
بازگشت حزب چپها به صحنه سیاسی آلمان با نام هایدی رایشینک گره خورده است. این سیاستمدار ۳۶ ساله چه نسبتی با رزا لوکزامبورگ و نفرتیتی * دارد؟ گفتگوی روزنامه ی آلمانی تاتس را با او می خوانید. این گفتگو تا در تاریخ ۲۸ مارس صورت گرفته است.
taz: خانم رایشینک، تا همین چند وقت پیش حزب شما در آستانه ورشکستگی به نظر میرسید. حالا اما با ۸.۸ درصد آرا دوباره به عنوان یک فراکسیون کامل وارد بوندستاگ شدهاید و تعداد اعضای حزب هم به رکورد جدیدی رسیده است. آیا میتوانید این خوششانسی را باور کنید؟
هایدی رایشینک: هنوز هم باورم نمیشود که چه اتفاقی افتاده. وقتی اولین جلسه فراکسیون را داشتیم، بیش از ۶۰ نماینده آنجا نشسته بودند. این تفاوت بسیار بزرگی است با گروه کوچک قبلی ما. حالا کاملاً متفاوت به ما نگاه میشود. اینکه بدانیم دوباره یک قدرت سیاسی جدی هستیم، واقعاً فوقالعاده است. حالا میخواهیم اتحادیه [دمکرات مسیحی ها و شریکشان در ایالت بایرن] و سوسیالدموکراتها را با موضوعاتی که دوست دارند نادیده بگیرند، اذیت کنیم. مشتاقم این کار را بکنم.
taz: نوعی شخصیتپرستی پیرامون شما شکل گرفته. در کارزار انتخاباتی، جوانها صف میکشیدند تا از شما امضا بگیرند. چه حسی دارد؟
رایشینک: راستش احساس خوبی ندارم، چون من علاقهای به شخصیتپرستی ندارم و نمیخواهم در مرکز توجه باشم؛ میخواهم فقط کارم را انجام دهم. حتی اگر کسی باور نکند: من در اصل آدم خجالتیای هستم. البته خوشحالم که موفق شدم بهویژه به جوانها صدا بدهم و به دغدغههایشان بپردازم. اما دلم میخواهد مردم خودشان فعال شوند، اگر بتوانند. هدف من تشویق آنهاست.
taz: نگران نیستید که دچار غرور یا توهم قدرت شوید؟
رایشینک: حزبمان مراقب است که چنین چیزی اتفاق نیفتد. مطمئن باشید که در آینده هم از پروازهای دولتی استفاده نخواهم کرد – من کارت راهآهن دارم! اساس کار ما صحبتهای در خانه، مشاورههای اجتماعی، اپ مقابله با اجارههای سرسامآور، بررسی هزینههای گرمایش و سایر کمکهای روزمره است. هدفم این است که به مسائل واقعی بپردازیم و با صراحت در برابر راستگرایی بایستیم.
taz: در مذاکرات ائتلاف بین اتحادیه و SPD، اسنادی از گروههای کاری منتشر شده. آیا چیزی هست که شما را ناراحت کرده باشد؟
رایشینک: بله، سقط جنین همچنان جرم است، تقسیم مالیات بین زوجین (Ehegattensplitting) حفظ میشود، مرخصی تولد برای والد دوم حذف شده – این یک فاجعه در سیاست برابری است. پیشنهادهای خوبی در زمینه کودکان، جوانان و خانوادهها دیده میشود، اما با توجه به تهدید کاهش بودجه، سوال این است که در پایان چه چیزی باقی میماند؟
taz: بهعنوان رهبر فراکسیون، باید درباره همه موضوعات نظر بدهید. چقدر سخت است؟
رایشینک: من همیشه به موضوعات گوناگون علاقه داشتم، پس تا حد زیادی برایم قابل مدیریت است. البته در بعضی زمینهها اطلاعات بیشتری دارم. اما با تیمی عالی از همکاران و کارشناسان در فراکسیون کار میکنم که به تخصصشان احترام میگذارم.
taz: وقتی در سال ۲۰۲۱ وارد بوندستاگ شدید، فراکسیون چپها کاملاً از درون متلاشی بود. چگونه میخواهید جلوی تکرار آن وضعیت را بگیرید؟
رایشینک: کسانی که حالا وارد شدهاند، نگاه متفاوتی به همکاری دارند. اصلاً علاقهای به تکرار آن فضای ویرانگر سابق ندارند. سازمان دهی به فراکسیون کار بزرگی است. ما گروهی متنوع هستیم؛ از مکانیک خودرو گرفته تا پرستار و جنگلبان. در رهبری فراکسیون، سعیمان بر شفافیت کامل و توضیح تمامی مراحل است. هنوز در حال انجام گفتوگوهای آشنایی با نمایندگان جدید هستم، و تا الان فقط بازخوردهای مثبت دریافت کردهام.
taz: و رابطه با رهبری حزب که قبلاً همواره بد بود؟
رایشینک: برای من مهم است که رابطه بین حزب و فراکسیون چگونه باشد: من، یان فان آکن، اینس شوِردتنر و سورن پلمان با یک صدا صحبت میکنیم. متأسفانه قبلاً چنین نبود. اما ما رویکرد متفاوتی داریم و قرار است همینطور بماند.
taz: نقش سه «آقای مونقرهای» در فراکسیون جدید چه خواهد بود؟
رایشینک: اگر بخواهم از دیتمار بارش نقل قول کنم: «من کارگری در تاکستان سوسیالیسم هستم.» گیزی و راملو هم تقریباً همین را گفتهاند و من کاملاً موافقم. راملو حالا نایبرئیس بوندستاگ [پارلمان آلمان] است و آن دو نفر دیگر در کمیسیونها فعال خواهند بود. اینکه هر سه این آقایان مسنتر کمی بیشتر دیده میشوند، خوشحالم میکند، چون به سایر اعضا زمان میدهند تا جا بیفتند. آنقدر کار داریم که هر کسی جای خودش را پیدا خواهد کرد.
taz: از زمان کارزار انتخاباتی تاکنون بیوقفه مشغول بودهاید. نگران نیستید از پا دربیایید؟
رایشینک: فعلاً که سرپایم! بهخاطر ترفندهای قانونی با بوندستاگ قبلی، کار ما بیشتر از حد انتظار شد. دلم میخواست مجلس زودتر تشکیل میشد. ولی از ماه مه – وقتی ساختارها شکل بگیرد – زندگی به روال طبیعیتری برمیگردد. امیدوارم در تعطیلات عید پاک بتوانم چند روز پیش خانوادهام باشم.
taz: والدینتان در زاکسن-آنهالت زندگی میکنند، همانجایی که به دنیا آمدید. ریشه آلمان شرقی برایتان چقدر مهم است؟
رایشینک: دوران کودکیام در زاکسن-آنهالت بسیار تأثیرگذار بوده. از خود DDR [جمهوری دموکراتیک آلمان] چیز زیادی یادم نیست چون سال ۱۹۸۸ به دنیا آمدم. ولی تفاوتهایی میان شرق و غرب وجود دارد که هنوز احساس میشود؛ مثلاً نگرش به نقش جنسیتها. در DDR نیروی کار زن لازم بود – نباید آن نظام را بهعنوان آرمانشهر فمینیستی زیباسازی کنیم. پدرم برقکار بود و مادرم کارگر صنایع شیمیایی. هر دو کار میکردند و کار خانه را هم تقسیم میکردند. این البته همهجا رایج نبود، ولی در خانواده ما بود.
taz: هنوز هم بین چپهای غربی و شرقی تفاوت میبینید؟
رایشینک: این تفاوت کمتر و کمتر میشود، بهویژه بهخاطر ورود اعضای جوان. موفقیت اخیر، موفقیت همه ماست. ولی همچنان میخواهیم تمرکز ویژهای بر شرق داشته باشیم. باید به رسمیت شناخته شود که در زمان اتحاد دوباره چه بلایی بر سر شرق آمد: حراج داراییها، نابودی خدمات عمومی و زیرساخت ها، اخراجهای گسترده. میدانم چنین تجربهای چه ضربهای به مردم میزند. نباید اینها را فراموش کنیم.
taz: حزب شما در هفتههای اخیر رشد چشمگیری داشته. اما پس از هر اوجی معمولاً افولی هست. چطور میخواهید از آن جلوگیری کنید؟
رایشینک: ما میخواهیم اعضای جدید را در سطح محلی فعال کنیم، نه اینکه فقط حق عضویت بدهند. کارهای زیادی هست که میتوان حتی خارج از فصل انتخابات انجام داد: میزگرد مستأجران، کافههای محله، یا کمپینهای سیاسی مثل سقف کرایه سراسری. در ضمن، ما هماکنون هم انتخاباتهای زیادی در پیش داریم، از جمله انتخابات محلی در NRW [ایالت نوردرین وستفالن] در سپتامبر. سال آینده هم چهار انتخابات ایالتی داریم – که بیصبرانه منتظر انتخابات در زاکسن-آنهالت هستم.
taz: پس رویکرد شما «فعالگرایی» است؟
رایشینک: همچنین آموزش سیاسی بسیار مهم است. باید برای بسیاری توضیح دهیم که این حزب با همه سطوح و نهادهایش، چگونه کار میکند. بحثهای برنامهای هم پیش میآید که باید مدیریت شوند. ما در حال بازسازی هستیم؛ کاری که یکشبه تمام نمیشود.
taz: این روند دشوار است. میانگین سنی اعضای جدید ۲۸ سال است. انتظاراتشان متفاوت از اعضای قدیمیتر است.
رایشینک: درست است. ولی در کارزار دیدم چطور بازنشستههایی که در سختترین زمانها کنار ما ماندند، حالا از آمدن نسل جدید خوشحالاند. آنها میز اطلاعاتی راه انداختند، سازماندهی کردند یا کیک پختند، جوانترها هم درِ خانهها را زدند. این خیلی خوب و مکمل هم بود. البته که نباید فکر کنیم همهچیز عالی خواهد بود. ولی اگر بتوانیم آدمهای زیادی را درگیر کنیم و موفقیتها را با هم جشن بگیریم، خیلی جلو رفتهایم.
taz: اما یک حزب فقط پیروزی ندارد.
رایشینک: بله، درست است. گاهی خسته میشویم، از همدیگر عصبی میشویم. بعضیها ممکن است ناامید شوند. ولی سوال این است: چطور با این ناامیدی برخورد کنیم؟ الان در موقعیتی متفاوت از سال گذشته هستیم، چون فضای کلی تغییر کرده.
taz: الگوی سیاسی خاصی دارید؟
رایشینک: همانطور که روی دستم میبینید، رزا لوکزامبورگ برای من اهمیت زیادی دارد. در زمانههای سخت، همیشه پای باورهایش ایستاد، با وجود همه فشارها. در عین حال، انسانبودن را فراموش نمیکرد، از زندگی لذت میبرد – این برایم خیلی تأثیرگذار است. سیاست پر از قدرتطلبی است، ولی اصلش باید خدمت به مردم باشد. برای همین هم تاتو زدم.
taz: کی این تاتو را زدید؟
رایشینک: اوایل ۲۰۲۱، قبل از ورودم به بوندستاگ. فکر کردم خیلی خوب زیر تاتوی نفرتیتیام مینشیند، که از قبل داشتم.
taz: چرا نفرتیتی؟
رایشینک: بعد از لیسانس، از سپتامبر ۲۰۱۰ تا ژوئن ۲۰۱۱ در قاهره بودم. هم درس میخواندم و هم به عنوان آوپر کار میکردم. درست زمان بهار عربی بود، که متأسفانه خیلی زود به زمستان بدل شد. در میدان التحریر دیدم که مردم با امید جشن میگرفتند. همه خوشحال بودند و فکر میکردند تغییر در راه است. ولی فردای آن روز رژیم قدیم با خشونت تمام به تظاهرکنندگان حمله کرد. این را هم با چشم خودم دیدم و هنوز فراموشش نکردهام.
آن زمان هنرمند گرافیتی چپی بود که تصویری از نفرتیتی با ماسک گاز روی دیوارها میکشید؛ اعتراضی به گاز اشکآور و همچنین نمادی از نقش مهم زنان در انقلابی که متأسفانه شکست خورد. این نماد را به خاطر قدرتش روی دستم دارم.
برگردان برای اخبار روز: فرهاد صفاری
توضیح: نفرتیتی (Nefertiti)، یکی از مشهورترین و تأثیرگذارترین زنان در تاریخ مصر باستان است. نام او به معنای «زیبارویی که آمده است» یا «زیبارویی که آمده تا ما را خوشحال کند» است و شهرتش بیشتر بهخاطر زیبایی افسانهای، نقش سیاسیاش و البته مجسمه نیمتنهای است که از او باقی مانده و امروزه در موزه Neues برلین نگهداری میشود.
نفرتیتی همسر اصلی فرعون آمنهوتپ چهارم بود که بعدها نامش را به اخناتون تغییر داد و یکی از انقلابیترین پادشاهان مصر شد. او نظام چندخدایی مصر را کنار گذاشت و به یکتاپرستی روی آورد؛ پرستش آتون، خدای خورشید.
نفرتیتی تنها ملکهای نبود که در کنار پادشاه ظاهر میشد. او نقش واقعی سیاسی و مذهبی ایفا میکرد. در برخی نقاشیها و نقوش، نفرتیتی را در حال انجام آیینهای مذهبی یا حتی مبارزه با دشمنان مصر میبینیم؛ چیزی که بسیار نادر بود برای یک زن در مصر باستان.
نیمتنه سنگی و رنگی معروفی که از او باقی مانده، یکی از معروفترین آثار هنری مصر باستان و سمبل زیبایی زنانه است. این اثر، که حدود ۳,۳۰۰ سال قدمت دارد، چهرهای متعادل، آرام و باوقار از او را به تصویر میکشد که تا امروز هم بسیاری را شگفتزده میکند.
سرنوشت نهایی نفرتیتی در هالهای از ابهام است. برخی منابع میگویند او قبل از همسرش مرده، برخی هم معتقدند مدتی بهتنهایی حکومت کرده و با نامی دیگر، شاید به عنوان یک فرعون زن، به تخت نشسته است. مقبرهاش هنوز بهطور قطع کشف نشده است.
نفرتیتی فقط یک ملکه زیبا نبود؛ او زنی بود با قدرت سیاسی، حضور دینی و تأثیرگذاری فرهنگی که در یکی از مهمترین دورههای تاریخ مصر باستان نقشآفرینی کرد. به همین دلیل، تا امروز نیز نماد زنانگی، رهبری و مقاومت به شمار میرود.
2 پاسخ
با سپاس فراوان و تبریک سال نو و نوروز به تمام دوستان و رفقا فعال در اخبار روز .
با سپاس از این مقاله ، مقالات جدید مربوط به نیروی مقاومت فرانسه از نشریه Humanité و مقالات دیگر سایت با دیدگاه های متفاوت و گاه متضاد !
«…فرهنگ زن-مادر، عصر الهه، بین ۱۰۰۰۰ تا ۴۰۰۰ سال قبل از میلاد است. ادیان توحیدی با بابل آغاز میشوند. حماسه بابل حماسه به بردگی کشانیدن زنان است. حماسه آفرینش بابل یکی از سنگ بناهای اساسی اساطیر مزوپوتامیا است. بین ۴۰۰۰ تا ۲۰۰۰ سال قبل از میلاد، فرهنگ زنان شروع به شکست میکند. پس از فروپاشی فرهنگ زن-مادر، زن درباری با میتانیها ظاهر شد. نفرتیتی نیز زن درباری است. زن درباری در آن دوره به سمت زن خانهدار در زمان ما سوق داده شد….» (از پیام عبدالله اوجالان به مناسبت ۸ مارس ۲۰۲۵، روز جهانی زنان کارگر)