سیاست «توازن» و «فاصله برابر» از کانونهای قدرت جهانی از زمان عباسمیرزا به شاهکلید و کلیدواژه اصلی یک سیاست خارجی مستقل برای استقلالیون میهن ما تعریف و بدل گردیده است.
پس از فروپاشی بلوک شرق کمونیستی و در جهان تکقطبی و یکجانبهگرا کنونی که در آن امریکا و غرب با رفتار تمامیتخواهانه خود هر کاری را که دلشان میخواهند انجام میدهند و با سلاحهای تحریم، سرکوب و تهاجم نظامی کشورهای مستقل و ناهمسو با خود را یا مجاب و مسخر خود میگردانند و یا آنچنان دچار تلاشی میگردانند که تا دههها دیگر فرصت هیچ عرضاندامی را در برابر جبهه متحد غرب قاهر و سرکوبگر نداشته باشند، سناریویی به کرات در بازه زمانی پساز جنگ دوم جهانی توسط جبهه متحد غرب (امریکا و همپیمانان و نیروهای نیابتیاش) اجرا شده است. در یک چنین جهانی دیگر سیاست «تعادل و توازن ملیون و استقلالیون ایران» را نمیتوان همانند روشهای تاریخی گذشتگان تعریف کرد.
برای گذار از «تنهایی استراتژیک» ایران و رسیدن به وضعیتی که در آن جایگاه درخور و منافع ملی مشروع ما محترم شمرده شود باید راهحل ارائه کرد. توهم «بیطرفی» منفعلانه و مرگبار همانند جنگ.جهانی. ۱ و ۲ مسلماً راهحل و رهنامهای (دکترین) درخور و مناسب برای پاسداری از منافع ملی ما در قرن بیستویکم نیست. توازن و تعادل اساساً منفعلانه شکل نمیگیرد. همچون مدلی که امنیت میهن ما را به حسننیت و انصاف دیگر قدرتهای قاهر جهانی میسپارد برابر با «برای بار سوم میهن ما را به مسلخ بردن» خواهد بود. دنیا دارالیتام نیست که از سر ترحم به منافع ملی ما احترام بگذراند. در دنیای آکل و ماکول ما تنها «توازن قدرت» است که محلی از اعراب دارد. از طرفی ایران در ۴۰۰ سال گذشته هیچگاه تا این اندازه در کسب مهارتها و ظرفیتهای نظامی خود در راستای بازدارندگی و دفاع سرزمینی موفق نبوده است و این سرمایهای است که برای حفظ و گسترش آن بایستی بستر مناسبی را با “تیم سازی” و “پیمان سازی”های بینالمللی فراهم نمود. امریکا و غرب در کلیت آن که در پی خلع سلاح و از بین بردن این بنیه دفاعی – امنیتی ما میباشد تا تصرف و تجزیه سرزمینی میهن ما را راحتتر عملی سازد این غرب تا اطلاع ثانوی ارائهدهنده کوچکترین سطح همپوشانی در راستای یک مشارکت امنیتی برای میهن ما میباشد.
غرب تبعیضگرا، برتریطلب و سلطهگر در ۴۰۰ سال گذشته به کرات نشان داده است که اساساً به شراکت پایاپای با کشورهای مشرق زمین و جنوب گلوبال باور ندارد از همین رو در این فرآیند بازنگری و تجهیز استراتژیک شاید بتوان برای غرب با توجه به کارنامهاش در قرن گذشته تنها نقشی حاشیهای منظور داشت.
بازنگری و تابوشکنی در انگارههای راهبردی خود و دست پیداکردن به یک «رهنامه واقعگرایانه غیرتهاجمی» در سیاست خارجی به شکلی که نیازهای استراتژیک دفاعی – امنیتی میهن ما در برابر قدرتهای امپریالیستی زمانه ما تأمین گردد بایستی به دلمشغولی اندیشمندان و اتاقهای فکر این حوزه برای تجهیز هرچه سریعتر میهن ما به مدل و راهواره ای مؤثر و پایدار برای پاسداری از وحدت سرزمینی و صیانت از انباشت دانش و داراییهای انسانی و غیرانسانی منقول و نامنقول این ملت تبدیل بگردد.
ایران ما بزرگتر از آن است که تنها به یک نقش حاشیهای «ریزهخوار خوان نعمت ابرقدرتها بودن» بسنده کند و درعینحال کوچکتر از آن است که در اقیانوس مواج روابط بینالملل بتواند کشتی خود را به تنهایی به سرمنزل آرامش و سعادت راهبر گردد.
یک پاسخ
با درود
حکومت جمهوری اسلامی در ایران مد نظر شما چه نقشی دارد ، کشورهای جبهه شرق
و محور مقاومت چه نقشی دارند ؟
ٱیا شما برای بک ایران قدرتمند موافق پرداخت پول به محور مقاومت هستید؟
بر اساس گزارشها، به هر خانواده آسیبدیده از جنگ در لبنان، مبالغی بین یک میلیارد و صد میلیون تومان (معادل ۱۲ هزار دلار) تا یک میلیارد و سیصد میلیون تومان (معادل ۱۴ هزار دلار) برای اجاره مسکن و خرید لوازمخانگی پرداخت شده است. علاوه بر این، مبلغ دیگری نیز بهعنوان “هدیه” خامنهای و سپاه پاسداران بین ۲۳۳ هزار و ۵۰۰ خانواده لبنانی توزیع شده که مجموع آن ۷۷ میلیون دلار برآورد میشود.
منتظر مقاله تکمیلی شما
با ٱرزوی سلامتی