بخوبی می دانند که یار آنها نادانپروری و گزینش ابزار مدیریت ساده دلی توده هاست که برای ما داغداران دورش سپری شده است.
بیائید باهم از یکسو به سرخوردگی مردم از خدا و پیامبرو… بنگریم و همچنین به دلزدگی از زندگی بخاطر نداشتن حق آزادی، و نبود اندکی نان و آب و برق و… کافی بازگردیم که آنهای لازم، در ویرانه های ولائی زده مان وجودندارند. آنهم در شرایطی از یکسو بیش از ۶۰% کارگران، کارمزدان و تنگدستان میانی و پائینی را محروم از ناچیزترین نیازمندی های روزمره را ندارند، و ای بسا تنها برای زنده ماندن تلاش می کنند؛ سرنوشتی که زمیگیران و بینوایان بسیاری دچارش می باشند و امکان زندکی کردن را برای آنان سخت و ناممکن کرده، و در سوی دیگر می بینیم که جبهه مقاومت آقا و رژیم چپاولگر او کک اش هم نمی گزد و فاشیسم شیعی با دست و دلبازی کلان، میلیونی و میلیاردی برای مزدوان وابسته و واپسگرای منطقه ای خود حق و حقوق مردمان را به تاراج جنگ های منطقه ای برده و در پاسخ به چرائی ویرانی زندگی آنان، چرند جبهه مقاومت خود بازگومی کند.
پرسیدنی ست! مگر خامنه ای و گردانندگان ساختارش، اینهمه پلیدی ها، ناهنجاری ها و فاجعه های اجتماعی را ندیده و نمی شناسد و یا نمی دانند که توده های کارمزد و ندار دچار چه تنگدستی ها، ناتوانائی ها و ناسارئی های بزرگی برای جان بدربردن زمینگیرهستند؟ چرا او می داند و خوب هم می داند؛ ولی اینجا مصالح زندگی مردم که نه، بل تنها بقای دکان اسلام مطرح است و اوی خامنه ای بعنوان جانشین خدا و مسئول زمینی وی، عامل رفع و دفع آن بلایا و نجات اسلام عزیزاش از دست کفار می باشد. پرسش دیگر! آیا رحمت الهی، نجات اسلام و بکاربردن وعده های پیامبر و امامزمان و … با اوضاع درهمریخته و مرگبار مردم خوانائی و سازگاری دارد؟ هرگز! پس چرا خامنه ای دست از دشمنی تراشی ها و ماجراجوئی مذهبی برنمی دارد؟ بویژه آنگاه که رژیم برای همین جبهه مقاومتش در سوریه و تنها برای خانواده اسد تبهکار تاکنون ۵۰ میلیارد دلار بی برگشت هزینه کرده که تاوان جنایت بار او برای ما جز بیکاری، تنگدستی و گرسنگی هیچ سودی نداشته و نمی تواند داشته باشد. اهداف رژیم ضدبشری و واقعیت تبهکارانه دین دولتی همین است، و می باید تصمیم های آن نظام الهی بی بروبرگرد اجراشود. بنابرین هر مومن و همچنین هر ایرانی باید این ساختار ازلی و ابدی آنگونه که هست بپذیرد تا بشود موجودیت رژیم را بهر بهائی برای آخوند جماعت نگهداری کند. آیا باید چنین باشد؟ آیا مومنان و دیگران شهروندان تنگدست، همچون کارگران گرسنه، و دیگر مزدبگیران بی فردا و بویژه دختران و زنان بجان آمده باید همچنان این بساط خرفتزا را بپذیرند؟ زیراکه آقا گفته: بقای این جبهه مقاومت ولائی، بیش از همه بسود مردم و کشور ایران است، و سپس برای دیگر هموندان منطقه ای و جهانی اسلام! وای بر ژرفا، پهنا و درازای این کلاه دینی!.
با فرار بشار اسد و چپاول ۵۰ میلیارددلاری او می بینیم که آقا از رونرفته و همچنان فریاد جبهه مقاومت اش برپاست. این همان بهترین پاسخ و واکنش ولائی با ترفندی الهی ست که مُهر تأئید آن بر پیشانی بسیاری از فرماندهان و تبهکاران ولائی که سران قوا باشد نشسته است؛ تا هرکدام آنان نیز آسان تر برای سرکوب بیشتر فریبخوردگان “زور الهی” را تجویز و بکاربرند. ترفندی که بتواند مردم را سرگرم دعا و نیایش کند و همزمان جامعه بجان آمده را آرام سازد و در رأس آن دسیسه ی حجاب اجباری رژیم علیه زنان را بکارگرفته است و آنرا برای این ساختند تا که نیمی از جامعه را محکوم به سکوت زوری و خاموشی مطلق کنند. چرا؟ چون درست در چنین شرایط سخت و مرگباری بهترین راهکار رژیم همین است که ترس، اجتماعی شود و زنان مبارز و دادخواه را با همین اهرم ترس خانه نشین سازد تا مگر برابر خیزش ها و جوشش های بیشماراجتماعی بتواند آسان تر بایستد و به خواسته های حیاتی کارگران و کارمزدان نه بگوید و برابری جنسیتی ردکند، و همچنین درخواست های آزادی پوشش زنان که درین رژیم و قوانین اسلام هرگز دست یافتی نیستند، بی پرواتر، و به یاری زور، ستم و کشتار ادامه بدهند که تاکنون داده اند. ولی ما می بینیم که مخالفت و اعتراض و ایستائی جسورانه ی زنان، جوانان و کارگران همچنان ادامه دارد و رژیم هرباره باخته است و این بارهم خواهدباخت، همچنانکه همیشه و در همه قلدری هایش شکست خورد و در آینده نیز بیشتر خواهدباخت و سرشکسته تر خواهدشد. اینان محصول دوران واپسگرائی ها هستند که توان پیشروی و دگرگونی انسانمدار را ندارند و از همینرو باید هرچه زودتر به گور تاریخ سپرده شوند.
ما اگر اندکی تاریخجه تباهی ها و ویرانگری ها و نسل کشی های این دیوانگان، چپاولگران و آدمخواران ضدبشری ولائی ـ اسلامی را رهاکنیم، و تنها به یاد آوری چندتائی در همین آغاز دوران ترامپیسم که روی داده اند بپردازیم، آنگاه خواهیم دید که آقا و مقاومت جبهه ایش این روزها نه که نتوانست راه قدس را با آنهمه اسیر، معلول و کشته و نسل کشی که خمینی براه انداخت بیابد، بل پیشبرد راه نابودی زندگی و نسل کشی فلسطینان توسط صهیونیسم و بیاری امپریالیسم امریکا را هموار و پیاده کرده است. زیراکه پس از کشتار مردم بی گناه اسرائیل توسط حماس در هفتم اکتبر، نتانیاهوی فاشیست توانست یکراست فرصت نسل کشی هیتلری بیابد. نتانیاهو می دانست که به یاری امپریالیسم آمریکا و یاران ناتوئی او می تواند راه کربلا را بسادگی ببرد و برده است. نتانیاهو با سر و دست و پشت صهیونیسم راسیست و پشتیبانی بایدن توانست اهداف صهیونیسم را در کل خاورمیانه بدواند و بهتر از پیش این جنگ منطقه ای را ببرد و برد. او توانست بی واهمه از نسل کشی های جنایکارانه مردم ستمدیده فلسطین همچون اسرائیلی های اسیر در دوران فاشیسم هیتلری کشتارکند؛ و کرد و دامنه ی آن امروز به سوریه رسیده و دیگر هدف های شان ادامه دارد.
خمینی نیرنگباز گفته بود: آب و برق و اتوبوس و… را مجانی می کند؛ او و جانشین اش نه تنها که مجانی نکردند؛ بل انسان را از کوچکترین حقوق بشر و زندگی آزاد و انسانی محروم ساختند؛ و بجایش ستم، سرکوب دینی، زندان، کشتار، اعدام و چه چیزهای دیگر ضدبشری و باورنکردنی را عادی و جاری زمانه ی ما که نساختند؟! همانگونه که قماربازی هسته ای را باختند و اگر حتا بتوانند بمب اتمی بسازند آن نیز یاری شان نخواهدداد و روزی نچندان دور یکدست درهم فروخواهندریخت. با نسل کشی فلسطینی ها و ویرانی غزه، سپس کشتار حزب الله تسط نتانیاهوی صهیونیست و اینک فرار اسد چنین می نماید که روند نوچه پروری ها و مزدورسازی های دینی در منطقه برای ولایت سپری شده و خود آقا دم تیغ تیز سرنگونی ناگریزمی باشد. دیگر دوران نیابتی ها با آن هزینه های هنگفتی که در منطقه و جهان برایمان داشت و برای بقای رژیم بی هوده تر بود سپری شده است.
این رژیم نه تن به برگزاری رفراندوم می دهد، و نه با همسایگان روش دوستی و همکاری مسالمت آمیزدارد. بی گمان در پنهان با امپریالیسم آمریکا داد و ستد دارد و ای بسا بخشی از سران نظام با خود صهیونیسم پنهانی هموندی و همکاری دارند. و اگر هم چنین نباشد، با آسیب های فروانی که این روزها و ماه ها خورده، چاره ای جز سازش و پذیرش فرمان فرمانبرداری از صهیونیسم و امپریالیسم آمریکا ندارد. از دید من جنایت ها و نسل کشی های آمریکا در لیبی، عراق، افغانستان، یوگسلاوی و… تنها در ۲۴ سال گذشته و همچنین نسل کشی کنونی اسرائیل صهیونستی تبهکار از مردم غزه وجه مشترک دارد با نسل کشی های رژیم ولائی ایران که همگی محکومند و جامعه نوع بشری بایستی در برابر این خونخواران رنگین با همبستگی انسانی بایستد و آنها را رسواتر از همیشه کند.
بهنام چنگائی چهارشنبه ۲۱ آذر ۱۴۰۳