فیلم کوتاه درخواست پوری بنایی هنرمند سرشناس سینما و فعال مدنی از علی دایی چهره فوتبال ایران برای کمک به نابینان سیستان و بلوچستان در شبکه های اجتماعی منتشر شده است. اگر آنچه پوری بنایی از علی دایی درخواست می کند توسط شهروندان عادی طرح می شد به احتمال یقین صدایش به جایی نمی رسید چه برسد به بازتاب آن در شبکه های اجتماعی. پوری بنایی یک درخواست بسیار کوچک دارد. تهیه مینی بوس برای رفت و آمد نابینایان چابهار در سیستان و بلوچستان. اما سنگینی بغضی که راه سخن گفتن را بر او بسته در همین فیلم کوتاه می توان حس کرد که چگونه می کوشد بر آن غلبه کند و اشک مجال طرح درخواست را از او نگیرد.
پول یک مینی بوس چقدر است. مسلما آن اندازه گران است که با کمک های شهروندان عادی قابل تامین نیست وگرنه پوری بنایی به روشی که تا کنون در حال همیاری است عمل می کرد و با بغضی دردناک جلو دوربین قرار نمی گرفت. پس چرا پوری بنایی به جای مراجعه به نهادهای دولتی رفته سراغ علی دایی؟ حکومت کجاست و چرا پوری بنایی نیاز ابتدایی شهروندان را با علی دایی در میان می گذارد و با اطمینان خاطر انتظار دارد که درخواست او در درگاه علی دایی پذیرفته شود. آیا دلیل آن آگاهی به درماندگی حکومت است و یا تجربه ی هزارباره از جواب سر بالای حکومت به هر یک از نیازهای بدیهی مردم. پاسخ را هریک از شهروندان می دانند. مردم به صد زبان ممکن روزمره فریاد می زنند از این حکومت نه تنها خیری ندیده اند بلکه وجودش شر مطلق است.
از واکنش رسانه های نزدیک به حکومت در بازتاب فیلم برمی آید آنها به این حرکت به چشم اقدام یک انسان ایرانی خیر کوچکی نگاه می کنند که دست به دامن سلبریتی و خیر بزرگتر از خودش شده تا با برآوردن نیاز چند روشندل دنیا و آخرت را بخرند. رهبر جمهوری اسلامی و مقامات حکومت هم شاید دوست دارند درخواست پوری بنایی از علی دایی را چنین تعبیر کنند. اما زیر پوست این حرکت پیام دیگری جریان دارد: عبور از حکومت در عمل.
حکومت و حتی مخالفان عادت دارند رویگردانی مردم از حکومت را در حرکات اعتراضی مرسوم ببینند. این که نامه ی فردی و یا جمعی می نویسند، شعار می دهند، اینجا و آنجا تجمع و یا راه پیمایی اعتراضی می کنند. در عمل پوری بنایی ما شاهد نوعی از اعتراض هستیم. اعتراضی که وارد فاز عملی شده است. حکومت این اعتراض را نمی بیند. هنوز خواب اقتدار را می بیند و از خود نمی پرسد چرا دولت مخاطب این درخواست نیست. درخواستی که تامین آن برای حکومت هزینه چندانی ندارد اما وقتی مخاطب آن حکومت نیست گویای این پیام است که مردم از حکومت دل کنده اند، نه تنها برای تامین ابتدایی ترین نیازها سراغ آن نمی روند بلکه آگاهانه و با اتکا بر خودیاری جمعی نشان می دهند که از آن عبور کرده اند و نهادی به نام حکومت جمهوری اسلامی در زندگی آنان اگر حضور دارد در هیات سرکوب و زندان است. فریادهایی از این جنس بخشی از اعتراض و آغاز پایان است.




یک پاسخ
از حکومت عبور کرده ایم. خودمانیم و خودمان. کافی است که علی دایی، و یا خود پوری بنایی نازنین، یک پتیشن (تقاضا) انتشار دهد، و از همه آنها که تمکن مالی دارند، تقاضای کمک شود. مینی بوس که هیچ، اتوبوس هم میتوان تهیه کرد. ما خارج نشینان هم میتوانیم در این امر شرکت کنیم، بشرطی که راه ایمن ارسال کمک فراهم شود. وقتتان خوش!