یکشنبه ۳۰ دی ۱۴۰۳

یکشنبه ۳۰ دی ۱۴۰۳

جهادی های بی وطن – بایز افروزی

در نخستین ساعات فروپاشی حکومت اسد و ورود تحریرالشام به دمشق، جولانی در جواب پرسش یکی از خبرنگاران اعتراف نمود که حدود سی درصد از جنگجویان جهادی هیئت تحریر الشام خارجی هستند.

نفیسه کوهنورد گزارشگر تلویزیون بی بی سی در سوریه شمار جهادی های خارجی در صفوف تحریر الشام را حداقل چهل درصد برآورد نمود.

منابع دیگر هم براوردهایی نزدیک به براورد خانم کوهنورد داشته اند.

در اینجا بحث برسر پذیرش جواب جولانی یا برآورد نفیسه کوهنورد نیست و قبول هرکدام از انها ما را با این واقعیت ترسناک و هشداردهنده روبرو خواهد کرد که در حال حاضر حداقل بیش از بیست هزار جنگجوی جهادی خارجی در سوریه حضور دارند که هر لحظه و به هر بهانه ای ممکن است به منطقه یا کشور دیگری انتقال یابند و نقطه ی دیگری را به آشوب بکشانند و به خاک و خون بکشند.

 حضور جهادی های خارجی در کشورها و مناطق مسلمان نشین پدیده ی تازه ای نیست و شروع آن به دوران جنگ داخلی افعانستان باز می گردد. اما این پدیده طی دو دهه اخیر ابعاد خطرناکی یافته است و متاسفانه روز به روز در حال گسترش است.

در دهه هشتاد میلادی نخستین افراد و گروه های جهادی خارجی با تحریک اسلامگرایان تند رو و امکانات مالی، تسلیحاتی و لجستیکی کشورهایی مانند آمریکا، عربستان، پاکستان و برخی از کشورهای اروپایی برای جنگ با دولت چپگرای افغانستان به آن کشور اعزام شدند.

حمله آمریکا به عراق و اشغال آن کشور منجر به تشکیل گروهی جهادی با عنوان ‘دولت اسلامی عراق’ گردید که این گروه موفق به جذب هزاران جهادی از کشورهای مختلف شد و توانست بر بخش های وسیعی از عراق و سوریه سیطره یابد و عنوان دولت اسلامی عراق و شام ‘داعش’ را بر خود نهد.

با شکست داعش، بخش بزرگی از جنگجویان آن به سوریه رفتند و به جبهه النصره پیوستند و در ادلب مستقر شدند.

طی سالهای اخیر هزاران سلفی جهادی از نقاط مختلف دنیا به ادلب رفته و در آنجا آموزش عقیدتی و نظامی دیده و سازماندهی شده بودند.

اینها افراد و گروه هایی هستند که بقول خودشان هرگونه دلبستگی به وطن، ملیت، زبان، قوم و حتی خانواده را نشانه یی از شرک و کفر می دانند و جهاد در راه استقرار ‘حکم الله’ را تنها وظیفه و هدف خود قرار داده اند.

برای انها مرز، کشور، حاکمیت ملی و قوانین بین المللی هیچ معنایی ندارند و به همین دلایل من اصطلاح ‘ جهادی های بی وطن’ را برای  نامیدن انها ساخته و خود از آن استفاده می کنم.

همانگونه که اشاره نمودم هیچ آمار درستی از شمار دقیق جهادی های بی وطن در دست نیست و نمی تواند در دست باشد. اما با اتکا به شواهد موجود شمار افراد مسلح  انها را در حال حاضر تنها در سوریه می توان بیش از بیست هزارنفر تخمین زد.

آنها جنگجویانی آموزش دیده، دارای تجربه جنگی و بغایت افراطی هستند.

جهادی های بی وطن در گروه هایی سازماندهی شده وهر گروه بوسیله یک نفر با عنوان ‘امیر’ یا شیخ و امثال اینها هدایت میدانی می شوند.

این گروه ها شامل سلفی های جهادی چچنی، تاجیک، ایغور، کرد و شمارکمتری عرب هستند.

جهادی های کرد عمدتا از کردهای ایران هستند که شماری سلفی بلوچ و ترکمن نیز در بین انها دیده می شوند و در ‘جمعیت مهاجرین اهل سنت ایران’ متشکل شده و توسط عبدالرمان فتاحی رهبری می شوند.

آنچه بیش از هرچیزی جهادی های بی وطن را تبدیل به یک تهدید جدی برای همه کشورهای منطقه، از جمله ایران نموده است علاوه بر باورها و عقاید بغایت افراطی اشان، بی وطن بودن آنها است.

 انها نه تنها خود به کشور، مرز و وطن باور ندارند. بلکه بواسطه ی اعتقادات و اعمالشان عملا ‘بی وطن’ شده اند و امکان بازگشت به کشورهای خود و از سرگیری یک زندگی معمولی را ندارند. زیرا همگی انها در کشورهای خود تحت تعقیب هستند و در صورت بازگشت با زندان های طولانی مدت و یا اعدام روبرو خواهند بود.

بنابر این جز ادامه ی ‘جهاد’ ویرانگر خود در هر جایی که باشد راه دیگری ندارند. به تعبیری دیگر جنگ و جهاد تبدیل به ‘کسب و کار’ انها شده است.

بنابر این تصور اینکه آنهاد در سوریه بمانند و تبدیل به کارمند و یا تفنگچی حکومت آینده ی آن کشور شوند دور از واقعیت است. انها دیر یا زود سوریه را ترک خواهند کرد و در منطقه دیگری سفره ی خونین جهاد خود را می گسترانند.

من در مقالات پیشین خود بارها به گسترش پرشتاب افکار سلفی جهادی در مناطق اهل تسنن ایران، به ویژه مناطق کردنشین پرداخته ام و در اینجا لزومی به تکرار آن نیست.

با اینحال لازم است یادآوری کنم که در حال حاضر علاو بر افراد مسلح گروه جهادی افراطی ‘جیش العدل’ بلوچ، جمعیت سلفی جهادی ‘مهاجرین اهل سنت ایران در سوریه’ نیز هزاران جهادی مسلح کرد آموزش دیده را سازماندهی کرده و چند برابر این تعداد  هوادار و هواخواه در داخل ایران دارد که در صورت لزوم می تواند انها را مسلح و به جهاد مسلحانه بکشاند.

همچنین تجربه ی عراق و سوریه به ما نشان داد که جهادی های بی وطن بصورت کاملا برنامه ریزی شده در انتخاب منطقه ی ‘جهاد’ عمل می کنند و برادران جهادی خود را تنها نخواهند گذاشت.

بنابر این چنانچه مثلا منطقه یا مناطقی از ایران گزینه ی بعدی انها باشد بایستی شاهد حضور ده ها هزار جهادی بی وطن در کنار جهادی های ایرانی باشیم که مقابله با آنها اگر ناممکن نباشد، به هیچ عنوان راحت نخواهد بود.

با اینحال برخلاف تبلیغات حکومتی و توهم برخی افراد و جریانات اپوزسیون جمهوری اسلامی  که مردم ایران را از سوریه ای شدن کشور در صورت سرنگونی رژیم می ترسانند، آنچه بیش از هر جیزی به خطر سوریه ای شدن آینده ایران دامن می زند و بسترهای  لازم را برای آن فراهم می اورد، تداوم  حکومت ضد بشری  جمهوری است.

در خاتمه ناچار هستم گمان خود در مورد مقصد و منطقه ی بعدی جهادی های بی وطن را بیان کنم.

به گمان من سه گزینه ی ایران، تاجیکستان یا عراق می تواند گزینه  های بعدی انها باشد که در این میان ایران یا تاجیکستان از هر جهت برای حضور آنها مستعدتر هستند.

واقعیت این است که هم حکومت فاسد و ناکارآمد تاجیکستان با اقدامات ضد مذهبی افراطی خود و هم حکومت فاسد و ضد بشری جمهوری اسلامی  با اعمال تبعیض و سرکوب سیستماتیک بر علیه اهل سنت ایران و دمیدن در بوق شیعی گری افراطی، پیشاپیش  زمینه های لازم  را برای تبدیل شدن یکی از این دو کشور به میدان نبرد آتی جهادی های بی وطن فراهم نموده اند.

بایز افروزی ۱۰.۱.۲۴

برچسب ها

اين نوشته را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذاريد

یک پاسخ

  1. مسئله ای که همیشه با بوجود آمدن اسلام وجود داشت و با خمینی دوباره قدرت گرفت و تاثیرش را بر بقیه مسلمانان ” سنی ها” هم بر جا گذاشت.
    اکنون هم برای برهه ای ادامه خواهد یافت ولی در دراز مدت محکوم به شکست است چون با زمان همراه نیست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *