یکشنبه ۲۶ اسفند ۱۴۰۳

یکشنبه ۲۶ اسفند ۱۴۰۳

۸ مارس: پیکار جنبش زن، زندگی، آزادی برای برابری جنسیتی در سایه نبرد ضدسرمایه‌داری – سیامک کیانی

ترا انکار کردند، لطافت گلگونت را، اشک‌‏هاى چون خونت را، نگاه عاشقانه‌‏ات را، زیبائى شاعرانه‌‏ات را. (۸ مارس، احسان طبری)

پیش‌گفتار

روز جهانی زن، ۸ مارس، یادآور نبرد تاریخی زنان برای دست‌یابی به حقوق برابر و رهایی از ستم‌های چندگانه است. با همه‌ی پیشرفت‌های فراوان، زنان هم‌چنان در سراسر جهان با تبعیض، خشونت، بهره‌کشی و بی‌دادگری روبه‌رو هستند. نظام‌های سرمایه‌داری، رژیم‌های ستم‌گر و ایدئولوژی‌های زن‌ستیز، همگی در ریخت‌گری و پایداری این ستم‌ها نقش دارند.

 در کشورهایی مانند ایران، افغانستان و حتا در جامعه‌های پیشرفته‌تر، زنان با چالش‌های فراوان و ژرفی روبرو هستند که ریشه در ساختارهای اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و تاریخی دارد. این نوشته به بررسی چالش‌ها و نقش نظام سرمایه‌داری در پایداری نابرابری جنسیتی می‌پردازد و بر این نکته پافشاری دارد که تنها با دگرگونی‌های بنیادین ساختارهای اقتصادی و اجتماعی می‌توان زمینه‌های نابودی نابرابری جنسیتی را از میان برداشت و با کنار گذاشتن فرهنگ زن‌ستیزی به آزادی واقعی زنان دست یافت.

برای رسیدن به برابری واقعی، باید پیوند میان ستم جنسیتی و ستم طبقاتی را شناخت و برای براندازی ساختارهای نابرابر و بهره‌کشی تلاش کرد.

واقعیت آشکار

هنوز، روزنامه‌ها از مردان هوس‌بازی می‌نویسند که به دختران بی‌گناه تجاوز می‌کنند. هنوز بسیاری از کشورها دختران را به همسری مردان پیر درمی‌آورند. هنوز زنان بسیاری هنگام زایمان جان می‌بازند. هنوز سرمایه‌داری جان کارگران را می‌گیرد و همسرانشان را بیوه‌ می‌کند. در جهان سوم، خشونت خانگی و تبعیض جنسیتی روزبه‌روز افزایش می‌یابد. در مصر، مردان حق هم‌خوابگی با همسر مرده‌شان را دارند. در افغانستان، دختران ۹ ساله و در جمهوری اسلامی دختران ۱۳ ساله را به همسری مردان پیر درمی‌آورند. امپریالیسم به بهانه نجات زنان افغانستان، عراق لیبی ووو شوهرانشان را کشته  و آن‌ها را بیوه کرده‌است. زنان شرقی به حقوق دموکراتیک نیاز دارند، نه سخنان توخالی امپریالیسم.

در ایران، زنان زیر ستم‌های چندگانه رژیم ولایت‌فقیه در رنج هستند. زنان ایران علیه رژیم زن‌ستیز ولایت فقیه  به پا خاسته‌اند. جنبش «روسری برانداز» و زن، زندگی، آزادی نمادی از رزم زنان علیه ستم‌های گوناگون است. آن‌ها علیه زن‌ستیزی قرون وسطایی رژیم ولایت فقیه و برای دستیابی به حقوق انسانی خود می‌رزمند. این جنبش روزبه‌روز گسترش می‌یابد و زنان نه‌تنها پیش‌آهنگ نبرد برای حقوق انسانی خود شده‌اند بل‌که نقش پیش‌آهنگ جنبش اجتماعی را هم اکنون بر دوش خود می‌کشند.

زنان ایران خواهان آزادی پوشش، حقوق مدنی و قانونی برابر با مردان هستند. این نابرابری‌ها نه از سوی مردان ایرانی، بل‌که به دستور رژیم ولایت فقیه نهادینه شده‌است.

در کشورهای سرمایه‌داری پیشرفته، با این‌که بیش از صد سال از حق رأی زنان گذشته‌است، هنوز ۲۰ درصد نابرابری  دست‌مزد میان زنان و مردان هست. حتا در کشورهای اسکاندیناوی، با این‌که زنان از آموزش دانشگاهی بالایی برخوردار هستند، دست‌مزد آن‌ها هم‌چنان کمتر از مردان است. حقوق باروری و جنسی زنان در لهستان، آمریکا و دیگر کشورها زیر یورش نیروهای تاریک‌اندیش است. آمریکا، با فریب‌کاری سخن از  پیکار خود برای حقوق زنان شرقی می‌گوید، ولی از حق سقط جنین زنان خود جلوگیری می‌کند.

 نبرد برای برابری حقوق زنان

نبرد برای برابری حقوق زنان و آزادی زن، پیکار برای آزادی انسان به معنای عام است. این نبرد برای گذار انقلابی از سرمایه‌داری و بهره‌کشی انسان از انسان و برای برپایی جامعه سوسیالیستی و کمونیستی یک نیاز نیز است. جنبش زنان ایران در سرشت خود برابری‌خواهانه است و ما باید از ویژگی‌های عدالت‌خواهی این جنبش برای پیوند آن با پیکار علیه ستم طبقاتی بهره بگیریم. ما مارکسیست‌ها باید به بررسی پایه‌های مادی این ستم‌ها بپردازیم.

پشتیبانی از جنبش آزادی‌خواهانه زنان بخشی از وظیفه دموکراتیک کمونیست‌ها است. وظیفه سوسیالیستی ما برانداختن نظام طبقاتی و پی‌ریزی جامعه سوسیالیستی است که پیوند ناگسستنی با نبردهای سیاسی- اجتماعی مانند آزادی سیاسی و آزادی زنان دارد. ما باید پیش‌گام نبرد علیه هر گونه ستم و تبعیض (فرورگری و ناروایی) در جامعه باشیم. ما باید با پیوند جنبش زنان با جنبش کارگری و هم‌آهنگ کردن پیکار با حاکمیت سرمایه‌داری ولایت فقیه، به پیش‌برد جنبش مردمی و اجتماعی کمک کنیم. تنها با برانداختن نظام طبقاتی و پی‌ریزی جامعه سوسیالیستی می‌توان به آزادی واقعی زنان دست یافت.

در تاریخ رزم زنان جهان، مارکس و انگلس با پایه‌گزاری بخش زنان در انترناسیونال اول، نقش مهمی در جنبش زنان سوسیالیست داشتند. کلارا زتکین، یکی از رهبران حزب کمونیست آلمان، جنبش رهایی زنان را بخشی از نبرد طبقاتی خواند و گفت که  آزادی واقعی زنان تنها با برپایی سوسیالیسم شدنی است.

در ایران، سازمان‌های کارگری مارکسیستی از پیشروترین رزمندگان حقوق زنان بوده‌اند. فرقه دموکرات آذربایجان پس از انقلاب خلق آذربایجان، حق رأی زنان و دست‌مزد برابر با مردان را به رسمیت شناخت. زنان پیشرو هوادار حزب توده ایران در سال ۱۳۲۱ تشکیلات زنان ایران را سازمان‌دهی کردند و برای آگاه‌سازی زنان تلاش کردند.

نقد مارکسیستی از فمینیست‌های غیرمارکسیست

نابرابری جنسیتی را نمی‌توان مانند گروه‌های گوناگون فمینیستی؛ فمینیسم لیبرال، فمینیسم رادیکال، فمینیسم پست‌مدرن، بدون بررسی شرایط تاریخی و ساختارهای اقتصادی درک کرد. فمینیسم سوسیالیستی، یا ستم جنسیتی را با ستم طبقاتی پیوند نمی‌دهد و یا اگر ستم جنسیتی را با ستم طبقاتی و نژادی پیوند می‌دهد، نقش کلیدی تولید و بازتولید را نادیده می‌گیرد. اکوفمینیسم سوسیالیستی  نیز بیشتر به پیوند ستم جنسیتی با استعمار و ویرانی محیط زیست می پردازد و به درستی بر این باور است که سرمایه‌داری با بهره‌کشی از زنان و طبیعت، ارزش افزوده فراهم می‌کند، ولی اکوفمینیسم چندان دل‌نگران ستم طبقات به زنان نیست. 

نابرابری جنسیتی را فروکاستانه برابر با نبرد زنان علیه مردان دانستن خطر ساده‌انگاری پیچیدگی‌ ستم بر زنان را در درون  خود پنهان می‌کند. مارکسیسم پافشاری دارد که ستم جنسیتی با ستم طبقاتی درهم تنیده‌است. در نظام  سرمایه‌داری، هم مردان و هم زنان از طبقه‌کارگر بهره کشی  می‌شوند. تمرکز بر تضاد جنسیتی می‌تواند شکاف نابرابری  اجتماعی که سرمایه‌داری برای همه کارگران، چه زن چه مردم، فراهم می‌کند را پنهان کند و تضاد طبقاتی میان زنان را نادیده بگیرد.

یک زنی که رییس یک شرکت بزرگ است به اندازه یک رییس مرد از کارکنان زن خود (مانند کارمندان، کارگران کم‌دست‌مزد، خدمت‌کاران ) بهره کشی می‌کند . جایگاه طبقاتی او در طبقه سرمایه‌دار به او اجازه می‌دهد تا از نیروی کار زنان طبقه‌کارگر بهره‌کشی کند، حتا اگر در بیرون از شرکت در باشگاه فمینیستی خود برای برابری جنسیتی نبرد کند. در نظام سرمایه‌داری، شرایط آزادی برخی زنان (از طبقه بالا) می‌تواند به بهای بهره کشی دیگران (زنان طبقه کارگر یا تنگ دست) فراهم شود. این پویایی به ویژه در تقسیم کار جهانی، جایی که زنان پول‌دار در کشورهای پیشرفته کارگران خانگی کم‌دست‌مزد، بیشتر زنان رنگین‌پوست یا کوچ گر، را برای انجام کارهای خانه به کار می‌گیرند، دیده می‌شود.

در بسیاری از خانواده‌های طبقه بورژوا، زنان طبقه بالا خدمت‌کاران، پرستاران کودک دارند. این کارگران دست‌مزد پایینی دریافت می‌کنند، ساعت‌های دراز کار می‌کنند و از امنیت شغلی یا هیچ حقوق کارگری برخوردار نیستند. این نشان می‌دهد که سرمایه داری یک سیستم هرمی، جایی که آزادی یک گروه به بهره‌کشی از  گروه دیگر وابسته است، میان زنان از طبقه‌های گوناگون ساخته است. سرمایه‌داری کار خانگی طبقه های فرادست را کالایی کرده‌است و آن را به کالاهایی خدماتی دگرگون ساخته‌است که می‌تواند خرید و فروش شود. فمینیست‌های غیرمارکسیستی برای زنان طبقه بالایی که  با برون‌سپاری کارهای خانه، خود را از نقش‌های کهن  جنسیتی “رها” کرده‌اند دست می‌زنند، بدون آن که سخنی از زنان بدبختی که به بدترین شیوه از سوی این زنان بهره‌کشی می‌شوند، بگویند. به زبان دیگر ، رهایی جنسیتی زنان طبقه بالا بدون بهره‌کشی از زنان تنگ‌دست شدنی نیست. 

بسیاری از جنبش‌های فمینیستی غیرمارکسیستی در شمال جهانی برای برابری جنسیتی در سر کار یا دست‌مزد دوران بارداری برای زنان طبقه میانه و بالا نبرد می‌کنند، ولی هیچ هم‌بستگی انترناسیونالیستی در برابر بهره‌کشی زنان در جنوب جهانی که کالاهای مصرفی آن‌ها را تولید می‌کنند، نشان نمی‌دهند. سیستم سرمایه‌داری جهانی برای نگه‌داشت سطح زندگی زنان و مردان در کشورهای شمال جهانی، به بهره کشی از  زنان در جنوب جهانی نیاز دارد. زنان در کشورهایی مانند بنگلادش تولیدکنندگان پوشش، کیف، کفش و بسیاری از کالاهای دیگر هستند که با مزد اندک و با ساعت‌های کاری بسیار، ددمنشانه بهره‌کشی می‌شوند. در کشورهایی مانند فیلیپین، بسیاری از زنان برای کار خانگی با خانواده‌های خود خداحافظی می‌کنند و  برای خانه‌داری،  نگه‌داری از کودک و کدبانویی به کشورهای پول‌دار کوچ می‌کنند.

نادیده گرفتن نبرد طبقاتی میان زنان از طبقه‌های متضاد در درون کشور و میان زنان شمال جهانی در برابر زنان جنوب جهانی، با هدف‌های خودباورانه آزادی‌خواهانه و رهایی‌بخش فمینیسم غیرمارکسیستی هم‌خوانی ندارد.

بهرکشی از  زنان طبقه پایین از سوی زنان طبقه بالا—مانند به کارگیری کارگران خانگی با دستمزد کم—نشان می‌دهد که چگونه سرمایه‌داری نابرابری را حتا میان زنان ماندگار می‌کند. یک جنبش فمینیستی که به دنبال آزادی همه زنان است، باید این تضاد طبقاتی را درک کند، باید تضاد میان زن شمال جهانی و زن جنوب جهانی را درک کند، و  آزادی جمعی را برتر از پیروزی چند زن پرآوازه در جنوب و شمال جهانی بداند.

فمینیسم غیرمارکسیستی که تنها بر تضاد جنسیتی تمرکز می‌کند، چارچوب‌ تنگ و کوتاهی برای پرداختن به ریشه‌های ستم بر زنان را در پیش می گذارد. آزادی واقعی زنان با واژگونی سیستم سرمایه‌داری وابسته است که هم از مردان و هم زنان طبقه کارگر بهره‌کشی می‌کند. با تمرکز بر نبرد طبقاتی و شرایط مادی ستم، فمینیسم مارکسیستی رویکردی فراگیرتر برای دست‌یابی به برابری برای همه زنان، سوای طبقه یا نژاد، در پیش می گذارد. 

یک رویکرد فمینیستی مارکسیستی می‌گوید که دست‌یابی به آزادی واقعی زنان بدون پرداختن به شرایط مادی که نابرابری را پدید می‌آورد، شدنی نیست. این به معنای به چالش کشیدن سیستم سرمایه‌داری است که هم از مردان و هم زنان طبقه کارگر را بهره کشی می‌کند.

دیدگاه مارکسیستی به ستم جنسیتی  

اندیشه‌ غیرمارکسیستی هم واره در تلاش است که پدیده‌ها را به سادگی در چارچوب آشکار آن و یک سویه بررسی کند، ولی مارکسیست‌ها با کابرد ذره‌بین دیالکتیک ماتریالیستی در پی آن هستند که ویژگی‌های پنهان‌شده‌ی پدیده‌ها را بررسی کنند.

برای نمونه، نابرابری دست‌مزد در بازار کار، خشونت خانگی، کدبانویی و خانه‌داری زنان، هم‌چون نمادهای نابرابری میان مردان و زنان، را می توان به آسانی در همه جا دید. ولی تنها با این داده‌های آشکار نمی‌توان به پژوهش علمی پرداخت؛ بل‌که باید آن‌ها را در چارچوب تاریخی و اقتصادی- اجتماعی تحلیل کرد. مارکس می‌گوید که اگر روبنای آشکار پدیده‌ها برابر با زیربنای پنهان آن‌ها می بود، ما دیگر نیازی به علم نداشتیم.

مردان مستقل از روابط اجتماعی از هیچ امتیاز ویژه‌ای برخوردار نیستند. ویژگی‌های فردی آن‌ها بازتابی از جایگاه اجتماعی‌شان است و این واقعیت به ما نشان می‌دهد که نمی‌توان عمل‌کردهای ستم‌گرانه علیه زنان را بدون شرایط ساختاری آن بررسی کرد. در تحلیل نابرابری‌های اجتماعی و بهره‌کشی، نژادپرستی و جنسیت، مارکسیسم بر روابط اجتماعی کار در شیوه‌های گوناگون اقتصادی تولید پافشاری دارد. به همین دلیل، باید شرایط تاریخی که روابط اجتماعی نابرابر کنونی را ریخت داده‌است را بررسی کنیم. نابرابری جنسیتی در سیستم سرمایه‌داری ریشه در مالکیت خصوصی دوران‌های پیشین مانند دوران برده‌داری و فئودالیسم دارد و این نابرابری با کمک نهادهای فرهنگی و اجتماعی، هم‌چون آیین‌ها  و باورهای مذهبی در جامعه نهادینه می‌شود.

مارکسیست‌ها بر این باورند که همه‌ی  ستم‌های اجتماعی باید در چارچوب شرایط اقتصادی و تاریخی هر دوره بررسی شود. فمینیسم مارکسیستی ستم جنسیتی را در چارچوب شیوه تولید سرمایه‌داری بررسی می‌کند و از نقش کار بازتولیدی زنان در خانه سخن می‌گوید.

ستم جنسیتی و ستم طبقاتی با هم پیوند ناگسستنی دارند. در نظام سرمایه‌داری، زنان به دامنه کار خانگی رانده می شوند و کار بازتولیدی انجام می‌دهند. این کار بدون دست‌مزد انجام می‌شود و به سود نظام سرمایه‌داری است. فمینیست‌های مارکسیستی می‌گویند که کنار رفتن زنان از کار تولیدی  به برتری جایگاه مرد در پهنه‌های خصوصی و عمومی انجامید.

در نظام سرمایه‌داری، زنان طبقه کارگر برای پاسبانی کارگران امروز و بازتولید کارگران فردا در خانواده خود، سرگرم تولید نیروی کار برای سیستم سرمایه‌داری هستند. این وظیفه دوگانه زنان به سود نهادهای دولتی و خصوصی است که از کار زنان هم چون نیروی کار ارزان و سرچشمه سود بیشتر بهره می‌برند.

فمینیسم مارکسیستی بر این باور است که ستم جنسیتی ریشه در تقسیم کار اجتماعی و مالکیت خصوصی دارد. در نظام سرمایه‌داری، کار بازتولیدی زنان (مانند نگه‌داری از کودکان و کار خانگی) بدون دست‌مزد انجام می‌شود و به سود سیستم است. این کار رایگان، جایگاه زنان را در جامعه پایین می‌آورد  و بهره‌کشی از آن‌ها را آسان می‌کند.

فمینیست‌های مارکسیستی، به‌ویژه خانم گیمنز (Gimenez) که استاد بازنشسته جامعه‌شناسی است، به بررسی نقش شیوه تولید در ستم جنسیتی و بهره‌کشی از زنان پرداخته‌اند. در اینجا، نگاهی کوتاه به دیدگاه این جامعه‌شناس مارکسیست در باره ستم به زنان خواهیم داشت. زن خانه‌دار با نگه‌داری  از شوهرش، شرایط زندگی او را به‌گونه‌ای فراهم می‌آورد که نیروی کار او برای سرمایه‌دار سودمند باشد؛ پوشش‌های او را می‌شوید، کارهای خانه را انجام می‌دهد، و بدین گونه شوهرش را برای کار دست‌مزدی با کیفیت بیشتر آماده می‌کند. کار رایگان زنان در خانه (مانند نگه‌داری از کودکان و کدبانویی و خانه‌داری) برای نظام سرمایه‌داری بسیار سودمند است. اگر کار زنان در خانه حتا با کمینه (حداقل) دست‌مزد پرداخت می‌شد، پخش برابر دارایی آسان‌تر می‌شد.

انسان در مفهوم کلی خود به‌ گونه‌ای اجتماعی در فرآیند کار و تولید شرکت دارد و برای فراهم کردن نیازهای خود به تولید و بازتولید می‌پردازد. انگلس می‌نویسد که زن در دوران کمون نخستین، که در آن ابزار تولید در مالکیت جمع بود، جایگاهی برجسته داشته‌است که به‌ دوران مادرسالاری شناخته شده‌است. در این دوران، نقش زن در رابطه با طبیعت تنها با چگونگی شرکت او در کار اجتماعی بازشناخته می‌شد. ولی در شرایطی که کار انسانی به تولید کالا برای مبادله دگرگون می‌شود، کار اجتماعی زنان در خانه ارزشی ندارد، زیرا این فراورده در بازار توان مبادله با کالاهای دیگر را ندارد.

فمینیسم مارکسیستی به بررسی شرایط مادی می‌پردازد که بر پایه آن پیمان‌های اجتماعی، مانند نظام هرمی جنسیتی، ریخت می‌گیرند. فمینیسم مارکسیستی به‌جای دیدگاه مردسالارانه و تک‌بعدی، جنسیت را یک شبکه پیچیده و تاریخی می‌داند که زیر تأثیر شرایط مادی و تاریخی است  و نابرابری زن و مرد را  برآیند تقسیم کار اجتماعی می‌داند. به سخنی دیگر، شرایط ویژه تاریخی سرمایه‌داری مایه نابرابری‌های اجتماعی و اقتصادی میان مردان و زنان شده است.

در سیستم سرمایه‌داری، دو گونه کار است: کار تولیدی و کار بازتولیدی. کار تولیدی به تولید کالاها و خدماتی گفته می‌شود که در سیستم سرمایه‌داری ارزش پولی دارند، و کار بازتولیدی دربرگیرنده خدماتی است که در پهنه خصوصی و برای بازسازی نیروی انسانی (مانند نگه‌داری از کودکان، آشپزی، کدبانویی ووو) انجام می‌شود . در این سیستم، شیوه تولید تعیین‌کننده شیوه بازتولید است و برای همین برای درک روابط نابرابر مردان و زنان باید به بررسی شبکه پیچیده‌ای از تأثیرهای کلان اقتصادی بر روابط جنسیتی پرداخت.

در سرمایه‌داری، زنان به کار خانگی رانده می‌شوند که در آن کار بازتولیدی انجام می‌شود. این کار از دید اقتصادی سرمایه‌داری نادیدنی و بی ارزش است. فمینیست‌های مارکسیستی بر این باورند که رانده شدن زنان به کار خانگی کنترل مردان بر پهنه‌های عمومی و خصوصی را بیشتر و آسان‌تر کرده است. انگلس نیز می گوید که زنان پرولتری خدمت‌کاران اصلی خانواده‌ها هستند و از چرخه تولید عمومی به دور می‌مانند.

در این سیستم، مردان نیروی کار را برای بازار سرمایه‌داری فراهم می‌کنند و زنان وظیفه بازتولید نیروی کار را بر دوش دارند. برای همین، سرکوب زنان و جایگاه نابرابر آن‌ها در خانواده از نقش آن‌ها در بازتولید نیروی کار سرمایه‌داری سرچشمه می‌گیرد. خانواده‌های طبقه‌های فرمان‌روا با کمک جابجایی ارث به نسل‌های آینده به بازتولید خود می‌پردازند، ولی خانواده‌های طبقه کارگر هزینه‌های تولید نیروی کار برای نظام ‌سرمایه‌داری را بر دوش دارند. از آنجا که دست‌مزد زنان کمتر از مردان است، کار آموزش و پرورش کودکان در خانواده‌های طبقه های پایین‌تر هم‌چنان به دوش زنان است. برای همین، نابرابری جنسیتی هم‌چون یک ویژگی ساختاری سرمایه‌داری از پیچیدگی‌های فراوانی برخوردار است که نمی‌توان آن را به سازه‌های فردی و بیولوژیکی پیوند داد. این پدیده برآیند فرآیندهای اجتماعی است که در سیستم سرمایه‌داری پدید آمده‌اند و گستردش یافته‌اند. دگرگونی شرایط زندگی زنان، به‌ویژه زنان طبقه کارگر، وابسته به دگرگونی بنیادی در ساختار اقتصادی و اجتماعی جامعه است.

دست‌آورد سوسیالیسم برای زنان

تاریخ پیکار زنان جهان و ایران نشان می‌دهد که تنها راه رهایی زنان، نبرد برای سوسیالیسم است. از مارکس و انگلس تا کلارا زتکین و زنان انقلابی شوروی، همگی بر این باور بودند که آزادی زنان بدون سوسیالیسم شدنی نیست.

داده‌های تاریخی نشان می‌دهد که اتحادجماهیر  شوروی برابری جنسیتی را یکی از اصل‌های پایه‌ای ایدئولوژی سوسیالیستی خود می‌دانست و در برخی پهنه‌ها، به‌ویژه در آموزش و شمار  زنان در نیروی کار، پیشرفت‌های بزرگی داشته‌است.  حقوق برابر زنان و مردان در همه پهنه‌های زندگی، مانند سیاست، کار و آموزش در قانون اساسی شوروی نوشته شده‌بود. قانون خانواده سال  ۱۹۱۸، به زنان حقوقی هم‌چون طلاق، دریافت هزینه زندگی داد  که در آن زمان انقلابی در انقلاب بود.

اتحاد جماهیر شوروی تلاش زیادی برای فراهم کردن دست‌رسی برابر زنان به آموزش انجام داد. شمار زنان در دانشگاه سالانه افزایش می‌یافت و دولت به زنان انگیزه می‌داد  که گام به رشته‌های “مردانه” مانند مهندسی، پزشکی، و علوم بگذارند.

شوروی یکی از بالاترین نرخ‌های شرکت زنان در نیروی کار را در جهان داشت. زنان در بخش گسترده‌ای از تولید، مانند صنعت سنگین، کشاورزی و فن‌آوری سرگرم کار بودند. دولت از مادران کارکن پشتیبانی می‌کرد و آن‌ها از آزادی از کار هنگام  زایمان، از خدمات مهدکودک‌های دولتی و  بهداشتی برخوردار بودند. زنان در نهادهای سیاسی، مانند شورای عالی اتحاد جماهیر شوروی، نمایندگی داشتند. بازنشستگی برای مردان و زنان در اتحاد جماهیر شوروی به گونه‌ای برنامه‌ریزی شده‌بود که امنیت اجتماعی را برای همه شهروندان فراهم کند. سن بازنشستگی برای زنان پنج سال زودتر از مردان در  ۵۵ سالگی بود.

مادرانی که پنج فرزند یا بیشتر و یا فرزندان ناتوان داشتند و یا معدنچی، کارگر کارخانه‌ بودند می‌توانستند زودتر بازنشسته شوند. با که زمینه‌های مادی و اقتصادی نابرابری جنسیتی از میان برداشته شده‌بود، ولی فرهنگ مردسالارانه گذشته سخت‌جان بود و کارهای خانه‌داری، مانند پخت‌وپز، کدبانویی و نگه‌داری از کودکان بیشتر بر دوش زنان بود . برخی از کارها، مانند آموزگاری پرستاری، هم‌چنان زنانه مانده‌بودند. بااین‌که آموزش دانشگاهی زنان بالاتر رفت ولی پست‌های عالی مدیریتی و سیاسی و در رده های بالای حزب کمونیست زنان کم‌تر دیده می‌شدند.

چین هم اکنون به برابری جنسیتی در آموزش دست یافته‌است. دختران مانند پسران به  آموزش رایگان دست‌رسی دارند و در سال‌های گذشته شمار  زنان در دانشگاه‌ها و دانش‌سراها از مردان پیشی گرفته‌است. مانند اتحاد جماهیر شوروی  مردان در سن ۶۰ سالگی بازنشسته و  زنان در سن ۵۰ سالگی (برای کارگران) یا ۵۵ سالگی (برای کارمندان) بازنشسته می‌شوند. زنان در چین پیشرفت‌های بزرگی در محیط کار داشته‌اند و نرخ شرکت آن‌ها در نیروی کار بالا است.

  چین قانون‌هایی مانند قانون حمایت از حقوق و منافع زنان و قانون ضد خشونت خانگی برای گسترش برابری جنسیتی تصویب کرده‌است. دولت چین با پیاده‌کردن برنامه‌هایی  تلاش کرده‌است تا شرکت زنان در سیاست و اقتصاد را بیشتر کند. ولی هنجارها و کلیشه‌های فرهنگی ریشه‌دار هم‌چنان بر جامعه تأثیر می‌گذارند. برای نمونه، در روستاها زنان زیر فشار هستند تا در سن پایین ازدواج کنند و بچه‌دار شوند و ارزش زنان پسردار بالاتر است . ولی زمینه‌های مادی این گونه هنجارها سالانه از میان برداشته می‌شود.

کوبا یکی از کشورهایی است که در زمینه برابری جنسیتی پیشرفت‌های بزرگی داشته‌است. این کشور با سیاست‌های اجتماعی و اقتصادی ویژه خود، تلاش کرده‌است تا برابری میان زنان و مردان را در پهنه‌های مانند آموزش، بهداشت، کار، فرهنگ و بازنشستگی فراهم کند. کوبا یکی از بالاترین نرخ‌های سواد در جهان را دارد و دست‌رسی به آموزش برای زنان و مردان به یک‌سان فراهم است. دولت کوبا آموزش رایگان برای دختران و پسران فراهم کرده‌است و  نیمی از دانشجویان دانشگاه‌ها زن هستند. کوبا بالاترین نرخ‌ شرکت زنان در نیروی کار در آمریکای لاتین را دارد. زنان در کوبا در کارهای گوناگون مانند پزشکی، آموزش و علوم، شرکت پررنگی دارند. دولت کوبا قانون برای حمایت از زنان کارکن، مانند زمان آزاد هنگام زایمان و مهد کودک و کودکستان‌ها فراهم کرده‌است. انقلاب کوبا نقش مهمی در دگرگونی نگرش‌های کهن به زنان داشته‌است. دولت کوبا با کمک رسانه‌ها و برنامه‌های آموزشی، برابری جنسیتی را گسترش داده است. سن بازنشستگی برای زنان ۶۰ سال و برای مردان ۶۵ سال است، اما زنان می‌توانند حتا زودتر بازنشسته شوند.

به جا است که به هم‌سنجی دست‌آوردهای سوسیالیسم برای زنان با شرایط زنان در پیشرفته‌ترین کشور سرمایه داری جهان یعنی امریکا بپردازیم.

در ایالات متحده آمریکا، زنان به دلیل شکاف جنسیتی دست‌مزد و برون رفتن گذرا از بازار کار در  دوران بارداری و برای نگه‌داری از کودکان و خانواده، پس‌انداز کم‌تری برای بازنشستگی دارند و برای همین دیرتر از مردان می‌توانند بازنشسته شوند. با همه‌ی کارزارهای می- تو زنان هم‌چنان با  خشونت خانگی، آزار جنسی و تبعیض جنسیتی روبرو هستند. بر پایه داده‌های اداره آمار کار ایالات متحده (BLS)، در سال ۲۰۲۳، ۵۷ از زنان ۱۶ ساله و بالاتر در نیروی کار شرکت داشتند. بر پایه این گزارش  ۲۷٪ از زنان در ایالات متحده  خانه‌دار هستند. میانگین دست‌مزد زنان در ایالات متحده ۲۰ درصد کمتر از  مردان است. این شکاف برای زنان رنگین‌پوست بیشتر است، اما زنان سفیدپوست غیرهیسپانیک نیز با شکاف دست‌مزد روبرو هستند.

فرورگرایی و ناروایی به زنان در امریکا به رنگ پست هم بستگی دارد. شرایط زنان انگلیسی‌تبار (انگین پوست) (Anglo)بسیار بهتر از دیگر زنان است. زنان انگلیسی‌تبار به زنان سفیدپوست انگلیسی‌تبار یا اروپایی‌تبار در ایالات متحده گفته می‌شود. زنان انگلیسی‌تبار دست‌رسی بهتری به آموزش و خدمات بهداشتی دارند. نرخ آموزش دانشگاه‌هی برای زنان سفیدپوست غیرهیسپانیک بالاتر از میانگین ملی است.

پایان سخن
روز جهانی زن تنها یک نماد نیست، بل‌که فرصت شایسته‌ای است برای بازتاب پیکار زنان در سراسر جهان و یادآوری این واقعیت که نبرد برای برابری جنسیتی هنوز به پایان نرسیده‌است. زنان در ایران، افغانستان، آمریکا و دیگر جاهای جهان با ستم‌های چندگانه روبرو هستند که ریشه در نظام‌های اقتصادی و سیاسی نادادگرانه و نابرابر دارد. تنها با دگرگونی این ساختارها و برپایی جامعه‌ای سوسیالیستی که در آن برابری جنسیتی و عدالت اجتماعی گشت‌آور باشد، می‌توان به آزادی واقعی زنان دست یافت.

نظام سرمایه‌داری – اسلامی ایران در بحران است و رژیم برای کنترل بیکاری، نقش «مقدس» زن در خانه را برجسته می‌کند. ایدئولوژی زن‌ستیز رژیم، بهره‌کشی از زنان کارگر را آسان می‌کند. جنبش زنان ایران، با شعارهای پرتوانی مانند “زن، زندگی، آزادی”، نشان داده‌است که زنان نقش قربانی ستم بودن را نمی پزیرند، بلکه پیش‌گامان دگرگونی اجتماعی هستند. این جنبش باید با جنبش‌های کارگری و عدالت‌خواهانه پیوند بخورد تا بتواند به هدف نهایی خود، یعنی برابری و آزادی برای همه، دست یابد.

نبرد زنان برای آزادی، نبردی برای رهایی همه‌ی انسان‌ها از بند بهره‌کشی و سرکوب است. این پیکار تنها با سرنگونی نظام‌های طبقاتی به پیروزی خواهد رسید. روز جهانی زن، فرصتی برای یادآوری نیازمندی اتحاد جنبش‌های آزادی‌خواهانه زنان با دیگر جنبش‌های اجتماعی به ویژه جنبش ضدنئولیبرالیستی طبقه کارگر است، تا راهی به‌سوی جامعه‌ای برابر، عادلانه و انسانی گشوده شود.

پیکار برای برابری جنسیتی باید با نبرد طبقاتی پیوند بخورد تا شرایط مادی نیازمند برای رهایی زنان فراهم شود. تنها با سرنگونی سرمایه‌داری و برپایی جامعه‌ای سوسیالیستی می‌توان به برابری واقعی جنسیتی دست یافت. این گفته به این معنا نیست که نابرابری جنسیتی که در روبنای جامعه لانه کرده‌است در یک جامعه سوسیالیستی سخت‌جانی نمی‌کند، ولی پایه‌های مادی آن نابود می‌شود و می‌توان آن را با کار فرهنگی و آموزش ارزش‌های سوسیالیستی جامعه نوین کم توان و حتا نابود کرد.

سرچشمه های کمکی

Theory of the Origins of Patriarchy; Friedrich Engels

what’s material about materialist feminism? a marxist feminist critique; Martha E. Gimenez

Capitalism and the Oppression of Women: Marx Revisited; Martha E. Gimenez

برچسب ها

اين نوشته را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذاريد

متاسفانه برخی از کاربران محترم به جای ابراز نظر در مورد مطالب منتشره، اقدام به نوشتن کامنت های بسيار طولانی و مقالات جداگانه در پای مطالب ديگران می کنند و اين امکان را در اختيار تشريح و ترويج نطرات حزبی و سازمانی خود کرده اند. ما نه قادر هستيم اين نظرات و مقالات طولانی را بررسی کنيم و نه با چنين روش نظرنويسی موافقيم. اخبار روز امکان انتشار مقالات را در بخش های مختلف خود باز نگاه داشته است و چنين مقالاتی چنان کاربران مايل باشند می توانند در اين قسمت ها منتشر شوند. کامنت هایی که طول آن ها از شش خط در صفحه ی نمايش اخبار روز بيشتر شود، از اين پس منتشر نخواهد شد. تقسيم يک مقاله و ارسال آن در چند کامنت جداگانه هم منتشر نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *