چهار دهه، چهار برنده، چهار روایت متضاد از صلح — از اوباما و عبادی تا محمدی و ماشادو، هر انتخاب، بازتابی از باورها و پیشداوریهای ماست.
هر بار که جایزه صلح نوبل اعلام میشود، بخشی آن را تحسین میکند و بخشی دیگر تمسخر. اما آیا این واکنشها بر اصول صلح استوار است یا تنها بازتاب نگرش سیاسی و ایدئولوژیک ما؟
جایزه صلح نوبل، از آغاز قرن بیستم تا امروز، یکی از معتبرترین و در عین حال بحثبرانگیزترین نمادهای بشری بوده است.
اما در سالهای اخیر، بیش از آنکه نوبل آینهی صلح باشد، تبدیل به آینهی قضاوتهای ما شده است: هر بار که نام برندهای اعلام میشود، عدهای آن را تحسین میکنند و عدهای دیگر تمسخر.
در ایران نیز این دوگانگی آشکار است؛ همانهایی که روزی انتخاب نرگس محمدی یا شیرین عبادی را ستودند، گاهی انتخاب دیگران را به تمسخر میگیرند، و بالعکس.
مسئله این است که معیار قضاوت ما، اغلب نه اصول اخلاقی و انسانی نوبل، بلکه میزان نزدیکی یا دوری برنده به باورهای ماست.
نوبل صلح؛ میدان تلاقی آرمان و سیاست
آلفرد نوبل در وصیتنامهاش نوشت که جایزه صلح باید به کسانی داده شود که برای دوستی میان ملتها و کاهش خشونت تلاش کردهاند.
اما صلح در جهانی که هر تصمیمی رنگ سیاست دارد، خود امری سیاسی است. ازاینرو، انتخاب هر برنده در عمل نوعی بیانیه سیاسی محسوب میشود — تأیید یک روایت از عدالت و نفی روایت دیگر.
چهار برنده، چهار روایت از صلح
۱. باراک اوباما (۲۰۰۹)
جایزهای که به رئیسجمهور تازهمنتخب آمریکا اهدا شد، بسیاری را شگفتزده کرد. او هنوز وارد عمل نشده بود، اما کمیته نوبل به «امید» او جایزه داد. تحسین و اعتراض در هم آمیخت: برای عدهای پیام بازگشت عقلانیت بود، برای دیگران نشانهای از سیاسی بودن نوبل.
۲. شیرین عبادی (۲۰۰۳)
در ایران، انتخاب عبادی نخستینبار بود که زنی مسلمان و حقوقدان چنین افتخاری مییافت. جامعه مدنی آن را پیروزی عدالت و زنان دانست، اما نهادهای رسمی و محافظهکاران آن را ابزار فشار غرب تعبیر کردند.
۳. نرگس محمدی (۲۰۲۳)
بیست سال بعد، نرگس محمدی از درون زندان برنده شد. در حالیکه تحسین جهانی از شجاعتش طنینانداز بود، بخشی از جریانهای سیاسی در داخل و حتی برخی مخالفان در خارج، انتخاب او را «نمایشی و سیاسی» دانستند.
۴. ماریا کورینا ماشادو (۲۰۲۵)
برنده امسال، رهبر اپوزیسیون ونزوئلا، زنی است که سالها با حکومت مادورو درافتاده است. کمیته نوبل او را نماد تلاش برای گذار صلحآمیز به دموکراسی معرفی کرد.
اما بلافاصله موجی از واکنشهای متناقض برپا شد:
حامیانش او را شجاع و مقاوم خواندند، اما منتقدان گفتند نوبل، بار دیگر، به ابزار سیاسی غرب بدل شده است.
آنها به مواضع آشکار ماشادو در حمایت از اسرائیل و نزدیکیاش به جناح راست افراطی اشاره کردند، و نیز به سخنان او درباره «لزوم دخالت نظامی آمریکا یا ترامپ» در ونزوئلا.
در مقابل، طرفدارانش این مواضع را نشانهی وفاداری او به ائتلاف جهانی دموکراسیها دانستند.
بهاینترتیب، ماشادو نیز قربانی همان الگوی آشنا شد: برندهای که نه بهخاطر کارش، بلکه بهخاطر موقعیت سیاسیاش ستوده یا تخریب میشود.
نوبل و ما؛ آینهای که حقیقت را بازمیتاباند
پدیدهی «تأیید گزینشی» در روانشناسی اجتماعی توضیح میدهد که انسانها معمولاً دادههایی را میپذیرند که باورهایشان را تأیید کند.
جایزه نوبل صلح دقیقاً در همین نقطه، آینهای از ذهن جمعی ماست.
اگر برنده با باورهای ما همسو باشد، او را قهرمان صلح میخوانیم؛ اگر مخالفمان باشد، نوبل را ابزار سیاست میدانیم.
در این میان، اصل ماجرا گم میشود: معیار واقعی صلح و انسانیت.
شاید هیچ جایزهای به اندازه نوبل صلح نتواند شکاف میان آرمان و سیاست را چنین آشکار کند.
اما آنچه در نهایت اهمیت دارد، نه نام برندگان است و نه سیاست کمیته نوبل، بلکه نوع نگاه ماست.
اگر هر بار که نوبل به نفع باور ما باشد، آن را تحسین کنیم، و هر بار که نباشد، تمسخرش کنیم، در واقع نه نوبل را، بلکه خودمان را نقد کردهایم.
نوبل صلح، در حقیقت، آینهای است که وجدان جمعی ما را نشان میدهد —
و تا زمانی که نیاموزیم اصول را بر نتیجه مقدم بدانیم، این آینه همچنان چهرهای دوپاره از ما بازتاب خواهد داد: چهرهای میان آرمان و منفعت.







یک پاسخ
از کرامات شیخ ما چه عجب؛ پنجه را باز کرد و گفت وجب!!!
جناب نویسنده محترم! این که شما نوشته اید را همه می دانند! و مسلم است که جایزه صلح نوبل سیاسی است. بالاخره برای توزیع جایزه معیار و ملاکی ظاهرا باید وجود داشته باشد: مثلا تلاشهای برای صلح و دوستی میان ملتها و…
با این معیارها آیا همین برنده اخیر از نظر شما شایسته است؟ آیا ایشان با معیارهای مشخص شده توسط شخص آلفرد نوبل جور در می آید؟ کسی که از یک رژیم متهم به نسل کشی حمایت می کند، شایسته است؟ کسی که یک جریان شبه فاشیستی( جریان ترامپ) حمایت کرده و از دولت آمریکا جهت حمله به کشور خودش حمایت می کند، آیا در جهت صلح و دموکراسی عمل می کند؟وسط بازی هم حد و اندازه ای دارد!