رژیم اسد یکی ازدیرپا ترین رژیم های سرکوبگردرخاورمیانه پس از ۵۱ سال حاکمیت با پنجه های آهنین درسوریه، با سرعتی تصور ناشدنی درخلال یازده روز بدون مقاومت نیروهای نظامی اش سرنگون شد و علاوه بر اینکه از خودش زخم های عمیق التیام نایافتنی در سوریه بر جای نهاد، دنیا را نسبت به دامنه و عمق جنایاتی که در زیرزمین های تاریک شکنجه و کشتار تحت حاکمیت این رژیم به وقوع پیوسته است، شوکه کرد. صحنه هایی که از شکنجه گاه های زیر زمینی زندان صیدنایا به تصویر کشیده شده، عمق جنایت و شقاوت رژیم بعثی اسد را برملا کرد. دادگاه های بین المللی و انسان های آزاد و وجدان های بیدار هرگز نباید اجازه دهند مرتکبین جنایاتی بدین وسعت بدون مجازت به حیات خود ادامه دهند. بدون تردید برای مردم ایران بیش از مردم دنیا دیدن این صحنه ها دردآور است،
زیرا اولا: با سرنگون شدن رژیم جمهوری اسلامی و تابیده شدن نور بر اطاق های تاریک شکنجه و کشتار این رژیم ما شاهد جنایاتی فراتر از این خواهیم بود، ثانیا رژیم جمهوری اسلامی برای سرپا نگه داشتن رژیم جنایتکار اسد ده ها و شاید بیش از صد میلیارد دلار از اموال عمومی مردم ایران را به بهای فقر و تنگ دستی اکثریت مردم ایران صرف کرده است. یعنی رژیم جمهوری اسلامی علاوه بر سرکوب قیام های مردم در داخل، اموال آنان را برای سرکوب خونین مردم سوریه هم به کار گرفته است. به بیانی دیگر رژیم اسد در ارتکاب جنایت علیه بشریت در سوریه تنها نبود بلکه خامنه ای در ایران و پوتین در روسیه شرکای او بودند.
سرنگونی رژیم اسد بدون تردید به نفع مردم سوریه است زیرا :
۱- آنان از چنگ یک رژیم خونخوارکه به جز فقر و ذلت و آوارگی ره آوردی برای آنها نداشت، آزاد شدند،
۲- سرنگونی رژیم اسد درعین حال مردم سوریه با تعلقات اتنیکی متفاوت را از حاکمیت فرقه ای که در اقلیت بود (علوی ها) آزاد کرد.
۳- وضع اقتصادی سوریه زیر حاکمیت رژیم اسد بسیار وخیم بود. وخیم تر از قسمت هایی که زیر کنترل مخالفین بود. استراتژی های رژیم جمهوری اسلامی ایران، برای گسترش هلال شیعی و استفاده از سوریه به مثابه کریدوری برای دسترسی به حزب الله لبنان آنجا را کاملا بی ثبات کرده و چشم انداز آینده را برای مردم سوریه تاریک کرده بود. با سرنگونی رژیم اسد و برچیده شدن بساط رژیم جمهوری اسلامی از آنجا این امید برای مردم سوریه وجود دارد که ثبات سیاسی و ثبات اقتصادی به کشور باز گردد.
۴- جامعه سوریه جامعه متکثر با فرهنگ های متنوع می باشد که عرب های شیعه و سنی، مسیحی ها شامل آشوریها، ارمنیها و سریانیها، و همین طور جوامع ایزدی، ترکمن و چچنی را در برمیگیرد، با رفتن رژیم اسد، در صورت تشکیل یک حاکمیت دموکراتیک غیر متمرکز، تنوعات فرهنگی فضایی برای آزادی و شکوفایی پیدا می کنند. خصوصا وزن نیروهایی که الان در صحنه سیاسی سوریه نقش بازی می کنند طوری هست که هژمونی هیچ نیرویی غالبیت ندارد و نیروهای موثر در صحنه نمی توانند همدیگر را حذف کنند مگر اینکه دولت های خارجی مانند امریکا و ترکیه بخواهند در غالبیت یکی بر دیگری نقش داشته باشند.
نفع مردم ایران در سرنگونی رژیم اسد
– از سرنگونی رژیم اسد در میان کشورهای اطراف بیش از همه مردم ایران خوشحال شدند، زیرا سرنگونی رژیم اسد معادل فروریختن یکی از ستون های اصلی رژیم جمهوری اسلامی در خاورمیانه است. دستگیری تعدای از فرماندهان سپاه در سوریه، فرماندهانی که مستقیما در سرکوب اعتراضات مسالمت آمیز مردم ایران هم نقش داشتند، شکست سپاه قدس در سوریه و سرشکستگی فرماندهان و تخلیه شدن آنان از سوریه، رویای هلال ارتجاعی و تفرقه افکنانه شیعی را نقش بر آب کرد.
– با سرنگونی رژیم اسد، خامنه ای دیگر بستر لازم در سوریه را ندارد که سرمایه های ملی مردم ایران، سرمایه هایی که در انحصار ولی فقیه هست را صرف جنگ افروزی در سوریه بکند. علاوه بر آن دیگر آن امکان را ندارد تا با دست باز از طریق سوریه سرمایه های مردم ایران را صرف تربیت نیروهای نیابتی در لبنان کند.
– با سرنگونی رژیم اسد، ریزش نیروها از بدنه رژیم بیش از پیش سرعت خواهد یافت، انفعال و استیصال و سردرگمی نیروهای نیابتی و نارضایتی آنان از رژیم جمهوری اسلامی خصوصا پس از سومین تجربه آنان، یعنی تنها گذاشتن آنان در میدان جنگ، در غزه و لبنان و اینک در سوریه افزایش خواهد یافت و کمتر کسی حاضر خواهد بود در رکاب این چنین رژیمی بجنگد.
– با سرنگونی رژیم اسد، خواب و خیال خامنه ای در تشکیل امپراطوری اسلامی درخاورمیانه که بتواند قرن ها و البته با سلسله خامنه ای ادامه یابد. نقش بر آب شد.
– وضعیت رژیم جمهوری اسلامی در همه عرصه ها مشابه رژیِم اسد است، اقتصاد ورشکسته، مردمی که به طور مداوم در حال اعتراض هستند، استیصال و انفعال نیروهای نظامی که دیگر تمایلی به جنگیدن ندارند، فقدان پایگاه مردمی و نفرت اکثریت مردم از آن. و تنها کاستی، وجود نیروهای سازمان یافته نظامی است که بتواند همراه با شعله ور شدن اعتراضات مردم جان به لب رسیده ایران، این رژیم جنایتکار را سرنگون سازد.
خطراتی که آینده سوریه را تهدید می کند.
تنوعات نیروهای موثر در سرنگونی رژیم اسد، در عین حال که می تواند به عنوان عاملی مهم در تشکیل یک نظام دموکراتیک سکولار برای رعایت حقوق همه شهروندان شود، در عین حال اگر انعطاف پذیری دراین نیروها وجود نداشته باشد و یکی از آنان بخواهد سلطه خودرا بر دیگران اعمال کند، می تواند بستر ساز جنگ داخلی در سوریه شود. سه نیروی موثر در میدان نبرد، هیئت تحریر الشام، ارتش آزاد سوریه و نیروهای دموکراتیک سوریه از مهم ترین بازیگران در سرنگونی رژیم اسد بودند. هیئت تحریر الشام یک گروه مذهبی سنی است که فرهنگ نیروهای بدنه آن شباهت زیادی به جریاناتی مانند داعش، طالبان و القاعده دارد و اولین اقدام شان همانند طالبان در افغانستان، رژیم جمهوری اسلامی در ایران مقابله با آزادی های اجتماعی زنان خواهد بود. البته در موضع گیری های اخیر “جولانی” رهبر “تحریر الشام” رفورم های امیدوار کننده می توان یافت، اما ما مردم ایران که حرف های خمینی را در فرانسه به خاطر داریم، تنها زمانی می توانیم آن را بپذیریم که در عمل تجربه کنیم. زیرا موضع گیری های رهبران سازمان و گروه ها تنها ملاک برای قضاوت در مورد آن سازمان و گروه نیست، بلکه باید به مطالبات و گرایش های بدنه آن هم توجه کرد. لذا مردم سوریه از همان ابتدا باید از شکل گیری هرگونه آلترناتیوی که منجر به تثبیت یک نظام توتالیتر مذهبی دیگر شود ممانعت کنند. در موضع گیری های اخیر جولانی با سی، ان، ان او ازحقوق اقلیت ها، بخشش سربازان وظیفه، محاکمه افسران شکنجه گر و موارد دیگری سخن به میان آورد به جز دو مورد:
۱- حقوق زنان و عدم دخالت آنها در رابطه با آزادی زنان. خصوصا که ما هیچ نشانه ای از حضور زنان در بین نیروهای آنان مشاهده نمی کنیم.
۲- اینکه آنان با کدام سیستم حکومتی و با چه ترکیبی از نیروهای سیاسی می خواهند به مطالبات مردم سوریه پاسخ دهند. آیا آن وعده هایی که آقای جولانی می دهد، خودش با تیم اطرافش می خواهند پیش ببرند، با گروه تحریر الشام می خواهند پیش ببرند و یا با مشارکت نیروهای دیگر در سوریه.
از آنجاییکه موضع جولانی در این دو مورد مشخص نیست، نمی توان به حرف هایی که او می زند اعتماد کرد.
در حالیکه در بین نیروهای دموکراتیک سوریه، زنان نقش های کلیدی دارند. که درجنگ کوبانی شجاعت و دلاوری و لیاقت آنها را مشاهده کرده ایم، ثانیا نیروهای دموکراتیک سوریه متشکل از نیروهای مختلفی مانند:
– یگانهای مدافع زنان که همه نیروهایش را زنان تشکیل می دهند،
– یگان های مدافع خلق،
– شورای نظامی مسیحی سریانی،
– نیروهای صنادید،
– ارتش انقلابیون (جیش الثوار)
– تیپ ترکمن سلجوقی
که همه اینها در یک فرایند دموکراتیک در نیروهای دموکراتیک سوریه گرد هم آمده اند.
دومین اختلاف پایه ای بین نیروهای دموکراتیک سوریه با هیئت تحریر شام می توان دید این است که نیروهای تحریر شام مانند طالبان و القاعده و داعش مطیع و معتقد به خلافت هستند، اما نیروهای دموکراتیک سوریه، در غالب مناطق تحت کنترل نوعی خودگردانی را پیش برده اند.
بدون تردید با این چنین اختلافات پایه ای، جمع کردن این دو نیرو در یک سیستم حاکمیتی ممکن نیست مگر اینکه یک سیستم سکولار مبتنی بر حقوق بشر و احترام به حقوق تنوعات اتنیکی و دخالت دادن آنها در مدیریت کشور شکل بگیرد و مانند چتری از آزادی همه شهروندان بدون درنظر گرفتن جنسیت، تعلقات قومی، تعلقات اعتقادی حفاظت کند.