افراطی گری با نشانه های فرقه گرائی، انحصارطلبی، “لمپنیسم سیاسی”، کیشِ شخصیت، خشونت زبانی و ترور شخصیت و حذف فیزیکی، خیر وشّر پنداری و افراطی گری را “خیر” و دیگران را ” شّر” پنداشتن هویت یافته است.
در شرایطی که میهنمان دوران ملتهب و سختی را می گذراند و همکاری و ائتلاف و اتحاد نیروهای دموکراسی خواه ضرورتی انکار ناپذیر شده است، راست و چپ افراطی با دست بالا داشتن در میان نیروهای اپوزیسیون خارج کشور کین توزی و تفرقه افکنی می کنند، به ویژه راست افراطی که ازتوانایی و پشتیبانی مالی، تبلیغاتی و جهانی برخوردار است.
افراطی گری راست و چپ از عوامل بروز و گسترش پراکندگی، واگرایی و آلودگی های گفتاری و رفتاری در سطح اپوزیسیون خارجِ کشور هستند. چرک زبانی، ادبیات سخیف جنسی، تخریب، تهمت، تهدید تا حد حذف فیزیکیِ مخالف پاره های وجودی و روش و منشِ افراطیونی است که امروزه بخشی از اپوزیسیون خارج کشور را به گندآبِ افراطی گری بَدَل کرده اند. افراطیون امروز بیش از پیش عامل و ابزارِ ایجاد و گسترش ارعاب و هراس و”ممنوعه کردن” نقد سازنده، ترویجِ وارونه سازی تاریخ وقلبِ واقعیت همراه با زشت گویی و فحاشی شده اند.
بیماری افراطی گری اگر چه امروزه عریان ترین شکل خود را در گفتار و رفتار نشان می دهد، اما از امراض مزمنِ فرهنگی، سیاسی و اجتماعی در میهن ماست که متاسفانه بخشی از اپوزیسیون خارج کشوربه ادامۀ حیات و شیوع آن دامن می زند. در پیوند با ترور شخصیت از سوی افراطیون فراموش نخواهد شد که این حضرات چه اتهام های شنیعی به محمد رضا شجریان، سعیدی سیرجانی، محمد مختاری و بسیارانی از مبارزان عرصه فرهنگ و هنر و سیاست میهنمان که سفرهای فرهنگی و هنری به خارج کشور داشتند زدند. کژاندیشان، این بزرگواران را ” سفرای فرهنگی جمهوری اسلامی” خواندند و حتی تلاش کردند” برنامه ها و جلسه ها”ی هنری و فرهنگی و اجتماعی آن ها را بهم بریزند. امروز هم همان افراد و دارو دسته ها و ” نسل جوانی” از افراطیون که به اپوزیسیون خارج کشور پیوسته اند به سخیفانه ترین شکل که آلوده به چرکین ترین لحن و واژه هاست سعی می کنند دلیران میدان مبارزه با جمهوری اسلامی: نرگس محمدی، توماج صالحی، پرستو احمدی، نسرین ستوده و ده ها زن و مرد آزاده و آزادیخواه در داخل و خارج کشور را تخریب و ترور شخصیت کنند.
فلسفه و عنصر اصلی حیاتِ ” بنیادگرائی سکولار نما” وافراطی گری این شعاراست که ” یا با منی یا بَرمن” و می پندارند همۀ حقیقت در طبقِ اخلاص به آن ها داده شده است، وهر فرد یا جریانی که با افراطیون نیست و یا اندیشگی زیانبار و مخرب آن ها را نقد می کند و خطر حضور ضد دمکراتیک شان را یاد آور می شود، باید ترورِ شخصیت و حذف شود، راست افراطی به روشنی وبا روشی تهاجمی این ویژگی را نشان داده است. متاسفانه افراد و جریان های راست افراطی هر کنشگر سیاسی کارا و نامداری که برای گذار از رژیم اسلامی مبارزه می‌کند را تضعیف کننده و یا رقیب “رهبر فردی” خود می پندارند و به شدیدترین و سخیف‌ترین شکلی آن ها را ترور شخصیت می‌کنند.
جمعیت سوسیال دموکراسی برای ایران که تمام توان و امکان خود را در راه شکل گیری یک “جبهه فراگیر ضد فاشیسم حکومت اسلامی” متشکل از همۀ نیروها و شخصیت های آزادیخواه و سکولار و دموکرات به کار گرفته است، گفتار و رفتار افراطی و افراطی گرایانه راست و چپ را، به عنوان تفکر و کرداری مذموم، مخرب و ضد دمکراتیک محکوم می کند. جنبش رو به اعتلای گذار از حکومت اسلامی بیش از هر زمان به همگامی جبهه گسترده جمهوری‌خواهان و مشروطه‌خواهان و اقوام ایرانی دمکرات و روادار نیاز دارد.
“جمعیت سوسیال دموکراسی برای ایران” حمایت قاطعِ خود را از زنان و مردان آزاداندیش و آزادیخواه و از تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی که شجاعانه، آگاهانه و هدفمند با حکومت اسلامی مبارزه می کنند اعلام می دارد.
جمعیت سوسیال دموکراسی برای ایران
۴ دیماه ۱۴۰۳ | ۲۴ دسامبر ۲۰۲۴
.
یک پاسخ
شرم آور است!
شما که ادعای دموکرات بودن و مبارز بودن می کنید و احیانا ادعای صداقت هم دارید که به نظر من فاقد آن هستید، در این بیانیه خود ” چپ” به اصطلاح افراطی را در کنار راست افراطی قرار داده و عملا مسولیت اصلی به رکود کشاندن جنبش انقلابی اخیر میهنمان را از دوش دوستانتان (رضا پهلوی و همپالگبهایش که رهبری راست افراطی فاشیستی پهلوی طلب را بر عهده دارند و همه مشاوران و تئوری پردازانش از نزدیکترین افراد به شخص رضا پهلوی هستند) بر داشته و بطور مساوی میان چپ و راست تقسیم کرده اید. مشخص است که این کار به نیت مجیزگویی از سران سلطنت طلب- که شما آنان را دموکرات می پندارید- صورت می کیرد. شما چند مورد سراغ دارید که چپ های سوسیالیست از فرهنگ زن سیز، فحش های چارواداری، تهدید و شانتاژ استفاده کرده باشند؟ اگر ذره صداقت دارید این موراد را بصورت روشن پاسخ دهید هر چند که خود تان خوب می دانید که چنین نیست!
البته از کسانی که سرمشق هایشان سوسیال دموکراتهایی نظیر اینانی که در کشور های مختلف اروپایی به رتق و فتق امور نظام سرمایه مشغولند و در جنایات فراوانی که در جهان در حال انجام است همراه و شریکند، انتظاری بیش از این نمی رود.