دختر_علوم_تحقیات، عصیانی پرشکوه و زیبا علیه خشونت بر زنان!
برای زنان جهان بطور عموم و برای ما زنان خاورمیانه بخصوص، ۲۵ نوامبر( قتل خواهران میرابل) نماد روشنی از مبارزه علیه بارزترین وجوه خشونتهای پنهان و آشکار مناسبات حاکم بر جامعه است.
طبق آخرین آمار جهانی در سال گذشته در هر ۲۴ دقیقه یک زن توسط مردان خانواده و یا نزدیکانش به قتل رسیده اند! این آمار فقط مربوط به مواردی است که در مجاری قانونی و دادگاه ها ثبت شده است.
در این فهرست سیاه و ننگ آلود ، نامی از زنان فلسطین و سودان و اسرائیل و کوبانی و… نیست که زیر آوار بمب و موشک دفن شدند و یا با گلوله سربازان به قتل رسیدند.
در این آمار از زنان اعدام شده توسط حکومت هایی مانند ج ا و یا افغانستان خبری نیست.
خاور میانه سراسر خون و آتش شاهد گسترش جنگها و در گیریهای نظامی است .در اوکراین وآفریقا هم جنگ به مردمی تحمیل شده که سهمی بجز فقر از آن نمیبرند.
جنگ برای زنان ساکن در این نقاط تبعات هولناکتری دارد.( گرچه تامین منابع این جنگها توسط حکومتهای بزرگ و جنگ افروز بر دوش مالیات دهندگان و طبقه کارگر و زنان است).
در سودان دو حریف جنایتکار ، زنان طرف مقابل را به اسارت برده و حتی در مقابل چشم خانواده به آنان تجاوز میکنندو دردناکتر این است که تعدادی از زنان به محض اسارت دست به خودکشی میزنند. مرگ به آنها توسط مردانی تحمیل میشود که برای حفظ منافع و قدرتشان ، جنگ افروزی میکنند.
در زمان جنگ امکانات درمانی و بهداشتی گرانتر و حتی نایاب شده و زنان اولین قربانیان این محرومیتها هستند چرا که وظیفه نگهداری از کودکان و سالمندان به عهده آنان و خود نیز از امکانات جلوگیری از بارداری و پدهای بهداشتی محروم ودر معرض انواع بیماریهای فیزیکی و روانی قرار میگیرند.
زنان پزنده و شوینده و پرستاران مادامالعمر و رایگان اند. این خشونت ساختاری چه در زمان صلح و چه در زمان جنگ با هزاران رنگ و لعاب فریبکارانه تلطیف میگردد!
آری، خشونت تلطیف شده و “مقدس” خوانده میشود.
زنان در جایگاه تحمیلی به عنوان بازتولیدکننده اجتماعی ، هم باید سرباز جنگی بدنیا آورده و هم نسل بعدی نیروی کار برای سرمایه داران را پرورش دهند!
خشونت بر زنان نه تنها در خانه بلکه در هر فضای اقتصادی و اجتماعی خارج از خانه مستتر است.
بهره کشی در بازار کار به عنوان نیروی کار ارزان و ارتش ذخیرهی کار مستاصل و آماده ، در گوشه گوشه دنیا و زیر اقتدار حکومتهای سرمایه داری همچنان ادامه دارد.
از بنگلادش تا شیلی واز پاکستان تا ایران و حتی کشورهای به اصطلاح پیشرفته، میزان دستمزد زنان همچنان تابع
” جنس دوم” بودن است و در کشورهای بنیادگرای دینی، اشتغال زنان که مصداق بردگیست.
بدن زنان به عنوان ابژه و کالای سودآوری در صنعت مد و آرایش و جراحی دستخوش خشونت فزاینده است. زنان اگر بدن زیبا و جوان داشته باشند ، مشتری پسند تر میشوند و معیشت و رفاهی که تامین آن به عهده حکومتهاست، گویا فقط در ازای تحمل این شکنجه ها قابل حصول است!!
نظامهای دینی هم در همین چهارچوب و در ابعادی خشونت بارتر، از کنترل بدن زنان با اهرم “حجاب و فرزندپروری و ناموس پرستی” و در جهت گسترش قدرت خود بهره میبرند. منفعت دین در منکوب کردن بدن زنان است.
منفعت دین در برده بودن زنان توسط ساختارمردسالاریست.
مردان اجازه دارند که کتک بزنند، بزور رابطه جنسی برقرار کنند، اسید بپاشند و نهایتا برای حفظ ناموسشان، سر زنان را ببرند.
زنان برای نظامهای سلطه گر، باید منفعت ایجاد کنند و این نظم خونین منفعت طلب خواهان این است که زنان همه چیز باشند بجز ” انسان رها” ، بجز انسانی که روی پای خودش ایستاده و تصمیم میگیرد که چه سبکی از زندگی را برای خود رقم بزند.
زنان اما در آنسوی صف این بهره کشان ، آرام و تسلیم نایستاده اند. این تقابل رادیکال قرنهاست که ادامه دارد و زنان سنگر به سنگر پیش رفته و جامعه را مجبور به پذیرش واقعیت هستی انسانی و برابرانه کرده اند.
از محیطهای آکادامیک و کتب و مقالات ضد زن گرفته تا فضاهای عمومی و اشتغال ، زنان افشاگری کردند و علیه مصداقهای خشونت ساختاری مبارزه ای جانانه را به پیش راندند.
اکنون زنان در مواجه با حکومتهایی هستند که بجای تامین امکانات بیشتر جهت رها شدنشان از بیگاری و خشونت، هر روز عرصه را تنگتر کرده و وظایف بیشتری را به گرده آنان میگذارد . هرچه بحرانهای سرمایه داری حادتر شود، فشار بر زنان بیشتر میگردد و در مواجه با همین شرایط است که دم و بازدم زنان مصداق یک مبارزه و پیشروی دائم علیه تبعیض و خشونت و کسب رهایی و موقعیتی انسانی است.
ما زنان ایران در زیر چکمه های زن ستیزانه ترین حکومتهای تاریخ بشریت برای “حق بر بدنمان” کشته میشویم، نابینا میگردیم و مورد اصابت ساچمه به اندامهای جنسیمان قرار میگیریم تا خاموش گردیم.!!
اما کنشهای جمعی و فردی زنان برای حق مالکیت بر بدنشان از فردای مصادره انقلاب ۵۷ شروع شد و از لیلا موحد تا مهسا و اکنون هم با عصیان با شکوه #دختر_علوم_تحقیات ادامه دارد.
نام آهو دریایی از آن رو در تاریخ بروشنی و افتخار خواهد ماند که در تصویری شجاعانه، یک زلزله ۱۰ ریشتری را به ارکان حکومتی تحمیل کرد که همه قوای نظامی و امنیتیش را برای پوشاندن موی زنان بکار بست و اکنون در مواجه با بدنهای عریان شده ، کف بر دهان میاورد.
بدن دختر دانشگاه تحقیقات، بدن همه ما زنان است. او ما را و رها شدگی بدن ما را نمایندگی میکند.
ما بسیاریم!
هم رزمان ما در همه نقاط زمین با افشا دلایل و ریشه های خشونت و با طرح مطالبات مترقی به حمایت از صلح ومحیط زیست برخاسته و علیه نژادپرستی و ناسیونالیسم و تبعیض در حال پیشروی اند.
نفی کار مزدی ، ایستادگی در برابر تخریب محیط زیست، نه به اعدام و جنگ افروزی ، نفی همهمناسبات زن ستیزانه و جنسیتی فقط “شعار” نیستند، بافته شده در زیست هر روزه مان هستند.
عینی شدن این مطالبات منجر به تسریع روند حذف خشونت علیه زنان میشود که خود اولین قربانیان این نابسامانی ها و تبعیضها بوده و هستند . راهی بجز تنیده شدن در این مطالبات نداریم.
در نهایت ما زنان ایران همسو با جنبشهای کارگران( در مفهوم کلان آن) بازنشستگان، دانشجویان و همه کسانی که دغدغه رفاه و سلامت و شادی همگانی را دارند، معتقدیم که:
اول _ هیچ روزنه ای برای رهایی متصور نیست مگر آنکه پرتوی از تلالو درخشان زن زندگی آزادی از آن عبور کند
دوم _ هیچ جناحی از ساختار سرمایه جهانی و بنیادگرایان دینی در کنار ما نبوده و قطعا دشمن مشترک همه ما هستند.
سوم _ همه جنبشهایی که خواهان تغییر و دگرگونی در شرایط موجودند با حذف رویکردهای مردسالارانه ، قادر خواهند بود بشکلمؤثرتری در رهایی از انواع ستم گام بردارند.
تنها با سازماندهی و تشکل یابی از پایین و تکیه به خرد جمعی است که میتوان این بار عظیم را به سر منزل مقصود برساند.
تکلیف جمهوری اسلامی و همه مناسبات ضد زن و ضد انسانی فقط در خیابان تعیینمیشود
ایستاده ایم تا پایان
جمعی از زنان داخل کشور