موضوع فقط درج نام کمون در قانون اساسی نیست. ما همچنین در حال اندیشیدن به این هستیم که کمون باید چه نسبتی با دولت ونزوئلا داشته باشد. امروز دولت کمون را به عنوان یک سازمان مردمی میشناسد، اما ما میخواهیم که کمون در جایگاهی برابر با دیگر نهادها و ساختارهای حکمرانی وجود داشته باشد. ما بر شعار خود «¡Comuna o Nada!» [«کمون یا هیچ!»] پای میفشاریم…

در ونزوئلا، کمونها بهعنوان ساختارهای مردمی و خودگردان، در مواجهه با محاصره، بحران اقتصادی و بوروکراسی دولتی، تلاش میکنند نیازهای فوری جوامع خود را برآورده کنند. این تجربهٔ سازماندهی از پایین، نه تنها قدرت و ابتکار مردم را نشان میدهد، بلکه مسیر دشواری را برای تحقق سوسیالیسم واقعی در کشور ترسیم میکند. در این گزارش، رهبران کمون و فعالان مردمی دربارهٔ چالشها، دستاوردها و چشمانداز آیندهٔ جنبش کمونال گفتگو کردهاند. این گفتگو را به نقل از مانتلی ریویو می خوانید:
پروژهٔ کمونال ونزوئلا
نوشتهٔ آنخل پرادو و سیرا پاسکوال مارکوینا

آنخل پرادو
آنخل پرادو عضو کمون «اِل مایسال» و از سال ۲۰۲۴ وزیر کمونها در دولت نیکولاس مادورو است. او همچنین از بنیانگذاران «اتحادیهٔ کموناردها» است، سازمانی که کمونهای سراسر ونزوئلا را به هم پیوند میدهد. میان سالهای ۲۰۲۲ تا ۲۰۲۴، او شهردار بخش سیمون پلاناس بود، جایی که کمون اِل مایسال در آن قرار دارد. سیرا پاسکوال مارکوینا آموزگار مردمی در «پلوریورسیداد»، ابتکار آموزشی کمون «اِل پانال» در محلهٔ کارگری ۲۳ دِ انرُو در کاراکاس است. او همچنین از بنیانگذاران و اعضای «شبکهٔ دموکراسی کمونال» است.
آنخل پرادو بنیانگذار کمون اِل مایسال در مرکز-غرب ونزوئلا و یکی از رهبران اصلی اتحادیهٔ کموناردهاست، سازمانی که حدود هشتاد کمون را گرد هم میآورد. از ژوئن ۲۰۲۴، پرادو وزیر کمونهاست. او در این جایگاه کار خستگیناپذیری برای گسترش سازماندهی کمونال در سراسر کشور با مشارکت فعال در امور دولتی در هم میآمیزد. در این مصاحبه، کمونارد-وزیر نخست به ساختار کمونهای ونزوئلا و رابطهٔ آنها با دولت میپردازد. پرادو همچنین به چالشهای امروز کمونها، اهمیت وحدت در چاویسمو، و طرحهایی برای گنجاندن کمونها در اصلاح قانون اساسی ونزوئلا اشاره میکند. در سراسر گفتوگو، پرادو بر کمون هم بهعنوان راهحلی عملی برای نیازهای فوری جامعه و هم بهعنوان بخشی از یک پروژهٔ استراتژیک برای رهایی ملی و ساخت سوسیالیسم تأکید میکند.
سیرا پاسکوال مارکوینا(س.پ.م.)
سیرا پاسکوال مارکوینا: بیایید با ابتداییترین پرسش آغاز کنیم: «کمون ونزوئلایی» چیست؟
آنخل پرادو: نخست میخواهم از علاقهٔ خوانندگان شما برای درک دگرگونی سیاسیای که در ونزوئلا در جریان است و نیز اینکه چگونه کمون—بر اساس نقشهٔ راهی که فرمانده [هوگو] چاوز ترسیم کرد—بهعنوان مسیری برای ساخت سوسیالیسم عمل میکند، قدردانی کنم.
کمون یک سازمان مردمی در یک قلمرو مشخص است که در آن خود-حکومتی برقرار میشود؛ با ساختاری سیاسی که قانونگذاری میکند، منابع را اداره میکند و ابزار تولید خود را مدیریت میکند.
در یک کمون، سطوح گوناگونی از سازماندهی مردمی وجود دارد: پارلمان کمونال، بانک کمونال و کمیتههای مختلف از اقتصاد تا ورزش. در پایهٔ کمون، «شوراهای کمونال» قرار دارند که سلولهای بنیادی سازماندهی هستند.
فرایند مجمع در قلب کمون جای دارد—این حیات و روح سازمانهای ماست. مجمع، عالیترین نهاد تصمیمگیری کمون است: هر کسی که در قلمرو کمون زندگی میکند میتواند شرکت کند، سخن بگوید، مطالبه کند، پرسش کند، رأی بدهد و روندها را نظارت کند. مجمع در همهٔ امور مربوط به کمون حرف آخر را میزند.
کمونها همچنین بر نمادپردازی و هویت تأکید فراوان دارند، در عین حال قواعد همزیستی را بنیان میگذارند و برنامههایی را برای حل مشکلات جامعه تدوین میکنند. زندگی کمونال از دل این فرایندها شکل میگیرد و بهتدریج آنچه ما «روح کمون» مینامیم پدید میآید؛ روحی جمعی که بر پایهٔ هویت و کار مشترک استوار است.
س.پ.م.: این درست است که بر اساس گفتهٔ چاوز، کمونها باید روابط نوینی از تولید اجتماعی را نیز ترویج دهند؟
آ.پ.: بله، کمون بر قلمرو و هویت تمرکز دارد، اما همچنین بر سازماندهی اقتصادی. کمون نیروی جمعی مردم را بسیج و گردهم میآورد تا مشکلات را حل و شرایط مادی زندگی را بهبود بخشد. این به معنای ایجاد فرایندهای اقتصادی خودگردان است. از راه برنامهریزی و نیروی کار جامعه، کمون آنچه ما «اقتصاد مردمی و کمونال» مینامیم میسازد. مردم به خدمات، غذا و کالاهای دیگر نیاز دارند و بخش زیادی از آن میتواند در درون کمون تولید شود. در همهٔ اینها، برنامهریزی کمونال کلیدی است.
همچنین در کمونها بحثی مداوم دربارهٔ مالکیت وجود دارد که از مالکیت جمعی کمونال تا مالکیت عمومی، خانوادگی و خصوصی را دربر میگیرد. هدف کمون این است که مالکیت کمونال و جمعی در قلمرو خود هژمونیک شود، اما این هنوز در حال شکلگیری است. به همین دلیل مبارزهای برای کنترل ابزار تولید—زمین، کارخانهها و همهٔ منابع ضروری برای توسعهٔ نیروهای مولد در کمونها—جریان دارد. موضوع دیگری که مطرح است توزیع و بازسرمایهگذاری مازاد است. لازم است بین سرمایهگذاری اجتماعی و بازسرمایهگذاری تولیدی تعادل برقرار شود.
س.پ.م.: در کشوری که به دلیل تحریمهای ایالات متحده تحت محاصره است، نیرومندترین کمونها برای پاسخ به نیازهای فوری جوامع خود کار کردهاند. در بسیاری موارد، آنها در خنثی کردن برخی از اثرات این محاصره بسیار موفق بودهاند.
آ.پ.: در یک کمون، شناسایی ارزشها و اصولی که زندگی کمونال را شکل میدهد اساسی است. مردم کمون را نزدیکترین سطح حکومت در جامعهٔ خود میدانند. این کمون نزدیکترین نهادی است که برای حل مشکلات به آن رجوع میکنند.
ما این را بهروشنی در دوران همهگیری دیدیم. جوامع سازمانیافته در کنار کارکنان محلی بهداشت، پیکهای داوطلب موتورسیکلتسوار و دیگر اعضای جامعه کار کردند؛ کسانی که با روحیهٔ همبستگی وظیفهٔ رساندن دارو، اجرای کارزارهای واکسیناسیون و اطمینان از اینکه هیچکس بدون مراقبت نماند را بر عهده گرفتند. سخنگویان منتخب کمونال در این روند نقشی مهم ایفا کردند و رهبری و دلسوزی واقعی نسبت به مردم کمونهای خود را نشان دادند. کمون ساختاری فراهم کرد که در میانهٔ بحران، مردم میدانستند میتوانند برای پشتیبانی به رهبران کمونال مراجعه کنند.
با وجود محاصره، همهگیری و بحران اقتصادی، هیچ محلهای در ونزوئلا نیست که سطحی از سازماندهی مردمی در آن وجود نداشته باشد. در بسیاری جاها کمونهای خودگردان به برنامهریزی میپردازند و ابتکارات یاری متقابل را به اجرا میگذارند. کمونها همچنین دادههای دقیقی دربارهٔ جوامع خود نگه میدارند که به آنها کمک میکند نیازهای مردم را بهتر بشناسند و برطرف کنند.
س.پ.م.: امروز به نظر میرسد جنبش کمونال و دولت بولیواری رابطهای همافزا دارند، در حالی که تنها پنج سال پیش لحظاتی از تنش و تضاد آشکار وجود داشت. چه چیزی امکان این همگرایی را فراهم کرد؟
آ.پ.: پس از درگذشت فیزیکی فرمانده چاوز، تناقضات نه تنها در درون چاویسمو بلکه در رابطه با بورژوازی ملی و امپریالیسم آمریکا—که همواره کشورهایی را که بر حاکمیت خود پافشاری میکنند تهدید میکند—افزایش یافت.
ما بهتازگی دیدیم در سوریه چه گذشت. این برای مردم ونزوئلا که بهطور گسترده ضد امپریالیست هستند هشداری بود. لحظهٔ تاریخی ما نیازمند وحدت است. چاویسمو متنوع است، شبیه پرونیسمو در آرژانتین، با گرایشهای ایدئولوژیک گوناگون. با این حال، در ونزوئلا هر سیاستمداری که خود را چاویست مینامد اما در جامعهٔ محلی ریشه ندارد و از سوی پایگاه مردمی به رسمیت شناخته نمیشود، هیچ کمکی به جبههٔ ملی علیه امپریالیسم نمیکند—و مردم این را میدانند.
کاملاً روشن است که وقتی دولتهای مترقی و ضد امپریالیست سرنگون میشوند چه رخ میدهد—کشتار، سرکوب و ویرانی. به همین دلیل وحدت حیاتی است. همیشه بحثهای داخلی وجود خواهد داشت. با این حال، در جنبش تودهای ما در حال مبارزهایم تا کمونها را تقویت کنیم، آنها را سازمانیافتهتر و نیرومندتر کنیم و به یک بیان واقعی از خودحکومتی مردم بدل سازیم.
امروز همافزایی نیرومندی میان رهبران دولتی و جنبش کمونال وجود دارد. دولت بهروشنی تمایل دارد کمونها را به رسمیت بشناسد و از آنها پشتیبانی کند. البته، همیشه اصلاحطلبان و فرصتطلبانی خواهیم داشت که به کمون باور ندارند و در صفوف چاویسمو کمین میکنند تا این وحدت را تخریب کنند. با این حال، مبارزهٔ ضد امپریالیستی ما ما را کنار هم نگه میدارد و به ما امکان میدهد الگویی برای دیگر کشورها و مردمی باشیم که در سراسر جهان در برابر امپریالیسم مقاومت میکنند.
س.پ.م.: در سختترین دورهٔ محاصره و بحران، کمونها نیرومندتر شدند. با این حال، بسیاری بودند که به جای راهحل جمعی، به دنبال راهحلهای فردی برای مشکلات خود رفتند. این روند هنوز هم ادامه دارد. برخورد درست با کسانی که با پروژهٔ کمونال ارتباط برقرار نمیکنند چیست؟
آ.پ.: در هر جنگی تلفات وجود دارد. در ونزوئلا، ما درگیر یک جنگ اقتصادی هستیم که نزدیک به یک دهه ادامه داشته است. این جنگی بیرحمانه است که برای تضعیف روحیه و فروپاشی جامعهٔ ونزوئلا و وادار کردن مردم به دنبال کردن تاکتیکهای بقای فردی طراحی شده است. در واقع، برخی از کنش جمعی کنار کشیدند و فقط بر نیازهای فوری خود و خانوادهشان تمرکز کردند و موقتاً از مشارکت مردمی عقب نشستند.
اما کسانی که مقاومت کردند—کسانی که در مبارزه ماندند—بسیارند. با وجود دشواریها، در هر محلهٔ شهری و هر جامعهٔ روستایی، یک پیشاهنگ انقلابی فعال باقی ماند. آنها استوار ایستادند، رهبری کردند و شعلهٔ سازماندهی مردمی را زنده نگه داشتند.
به همین دلیل است که امروز انقلاب ونزوئلا دوباره در حال پیشروی است. سختترین سالها—۲۰۱۶ تا ۲۰۲۱—پشت سر ماست. کشور ظرفیتهای اقتصادی تازهای ایجاد کرده است؛ گاه همراه با تصمیمهای دشوار سیاسی که برخی از ما آنها را زیر سؤال بردیم اما در نهایت از جنگ داخلی و مداخلهٔ آمریکا جلوگیری کرد.
این مقاومت ما را نیرومندتر ساخته است. با وجود زخمها، ما از نظر اخلاقی و سیاسی همچنان پایدار ماندهایم. میلیونها رهبر مردمی—که بیشترشان زن هستند—نشان دادهاند که دفاع از جامعه عالیترین شکل رهبری است.
کمونهایی که در سختترین سالها پدید آمدند یا دوباره شکل گرفتند، اکنون حتی نیرومندتر شدهاند، اقتصادهای مردمی را در اختیار گرفتهاند، آموزش سیاسی را گسترش دادهاند و جوانان را سازماندهی میکنند.
س.پ.م.: یک نمونهٔ خوب از همکاری نزدیک میان دولت و کمونها «مشورتهای مردمی» است که از ماه مه ۲۰۲۴ آغاز شد. میتوانید توضیح دهید این روند چگونه کار میکند؟ این فرایند مشورت چگونه قدرت را به کمونها منتقل میکند؟
آ.پ.: فرایندهای مشورت مردمی در این مقطع به یک کانال مهم میان دولت و کمونها بدل شده است. نخستین گام شامل برگزاری مجامع در همهٔ کمونها و «حلقههای کمونال» [در اصل کمونهایی که هنوز در حال تثبیت هستند] در سراسر کشور است. در این مجامع، مردم گرد هم میآیند تا دربارهٔ فوریترین مشکلات بحث و آنها را اولویتبندی کنند. سپس یک روند رأیگیری سراسری برگزار میشود که در آن اعضای هر کمون یک پروژهٔ واحد را از میان آنهایی که مجامع ضروری دانستهاند برمیگزینند.
پس از فرایند رأیگیری، بودجه به هر کمون یا حلقهٔ کمونال اختصاص مییابد و آنها مسئولیت پیشبرد پروژه تا تکمیل آن را بر عهده میگیرند. در حال حاضر، میزان بودجه محدود است [۱۰ هزار دلار برای هر مشورت]، اما رئیسجمهور اعلام کرده است که دولتهای شهرداری و ایالتی نیز باید پروژههای کمونال را تأمین مالی کنند.
به این ترتیب، هر پروژه از دل یک فرایند برنامهریزی که درون جامعه شکل گرفته بیرون میآید. مردم این شیوهٔ تازه را با آغوش باز پذیرفتهاند. این روند بسیاری از کسانی را که از مشارکت کمونال کنار کشیده بودند دوباره فعال کرده و اعتماد به شوراهای کمونال و کمونها را احیا نموده است. اکنون همه میتوانند ببینند که کمونها واقعاً قادرند مشکلات جمعی را حل کنند.
نتیجهٔ این روند بازگشت اعتماد به ساختارهای کمونال است. نزدیک به یک سال است که مشورتهای مردمی هر سه ماه یکبار برگزار میشود و در هر چرخه مشارکت بیشتر میشود. مردم به این روش اعتماد پیدا کردهاند.
این مشورتها با آرمانهای طبقهٔ کارگر پیوند دارد. این فرایند به جوامع توان میبخشد و پیوند آنها با کمون را تقویت میکند. وظیفهٔ ما اکنون این است که کمونها را بیش از پیش تثبیت کنیم تا چشمانداز فرمانده چاوز—اینکه مردم واقعاً خودشان حکومت کنند و در تحولات بزرگ آینده پیشگام باشند—به واقعیت بدل شود. مردم سازمانیافته باید به بازیگران اصلی در بازسازی زیرساختهای بهداشت و آموزش، بهبود فضاهای عمومی و مهمتر از همه در برنامهریزی، مدیریت، اجرا و نظارت بر پروژهها تبدیل شوند.
بهطور خلاصه، مشورتها هم یک فرایند توانمندسازی و هم یک تجربهٔ یادگیری هستند. جوامع سخت میکوشند تا از عقبگرد جلوگیری کرده و در عین حال اطمینان یابند که منابع دریافتی به شکلی کارآمد مدیریت میشود. مبارزه با بوروکراسی و فساد همواره ادامه دارد، اما وقتی خود مردم کنترل آن منابع را به دست دارند و برای حفاظت از آنها بهطور جمعی کار میکنند، این بهترین پادزهر است.
با مشورتهای مردمی، ما مشارکت واقعی در دموکراسی ونزوئلا را تضمین میکنیم: نشان میدهیم که یک مردم سازمانیافته میتواند بیش از هر نهاد دولتی بهتنهایی دستاورد داشته باشد.
س.پ.م.: برای امسال یک اصلاح قانون اساسی برنامهریزی شده است و بسیاری استدلال میکنند که کمون باید نقشی برجسته در منشور ملی بهروزشده داشته باشد. امکان گنجاندن کمون در قانون اساسی بولیواری پرسشهای بسیاری را دربارهٔ رابطهٔ کمون با دولت مطرح میکند. شما این رابطه را چگونه میفهمید؟
آ.پ.: در هنگام تدوین قانون اساسی بولیواری ۱۹۹۹، مردم ونزوئلا گامی مهم به سوی دموکراسی مشارکتی برداشتند. آن قانون اساسی چارچوبهای حقوقیای را برای سازمانیابی مردم در شکلهای گوناگون—در کارخانهها، دانشگاهها و اتحادیهها و همچنین بهصورت سرزمینی—ایجاد کرد. همین خود یک دستاورد بزرگ بود. با این حال، ما در سال ۲۰۰۷ نتوانستیم اصلاحیهٔ قانون اساسی را که سازمانهای کمونال و مردمی را بهطور صریح در قانون به رسمیت میشناخت، به تصویب برسانیم.
در سخنرانی سال ۲۰۱۲ که به نام «گولپه د تیمون» [«ضربه به سکان»] شناخته میشود، فرمانده چاوز وزرای خود را به چالش کشید: «کمون کجاست؟» امروز مردم ونزوئلا میتوانند پاسخ دهند: «کمون اینجاست، در قلمرو؛ سازمان یافته، فعال و در حال مبارزه است.»
با این حال، ما همچنان میخواهیم کمون بهطور صریح در قانون اساسی به رسمیت شناخته شود؛ این یکی از بزرگترین چالشهای ما در حال حاضر است. به همین دلیل، ما هم از سوی کمونها و هم از وزارت [کمونها] سخت کار میکنیم تا مشروعیت و اعتماد بیشتری به دست آوریم و بتوانیم اجماع گستردهای برای پشتیبانی از گنجاندن کمون در متن قانون اساسی بسازیم.
بحث فراتر از صرفِ مسئلهٔ بهرسمیتشناسی است. موضوع فقط درج نام کمون در قانون اساسی نیست. ما همچنین در حال اندیشیدن به این هستیم که کمون باید چه نسبتی با دولت ونزوئلا داشته باشد. امروز دولت کمون را به عنوان یک سازمان مردمی میشناسد، اما ما میخواهیم که کمون در جایگاهی برابر با دیگر نهادها و ساختارهای حکمرانی وجود داشته باشد.
ما بر شعار خود «¡Comuna o Nada!» [«کمون یا هیچ!»] پای میفشاریم؛ شعاری که امروز دیگر فقط کلمات نیست، بلکه واقعیتی عینی در قلمرو است. اکنون کمونها عینیترین و ملموسترین ساختارهای سازمانی در مناطق شهری و روستایی هستند. همهٔ اینها بسیار مهم است، اما ما میخواهیم این بیان حیاتی از قدرت مردمی را قانونمند کنیم. حتی کسانی که شاید بهطور کامل با دولت یا انقلاب همنظر نباشند، مشروعیت کمون را به رسمیت میشناسند، زیرا میبینند جامعهٔ سازمانیافته چگونه مشکلات خود را حل میکند.
اکثریت ونزوئلاییها در جوامع کارگری زندگی میکنند و برای رفع نیازهایشان به پشتیبانی دولت نیاز دارند. همانطور که نواحی و دولتهای ایالتی از حق قانونی برای دریافت بودجه برخوردارند، ما نیز خواهان آن هستیم که کمونها همان حق را داشته باشند—حقی که وابسته به ارادهٔ سیاسی یک شهردار، فرماندار یا وزیر نباشد، بلکه به حکم قانون اساسی تضمین شود. باید وظیفهٔ قانونی دولت ونزوئلا باشد که دسترسی به این منابع را تضمین کند.
گفتوگوهای ما دربارهٔ قانون اساسی تازه آغاز شده است، اما ما در همین سال به تصمیم خواهیم رسید. توافق گستردهای وجود دارد که یکی از اهداف اصلی ما باید اطمینان از درج و بهرسمیتشناسی واژهٔ «کمون» در قانون اساسی باشد. با این حال، تعریف رابطهٔ کمونها با دولت و تضمین دسترسی آنها به منابع مالی به همان اندازه اهمیت دارد.
س.پ.م.: آیا سخن پایانی دربارهٔ چاوز، کمون و سوسیالیسم دارید؟
آ.پ.: در سه دههٔ گذشته، ونزوئلا درگیر مبارزهای تمامعیار با نیروهای امپریالیسم بوده است؛ نیروهایی که سدهها کشور ما را غارت کردهاند. همانگونه که فرمانده چاوز گفت: «زمان آن رسیده است که در کنار آرمانهای کرامت و رهایی حقیقی بایستیم، پرچمهای استقلال و حق تعیین سرنوشت را برافرازیم.»
در برابر یورش امپریالیستی، نمیتوانیم در مدل سیاسی خود محافظهکار باشیم. نمیتوانیم مدل دموکراسی دروغین آنها را کپی کنیم. همین حالا در منطقهٔ ساحل [آفریقا] چندین کشور علیه شرکتهای فراملی و ساختارهای نواستعماری شوریدهاند، پایگاههای نظامی را بیرون راندهاند و راه حاکمیت ملی را گشودهاند. مبارزهٔ آنها الهامبخش ماست و یادآور نمونهٔ چاوز است که او نیز برای حاکمیت ملی جنگید.
ما باید نبردی را که چاوز آغاز کرد ادامه دهیم؛ نبردی که شدت یافته و قطبیتر شده است. انتخاب پیش روی ما روشن است: یا در مسیر ساخت سوسیالیسم، برپایی دموکراسی مشارکتی و کنشگرانه و دفاع از منابع طبیعی پیش میرویم؛ یا خطر آن است که به یک دولت اصلاحطلب با عنوان «مترقی» بدل شویم که ساختارهای موجود دولت را دگرگون نمیکند. اگر با مدل سیاسی خودمان—همان که انقلاب بولیواری و چاوز پیشنهاد کردهاند—پیش نرویم، امپریالیسم ما را نابود خواهد کرد. اگر نتوانیم ساختارهایی را که آنها بر ما تحمیل کردهاند درهم بشکنیم، آنها هر آنچه را که ساختهایم نابود خواهند کرد.
ما اکنون شاهد این امر در آرژانتین هستیم، جایی که دولتهای مترقی کشور را از ورشکستگی اقتصادی بیرون آوردند، اما نتوانستند بنیان سیاست را دگرگون کنند. آنها قانون اساسی قدیمی را حفظ کردند، ساختارهای حکمرانی سنتی را نگه داشتند و هرگز قدرت را از طریق سازمانهای مردمی به مردم منتقل نکردند. نتیجه آن شد که سرنگون شدند. متأسفانه امروز صندوق بینالمللی پول و شرکتهای امپریالیستی در حال غارت کشوری هستند که زمانی یکی از ثروتمندترین کشورهای آمریکای لاتین بود، در حالی که فقر با سرعتی هشداردهنده اوج میگیرد.
ونزوئلا متعهد است که دولت را دگرگون کند، جامعهای نو بسازد، دموکراسی واقعی را بنا کند و استقلال ملی را حفظ نماید. ما همچنین متعهد به ساخت سوسیالیسم هستیم… و این مردم هستند که این روند را به پیش میبرند!
*این گفتوگو را «الف. پویان» در تاریخ ۲۰ سپتامبر (۲۹ شهریور) برای انتشار در اخبارروز ترجمه کرده است.
منبع: مانتلی ریویو






