«مصطفی مهرآیین»، جامعه شناس و استاد دانشگاه، روز یکشنبه ۲۵خرداد۱۴۰۴ بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. این بازداشت تنها ساعاتی پس از انتشار نامهای سرگشاده از سوی او خطاب به «علی خامنهای» و مقامهای سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی صورت گرفت.
در این نامه، مهرآیین با لحنی صریح و مستند خواستار پایان فوری جنگ، بازگشت به مذاکرات، و کنارهگیری رهبر جمهوری اسلامی از قدرت شده بود. او تاکید کرده بود که جمهوری اسلامی، دیگر نماینده مشروع مردم ایران نیست و ادامه این وضعیت، بحرانهای داخلی را تشدید خواهد کرد.
در بخشی از نامه، او خطاب به مردم از آنان خواسته بود با پرچمهای سفید و شعار «صلح با جهان» به خیابانها بیایند و خواهان پایان جنگ و آغاز نظمی نوین در ایران شوند.
مهرآیین پیشاز این نیز چندین نامه سرگشاده خطاب به خامنهای نوشته بود و در پی آن، با پروندهسازی، احضار و تهدیدهای تلفنی از جمله تهدید به مرگ مواجه شده بود.
***
صدای سوم
خبر رسید که مصطفی مهرآیین بازداشت شده است.
ناهید امیری
در بحبوحهای که بسیاری در میانه ترس و خشم گیر افتادهاند، مصطفی مهرآیین، معلم جامعه شناسی ، با شجاعت و شفافیت قدم به جلو گذاشت. نامهٔ سرگشادهاش—فوری، اخلاقمدار، و مردمی—شاید صادقانهترین نمود همان “صدای سوم”ی باشد که همه بهدنبالش بودند. این نامه نه دعوت به ایدئولوژی است و نه دفاع از جناحی خاص، بلکه دعوت به صلح، کرامت، و مسئولیتپذیریست.
او نگفت که راه سادهای در پیش است. بلکه تأکید کرد که دیگر نمیتوان چشم بر واقعیت بست. نمیتوان آینده را با شعار ساخت. این بار باید صدایی برخاسته از دل مردم، راهی دیگر را بسازد. و همین، شاید تنها امید باقیمانده باشد
مصطفی مهرآیین پیامی بسیار روشن و مستقیم نه فقط خطاب به مردم ایران، بلکه به مردم جهان منتشر کرد. او با صراحت نشان داد که شاید تنها راهِ باقیمانده در برابر این رهبران بیرحم و دیوانه، همین حرکت صلحآمیز مردم باشد. شاید باید راهی را که او نشان داد، ادامه داد. از پای ننشینیم، بلکه از او بیاموزیم که در برابر جنون، صلح را فریاد بزنیم. او بر نکتهای اساسی تأکید کرد: همه باید به خیابانها بیایند—با لباس سفید، پرچم سفید، و فقط با یک شعار: “صلح با جهان”. من باور دارم این یکی از امیدبخشترین و واقعیترین راههاست. اپوزیسیون خارج از کشور نیز باید برخیزد و همصدا شود. شاید تنها راه باقیمانده همین باشد.
ایرانیان بهدنبال یک صدای سوم هستند—راهی فراتر از سکوت و ویرانی. و من باور دارم که صدای مصطفی مهرآیین میتواند در صدر این صداها باشد. حتی اختلاف نظر بهتر از سکوت در برابر فروپاشی است. آنچه مهم است این است که انسان بمانیم، حاضر بمانیم، و سخن بگوییم.





یک پاسخ
رهبران اپوزوسیون از فردای انقلاب توسط مردم فلج شدند. ما از وسیع ترین طیف اپوزوسیون در ایران برخوردار بودیم و هنوز هم هستیم اما اقبال و حمایتی از توده مردم به هیچ جریانی نمی بینیم . منطق حکم میکند که تصور کنیم تمامی اشکالات از اپوزوسیون است, خوب این مردم عزیزما , این خلق قهرمان و ملت شهید پرور همیشه در صحنه باید بگویند که چه میخواهند و اگر غذا های این منیو را دوست ندارند بفرمایند چه دوست دارند تا شاید بتوانیم برایشان فراهم کنیم. منتها وقتی آشپزها و خدمه رستورانشان را یک به یک به زندان میبرند و سلاخی میکنند و مردم اعتراضی نمیکنند, توقع خوراک بهتر از اینی که هست را نداشته باشند.