یکشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۴

بیانیه ۱۷ نفره و بیانیه میرحسین موسوی و درخواست «استعفا یا تمکین به رای ملت» تاج زاده، راهگشای اصلاحات رادیکال ساختاری تحمیلی – احمد هاشمی

مقدمه

میهن ما ایران، شرایط بسیار حساسی را می‌گذراند. بن بست و بلوکه شدن سیاست در هر دو عرصه اقتدارگرایان حاکم و اپوزیسیون، از ویژگی‌های شرایط کنونی است.

یکی از ویژگی‌های دائمی نظام اسلامی “مدیریت ابهام” یا به عبارت دیگر پدیده بلاتصمیمی است. اکنون در وضعیت فعلی این ویژگی با شدت بیشتری خود را نشان می‌دهد، زیرا ولی فقیه درپی شکست‌های متوالی، فاقد قدرت رهبری است.

نظام اسلامی قبل از جنگ دوازده روزه در “وضعیّت بن‌بست” قرار داشت. مشخصه‌های بن‌بست این نظام عبارتند از:

الف- بحران‌های چندلایه داخلی، ب- بحران جانشینی، ج- حذف و نابودی قابل توجه‌ای از نیروهای نیابتی، از کار افتادگی ابزارهای بازدارندگی در عمق استراتژیک، بحران پیچیده و چندوجهی سیاست هسته‌ای.

اکنون حکومت جمهوری اسلامی، به دلیل نتایج ترکیبی حاصل از جنگ غزه و جنگ دوازده روزه، در شرایط استثنایی قرار دارد. مشخصه ”وضعیت استثنائی”:  الف- “ تقلیل کارائی ”هسته سخت قدرت“ درحکومت، ب- شرایط ”آتش بس شکننده“ و یا به عبارت دیگر  “نه جنگ و نه صلح” است.

بن‌بست و بلوکه شدن سیاست در ”هسته سخت قدرت“  در شرایط استثنایی بعد از جنگ دوازده روزه، با توجه به عدم کارائی ولی فقیه و حامیان او به انضمام “مدیریت ابهام” و بلاتکلیفی، امنیت ملی و سرزمینی ایران را به خطر انداخته است.

بن‌بست اپوزیسون ایران در داخل و خارج  

 اپوزیسون ایران در داخل و خارج نیز تاکنون در شرایط بن‌بست و بلوکه شدن سیاست، قرار داشته است. اکنون چنین به نظر می‌رسد، که اپوزیسون مخالف نظام اسلامی در داخل ایران، از یک سو به دلیل فضای ژئوپلیتیکی پرخطر و تشدید بحران‌های چند‌بعدی و چند‌لایه‌ای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و همچنین ضربات محیطی از قبیل بحران‌های طبیعی، مثل تغییرات اقلیمی و زیست‌محیطی، بلایای طبیعی، به درستی نگران سرنوشت ایران هستند.

در بیستم تیر ۱۴۰۴، میرحسین موسوی با انتشار بیانیه‌ای خواست‌های مشخص خود را که قبلا در بهمن ماه سال ۱۴۰۱ در دوره جنبش مهسا اعلام کرده بود، تکرار نمود. این خواست‌ها عبارت بودند از:

«اول – برگزاری همه‌پرسی آزاد و سالم در مورد تغییر یا تدوین قانون اساسی جدید

دوم – در صورت پاسخ مثبت مردم، تشکیل مجلس موسسان مرکب از نمایندگان واقعی ملت از طریق انتخاباتی آزاد

سوم – همه پرسی درباره متن مصوب آن مجلس به منظور استقرار نظامی مبتنی برحاکمیت قانون و مطابق حقوق انسانی و برخاسته از اراده مردم»

در ۲۶ تیر ۱۴۰۴، ۱۷ نفر از فعالان مدنی و سیاسی در ایران بیانیه‌ای در داخل کشور تحت عنوان “ما نگران سرنوشت ایرانیم” صادر نموده‌اند‌. آن‌ها در این بیانیه می‌نویسند:

«راه رهایی ما از شرایط فعلی، تاکید بر عاملیت و کنشگری مردم و احقاق «حق تعیین سرنوشت» آنان است. راهی که نه سازش و هم‌راهی با حاکمان ‌و‌ حکومت استبدادی است و نه از مسیر جنگ و اتکا به قدرت‌های خارجی می گذرد.

ما خواهان برگزاری رفراندوم آزاد، شفاف و تحت نظارت نهادهای مستقل بین‌المللی و تشکیل مجلس موسسان در راستای شکل‌گیری یک دولت ملی و فراگیر، برای «گذار دموکراتیک»  هستیم”

در اول مرداد ۱۴۰۴ مصطفی تاج‌زاده از زندان تهران بزرگ، در نوشته‌ای خطاب به رهبر نظام، در خواست “‌استعفا یا تمکین به رای ملت” را فورموله کرده است. او در این درخواست، برگزاری همه‌پرسی و مجلس موسسان را تنها راه موجود، در مقابل فروپاشی سیاسی و اضمحلال ایران مطرح می‌کند.

 در این میان انسداد تفکر سیاسی در اپوزیسیون برون‌مرز، باعث شده است که این اپوزیسیون قادر به درک ابعاد و پیامدهای ژئو پلیتیک پرخطر رژیم جمهوری اسلامی در ایران نباشد و لذا ناتوان از تشخیص درد و راه‌حل بدیل و راهکارهای عملیاتی است. ما اکنون در دیاسپورا با بخشی از اپوزیسیون سر و کار داریم، که کمتر می‌اندیشد و بیشتر سخن می‌گوید. سیاست‌ورزانی که تمام تلاششان جلوگیری از پیش افتادن رقبای خود می‌باشد.

سناریوهای آینده برای ایران  

آینده غیرممکن: اصلاحات ساختاری گسترده از جانب نظام اسلامی.

آینده‌های امکان‌پذیر و شدنی

– تداوم وضع موجود،

– سرکوب کامل جنبش و ادامه رژیم،

– انقلاب  یا براندازی خشونت‌بار در داخل و ادامه چرخه اقتدارگرایی،

– براندازی با نیروی خارجی  و مسیر منتهی به فروپاشی (جنگ داخلی محدود، فروپاشی سرزمینی و …)،

آینده محتمل: اصلاحات رادیکال ساختاری تحمیلی (مصالحه ملی برپایه میانجی‌گری)،

آینده مطلوب و برنامه‌ریزی شده: گذار دموکراتیک مسالمت‌آمیز،

وقوع و امکان اصلاحات رادیکال ساختاری تحمیلی (مصالحه ملی برپایه میانجی‌گری)

این سناریو، اکنون یک سناریوی ممکن در ایران است. وقوع و امکان آن به دلیل “وضعیّت بن‌بست سیاسی” و همچنین ”وضعیت استثنائی” که در بالا توضیح داده شد، محتمل است.

نتایج حاصل از این وضعیت ویژه :الف- عبورنظام اسلامی از نخبگان یکپارچه ایدئولوژیک حاکم، به نخبگان گسسته است. این بدان معنی است که هیچ همبستگی بین نخبگان حاکم وجود ندارد و تشدد سیاسی بی‌سابقه ای در میان آنها حاکم است. ب- اکنون نوعی از بن‌بست منازعات در نخبگان سیاسی در قدرت و بیرون قدرت حاکم است.

در شرایط وجود نخبگان گسسته حاکم و بن‌بست منازعات، اپوزیسیون منسجم با ائتلافی رهبری کننده و حمایت/ پشتوانۀ اجتماعی گسترده، و میانجیانی مصالحه‌جو در پیرامون رژیم، می‌تواند اصلاحات رادیکال ساختاری به نظام اسلامی تحمیل کند.

پایه‌های استدلالی این راهبرد بر این نکته استوار است که اعتراضات و مبارزات خیابانی مردم در ایران، به خودی خود تغییردهنده قدرت سیاسی نیستند، لذا در این مرحله از یک سو تنها با ائتلافی رهبری‌کننده و پرتوان می‌توان اعتراضات پراکنده را به جنبش جمعی سازماندهی‌شده تبدیل کرد و از سوی دیگر به میانجیانی مصالحه‌جو در پیرامون رژیم نیاز است، که با اهرم خواست‌های معترضان و حداکثر فشار از پایین، تندروها را مجبور به عقب‌نشینی و پذیرش فضای سیاسی باز کنند.

در این فرآیند است که برگزاری همه پرسی، مجلس موسسان و  انتخابات آزاد، به عنوان مکانیزمی برای تعیین سهم قدرت سیاسی، با شرط وجود فضای سیاسی آزاد ممکن می‌شود.

نقش برنامه‌ریزی راهبردی

اینکه اصلاحات رادیکال ساختاری تحمیلی در ایران، بدون برنامه‌ریزی راهبردی عملی شود، یک امر نادر است. بهمین لحاظ ملاحظات برنامه‌ریزی راهبردی، برای آن امری اجتناب‌ناپذیر می‌باشد.

پیکار بزرگ در راه اصلاحات رادیکال ساختاری تحمیلی به نظام اسلامی، بدون سه اصل “اتحاد و همبستگی ملی”، “سازمان‌یافتگی ائتلاف گسترده اپوزیسیون” و “اتفاق نظر و اتحاد در هدف‌” ممکن نیست.

الف – اتحاد و همبستگی ملی

مبارزه درراه اصلاحات رادیکال ساختاری تحمیلی، نیازمند مشارکت گروه‌های متفاوت سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و باقی قسمت‌های جامعه است. مشروعیت و قدرت این پیکار در به راه انداختن تعداد زیادی از شهروندان نهفته است. در مقیاس ملی این همبستگی و اتحاد، مشروط به ائتلاف گسترده اپوزیسیون می‌باشد.

همبستگی ملی یک پروسه دستوری نیست و با نسخه‌پیچی‌های یک طرفه حاصل نمی‌شود، بلکه نتیجه روندهای همبسته عاطفی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و آمادگی برای تغییر، گذشت و زدایش تعصب‌ها و نقصان‌ها و کاستی‌هاست.

برای اینکه همبستگی ملی به اراده ملی فرا روید، باید فرایند هم‌اندیشی، همگامی، هماهنگی و هم‌افزایی از طریق “‌دیالوگ ملی سازمان‌یافته و هدفمند تعمیق داده شود.

ب – سازمان‌یافتگی ائتلاف گسترده اپوزیسیون 

با علم بر این که هیچ یک از نیروها و سازمان‌ها و احزاب موجود به تنهایی توان پیشبرد مبارزه در سطح ملی و جهت‌دهی و هدایت این جنبش سراسری را ندارند، موضوع ائتلاف نیروها در سطح ملی و در خارج از کشور مسئله حیاتی است.

ائتلاف نیروها در سطح ملی و در خارج از کشور به دلایل متعدد از جمله: بی‌اعتمادی، ناتوانی در توافق سیاسی حداقل برای همکاری عملی حداکثر، ابهام در قاعده مشارکت سیاسی و… به موضوعی پیچیده و دشوار تبدیل شده است. نتیجه مسلم این است که این مسئله، راه‌حل ساده ندارد و نمی‌توان آن را با شتاب‌زدگی حل نمود، به عبارت دیگر راه‌حل ائتلاف نیرو‌ها نیز پیچیده خواهد بود.

 هنگامی که جنبشی برنامه‌ریزی راهبردی خود را شکل می‌دهد، “‌دیالوگ ملی سازمان‌یافته و هدفمند ” یکی از مهم‌ترین اجزاء این برنامه‌ریزی راهبردی است.
دیالوگ یکی از مهمترین مو‌لفه‌ها و عناصر هماهنگی و انسجام است، بدون آن هیچ تحول دموکراتیکی رخ نمی‌دهد.

ج – اتفاق‌نظر و اتحاد در هدف

پیکار برای اصلاحات رادیکال ساختاری تحمیلی، باید اتفاق‌نظر مجموعه اپوزیسیون در مورد اهداف، که آن هم منعکس‌کننده اهداف اکثریت جامعه باشد، را داشته باشد. این اهداف باید به میزان کافی شفاف و به‌طرز منطقی قابل‌دسترسی باشند.

در شرایط کنونی، دست‌یابی به این سه اصل “اتحاد و همبستگی ملی”، “سازمان‌یافتگی ائتلاف گسترده اپوزیسیون” و “اتفاق‌نظر و اتحاد در هدف” تنها با “‌دیالوگ ملی سازمان‌یافته و هدفمند” ممکن است.

ahmad.haschemi@gmx.at

برچسب ها

اين نوشته را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذاريد

توجه: کامنت هایی که بيشتر از 900 کاراکتر باشند، منتشر نمی‌شوند.
هر کاربر مجاز است در زير هر پست فقط دو ديدگاه ارسال کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آگهی