
جفری گلدبرگ – آتلانتیک: من، روز جمعه، ۱۵ مارس، ساعت ۱۱:۴۴ صبح، پیامی از پیت هگزث، وزیر دفاع ایالات متحده، دریافت کردم. در این پیام نقشه دقیق حمله نظامی آمریکا به مواضع حوثیها در یمن شامل اطلاعات تسلیحات، اهداف و زمانبندی ذکر شده بود.
در ابتدا باورم نمیشد که چنین پیامی واقعی باشد. اما دو ساعت بعد، اولین بمبها در یمن فرود آمدند.
ماجرا از چند روز قبل آغاز شد. روز سهشنبه ۱۱ مارس، کاربری با نام «مایکل والتز» (مشاور امنیت ملی ترامپ) از طریق اپلیکیشن امن Signal با من تماس گرفت. اگرچه این تماس غیرمنتظره بود، آن را پذیرفتم. دو روز بعد، پنجشنبه، ساعت ۴:۲۸ عصر، به گروهی در Signal با نام «گروه کوچک حوثیها» افزوده شدم. این گروه ظاهراً متشکل از مقامات عالیرتبه امنیت ملی بود: وزیر دفاع، وزیر خارجه، معاون رئیسجمهور، رئیس سیا و حتی برخی اعضای شورای امنیت ملی.
پیامها شامل بحثهایی در مورد برنامه حمله، پیامرسانی به متحدان اروپایی، و عواقب اقتصادی عملیات بودند. در ساعت ۸:۲۷ صبح جمعه، پیت هگزث نوشت: «ما آماده اجرای عملیات هستیم و اگر رأی نهایی به من بستگی داشت، رأی مثبت میدادم.»
صبح شنبه، ساعت ۱۱:۴۴، پیام جدیدی در گروه ارسال شد که جزئیات عملیاتی بمباران قریبالوقوع را در بر داشت: اطلاعات در مورد اهداف، نوع تسلیحات و ترتیب حمله. تنها پاسخدهنده به این پیام، حساب «معاون رئیسجمهور» (جی.دی. ونس) بود: «برای پیروزی دعا خواهم کرد.» دو ساعت بعد، بمبها بر فراز صنعا فرود آمدند.
در پیامهای بعدی، اعضای گروه از عملیات ابراز رضایت کردند و آن را «شگفتانگیز» توصیف کردند. حتی استیفن میلر (یا فردی با این نام) پیشنهاد داد که اروپا در ازای بازگشایی مسیرهای کشتیرانی توسط آمریکا باید هزینهاش را پرداخت کند.
اما همه اینها تنها یک مشکل نداشت: من، سردبیر ارشد مجله Atlantic، به اشتباه در این گروه امنیتی فوقمحرمانه دعوت شده بودم. کسی متوجه حضور من نشد. نه هنگام ارسال پیامها، نه هنگام خروج من از گروه.
پس از آن، با مقامات کاخ سفید و اعضای گروه تماس گرفتم تا توضیح بخواهم. سخنگوی شورای امنیت ملی تأیید کرد که گروه واقعی بوده و شماره من به اشتباه وارد شده است. او نوشت: «این موضوع نشاندهنده هماهنگی عمیق و دقیق بین مقامات ارشد است.»
برخی کارشناسان حقوقی به همکارم شِین هریس گفتند که استفاده از اپلیکیشن Signal برای اشتراک اطلاعات محرمانه ممکن است نقض «قانون جاسوسی» و «قوانین حفظ اسناد فدرال» باشد. پیامها تنظیم شده بودند که پس از یک یا چهار هفته ناپدید شوند، که این نیز میتواند خلاف قانون فدرال برای حفظ سوابق رسمی باشد.
نکته عجیب و نگرانکننده دیگر این بود که اطلاعات مربوط به یک عملیات فعال، با فردی خارج از حلقه امنیتی رسمی، یعنی منِ روزنامهنگار، به اشتراک گذاشته شد. اگر گوشی من گم میشد یا توسط یک سرویس اطلاعاتی خارجی هک میشد، امنیت ملی آمریکا بهشدت تهدید میشد.
در تمام این مدت، اعضای گروه Signal مرتباً به لزوم «امنیت عملیاتی» اشاره میکردند و در یک پیام آمده بود: «ما فعلاً در زمینه OPSEC پاک هستیم» — این جمله زمانی گفته شد که من هنوز عضو گروه بودم.