جان میرشایمر از منتقدان سیاستهای آمریکاست. این استاد دانشگاه شیکاگو به عنوان مدافع نظریه رئالیسم در سیاست جهانی شناخته شده است. طبق این نظریه، هیچ چیز در سیاست خارجی عمل نمی کند مگر قدرت. میرشایمر یک نظریه پرداز چپ نیست. او معتقد است آمریکا بر خلاف منافع ملی خود و تحت تاثیر لابی طرفدار اسرائیل از این کشور حمایت می کند. علیرغم این که برخی ادعاهای میرشایمر مخالفان بسیار دارد، نگاهی به نظر او در مورد سوریه و اوکرایین بی فایده نیست. در زیر بخشهایی از مصاحبه ۱۹ دسامبر میرشایمر با اندرو ناپولیتانو که گرداننده یک کانال اینترنتی منتقد دولت آمریکاست، می خوانید.
ناپولیتانو: آیا ترک سوریه توسط پرزیدنت بشار اسد یک شکست استراتژیک برای روسیه بود؟
جان میرشایمر: فکر می کنم یک شکست آشکار برای روسیه بود، اما نه یک شکست بزرگ. روس ها دغدغه چندان عمیقی در مورد سوریه نداشتند. آنها از حضور خود در سوریه خواهند کاست و شاید همه نیروهایشان را از سوریه خارج خواهند کرد و به لیبی خواهند برد، امری که البته به طور حتم درباره آن چیزی نمی دانیم. اما همه شواهد فعلی حاکی از چنین اقدامی است. اما در عین حال، پرزیدنت پوتین در آن کنفرانس مطبوعاتی (۱۹ دسامبر) گفت هنوز درباره آینده دو پایگاه نظامی روسیه در سوریه تصمیم گرفته نشده است. یعنی ممکن است در نهایت روسها آن پایگاه ها را درسوریه حفظ کنند یا بخشی از نیروهای خود را به لیبی منتقل کنند تا از آنها حفاظت بهتری شود، و روند طوری پیش رود که روسیه در دو کشور ساحلی مدیترانه پایگاه داشته باشد. اما در تحلیل نهایی، این همه زیاد اهمیتی ندارد. زیرا از دید روسیه، آنچه در این لحظه مهم است چیزی است که در اوکرایین می گذرد، بدین خاطر که اوکرایین برای آنها تهدیدی حیاتی است. از این رو مایل اند بیش از هر چیز دیگری روی اوکرایین تمرکز کنند. و پوتین در این تمرکز روی اوکرایین بسیار موفق بوده است.
آیا قتل ژنرال کریلف برای اوکرایینی ها اهمیت نظامی یا استراتژیک داشت؟
نه. فکر می کنم تقریبا همگان توافق دارند که این عمل، ارزشی نداشت و به نظر من کاری از روی یأس بود. اوکرایینی ها و غرب در حال حاضر ناامیدند. هر روز روشن تر می شود که اوکرایین دارد شکست می خورد. ما در غرب و اوکرایینی ها سرمایه گذاری سنگینی در این جنگ کرده ایم. و اکنون سرگرم آنیم که به این قضیه سر و سامان دهیم. اما راه حل هوشمندانه ای وجود ندارد. قتل این ژنرال هیچ فایده ای ندارد.
…
آیا فکر می کنید دونالد ترامپ به وعده خود وفا خواهد کرد و در بیست ژانویه صادرات اسلحه آمریکایی به اوکرایین را قطع خواهد کرد؟
نه. فکر می کنم او به تحویل سلاح به اوکرایین ادامه خواهد داد. او احتمالا گمان می کند که می تواند در یک روند، به نوعی توافق با پوتین دست بیابد و بعد از آن به ارسال سلاح به اوکرایین پایان دهد. اما من فکر نمی کنم بتواند به توافقی دست یابد. از این رو فکر می کنم به صدور اسلحه به اوکرایین ادامه خواهد داد. این را هم بگویم اگر به کلی تحویل اسلحه به اوکرایین را قطع کند، به نظر من ارتش اوکرایین در فاصله کوتاهی پس از آن، دست از جنگ خواهد کشید. در چنین حالتی برای آنها انگیزه ای برای ادامه نبرد نمی ماند.
به موضوع سوریه برگردیم. آیا می توانید در مورد تعامل روسها، ترکها، کردها، اسراییلی ها و ایالات متحده در سقوط دولت اسد توضیح دهید؟
فکر می کنم آمریکایی ها به وضوح نقش کلیدی را ایفا کردند. ترکها نقش رده دوم را داشتند. و بعد از ترکها، اسراییلی ها نیروی سوم تاثیرگذار بودند… این تحریمهای اعمال شده از سوی آمریکا و نیز سرقت نفت سوریه و محصول گندم سوریه بود که واقعا اقتصاد سوریه را زمین گیر کرد و نقش اصلی را در خالی کردن ارتش سوریه از درون ایفا کرد. البته نقش ترکها هم بسیار مهم بود، زیرا آنها مخالفان اسد را مسلح کردند و به آنها تعلیم دادند، با کمک آمریکا، و در نتیجه شورشیان سوریه ظرف دوازده روز کشور را فتح کردند. اسراییلی ها هم نقش داشتند. اما آنها نقش تامین کننده مالی مخالفان اسد را نداشتند و آن گونه که ترکها به شورشیان سوریه تعلیم دادند چنین نکردند. پس فکر می کنم نقش اول با آمریکا و نقش دوم با ترکیه بود. در مورد روسیه، اغلب گفته می شود که روسها به اندازه کافی به سوریه کمک نکردند. من فکر می کنم این ادعا درست نیست. گمان می کنم روسها به خوبی می دانستند ارتش سوریه در وضع وخیمی است، اردوغان مشغول آموزش و تسلیح شورشیان است و آنها ارتش سوریه را شکست خواهند داد… روسها از اسد خواسته بودند با ترکیه مذکره کند اما اسد از این کار سر باز زده بود. از او خواسته بودند در ارتش اصلاحاتی انجام دهد که آن را هم رد کرده بود. و وقتی نبرد در بیست و ششم نوامبر شروع شد، کار زیادی نبود که روسها بتوانند انجام دهند و سوریه را از وضعی نجات دهند که به سرعت رو به وخامت گذاشت… ارتش سوریه ظرف دوازده روز فرو پاشید. روسها چه کار می توانستند بکنند؟ ایرانی ها چکار میتوانستند بکنند؟ هیچ.
…
پرزیدنت ترامپ این درخواست را بیان کرده است که ایالات متحده ناتو را کمتر تامین مالی کند. آیا اگر چنین کند، پذیرفته است که چنین کاری از درآمد تولیدکنندگان اسلحه آمریکایی خواهد کاست؟
شک دارم. واقعیت این است که اروپایی ها کماکان اسلحه آمریکایی خواهند خرید، صرفنظر از این که ما تعهدات خود در قبال ناتو را اجرا کنیم یا نه… واقعیت این است که از نظر ترامپ، ناتو بیش از آنکه برای آمریکا یک سرمایه باشد، زیان آور است. او می خواهد از ناتو خارج شود. می خواست در دور اول ریاست جمهوری خود چنین کند. بسیار جالب است که منتظر بمانیم و ببینیم چه روی خواهد داد… ترامپ مایل است بار اوکرایین را بیشتر روی دوش اروپایی ها بگذارد. و چیزی که اروپایی ها اصلا به آن علاقه ندارند این است که باری روی دوششان گذاشته شود…
چرا نخبگان اروپایی امروز به روسیه به چشم تهدید می نگرند، تهدیدی مانند شوروی سابق در دهه های هفتاد و هشتاد؟
من فکر می کنم در حقیقت چنین نیست. فکر می کنم این فقط یک ادعا از سوی نخبگان اروپاست که روسها ظهور مجدد رایش سوم اند و اگر جلوی آنها در اوکرایین گرفته نشود، به سواحل دونکرک (سواحل دریای شمال – مترجم) خواهند رسید. آنها بدین ادعا متوسل می شوند زیرا می خواهند آمریکایی ها در اوکرایین فعال بمانند و همچنین می خواهند افکار عمومی اروپا از جنگ حمایت کند. این همان ترفند کهنه بزرگ نمایی تهدید خارجی است که تصویری از روسیه ارائه دهند که گویا ارتش روسیه همان ورماخت و پوتین همان هیتلر است. واقعیت این است که نخبگان اروپا حرف خودشان را باور ندارند. افکار عمومی اروپا نیز چنین باوری ندارد. نشانه اش هم این است که اروپایی ها بودجه چندان بیشتری صرف دفاع نمی کنند. به ایجاد یک نیروی نظامی قابل اعتنا اقدام نمی کنند که بتواند با روسیه مقابله کند. به این گواه که آلمانی ها و فرانسوی ها و بریتانیایی ها از شمار نیروهای نظامی خود می کاهند… آنها بخش بزرگی از اسلحه خود را به اوکرایینی ها داده اند. آنها مقدار قابل توجهی سلاح که بتوانند از آن استفاده کنند ندارند. ارتش بریتانیا از هر زمانی از سال ۱۷۱۴ به بعد کوچکتر است. آنها روسیه را تهدید جدی نمی دانند و فقط حرفش را می زنند.