دوشنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۳

دوشنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۳

۸ تز اعضای حزب چپ آلمان علیه میلیتاریسم: تسلیح آلمان دنیا را ناامن‌تر می‌کند – برگردان: بابک احمدی

ثروتمندان سلاح صادر می کنند، فقرا جنازه تحویل می گیرند

با توجه به کمبود نیروهای ذخیره در اوکراین، ناتو اکنون باید تصمیم بگیرد: یا به‌طور علنی در این جنگ مداخله کند، که به‌معنای آغاز رسمی جنگ جهانی سوم خواهد بود، یا برای پایان سیاسی این جنگ تلاش کند. به نظر می‌رسد که دولت ایالات متحده گزینه‌ی دوم را انتخاب کرده است – نه از روی تمایل به صلح، بلکه برای کسب بیشترین منفعت ممکن در این شرایط. آنچه ما امروز شاهد آن هستیم، نه یک مبارزه برای ارزش‌ها، بلکه رقابت میان دولت‌های سرمایه‌داری برای بازتقسیم قدرت در جهان است

روزنامه ی آلمانی “یونگه ولت” (jW)نوشت: با توجه به برنامه‌های عظیم تسلیحاتی که احتمالاً دولت آینده آلمان دنبال خواهد کرد، بیانیه‌ای ضد نظامی‌گری از سوی اعضای حزب چپ (Die Linke) را برای ثبت [در تاریخ] منتشر می‌کند. در جمع نویسندگان این متن، افرادی از اعضای حزب چپ آلمان که عضو مجلس فدرال، پارلمان اروپا، بخش کار و اتحادیه، عضو هیئت اجرایی حزب و بخش جوانان آن هستند حضور دارند.

***

با جنگ غیرقانونی ارتش روسیه علیه اوکراین، احساس ناامنی در میان مردم اینجا گسترش یافت؛ احساسی که از آن زمان تاکنون برای تسریع نظامی‌سازی جامعه مورد سوءاستفاده قرار گرفته است. روایت‌های ساختگی و حقایق نیمه‌تمام به کار گرفته می‌شوند تا مواضع قبلی و درس‌های آموخته‌شده از دو جنگ جهانی را در حافظه جمعی تضعیف کنند. تصاویری از جنجال در کاخ سفید، شعار «ارتش فدرال کم‌بودجه» و روایت‌های ترسناک از ارتشی روسی که به زودی به سمت برلین حرکت خواهد کرد، همچنان به تشدید نگرانی‌های عمومی دامن می‌زنند.

فریدریش مرتس و هم‌پیمانانش با مهارت از این احساس ناامنی بهره‌برداری می‌کنند تا پروژه تسلیحاتی قرن را به پیش ببرند. آلمان و اتحادیه اروپا در جستجوی راه‌هایی برای حفظ و گسترش برتری ژئوپلیتیکی خود هستند. در عین حال، نارضایتی عمومی از روند سریع نظامی‌سازی جامعه رو به افزایش است. اکنون زمان آن فرا رسیده است که با استدلال‌ها و تحلیل‌های دقیق، به‌طور فعال در این بحث اجتماعی مداخله کنیم. با ارائه این هشت تز، ما نه‌تنها قصد داریم به درک بهتر این روند کمک کنیم، بلکه همچنین خواهان آن هستیم که نیروهای چپ سیاسی قاطعانه در برابر این مسیر ایستادگی کنند.

۱. جنگ اوکراین و حراج منابع

بحران در دفتر بیضی (کاخ سفید) نقطه‌ی آغاز این تحولات نیست، بلکه اوج تغییرات ژئوپلیتیکی گسترده‌ای است که از زمان آغاز جنگ اوکراین شفاف‌تر و سریع‌تر شده‌اند. استراتژی ناتو برای طولانی کردن این جنگ از طریق سرمایه‌گذاری‌های کلان، با هدف افزایش هزینه‌های روسیه به‌عنوان یک رقیب امپریالیستی، برای ایالات متحده به پایان خود نزدیک می‌شود. دولت ترامپ دیگر فایده‌ای در ادامه‌ی این سرمایه‌گذاری نمی‌بیند، چراکه هرچه بیشتر مشخص می‌شود که اوکراین از لحاظ نظامی توانایی پیروزی در این جنگ را ندارد.

با توجه به کمبود نیروهای ذخیره در اوکراین، ناتو اکنون باید تصمیم بگیرد: یا به‌طور علنی در این جنگ مداخله کند، که به‌معنای آغاز رسمی جنگ جهانی سوم خواهد بود، یا برای پایان سیاسی این جنگ تلاش کند. به نظر می‌رسد که دولت ایالات متحده گزینه‌ی دوم را انتخاب کرده است – نه از روی تمایل به صلح، بلکه برای کسب بیشترین منفعت ممکن در این شرایط.

در ازای تسلیحاتی که تاکنون به اوکراین ارسال شده است، آمریکا قصد دارد با انعقاد توافقنامه‌ای بر سر منابع طبیعی، دسترسی خود به ذخایر ارزشمند اوکراین را تضمین کند. با این حال، انگیزه‌ی اصلی تغییر سیاست آمریکا، چرخش تمرکز به سوی چین، رقیب اصلی این کشور در قرن بیست‌ویکم است. در همین حال، تصور اینکه «اروپایی‌های صادق» برخلاف ترامپ صرفاً به دلایل بشردوستانه به اوکراین کمک می‌کنند، اشتباه است. کمک‌های مالی اتحادیه اروپا به اوکراین – برخلاف کمک‌های آمریکا – عمدتاً به‌صورت وام هستند.

اروپا نیز اهداف ژئوپلیتیکی بلندمدت و منافع اقتصادی کوتاه‌مدتی را دنبال می‌کند: در حالی که امانوئل مکرون به‌طور فعال در حال مذاکره برای دسترسی به منابع طبیعی اوکراین است، رودریش کیزه‌وترRoderich Kiesewetter، سیاستمدار دفاعی حزب دموکرات مسیحی (CDU)، به‌صراحت اعلام می‌کند که اروپا به ذخایر لیتیوم منطقه‌ی دونتسک «نیاز دارد». این در حالی است که قدرت‌های اروپایی تاکنون حاضر نشده‌اند بدهی‌های اوکراین را ببخشند.

۲. شکست استراتژی آلمان و اروپا

اکنون نتیجه‌ی عدم تلاش جدی دولت فدرال آلمان و کشورهای اروپایی برای دستیابی به یک آتش‌بس در سه سال گذشته آشکار شده است. آن‌ها مدعی بودند که می‌توانند یک پیروزی نظامی را سازماندهی کنند – ادعایی که از همان ابتدا غیرواقع‌بینانه بود. اکنون ترامپ ابتکار عمل را به شیوه‌ی خود در دست گرفته و مستقیماً با روسیه مذاکره می‌کند، آن‌هم در مرحله‌ی اول بدون حضور اوکراین بر سر میز مذاکره.

اما به‌جای درس گرفتن از این شکست، بخش‌هایی از نخبگان سیاسی آلمان و اروپا همچنان به استراتژی ناکام خود پایبندند. این استراتژی با ادعای اینکه روسیه ممکن است به‌زودی به قلمرو ناتو حمله کند، همراه شده است. استدلال آن‌ها متناقض به نظر می‌رسد: از یک سو، گفته می‌شود که روسیه از نظر نظامی قادر به شکست اوکراین نیست (اگر ما «کمک کنیم»)، اما از سوی دیگر، ادعا می‌شود که اگر اکنون با بودجه‌ی ویژه تسلیحاتی آلمان را به‌خوبی تجهیز نکنیم، روسیه ممکن است به‌زودی در ساحل رود راین ظاهر شود. هر دوی این ادعاها نمی‌توانند هم‌زمان درست باشند.

علاوه بر این، حتی بدون در نظر گرفتن ایالات متحده، میزان هزینه‌های نظامی و ظرفیت‌های تسلیحاتی اتحادیه اروپا در حال حاضر به‌طور قابل‌توجهی از روسیه فراتر می‌رود. در واقع، دامن زدن به ترس از حمله‌ی روسیه به قلمرو ناتو، در درجه‌ی اول برای توجیه بسیج منابع عظیم جهت افزایش تسلیحات صورت می‌گیرد.

۳. اسطوره‌ی سیاست خارجی مبتنی بر ارزش‌ها

درگیری‌های ژئوپلیتیکی کنونی هرگز درباره‌ی تقابل «کشورهای اقتدارگرا در برابر آزادی و دموکراسی» نیست. مانترای سیاست خارجی مبتنی بر ارزش‌ها که آنه لنا بائربوک و هم‌فکرانش [حزب سبزها] تبلیغ می‌کنند، چیزی جز یک توهم نیست.

در واقع، این کشورهای اروپایی – در رأس آن‌ها آلمان – بودند که اقدامات غیرقانونی اسرائیل در غزه، لبنان و سوریه را از نظر دیپلماتیک تأیید کردند، در حالی که هم‌زمان به ارسال تسلیحات برای دولت اقتدارگرای نتانیاهو ادامه دادند. آنچه ما امروز شاهد آن هستیم، نه یک مبارزه برای ارزش‌ها، بلکه رقابت میان دولت‌های سرمایه‌داری برای بازتقسیم قدرت در جهان است. این رقابت نیز هرچه بیشتر شدت می‌گیرد – آن‌هم به بهای زندگی فقرا و طبقه‌ی کارگر در سراسر جهان.

تسلیح برای آزادی؟ دقیقاً برعکس: هرچه نظامی‌گری بیشتر گسترش یابد، آزادی‌ها و دستاوردهای دموکراتیک بیشتر تحت فشار قرار می‌گیرند.

۴. نقش ژئوپلیتیکی اتحادیه اروپا

اتحادیه اروپا در این درگیری بی‌طرف نیست. اورزولا فون در لاین، رئیس کمیسیون اتحادیه اروپا، در سال ۲۰۲۱ تصریح کرد که جهان وارد «دورانی جدید از رقابت فزاینده» شده است و ما در «عصر رقابت‌های منطقه‌ای و قدرت‌های بزرگی که روابط خود را از نو تنظیم می‌کنند» به سر می‌بریم.

قدرت‌های پیشرو در اتحادیه اروپا تنها به دنبال تثبیت مناطق نفوذ خود در اروپای شرقی در برابر روسیه نیستند. آن‌ها همچنین تلاش می‌کنند در رقابت جهانی با ایالات متحده، چین و سایر قدرت‌های نوظهور جایگاه خود را حفظ کنند – رقابتی بر سر مسیرهای تجاری، منابع طبیعی و بازارها. اما این بازتنظیم روابط ژئوپلیتیکی جدید پر از تناقضات است.

کمترین نقطه‌ی اشتراک میان اعضای اتحادیه اروپا در حال حاضر، افزایش نظامی‌گری در سطح اروپا است. با بسته‌ی تسلیحاتی ۸۰۰ میلیارد یورویی که اخیراً اعلام شده، قرار است اتحادیه اروپا از نظر قدرت سیاسی و نظامی موقعیت خود را تقویت کند. گام‌های بعدی اتحادیه اروپا در سیاست ژئوپلیتیکی در ماه‌های آینده مشخص خواهد شد – و این تا حد زیادی به میزان یا عدم توجه ترامپ به منافع متحدان اروپایی خود بستگی دارد.

در هر صورت، رقابت فزاینده برای بازتقسیم جهان – که اتحادیه اروپا نیز در آن نقش پررنگی دارد – نویدبخش چیزی جز فقر و سختی بیشتر برای طبقات فرودست و کارگران نخواهد بود. جنگ‌های نیابتی جدید در جنوب جهانی و عملیات نظامی برون‌مرزی تحت پرچم اتحادیه اروپا، سناریویی است که به نظر می‌رسد از پیش طراحی شده باشد.

۵. فریدریش مرتس – صدراعظم راین‌متال و شرکا

فریدریش مرتس می‌خواهد تسلیحات بیشتری تولید کند، «به هر قیمتی که باشد». برنامه‌های او شامل اصلاح قانون اساسی برای امکان‌پذیر ساختن یک مسابقه‌ی تسلیحاتی نامحدود بر پایه‌ی وام است. اما این تصمیم، واکنشی ناگهانی به بحران در کاخ سفید نیست. بسیج صدها میلیارد یورو برای افزایش توان نظامی، پیش‌تر توسط سیاستمداران برجسته‌ی حزب سوسیال دموکرات (SPD)، سبزها، دموکرات مسیحی‌ها (CDU) و حتی حزب آلترناتیو برای آلمان (AfD) کمابیش علناً مطرح شده بود. تصاویر منتشرشده از واشنگتن و نگرانی ناشی از آن در میان مردم، اکنون بهانه‌ای برای پیش بردن این برنامه با وجود مخالفت‌ها شده است. این سیاست، گامی دیگر در راستای آماده‌سازی آلمان برای جنگ است.

با این حال، ادعای کمبود بودجه‌ی ارتش آلمان کاملاً نادرست است: این کشور در حال حاضر در رتبه‌ی چهارم هزینه‌های نظامی جهان قرار دارد. میلیاردها یورویی که اکنون صرف تسلیحات می‌شود، نه آلمان را امن‌تر می‌کند و نه جهان را، بلکه خطر جنگ را افزایش می‌دهد.

مسابقه‌ی تسلیحاتی جهانی همیشه از یک منطق ثابت پیروی می‌کند: یک کشور که مسلح می‌شود، کشور دیگری را وادار به واکنش می‌کند. اگر این منطق بازدارندگی تا انتهای خود دنبال شود، سرانجام به تسلیحات هسته‌ای برای آلمان و اروپا خواهد رسید. در بدترین حالت، این مارپیچ تسلیحاتی به یک جنگ بزرگ منتهی خواهد شد، جنگی که بازندگان زیادی و برندگان اندکی خواهد داشت.

تجربه‌ی تاریخی نشان داده است که چنین روندهای خطرناکی تنها از طریق معاهدات متقابل خلع سلاح مهار شده‌اند. اما این اتفاق به‌طور خودکار رخ نمی‌دهد: به‌جای ادامه‌ی این مسیر اشتباه، باید از تجربه‌ی دو جنگ جهانی درس گرفت و با تمام توان در برابر این روند ایستاد – چیزی که نیازمند یک جنبش بین‌المللی ضدجنگ و فشار گسترده‌ی اجتماعی است.

۶. حزب آلترناتیو برای آلمان (AfD) و نظامی‌سازی جامعه

برنامه‌ی گسترده‌ی تسلیحاتی دقیقاً به نفع حزب آلترناتیو برای آلمانAfD تمام می‌شود. برخلاف برخی ادعاها، این حزب خواستار افزایش گسترده‌ی توان نظامی آلمان است، در حالی که چپ‌ها بر کاهش تسلیحات تأکید دارند.

نظامی‌گری روزافزون در جامعه – از حمایت مالی راین‌متال از باشگاه فوتبال بروسیا دورتموند (BVB) گرفته تا احتمال بازگرداندن خدمت سربازی اجباری – نیروهای مترقی را تضعیف کرده و تفکرات اقتدارگرایانه را تقویت می‌کند. استاد دانشگاه وابسته به ارتش آلمان، کارلو ماسالا، خواهان یک «نقطه‌ی عطف در تمام ابعاد زندگی» شده است، که چیزی جز عادی‌سازی تدریجی اصل ضدد‌موکراتیک فرمان و اطاعت در ارتش نیست. اما تاریخ به ما نشان داده است: نظامی‌گری دیر یا زود با رشد ملی‌گرایی همراه شده و همواره زمینه‌ساز قدرت‌گیری راست افراطی بوده است.

۷. نظامی‌سازی، تسریع‌کننده‌ی تغییرات اقلیمی

افزایش تسلیحات نه‌تنها خطر جنگ، مرگ، ویرانی و رنج را افزایش می‌دهد، بلکه به تغییرات اقلیمی نیز سرعت می‌بخشد. این که حزب سبزها با چنین روندی همراهی می‌کند، مایه‌ی شرمساری است.

بخش نظامی آلمان، حتی در زمان صلح، سالانه حداقل ۴.۵ میلیون تُن دی‌اکسید کربن تولید می‌کند – معادل آلایندگی حدود یک میلیون خودرو در سال. در عین حال، برنامه‌های تسلیحاتی باعث هدر رفتن منابع ارزشمند اجتماعی در جهت تولید اسلحه و تجهیزات جنگی می‌شود، به‌جای آنکه در راستای یک تحول اجتماعی-بوم‌محور سرمایه‌گذاری گردد.

مثال اخیر در این زمینه: در شهر گورلیتز Görlitz، یک کارخانه‌ی تولید واگن‌های تراموا به کارخانه‌ی تولید تانک تبدیل شد. هرچه بودجه‌ی بیشتری به سمت صنعت نظامی سرازیر شود، چنین مواردی بیشتر تکرار خواهد شد.

۸. فشار از پایین: علیه تسلیحاتی شدن و کاهش خدمات اجتماعی

شکاف بین فقر و ثروت هر روز بیشتر می‌شود و زیرساخت‌های اجتماعی تحت فشار کاهش بودجه قرار دارند. با تمرکز روزافزون ثروت در دستان تعداد کمی از افراد، همزمان «تشنگی» سرمایه برای یافتن بازارهای جدید و فرصت‌های سودآور افزایش می‌یابد، که این امر خطر درگیری‌های نظامی را نیز بیشتر می‌کند.

اکنون زمان آن است که چپ‌ها همراه با جنبش‌های صلح، اعتراضات را به خیابان بیاورند – با استدلال‌های روشن علیه سیاست‌های تسلیحاتی، تا با ایجاد آگاهی، نگرانی‌های عمومی را کاهش دهند. تحت رهبری فریدریش مرتس نه خبری از لغو کلی محدودیت‌های بدهی خواهد بود و نه از یک سیستم مالیاتی عادلانه که ثروتمندان را ملزم به پرداخت سهم منصفانه‌شان کند.

در عوض، یک «تعرفه‌ی نامحدود» برای تسلیحات در نظر گرفته شده است، که تعهدات مالی سنگینی برای آینده به دنبال خواهد داشت. برای جبران این هزینه‌ها، کاهش بیشتر در کمک‌های اجتماعی، مستمری‌ها و سایر مزایای عمومی اجتناب‌ناپذیر خواهد بود – آن هم در شرایطی که امنیت اجتماعی از پیش تحت فشار است. حتی پیشنهاداتی مطرح شده است که برای جبران هزینه‌های نظامی، یکی از تعطیلات رسمی کارگران حذف شود. بحران اجتماعی و روند فزاینده‌ی نظامی‌سازی دو روی یک سکه هستند.

تاریخ نشان می‌دهد که جنگ‌ها و افزایش تسلیحات نه از بالا، بلکه از سوی مردمی که بار اقتصادی آن را به دوش می‌کشند و نخستین قربانیان جنگ‌ها هستند، متوقف می‌شوند. جنگ و مسابقه‌ی تسلیحاتی هرگز به نفع طبقات فرودست و کارگران نبوده است. اعتراضات اخیر علیه این برنامه‌های نظامی و تظاهرات صلح در ایام عید پاک فرصتی مهم برای نشان دادن مقاومت و به خیابان کشاندن آن است.

این متن توسط افرادی از حزب چپ (Die Linke) نوشته شده است. اسامی افرادی که یونگه ولت از آنان به عنوان نویسندگان متن بیانیه نام برده است، عبارتند از:

• Özlem Alev Demirel (عضو پارلمان اروپا)

• Hannes Draeger (عضو هیئت اجرایی حزب چپ در دوسلدورف)

• Johanna Brauer (از بخش جوانان چپ، Linksjugend Solid)

• Ulrike Eifler (عضو بخش کار و اتحادیه، هیئت اجرایی حزب چپ)

• Nina Eumann (هیئت اجرایی حزب چپ)

• Dr. Fabian Fahl (عضو پارلمان فدرال)

• Nicole Gohlke (عضو پارلمان فدرال)

• Maxi Kisters (هیئت اجرایی حزب چپ، SDS)

• Jakob Migenda (رئیس بخش حزب چپ در هسن)

• Raji (هیئت اجرایی حزب چپ)

• Bernd Riexinger (رئیس پیشین حزب چپ)

• Ulrich Thoden (عضو پارلمان فدرال)

این افراد با همکاری یکدیگر این متن را در واکنش به برنامه‌های نظامی و تسلیحاتی دولت و به منظور گسترش آگاهی و مقاومت در برابر این برنامه‌ها منتشر کرده‌اند.

برچسب ها

نماینده کاخ سفید در امور خاورمیانه طی مصاحبه‌ای از گفت‌وگوی احتمالی بین روسای جمهور آمریکا و روسیه طی روزهای آتی خبر داد. مسکو می گويد تحت تأثیر تهدید ها قرار نمی‌گیرد، زیرا طیف گسترده‌ای از تحریم‌های اقتصادی و اقدامات دیپلماتیک رقبا در سه سال گذشته، روسیه را تسلیم نکرده است. روسيه با شرايط خود گفتگو می کند...
ولادیمیر پوتین از دونالد ترامپ برای "انجام همه تلاش‌ها" به منظور بهبود روابط بین مسکو و واشنگتن تمجید کرد. ترامپ نیز اعلام کرد که ایالات متحده "مذاکرات بسیار خوب و سازنده‌ای" با پوتین در روزهای اخیر داشته است. پوتین در دیدار با مقامات امنیتی روسیه گفت: "ما می‌دانیم که دولت جدید به رهبری رئیس‌جمهور ترامپ تمام تلاش خود را می‌کند تا چیزی از آنچه که اساساً توسط دولت قبلی آمریکا نابود شده بود، بازسازی کند." پوتین همچنین به درخواست ترامپ برای نجات جان "هزاران" سرباز اوکراینی که در محاصره ارتش روسیه قرار دارند، پاسخ داد و گفت در صورت تسلیم شدن آنها، جانشان حفظ خواهد شد. مقامات نظامی اوکراین ادعا محاصره را رد کرده‌اند
پوتین در کنفرانس خبری در کرملین، پس از دیدار با الکساندر لوکاشنکو، رئیس‌جمهور بلاروس، گفت: «ما با پیشنهاد توقف درگیری‌ها موافقیم. خود این ایده درست است و ما قطعاً از آن حمایت می‌کنیم. اما ما بر این باوریم که این آتش‌بس باید به گونه‌ای باشد که به صلحی بلندمدت منجر شود و ریشه‌های این بحران را برطرف کند. پوتین گفت نیروهای روسیه در تمام جبهه‌ها در حال پیشروی هستند و هرگونه آتش‌بس باید تضمین کند که اوکراین از آن برای بازسازی نیروهایش استفاده نکند. دونالد ترامپ در واکنش به اظهارات ولادیمیر پوتین درباره پیشنهاد آتش‌بس ۳۰ روزه در اوکراین، سخنان رئیس‌جمهور روسیه را «امیدوارکننده اما ناکامل» توصیف کرد. او گفت: پوتین بیانیه‌ای بسیار مثبت ارائه کرد، اما هنوز کامل نبود. من دوست دارم با او ملاقات کنم یا با او صحبت کنم، اما باید هرچه سریع‌تر این موضوع را حل کنیم. هر روز افراد زیادی کشته می‌شوند

اين نوشته را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذاريد

متاسفانه برخی از کاربران محترم به جای ابراز نظر در مورد مطالب منتشره، اقدام به نوشتن کامنت های بسيار طولانی و مقالات جداگانه در پای مطالب ديگران می کنند و اين امکان را در اختيار تشريح و ترويج نطرات حزبی و سازمانی خود کرده اند. ما نه قادر هستيم اين نظرات و مقالات طولانی را بررسی کنيم و نه با چنين روش نظرنويسی موافقيم. اخبار روز امکان انتشار مقالات را در بخش های مختلف خود باز نگاه داشته است و چنين مقالاتی چنان کاربران مايل باشند می توانند در اين قسمت ها منتشر شوند. کامنت هایی که طول آن ها از شش خط در صفحه ی نمايش اخبار روز بيشتر شود، از اين پس منتشر نخواهد شد. تقسيم يک مقاله و ارسال آن در چند کامنت جداگانه هم منتشر نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *